مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
داستانک
حوزه های تخصصی:
داستان کوتاه کوتاه یا داستانک دردهه های اخیر مورد توجه داستان نویسان فارسی زبان قرار گرفته و در ایران رواج و گسترش یافته است. رواج داستانک نویسی ریشه در گرایش به کیمنه گرایی یا مینی مالیسم در دنیای معاصر دارد که جنبشی در هنر به شمار می رود و بر دو پایه سادگی و ایجاز بنا شده است. نویسندگان این گونه آثار با حذف عناصر غیرضروری، می کوشند اثر ادبی را در کمترین حجم و کوتاهترین شکل عرضه کنند. آنان با استفاده از شگردهایی، از جمله گزینش برشی از لحظه های جذاب زندگی، مقدمه گریزی، استفاده از ارجاعات بین متنی، گزینش کلمه ها، جمله ها و بندهای کوتاه، گنجاندن پایان پرکشش و ... تلاش می کنند داستانهایی ساده و اثرگذار بیافرینند. در این مقاله، ضمن نگاهی به زمینه ها و عوامل گرایش به کمینه گرایی در گذشته و امروز، دیدگاه های منتقدان درباره آن توضیح داده می شود و ویزگی های داستانهای کوتاه کوتاه و شگردهایی که نویسندگان در خلق این گونه آثار به کار می برند، معرفی می شود و برای نمونه، داستانک «شمع ها خاموش نمی شوند» بر اساس مباحث مطرح شده، تجزیه و تحلیل می گردد.
ژانر ادبی «داستانک» و توانمندی آن برای نقد فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منابعی که در زبان فارسی راجع به ژانر موسوم به «داستانک» تالیف شده، به نسبت داستان کوتاه، بسیار اندک است. داستان نویسان ما به نوشتن داستانک بسیار کمتر از داستان کوتاه روی آورده اند در این مقاله، پس از تعریف نوع ادبی موسوم به «داستانک» نخست وجوه شباهت ساختار داستانک و داستان کوتاه تبیین گردیده و سپس عناصر این ژانر کمیاب، بر شمرده شده است. در بخش بعدی، تحلیل مبسوطی از داستانک «صفحه حوادث» نوشته داستان نویس معاصر علی قانع، به منزله نمونه ای موفق از این شکل ادبیات داستانی، ارایه گردیده است. در این تحلیل، استدلال شده که نویسنده با بهره گیری از توانمندی های این ژانر، توانسته است از برخی واقعیت های اجتماعی آشنایی زدایی کند و در واقع، این داستانک حکم تفسیری نقادانه از فرهنگ مسلط اجتماعی ما دارد که طی آن، نویسنده خو گرفتن به روزمرگی فاجعه و نیز رفتارهای خودمدارانه را مورد موشکافی نقادانه قرار می دهد.
رفتارشناسی شخصیت های داستانک های عدل و دزد قالپاق نوشته صادق چوبک بر اساس نظریات روانشناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صادق چوبک (1377 1295 ه.ش.) از داستان نویسان نام آشنای معاصر است. در داستانهای چوبک می توان چهره جامعه ایران زمان نویسنده را به وضوح دید. در این مقاله، به روش تحلیل و توصیف متن و با بهره گیری از مطالعات بینارشته ای (روانشناسی، جامعه شناسی و ادبیات) به رفتارشناسی شخصیتها در دو داستانک «عدل» و «دزد قالپاق» از صادق چوبک پرداخته ایم. برای این کار، تأثیر حضور دیگران در رفتار فرد را که یکی از اساسی ترین موضوعات روانشناسی اجتماعی است در دو اثر یاد شده بررسی کرده ایم و با ارائه نظریه های مختلف، ضمن روانشناسی شخصیتها، به ریشه یابی برخی رفتارهای اجتماعیِ آنان پرداخته ایم و بدین گونه زوایایی از هنرآفرینی چوبک را در ترسیم اوضاع اجتماعی و فرهنگی دهه های 20 و 40 به نمایش گذاشته ایم. مقاله حاضر می تواند سرآغازی بر بررسی دیگر داستانهای چوبک از نگاه روانشناسی اجتماعی باشد؛ نیز در نقد و بررسی آثار دیگر نویسندگان با رویکرد روانشناسی اجتماعی راهگشاست. یافته ها نشان می دهد که از دیدگاه روانشناسی اجتماعی، نظریه های «پخش شدن مسؤولیت»، «بی توجهی جمعی»، «همرنگی ماشینی» و «ناکامی پرخاشجویی» با داستانک های عدل و دزد قالپاق همسازی و همنوایی دارند.
قرآن پیشگام در عرصه ی داستانک مطالعه موردی آیات 58و 59 سوره نحل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه ملاحظه می شود که به میراث فرهنگ و تمدن اسلامی لباس جدیدی پوشانده شده و با ارائه آن در نظام و قالب و چارچوبی امروزین به عنوان ابداعات عالم غربی و محصول تفکر دانشمندان و نظریه پردازان غربی معرفی می شود؛ اما بررسی ها بیانگر این حقیقت است که برخی از آنچه ابداع غربی خوانده می شود، میراث اسلامی ماست که در لباسی نو به ما بازگردانده می شود. یکی از این موارد داستان خیلی کوتاه یا همان داستانک است که محصول ادبیات غربی در دوره معاصر خوانده می شود. بنا بر نظر شایع، داستانک در پاسخ به شرایط سال های پایانی قرن بیستم پا به عرصه ادبیات غربی گذارد و جنبش فرمالیسم اولین نظریات را درباره داستان خیلی کوتاه ابراز داشت، و سپس نگارش داستانک به آثار ادبی دیگر کشورها راه یافت. این در حالی است که با مراجعه به قرآن نمونه هایی با ویژگی های گونه ادبی داستانک دیده می شود. این داستانک ها گاه برشی از زندگی یکی از پیامبران الهی و گاه پدیده ای اجتماعی را دستمایه خود قرار داده و از این رهگذر هدف تربیتی ارشادی خود را دنبال می کند. یکی از نمونه های داستانک قرآنی، آیه 58 و 59 سوره مبارکه نحل است، که پدیده شوم زنده به گور کردن دختران را در کمتر از دو سطر در قالب داستانک به تصویر و نقد کشیده است. وجود چنین نمونه های فاخری از داستانک در قرآن کریم ادعای غربی و ابتکاری بودن این گونه ادبی را کاملا به حاشیه می راند.
بررسی شگردهای داستانک پردازی در بحر طویل های ابوالقاسم حالت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۲)
53 - 66
حوزه های تخصصی:
کوتاه نویسی و کمینه گرایی در ادبیات داستانی در شکل گیری نوع ادبی «داستانک» مؤثّر بوده است. ایجاز و اختصار، به کارگیری بن مایه جذّاب و دوری از زبان پیچیده از مؤلّفه های این گونه ادبی است. در بسیاری از مواقع سرایندگان بحر طویل تلاش می کنند به شیوه داستان پردازی، اندیشه های خود را به خواننده القا کنند. هدف از پژوهش حاضر، سنجش، ارزیابی و نشان دادن قابلیّت این نوع ادبی در پرداخت داستان است. این پژوهش به شیوه توصیفی- تحلیلی «بحر طویل» های ابوالقاسم حالت را بررسی کرده است و تلاش دارد به این پرسش ها پاسخ دهد که سراینده در داستانک های خود از چه شگرد ها و عناصری بهره گرفته است و چه ویژگی هایی از حکایات ابوالقاسم حالت با شاخصه های داستانک ها مطابقت دارد؟ براساس نتایج این پژوهش، ابوالقاسم حالت با تلفیق شیوه های کهن و نو داستان نویسی، نمونه هایی از داستانک های طنز خلق کرده است که به لطیفه ای بلند می ماند. تناسب الفاظ و مفاهیم که روشنگر پیام داستانک هاست، شگرد ویژه او در آفرینش این نوع ادبی است. جمله های پایانی داستانک ها را می توان نتیجه، هدف و عامل اصلی طنز دانست و این یکی از تفاوت های داستانک های بحر طویل با داستان های کوتاه است. حضور شخصیت های حقیر، گزینش برشی کوتاه از زمان، و محدویّت مکان از وجوه مشترک «بحر طویل» ها با داستانک است و طنزگونگی، بهره گیری از تمثیل و توصیف از عمده ترین تفاوت های حکایات بحر طویل با داستانک شمرده می شود.
تحلیل بریقای امپرسیونیستی- اگزیستانسیالیستی در داستان کوتاه «ایستگاه» از طاهره علوی و دو داستانک «الوحید» و «تقابل» از عبدالحمید الغرباوی(مقاله علمی وزارت علوم)
امپرسیونیسم و اگزیستانسیالیسم هر دو از مکتب هایی هستند که انسان و وجود داشتن او را مرکز مدار هستی می دانند. پژوهش حاضر در پی آن است تا به این پرسش پاسخ گوید که چرا و چگونه علوی در اثر خود، «ایستگاه» و الغرباوی در آثارش «الوحید» و «تقابل» از ترکیب امپرسیونیستی اگزیستانسالیستی بهره گرفته اند. اهمیت پژوهش نیز در آن است که به بررسی یک شکاف نقدی می پردازد. به نظر می رسد نقدهای میان رشته ای به شکل جامع تری می توانند به کشف متن نائل آیند و لذا پژوهش حاضر نیز تلاش دارد با ترکیب دو مکتب امپرسیونیسم و اگزیستانسیالیسم، شکل جدیدی از خوانش متن را تبیین کند. به این منظور سه متن کوتاه و خیلی کوتاه انتخاب شده اند که یکی از ادبیات معاصر فارسی و دو متن دیگر از ادبیات معاصر عربی است و ضمن تحلیل ویژگی های امپرسیونیستی آن ها، به تحلیل بریقای امپرسیونیستی اگزیستانسیالیستی در این نوشته ها پرداخته می شود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که علوی و الغرباوی درصدد بیان تنهایی و پوچی انسان معاصرند؛ اگرچه علوی بیشتر تمایل دارد این تنهایی را با نقد جنسیتی همراه سازد؛ اما هر دو نویسنده به منظور تلفیق یک لحظه شهودی و درک احساس پوچی فلسفی، به خوبی توانسته اند از دو مکتب امپرسیونیسم و اگزیستانسیالیسم بهره گیرند.
عوامل تعیین کننده آمادگی جهت دفاع از جامعه در برابر دشمنان خارجی (مورد مطالعه: شهروندان شهر قوچان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۰۰
151 - 175
حوزه های تخصصی:
همه جوامع می کوشند برای کاهش آسیب پذیری خود آمادگی افراد جامعه برای دفاع از میهن در برابر دشمن خارجی را بالا نگاه دارند. این امر البته متاثر از عوامل اجتماعی است که پژوهش حاضر با چنین هدفی به بررسی میزان آمادگی دفاع از میهن و عوامل اجتماعی موثر بر آن در میان مردم شهر قوچان پرداخته است. روش تحقیق پیمایش و ابزار سنجش پرسشنامه مبتنی بر طرح داستانک بوده است. جامعه آماری شهروندان 15 تا 65 ساله قوچان بوده که به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، با حجم نمونه 323 نفر در نواحی پنجگانه قوچان تکمیل گردیده است. از روایی صوری مبتنی بر نظر خبرگان و آلفای کرونباخ برای پایایی سازه ابزار سنجش استفاده شد. تحلیل داده های تحقیق با نرم افزار SPSS نسخه 21 و استفاده از سنجش همبستگی بین متغیرها و آزمون رگرسیون چند متغیره انجام شده است. نتایج تحقیق نشان داد که عوامل موثر بر دفاع از میهن در زنان و مردان متفاوت است. در زنان عوامل مرتبط با همبستگی اجتماعی، همدلی، امید به کمک هموطنان هنگام مشکلات تاثیرگذاری زیادی در آمادگی ایثار آنان دارد، ولی در مردان احساس مسئولیت اجتماعی و فشار و الگوپذیری هنجاری است انگیزش اصلی برای حضور در جبهه را فراهم می آورد. پایبندی دینی بر آمادگی دفاع از میهن در مردان و زنان تاثیرگذار بود.