مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
شب
حوزه های تخصصی:
بینش دوگانه پرستى یا دوآلیسم، نمودار جدال مستمر میان قواى دوگانه در طبیعت است. در پرتو این نمایش آیینى، همواره نیکى، روشنى، زندگى، فرشته و... بر بدى، تاریکى، مرگ، دیو و... پیروز مى شود. اما بر مبناى عصیان و نواندیشى در شعر معاصر خصوصا در اندیشه سپهرى تاریکى، مرگ، شب، مرداب، لجن و... مقولاتى قابل ستایش هستند و همواره روشنى از دل تاریکى بر مى آید و مرگ پایان حقیقت تصور نمى شود. در این مقاله این نازنین بینى و بینش عارفانه که تا اندازه اى مطابق با تفکرات بودائى است در هشت کتاب سپهرى مورد بررسى و پژوهش قرارگرفته است.
بررسی افکار و اندیشه های فروغ فرخزاد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
از دیرباز تاکنون رابطه فرهنگ و ادبیات، رابطه ای نه رقابتی بلکه متقابل و زیربنایی بوده است. گاه این فرهنگ است که ادبیات را دستخوش دگرگونی نموده و گاه نیز ادبیات، به آرامی در تغییر دیدگاه های فرهنگی موثر واقع شده است. یک شعر خوب که دارای ساختار و محتوای پربار باشد، فرهنگ ذاتی انسان را دگرگون می نماید و هر گاه این تحول درونی (فکر) ایجاد شد رفتار ظاهری به راحتی تغییر می کند. در این مقاله کوشیده شده است که افکار و اندیشه ها و دیدگاه های شعری فروغ فرخزاد بررسی شود.
بررسی تطبیقی «سبب نظم کتاب» در مصباح الارواح و چند اثر عرفانی دیگر (عنوان عربی: دراسة مقارنة «لسبب نظم الکتاب» فی مصباح الأرواح و کتب عرفانیة أخری)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، بخشی از کتب عرفانی تحت عنوان «سبب نظم کتاب» بررسی شده است. بررسی همسانی و همگونی این بخش ها به دقت و توجه فراوان نیاز دارد؛ چنان که در این پژوهش نیز یکسانی آنها در مصباح الارواح ــ تالیف شمس الدین محمد بردسیری ــ و دیگر آثار عرفانی به چشم می خورد.این بخش از آثار معمولا با صبحی مبارک، شبی نورانی یا سحری فرخنده آغاز می شود که نماد لحظه تفکر و مراقبه است. مشخصه های این لحظه مبارک، نورانیت، سکون و سکوت، زیبایی و ماورایی بودن آن است. در لحظه ای دیگر، عارف با حالتی قدسی تصویر می شود که دست از همه مادیات شسته، سر بر زانوی تفکر نهاده و در بحر مکاشفت مستغرق شده است. در این لحظات، او غرق شعف و شادی است و آسمان ها زیر پای او قرار دارند. هم در این لحظه است که شخصی نورانی و خوش سیما بر او ظاهر می شود. او را به نام های مختلف می خوانند: یار، دوست، انس جلیس، معشوق پری چهره، پیر نورانی و... او صفاتی قدسی دارد. او دنیایی نیست و از زمان و مکان برتر است؛ همه چیز می داند و بر هر سری آگاه است. او عارف را خطاب می کند و از او می خواهد به باغ و گلستان یا صحرایی که او می نمایاند، پای نهد. عارف همراه او به گلشن قدسی می رود و دیدنی ها می بیند؛ آنچه که با چشم سر امکان دیدنش نیست. سپس پیر رهنما که در عمق وجود عارف خانه کرده است و کسی جز خرد برتر نیست، او را به تحریر آنچه دیده است، تشویق می کند و عارف چنین می کند و آنچه که خرد برتر به او تلقین کرده است، می نویسد و این اثر او است.چکیده عربی:عالج هذا المقال جزءا من الکتب العرفانیة بعنوان «سبب نظم الکتاب». فمعالجة هذا الجزء من حیث المشابهة بحاجة إلی دقة عالیة وعنایة شدیدة؛ کما أن هذه المشابهة تتضح فی مصباح الأرواح لشمس الدین محمد بردسیری وباقی النتاجات العرفانیة.یبدأ هذا الجزء عادة بفجر مبارک، أو سحر میمون یرمز إلی لحظة تأمل ومراقبة یمتازان بالنور، والسکون، والصمت، والجمال، وکونهما ماورائیین. ثم یتم تصویر العارف فی حالة من القداسة حیث یترک کل المادیات غارقا فی التفکیر مستغرقا فی بحر المکاشفة. وفی هذه الأثناء یظهر له شخص و سیم له نور. یسمی هذا الشخص بأسماء مختلفة: کالحبیب، والصدیق، والمونس، والجلیس، والمعشوق ذات الوجه الملکی، والشیخ المشرق، و... وله صفات قدسیة. لیس من هذه الدنیا ویفوق الزمان والمکان؛ یعرف کل الأمور وخبیر بکل الأسرار. وهو ینادی العارف داعیا إیاه إلی دخول جنة، أو روضة، أو صحراء یدله علیها. والعارف یرافقه إلی روضة قدسیة ویری مرئیات لایمکن العین البشریة رؤیتها. ثم یطلب الشیخ المرشد الذی سکن فی وجود العارف ولیس له تفسیر إلا العقل الأکبر، من العارف کتابة ما رآه والعارف یتمثل الأمر ویسجل ما لقّنه العقل الأکبر وتعد تلک المشاهد نتاج العارف.
منظر شبانه در تهران ارزیابی ظرفیت ها و ضرورت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم منظر شهر با عینیات و ذهنیات یک شهر توأمان در ارتباط است. بنابراین، برای مدیریت این مفهوم در شب، افزون بر تجلیات کالبدی ـ عملکردی شهر باید بر مباحث ادراکی شهروندان که شاید ریشه در هویت، آیین و رسوم دیرین آنها داشته باشد نیز تمرکز کرد. با پذیرش چنین فرضی، الگوی مناسب برای مدیریت ""منظر شهری شبانه"" را باید الگویی دانست که هم تجلیات و زیبایی های کالبدی و عملکردی شهر را باز می نمایاند و هم بر مؤلفه های ادراکی و روان شناختی شهروندان از شب نظر دارد. تداوم حیات شبانه شهر مستلزم افزایش پذیرندگی و به عبارت بهتر دعوت کنندگیفضاهای شهری شبانه است. دست یابی به چنین خصیصه هایی مستلزم ارتقای کیفی و کمی فضا است که در سایة مؤلفه های عینی و ذهنی چون روشنایی- نورپردازی، تنوع فعالیت ها و رسیدن به یک اقتصاد پایدار شبانه، تأمین خوانایی و امنیت فضا و مسایلی از این دست، حاصل می شود. کلان شهر تهران به عنوان پایتخت ایران و نیز به عنوان یکی از شهرهای مهم خاورمیانه نیازمند ایجاد یا بازآفرینی فضاهای شبانه در شهر است. در این راستا می توان با آزادسازی پتانسیل های نهفته در فضاها و اماکن عمومی شهر تهران به شرط لحاظ الزامات کالبدی، ادراکی و نیز فرهنگی ـ آیینی مورد نیاز، رویای زندگی شبانه را برای شهروندان محقق ساخت. این نوشتار در نظر دارد تا با روش اسنادی و با مروری بر ادبیات موضوع، اهمیت آزادسازی پتانسیل مدیریت منظر شهری شبانه در تهران را تبیین کرد و الزامات آن را بیان کرده و در نهایت ارزش های افزوده اقتصادی و اجتماعی حاصل از مدیریت مطلوب شهر تهران در شب هنگام را ارایه کرد.
پدیده شب در اندیشه مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر پدیده شب در اندیشه مولوی، مبتنی بر غزلیات شمس و مثنوی معنوی، در چهار بحث کلی بررسی و تحلیل شده است. در قسمت اول با عنوان «شب و متعلّقات آن» با طرح مشخصه هایی همچون «نسبت شب به روز»، «سحرگاه»، «خواب»، «نگرانی از طارق اللّیل» و «دعوت به شب زنده داری» گفته ایم که مولانا از تجلّیِ معشوق ازلی در شب و سحرگاه، شاد و از طارق اللیل که از دیدن آن تجلّی فرد را محروم می کند، نگران است و به خوابِ اصحاب کهفی معتقد است. در بخش دوم با عنوان «ویژگی های شب» و با ذکر مؤلّفه هایی چون «برتری شب بر روز»، «خلوص شب»، «شب، خلوتِ توحید»، «شب، تجلّی گاه حق» و ... بیان کرده ایم که شب به دور از شائبه ریا و با تأمّل دادن در نقصِ بشری، مولوی را به توحیدِ راستین می رساند. در بخش سوم با مشخصه «معانیِ شب» به ذکر معانیِ عرفانی و تأویلی مولوی از شب پرداخته ایم؛ مانندِ استغراق روحانی، بُرقعِ غیبی، ستّاریِ مرد کامل. در قسمت آخر نیز شب های قدر و معراج را با عنوان «شب های خاص» که در آن روح عارفِ راستین به وصال حقیقی معشوق می رسد، یاد کرده ایم.
رمزگشایی واژة شب در سروده های عبدالوهاب البیاتی و مهدی اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عبدالوهّاب بیاتی و مهدی اخوان ثالث، دو شاعر برجستة معاصر در ادبیّات عربی و فارسی، توانسته اند افکار و اندیشه های خود را در قالب واژگان نمادین به تصویر کشند. از جملة این واژگان، واژة «شب» است که در اشعار این دو شاعر، مفاهیم مختلف و متنوّعی را دربر دارد. بیاتی و اخوان به دلیل تجربه های نسبتاً مشابهی که در زندگی از سر گذرانده اند، با نگاهی تقریباً یکسان به این پدیده نگریسته اند؛ اگرچه تفاوت هایی نیز در نوع نگاهشان یا سبک پرداخت دیده می شود. از این رو، تمرکز اصلی این مقاله بر اشتراکات معنایی این واژه در اشعار دو شاعر است. در این مقاله با بررسی مفاهیم واژة «شب» در اشعار این دو شاعر متعهّد، به مفاهیمی سیاسی و اجتماعی از این واژه دست یافتیم که به شکلی هنری و زیبا جلوه گر شده است.
اعتدال بهاری در مخزن الاسرار (توضیح مصراعی از معراج نامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان متفاوت نظامی در مخزن الاسرار گاهی به دشواری و پیچیدگی سخن او می انجامد. به همین سبب از دیرباز شرح نویسی بر مخزن الاسرار رواج داشته است؛ اما متاسفانه بسیاری از این شرح ها گره گشا نیست؛ زیرا شرح کنندگان به زبان استعاری نظامی توجه نداشتند و یا حتی با این زبان اشنا نبودند؛ همچنین از اثار دیگر نظامی و اثار مشابه هم عصران یا شاعران گذشته در شرح متن استفاده نکرده اند. اعتدال بهاری یکی از موضوعاتی است که شرح کنندگان به ان بی توجه بودند و نکته اساسی و ظریف ان را درنیافتند. نظامی این موضوع را در میان سخن گفتن از معراج پیامبر بیان کرده است. نگارنده در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، نظر شرح کنندگان مخزن الاسرار را درباره مصراع اول بیت زیر نقد و بررسی می کند: شب شده روز اینت بهاری شگرف گل شده سرو اینت سواری شگرف همچنین با بیان شاهد و مثال از نظامی و شاعران قبل و بعد از او، منظور اصلی شاعر از این مصراع تبیین می شود. نظامی با کاربرد ارایه حسن تعلیل، سبب اعتدال بهاری را ورود پیامبر (ص) به برج حمل می داند و ان را از بخشش های معراج رسول اکرم به شمار می اورد.
سعدی، شب و بی خوابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بی خوابی و شب زنده داری عاشق راستین، یکی از بن مایه های شعر عارفانه و عاشقانه است که در دوره های مختلف به صورت های گوناگون انعکاس یافته است. این مضمون با توجه به روند تدریجی شعر فارسی و مخصوصاً غزل، تحول یافته و در غزل سعدی به اوج خود رسیده است. چنان که عاطفه اصلی برخی از غزل های او را شامل می شود و بعضی از غزل های او با موضوع شب و بی خوابی شروع می گردد. نوشتار حاضر با به کارگیری شیوه توصیفی- تحلیلی، بسامد مفهوم بی خوابی عاشق را در شعر شاعرانی که غزل های آنان به طور کامل موجود بوده، در دو دسته عاشقانه و عارفانه مورد مطالعه قرار داده و پس از بررسی این مفهوم در غزل های سعدی، به بیان انگیزه های مهم بی قراری و بی خوابی سعدی پرداخته است. مضمون بی خوابی و شب زنده داری در غزل های سعدی به عنوان یک ویژگی سبکی مطرح است و سبک شخصی وی را در حوزه فکری و ادبی به اثبات می رسد.
«اللیل» وما یتصل به فی الشعر الجاهلی(مقاله علمی وزارت علوم)
الشعراء الجاهلیّون قد وصفوا اللیل وصفاً حسیاً، صادقاً جمیلاً، ورسموا حالهم، وعبّروا عن أحاسیسهم وعواطفهم فیه، کماصرّحوا بأعمالهم اللیلیه. فالمقاله هذه تناولت کلَّ ذلک من خلال المواضیع التالیه: 1- المغازله 2- المسامره 3- لیالی السرور 4- التلهّف والتحسّر على اللیالی 5- الضیافه 6- ذکر الأحّبه 7- لیالی الهموم والغموم 8- لیالی الشدائد والمصائب 9- اللیالی القرات 10- السواری 11- التهیّو للرحیل لیلاً 12- السفر لیلاً 13- لیالی الصحراء 14- الغاره فی اللیل 15- اللیل الطویل الثقیل والتضجر منه 16- ظلام اللیل 17- القرب 18- اللیالی المضیئه.
سیمیائیه العنوان فی قصیدتی "شب گیر" لأحمد شاملو و"لیل یفیض من الجسد"لمحمود درویش (دراسه مقارنه)(مقاله علمی وزارت علوم)
اهتم السیمیائیون فی النقد الحدیث بعنوان النص الأدبی اهتماماً واسعاً إذ أنّه الإشاره الأولى التی تواجه المتلقی، کما أنّه قد یکون مفتاحاً دلالیاً یختزل بناء النص فی کلمه أو عده کلمات، ومن خلاله یلج القارئ إلى أعماق النص لکشف دلالاته واستکناه معناه وفک شفراته ورموزه. ویمکّن القارئ من معرفه هویه ومضمون النص الذی یعنونه. لقد کان ل لیوهوک، وجیرار جینیت، وهنری میتران، وشارل غریفل و روجر روفر وغیرهم من النقاد الغربیین أثر کبیر فی فتح هذا المجال أمام النقاد المعاصرین لدراسه العنوان تعریفاً وتحلیلاً؛ حیث تناولت الدراسات المعاصره العنوان بالتحلیل والنقد بشکل ملفت للنظر وخاصه فی الآونه الأخیره. وقد قمنا فی هذا المقال بدراسه عنوان قصیده "شب گیر" للشاعر الإیرانی أحمد شاملو، وعنوان قصیده "لیلٌ یفیض من الجسد" للشاعر الفلسطینی محمود درویش، ومقارنه دلاله کلمه "لیل" فی عنوان کلا القصیدتین. ویتبع المقال المنهج الوصفی – التحلیلی، فی ضوء الأدب المقارن وضمن المدرسه الأمریکیه. إنّ نتائج دراسه وتحلیل هاتین القصیدتین تظهر أنّ مفردات "لیل" جاءت کدلاله رمزیه على سوء وتدهور الأوضاع فی المجتمعین الذین یعیش فیهما کلا الشاعرین.
رویکردی عرفانی به پدیده شب در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال بیست و نهم فروردین ۱۳۹۹ شماره ۲۶۸
71-80
حوزه های تخصصی:
خداوند در قرآن بارها از شب یاد کرده است؛ شب در قرآن مورد قسم وی واقع شده و شب زمانی خاص برای ارتباط خداوند با بندگان در نظر گرفته شده است. مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی رویکردی عارفانه به قرآن داشته و تفسیر آیات مربوط به شب را با نگاهی عرفانی مورد بررسی قرار می دهد. اینکه عرفا با توجه به ویژگی های خاص شب، آن را زمان خاص ارتباط دو طرفه خداوند و بنده می دانند. به علت این ویژگی های ممتاز، از جمله خلوت، آسودگی و در حجاب ماندن از دید دیگران، فرصت مناسبی است تا بنده به درگاه خداوند خود، و دور از چشم نامحرم به عبادت و مناجات بپردازد و خداوند نیز بهره ای از برکت و عنایات ویژه خود را نصیب وی کند. تأکید خداوند بر قیام شب در قرآن به این امر اشاره می کند. در نهایت اینکه خداوند شب های خاص (که اتفاقات ویژه ای در آنها رخ داده) را مورد توجه قرار داده و برای آنها اهمیت خاصی قائل می شود.
رویکرد عارفانه شب در شعر دفاع مقدّس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بین ادبیّات دفاع مقدّس، به ویژه شعر دفاع مقدّس و عرفان، پیوندی نزدیک وجود دارد که این ادّعا با مطالعه و بررسی اشعار دفاع مقدّس قابل اثبات است. با بررسی اشعار دفاع مقدّس، اصطلاحات و مفاهیم عرفانی زیادی را می توان از آن ها استخراج کرد. یکی از این اصطلاحات، پدیده شب است که خود در عرفان و از دیدگاه عارفان، تعابیرمتنوّعی دارد. شب در اصطلاح عرفانی از مدارج عالی تا مراتب دانی را طی می کند. در مراتب عالی به جایگاه و مرتبه والای شب در قرآن و حدیث نزدیک است و زمانی برای خلوت با معشوق و در مراتب دانی، گاهی نماد جنبه تاریک وجود و ممکنات است. این مقاله سعی دارد با استخراج شب در معنای عارفانه اش از شعر دفاع مقدّس، به این نتیجه دست یابد که آیا شب همان طور که در عرفان پدیده ای چند وجهی است، در شعر شاعران دفاع مقدّس با رویکرد عرفانی نیز چنین است یا خیر. طبق بررسی انجام شده، چنین پیوند و مشابهتی بین عرفان و شعر دفاع مقدّس مشاهده می شود. این مقاله از نوع نظری است و با روش کتابخانه ای انجام گرفته است.
بررسی کلید غنایی واژه «شب» در اشعار سهراب سپهری
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۴ بهار ۱۳۹۱ شماره ۱۱
107 - 123
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش در پی آنیم که جایگاه، اهمیت و نحوه ی کاربرد واژه ی «شب» را از نگاه سهراب سپهری این شاعر انزواطلب و نقاش گوشه گیر، بررسی کنیم. نگارنده پس از مطالعه و بررسی زندگی و شرح احوال و آثار این شاعر نقاش به این نتیجه رسید که عوامل مختلفی اعم از روحی و روانی در دوران کودکی و سیاسی اجتماعی در دوراه جوانی و دانشجویی که مصادف با سال های استبداد و خفقان رضاخانی و 28 مرداد 1332 بود، در شکل گیری شخصیت و اندیشه ی سهراب و برداشت ها و تعبیرهایش به خصوص در بیان تعلیمی و غنایی واژه ی «شب» نقش به سزایی داشته است. ترس از لولوی دوران کودکی و ترس از سیاهی شب که خود برایش لولوی سرگردان می شود و در اشعارش حضور پیدا می کند. یا فضای تاریک و سیاه ظلم و خفقان جامه ی عصر او که سپهری آن را با تعبیر «شب» و با زبانی نمادین و رمزی به تصویر می کشد.
بررسی و تحلیل «رنگ سیاه» در اشعار نیما و محمود درویش
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال اول پاییز ۱۳۹۲ شماره ۴
64 - 77
حوزه های تخصصی:
عنصر رنگ، با ادبیات، پیوند تنگاتنگ و عمیقی دارد. رنگ ها، احساسات و نشانه های گوناگونی را القا می کنند که از طریق آن می توان بسیاری از راز و رمزها را کشف نمود و از اوضاع سیاسی – اجتماعی عصر شاعر پرده افکند. نیمایوشیج در ادبیات معاصر فارسی و محمود درویش در ادبیات معاصر عربی، با هوشیاری و هنرمندانه از امکان برجسته رنگ ها در تصویرسازی های خویش بهره جسته اند. در این نوشتار برآنیم تا بازنمود «رنگ سیاه» را در تصاویر شعری این دو شاعر بررسی و تحلیل نماییم. نگاه های تقریباً همسان و دریافت های همگون در به کارگیری رنگ سیاه، بیانگر استفاده آگاهانه این رنگ، در روانشناسی هر دو شاعر است و نشان می دهد که در لایه های پنهان ذهن این دو شاعر، خوش بینی چندانی به تحولات اجتماعی وجود ندارد. در تصویرسازی نیما، عنصر رنگ گسترده ترین سمبل ها و سیاه پربسامدترین رنگ ها است. سیاه اختناق جامعه، ظلم و فساد و استبداد و بى عدالتى حاکم بر آن، و همدردی با فقرا است. در رمزگرایى محمود درویش نیز، عنصر رنگ وسیعترین عنصر تداعى است. شاعر، همچون شاعری چیره دست، عمق غم، خشم، آوارگى، و خفقان حاکم بر وطن خود را به وضوح به تصویر مى کشد. واژگان کلیدی: نیمایوشیج، محمود درویش، رنگ سیاه، خفقان، غم و اندوه، شب.
نگاهی تطبیقی به تصویرِشب از نگاه ادوارد یونگ و آلفرد دو موسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پنجم بهار ۱۳۹۰ شماره ۱۷
135 - 148
حوزه های تخصصی:
ادوارد یونگ شاعر انگلیسی اواخر قرن هفدهم در اثر معروف خود با عنوان تفکراتِ شبانه تصویری غریبانه از صحنه مرگِ همسرشارائه می هد. آلفرد دو موسه، شاعرِ فرانسوی قرنِ نوزدهم در سرودنِ مجموعه شعری اش با عنوان شبها از ادوراد یونگ الهام می پذیرد. او شب را تنها شاهد روزگار غم زده اش در نظر می گیرد و الهه های شعر را برای التیامِ دردِ فراقش از ژرژ ساند به یاری می طلبد. در این مقاله در نظر داریم این دو مجموعه ی شعری را باهم مقایسه کنیم.
تطبیق تله پاتیکی آرکی تایپ شب در اشعار سهراب سپهری و رابیندرانات تاگور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال ششم زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲۴
31 - 61
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحثی که در ادبیات، امدروزه مدورد توجده قدرار دارد، مبحث آرکی تایپ است. این بحث به وسیله کارل گوستاو یونو ومکتب مردم شناسی تطبیقی دانشگاه شیکاگو مطرح گردید و در ادبیات راه یافته است. ناقدان ادبی ضمن مطرح کردن مباحثی از قبیل آنیما، آنیمو ، سایه، نقاب، تاریکی، شب، آب، دایره، اعداد و... به کند وکاو ضمیر ناخودآگاه جمای راه یافته و به تحلیل و نقد و بررسی هر اثر و خالق آن می پردازند. بدیهی اسدت تاریکی شب نیز چونان دیگر آرکیتایپ ها، نمادها و سمبلهای گوناگونی را در بر می گیرد که بعضی از این نمادها بوسیله ناخودآگاهی جمای در ذهن شاعران و نویسدندگان مشترک می باشد. ازین رو در این مقاله ضمن بررسی نمادهای سیاهی و تاریکی شب، به واکاوی و تطبیق نمادهای خاص این آرکیتایپ در میان اشاار سهراب سپهری و رابیندرانات تاگور پرداخته شده است.