فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۸۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
گلستان و خارستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رفتارشناسی شخصیت های داستانک های عدل و دزد قالپاق نوشته صادق چوبک بر اساس نظریات روانشناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صادق چوبک (1377 1295 ه.ش.) از داستان نویسان نام آشنای معاصر است. در داستانهای چوبک می توان چهره جامعه ایران زمان نویسنده را به وضوح دید. در این مقاله، به روش تحلیل و توصیف متن و با بهره گیری از مطالعات بینارشته ای (روانشناسی، جامعه شناسی و ادبیات) به رفتارشناسی شخصیتها در دو داستانک «عدل» و «دزد قالپاق» از صادق چوبک پرداخته ایم. برای این کار، تأثیر حضور دیگران در رفتار فرد را که یکی از اساسی ترین موضوعات روانشناسی اجتماعی است در دو اثر یاد شده بررسی کرده ایم و با ارائه نظریه های مختلف، ضمن روانشناسی شخصیتها، به ریشه یابی برخی رفتارهای اجتماعیِ آنان پرداخته ایم و بدین گونه زوایایی از هنرآفرینی چوبک را در ترسیم اوضاع اجتماعی و فرهنگی دهه های 20 و 40 به نمایش گذاشته ایم. مقاله حاضر می تواند سرآغازی بر بررسی دیگر داستانهای چوبک از نگاه روانشناسی اجتماعی باشد؛ نیز در نقد و بررسی آثار دیگر نویسندگان با رویکرد روانشناسی اجتماعی راهگشاست. یافته ها نشان می دهد که از دیدگاه روانشناسی اجتماعی، نظریه های «پخش شدن مسؤولیت»، «بی توجهی جمعی»، «همرنگی ماشینی» و «ناکامی پرخاشجویی» با داستانک های عدل و دزد قالپاق همسازی و همنوایی دارند.
زبان و فرهنگ عامیانه در اشعار حمید مصدق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر فارسی در سیر تاریخی خویش از عوامل بسیاری تأثیر پذیرفت که از جمله آنها عناصر زبان عامیانه است، البته تأثیر این عناصر در همه ادوار ادب فارسی به یک اندازه نیست. زبان عامیانه به عنوان گونه ای زبان زیرِمعیار دربردارنده عناصر گوناگونی است که به مقدار قابل توجهی در شعر شاعران معاصر نمود یافته است. حمید مصدق از جمله شاعران نوگرای معاصر، به پیروی از نیما، به مقدار قابل توجهی، از عناصر زبان عامیانه در اشعارش بهره برده است. کاربرد اشکال مختلف عناصر زبان عامیانه در شعر مصدق گذشته از آنکه موجب تشخص زبان شعر وی شده، روانی و سادگی کلام او را نیز به همراه داشته است. زبان و فرهنگ عامیانه به کاررفته در دفاتر شش گانه مصدق را می توان در هفت گروه تقسیم کرد: 1- واژگان عامیانه، 2- واژگان رایج و محاوره ای 3- کنایه و مثل 4- تلفظهای عامیانه 5- تلمیح به قصه های عامیانه 6- باورها و رسوم عامیانه 7- واژگان محلی. بسامد موارد مذکور در دفاتر مصدق یکسان نیست. این عناصر در دو دفتر «درفش کاویان» و «آبی خاکستری سیاه» بسیار اندک است، فضای حماسی حاکم بر این دو دفتر را می توان از جمله عوامل کاهش این عناصر دانست؛ از سویی دیگر تغزل و عشقی صمیمی، ملموس و زمینی محتوای اغلب اشعار مصدق در چهار دفتر «سالهای صبوری»، «شیر سرخ»، «در رهگذار باد» و «از جدایی ها» را تشکیل می دهد و این امر به کاربرد زبانی آشنا همراه با بهره بردن از عناصر زبان عامیانه انجامیده است.
اعجاز ایجاز با حذف اجزای مختلف کلام در گلستان سعدی
حوزههای تخصصی:
سعدی یکی از بزرگ ترین شاعران و نویسندگان زبان فارسی و خالق چندین شاهکار ادبی ازجمله گلستان است؛ ازآنجاکه شاهکارهای ادبی در هر زبان برجستگی های متعددی دارد، تأمل در نثر گلستان ما را با ویژگی ""ایجاز""، به منزله یکی از ویژگی های برجسته کلام سعدی، مواجه می کند که نیازمند دقت و بررسی است. هدف این نوشتار بررسی میزان گرایش سعدی به ایجاز، نمود انواع ایجاز و بررسی عناصر دستوری بلاغی در نثر گلستان است. نویسندگان مقاله پس از تعریف، تقسیم بندی و مقایسه انواع ایجاز و ذکر پیشینه مختصری درباره آن، به تحلیل نمونه های ایجاز و دسته بندی انواع آن در گلستان پرداخته اند و در پایان به این نتیجه رسیده اند که پربسامدترین نوع ایجاز در گلستان ایجاز حذف است و با آنکه بسامد ایجاز قصر در گلستان نسبت به نوع نخست کمتر است، از تنوعی برخوردار است که می توان انواعی ازقبیل ایجاز دستوری و ایجاز معنوی برای آن قائل شد.
بررسی نمودهای هنجارگریزی در «خوان هشتم» و راز ماندگاری این شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنجارگریزی یکی از روش های برجسته سازی و آشنایی زدایی است که ابتدا مورد توجه فرمالیست های روسی واقع شد. نخستین بار این لفظ توسط شکلوفسکی مورد توجه قرار گرفت. فرمالیست ها زبان شعر را با زبان نثر متفاوت دانسته و معتقد بودند، شاعر برای جلب توجه مخاطب باید به گونه ای از زبان استفاده کند که تازگی داشته باشد. این تازگی از طریق هنجارگریزی می تواند خود را نشان دهد و در مفهوم عدول از قوانین و مقررات زبان و درهم شکستن آنهاست. هنجارگریزی در واژگان، معنا، زمان مورد کاربرد، سبک، نوشتار و ... می تواند نمود یابد. در این مقاله چگونگی هنجارگریزی های اخوان در شعر «خوان هشتم» بررسی شده تا دلیل زیبایی و ماندگاری این اثر بیشتر بر مخاطبان مشخص گردد. بدین منظور با روش توصیفی- تحلیلی گونه های مختلف هنجارگریزی در چهار بخش هنجارگریزی واژگانی، زمانی، نحوی و سبکی مشخص شد و در هر بخش اغلب موارد موجود به صورت نمونه بیان گردید. در بین انواع هنجارگریزی، هنجارگریزی واژگانی و سپس هنجارگریزی زمانی بیشترین بسامد را در این شعر اخوان دارند .
متن شناسی ترجمه های فارسی قصص الانبیای کسایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جستار حاضر می کوشد تا ضمن آشناساختن پژوهشگران با قصص الانبیای محمدبن عبدالله کسایی، به معرفی تفصیلی نسخ خطی ترجمه های فارسی آن بپردازد. بررسی نظام درون متنی این ترجمه ها به منظور دستیابی به ساختار سبکی (زبانی و ادبی) نیز یکی از اهداف راهبردی این پژوهش است. با عنایت به نبود اطلاعات کافی درباره زندگی مؤلف و هویّت مترجمان فارسی این اثر، نقد نظرات فهرست نویسان و کتابشناسان در این باره نیز در این مقاله مطمح نظر بوده است. مهم ترین دلایل رویکرد نویسنده به طرح این موضوع را می توان شیوه روایی اثر کسایی؛ اشتهار آن در میان قصّه پردازان جوامع اسلامی؛ وجود نسخ خطی متعدد از آن در کتابخانه های معتبر جهان و نیز ناشناخته بودن نسخه های خطی ترجمه های فارسی قصص الانبیای کسایی در ایران و جهان دانست.
تحلیل فرایند فردیت از نظرگاه یونگ در «اسکندرنامه» نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دو
منظومه شرفنامه و اقبالنامه حکیم نظامی گنجوی که به اسکندرنامه شهرت یافته، سرگذشت
سفرها و جنگ های اسکندر مقدونی است. نظامی در آفرینش این دو منظومه علاوه بر
استفاده از وقایع تاریخی از داستان های اسطوره ای و افسانه ها نیز استفاده کرده و
طرحی نو درانداخته است. اسکندر در این دو منظومه، آن سردار فاتح تاریخ نیست، بلکه
شخصیتی اسطوره ای و پیامبرگونه دارد که تمامی نیروهای زمینی و فرازمینی، او را در
راه پر فراز و نشیب سفرها و طی فرایند فردیت و مسیر شناخت خویشتن یاری می دهند.
اسکندر در شرفنامه، حکیمی است که در پی کسب حکمت، راهی آفاق شده و در اقبالنامه در
قالب یک پیامبر، سفری انفسی را تجربه می کند. نقد روان شناسانه این دو منظومه نشان
می دهد که این شاه جوان در سفرها با هر یک از عناصر ناخودآگاهی از جمله: سایه،
آنیما و پیر خرد دیدار می کند و سرانجام به خود و حقیقت والای وجود دست می یابد.
هدف این مقاله، تحلیل این کهن الگوها با تکیه بر دیدگاه های یونگ است.
تحلیل و مقایسة کهن الگویی قصه های عاشقانه در ایران (سمک عیار) و فرانسه (تریستان و ایزولت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اهداف مطالعات تطبیقی ادبی، جست وجوی نمونه های «حقیقت» انسانی است که به صورت کهن الگوها در ادبیات همة ملت ها در همة زمان ها آشکار شده است. در این مقاله، نگارندگان با بهره گیری از مکتب آمریکایی (بین المللی) مطالعات تطبیقی ادبی، به مقایسة کهن الگویی عشق رمانتیک در قصة فرانسوی «تریستان و ایزولت» و قصة ایرانی «خورشیدشاه و مه پری» در رمانس حماسی سمک عیار می پردازند. بدین منظور ابتدا به تعریف کهن الگوهای مادر و پدر، آنیما و آنیموس، مفاهیم خودآگاه و ناخودآگاه، خودآگاه و ناخودآگاه جمعی و مردانگی و زنانگی در روان شناسی یونگی می پردازیم. سپس مفهوم فرآیند «فردیت» که مبتنی بر ایجاد تسلط فرد بر خودآگاه و ناخودآگاه خویش است را توضیح داده و نشان می دهیم که با توجه به وجود ناخودآگاه زنانه (آنیما) در مرد و ناخودآگاه مردانه (آنیموس) در زن، قصة عشق رمانتیک با فرآیند فردیت در انسان تطبیق دارد. نگارندگان ضمن بیان پیرنگ کلی دو قصة عاشقانة مورد بحث، به تعبیر کهن الگویی یونگی عناصری چون شاه، ملکه، قهرمان مرد، جادوگران و معشوق پرداخته و نقش نمادین و روان شناختی آن ها را در هر دو قصه توضیح می دهند. آن گاه به مطالعة تطبیقی شخصیت ها، کارکردها و حوادث هر قصه پرداخته و ضمن بیان تفاوت ها و شباهت های آن ها، به تجزیه و تحلیل فرآیند عشق رمانتیک در هریک از قصه ها و مقایسة تحلیلی آن ها با یکدیگر می پردازند.
این مطالعة تطبیقی قصد دارد به این سؤال پاسخ دهد که چرا عشق رمانتیک در قصة فرانسة عصر مدرن به مرگ و تراژدی منجر می شود ، اما در قصة ایران پیش از اسلام به وصال عشاق می انجامد.
شاهدبازی در ادبیات عرفانی از منظر روان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گسترش عرفان و تصوف در ایران و دیگر سرزمین های اسلامی و به تبع آن، نوشته شدن متون عرفانی، رهروان و بزرگان این طریقت به دلیل ابراز پاره ای اندیشه های خاص نکوهش شدند. یکی از مهم ترین این اندیشه ها شاهدبازی است که همواره موجب سرگردانی خوانندگان متون صوفیه شده است. از سویی، متون علم الرّجال و آثار به جای مانده از خود ایشان، گواهی آشکاری است بر این مدعا که آنان از جمله بزرگانی بوده اند که در مراحل والایی از عرفان سیروسلوک داشته اند و از دیگر سو، شاهدبازی اخلاقی است که تناقض آشکار با این طریقت دارد. نقد روان شناسی از جمله مهم ترین نقدهایی است که چشم انداز تازه ای به متن در اختیار خواننده می گذارد و موجب آشکار شدن زوایای پنهان یک اثر ادبی می شود. از همین رهگذر، نگارندگان این جُستار می کوشند تا با خوانشی متفاوت از خوانش های موجود در متون عرفانی و از منظر روانکاوی تحلیلی یونگ و لاکان به بررسی این مسأله بپردازند و زوایای پنهان آنها را بازنمایند.
تحلیل رابطه گفتمان اخلاقی متن با شیوه بیان در دو اثر غلامحسین ساعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خوانش متن ادبی با رویکرد نقد اخلاقی می تواند بر اساس تشخیص مفاهیم و مضامین اخلاقی متن یا درک رابطه گفتمان اخلاقی متن با ساختار زیبایی شناسانه آن صورت پذیرد. در رویکردهای جدید نقد بر این نکته تأکید می شود که متن هنری بر دلالت های ضمنی استوار است و معنای آن، پنهان است. سرشت اثر ادبی اقتضا می کند که شیوه بیان بیشتر از موضوع مورد توجه قرار گیرد. پرسش پژوهش این است که نویسنده یک داستان ادبی، چگونه درک اخلاقی خود و مخاطب را با شیوه های روایت پردازی عمق می بخشد. مورد مطالعه، دو داستان از آثار غلامحسین ساعدی است و از نقد و تحلیل پژوهش های انجام یافته درباره این نویسنده چند نتیجه حاصل می شود: 1- اصلی ترین حوزه های معنایی که ساعدی به آنها توجه داشته، مضامین سیاسی، مسائل اجتماعی و روحی و روانی است. در این حوزه های معنایی، درون مایه اصلی آثار او پیوند مسائل اجتماعی با آسیب های فردی و ریشه داشتن فساد اخلاقی در اجتماع است که رگه هایی از اخلاق مارکسیستی را بازمی نماید. 2- ساعدی در تلفیق شیوه های مدرن داستان نویسی با آرمان های سیاسی و اجتماعی، گفتمان اخلاقی خود را در بیان زیبایی شناسانه و شگردهای روایی تولید کرده است. 3- واقع گرایی، ویژگی روساخت داستان های ساعدی است و تلفیق آن با نمادگرایی در ساختار درونی روایت، جنبه اخلاقی یا غیر اخلاقی رویدادها را تقویت می کند. 4- شخصیت در بیشتر داستان ها بر طرح غالب است و تأثیر اجتماع بیمار بر فساد اخلاقی فرد در ترسیم کنش و واکنش شخصیت ها و تجسم ذهن و روان پیچیده آنها نشان داده می شود. 5- فضاسازی و تجسم نمایشی بر شگردهای بلاغی و زبانی غالب است و تأثیر منفی یک کنش غیر اخلاقی از طریق فضاسازی به مخاطب القا می شود.
بازنگری روایات تاریخی یزگرد اول و بهرام پنجم با تأکید بر تحلیل انتقادی گفتمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظهور چهره اسطوره ای بهرام، پس از بیست سال حکومت مسالمت آمیز یزدگرد، به عنوان اتخاذ موقعیتی راهبردی برای جبران شکافِ گفتمانی در جامعه زردشتی قابل توجیه است. سنت روایی زردشتی، بهرام را در گره گاهِ گفتمانی قرار می دهد و عناصری چون شجاعت، جنگ های داخلی و خارجی و کنش های تاریخی او را با رمزگانی اسطوره ای و حماسی، حول آن می تَنَد. هدف این مقاله، بررسی انتقادی «مرگ یزدگرد» و «تاج ربایی بهرام گور از میان دو شیر» براساس گزارش سه متن (تاریخ طبری، تاریخ ثعالبی و بخش تاریخی شاهنامه فردوسی) است تا زیرساخت های ایدئولوژیک و مناسبات قدرت در نظم گفتمانی روایت ها و راویان آشکار شود. از مقایسه روایت های مربوط به یزدگرد و بهرام می توان به سیطره روایت ایدئولوژیکِراویان در بازسازی اسطوره های دینی و احیای آنها در پیکربندی ای تاریخی پی برد. این تحلیل براساس تلفیقی از رویکرد فرکلاف و لاکلو و موفه در تحلیل انتقادی گفتمان صورت گرفته است.
فرهنگ فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میرزا ابوالقاسم متخلّص به "" فرهنگ "" ، خوشنویس وشاعر قرن سیزدهم ه . ق ، فرزند وصال شیرازی است . وی آثار ارزنده ای چون : "" دیوان شعر "" ، "" فرهنگِ فرهنگ "" ، "" رساله ی طب البله "" ، "" شرح حدائق السحر "" و "" شرح وترجمه ی کتاب بارع "" را از خود به یادگار گذاشته است .
یکی از ارزنده ترین آثار او فرهنگ لغتی با نام "" فرهنگ ِ فرهنگ "" است که به صورت نسخه ی خطی و به خط مؤلف در کتابخانه ی ملی نگهداری می شود وتصحیح و تحشیه ی آن حاصل پایان نامه ی کارشناسی ارشد نگارنده بوده است . در این فرهنگ لغت ، ذیل کلمات متداول فارسی ، عربی و ترکی به عنوان مدخل ، مترادفات فارسی با تلفظ دقیق درج شده است .
دراین مقاله به معرفی این فرهنگ ، ارزش واهمیت آن ، شیوه ی ترتیب لغات ، سبک نگارش مؤلف، نحوه ی ایجاد واژه از طریق تبدیل ، حذف و قلب صامت ها ومصوت ها و بررسی نقاط ضعف و قوت کتاب پرداخته شده است
سبک زبان زنانه در خاطرات تاج السلطنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل سبکی آثار زنانه با ابزارهای دقیق زبان شناسی برای دست یابی به مشخصه های نثر زنان و درنهایت نقد علمیِ این آثار، از اهداف مهم سبک شناسی زنانه است. این مقاله سعی دارد با مطالعه سبک شناختی خاطرات تاج السلطنه که یکی از آثار مهم نثر زنانه درباری در دوره قاجار است، ویژگی های زنانه این اثر را شناسایی کند. نشانداری واژگان، کاربرد فراوانِ صورت های بیانگر زبان همچون صفت و قید، صورت های مبهم و غیرصریح زبان و تشدیدکننده ها، کاربرد منادا و جملات معترضه و دعایی، صورت های خلاف قواعد دستور زبان فارسی و جملات ناتمام، تأثیر عوامل غیرخطی زبان، ساده نویسی، جزئینگری، بیان احساسات و ازتن نویسی. شرایط فردی و اجتماعی نویسنده موجب شده است تا برخی ویژگی های زنانه در این اثر دیده نشود. همچنین به سبب سطح بالای تحصیلات نویسنده، درصد قابل ملاحظه ای از کاربرد جملات پیچیده مشاهده می شود و به دلیل موقعیت برتر خانواده وی، وجهیت در سطح بالا است.
بررسی تصحیفاتی در دیوان اثیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داشتن متون پیراسته از اغلاط الزام جدی تحقیق های ادبی است چرا که بدون برخورداری از متونی صحیح، عملاً در حوزه های دیگر تحقیقات ادبی همچون فرهنگ نویسی و نقد متون و غیره نیز نمی توان آثاری دقیق و معتبر در دسترس جامعه علمی قرار داد. در این میان تصحیح متون قدیمی تر اهمیتی دوچندان دارد. چرا که این دست متن ها به دلیل برخورداری از واژگان کهنه و ناشناخته و زبان و نحو و صورخیال خاصی که امروزه برای مخاطب چندان آشنا نیست بیشتر مورد تغییر و تحریف قرار گرفته اند و از طرفی بررسی و تصحیح متن های قرون بعد، بدون شناخت متن های کهنه تر عملاً امکان پذیر نیست. اثیرالدین اخسیکتی از قصیده سرایان قرن ششم هجری است که دیوان او تنها یکبار توسط رکن الدین همایون فرخ در سال 1337 تصحیح علمی شده است. متأسفانه به دلیل بی دقتی مصحح و عدم استفاده او از نسخه قدیمی موجود از دیوان این شاعر، سرتاسر دیوان پر است از اغلاط و اشتباهات و ارجاع به این متن خالی از خللی نخواهد بود. در این مقاله کوشیده شده است تا بعضی از اغلاط این دیوان مشخص شود و صورت صحیح آن با تکیه بر شواهد و دلایل ارائه گردد.
نقد و تحلیل رمان "" چراغ ها را من خاموش کردم "" از منظر زبان و جنسیت
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل آثار ادبی از منظر زبان و جنسیت در زبان فارسی، موضوعی نسبتاً تازه است که به تحقیق و پژوهش نیاز بسیار دارد. اولین نظریه ها را در این مبحث «رابین لیکاف» در مقاله ی مشهور خود با عنوان «زبان و موقعیّت زن» مطرح کرد که تحول شگرفی در مطالعات زبان شناسی اجتماعی ایجاد کرد، او برای اولین بار اعلام کرد زبان زنان با زبان مردان متفاوت است. مجموع نظریاتش بیشتر حاکی از تسلط زبان مردانه بر زبان بود. در ایران ورود زنان به فضاهای اجتماعی و فرهنگی سابقه چندانی ندارد. با توجه به اینکه در گذشته زنان را مخاطب و خواننده آثار ادبی نمی دانستند و بیشتر مردان برای مردان می نوشتند و بهترین زبان را نیز زبان مردانه می دانستند، باید دید اکنون که آنان فرصت ورود به میدان نویسندگی را یافته و آثار برجسته ای نیز از خود بر جا گذاشته اند، آیا توانسته ا ند زبانی مناسب جنسیت قهرمانان خود ایجاد کنند؟ زویا پیرزاد یکی از نویسندگان زن معاصر است که با خلق چند اثر داستانی به ویژه رمان «چراغ ها را من خاموش می کنم» جایگاه مطلوبی در ادبیات داستانی معاصر در میان نویسندگان احراز نموده و جوایز بهترین رمان سال پکا، بهترین رمان سال بنیاد هوشنگ گلشیری، کتاب سال وزارت ارشاد جمهوری اسلامی و... را به خود اختصاص داده است. بنا به موقعیت و جایگاه ویژه این نویسنده و رمان معروفش در بین داستان نویسان معاصر، بر آن شدیم با پژوهشی این رمان، مکالمات قهرمانان را از حیث زبان و جنسیت بررسی کرده، میزان موفقیت نویسنده را از این منظر ارزیابی نماییم. نتایج به دست آمده نشان می دهد نویسنده در بسیاری از موارد موفق و از حیث پرداختن به موضوعات خاص جنسیت ها فراتر از هنجارهای زبان شناسی عمل کرده ، لیکن در پاره ای از موارد به ویژه رنگواژه ها ناموفق بوده است.
بررسی روابط بینامتنی قرآن در شعر فدوی طوقان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکنیک تناص یا بینامتنیت امروزه از بارزترین ویژگی های ساختاری شعر معاصر به شمار می رود. این پدیده به فراخوانی متون غایب، سابق و یا همزمان با متن کنونی می پردازد، تا به نوعی وظیفه ای معنایی، هنری، و یا اسلوبی را بر این متون بار نماید. در این میان قرآن به عنوان برنامه ای جامع و متنی مقدس به مهم ترین منبع الهام شعری شاعران معاصر عرب تبدیل گشته است. فدوی طوقان از جمله شاعران توانمند فلسطینی است که از مفاهیم و تصاویر قرآنی سیراب شده و برای تبیین و تأیید احساسات و عواطف درونی خود، به ویژه در مسائل ملی و میهنی از این تکنیک بهره جسته است. این تحقیق بر آن است تا ضمن بررسی پدیده تناص قرآنی در شعر فدوی به شیوه ای تحلیلی- توصیفی، میزان تأثیرگذاری این کتاب مقدس را بر زندگی و شعر او نمایان سازد. از یافته های تحقیق بر می آید که استفاده از تکنیک تناص یا بینامتنیت قرآنی در دوره دوم زندگی ادبی شاعر یعنی در مرحله ""رمانتیک موضوعی"" کاربرد بیشتری داشته و به عمیق تر شدن معنا و خلق تصاویری بدیع و هنرمندانه در شعر او انجامیده است.