مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
حمید مصدق
حوزه های تخصصی:
"باستان گرایی یکی از شگردهای آشنایی زدایی در نظریه فرمالیست های روس است. کاربرد زبان آرکائیک یا گریز شاعر از گونه زبان هنجار، و به کارگیری ساخت زبانی گذشته که امروزه در زبان معیار کاربرد ندارد، باستان گرایی (Archaism) نامیده می شود. این پژوهش بر آن است تا باستان گرایی (هنجار گریزی زمانی) را در شعر حمید مصدق مورد بررسی و مداقه قرار دهد.
در خور تامل است که حمید مصدق، متناسب با ساخت بیانی شعر خویش، گاهی به عمد و گاه ناخودآگاه به کلمات آرکائیک روی می آورد.او این نکته را در نظر دارد که این شگرد از مهم ترین شیوه هایی است که به زبان شاعر تشخص می بخشد، زیرا شاعر با روی آوردن به واژگان کهن و شیوه بیان غیرمعمول، موجب برجسته سازی و عادت ستیزی در زبان خود می شود. در این مقاله، باستان گرایی در اشعار نیمایی حمید مصدق بر اساس شیوه تحلیل متن در دو حوزه کلی آرکائیسم واژگانی و نحوی مورد بررسی قرار می گیرد"
بررسی سیمیالوژی مضمون عشق در اشعار نزار قبانی و حمید مصدق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عشق یکی از مضامین مهم شعری است و از آن جا که از احساسات انسان سرچشمه می گیرد، عامل پیوند میان انسان هاست. نزار قبانی و حمید مصدق نیز شاعرانی هستند که این مضمون یکی از مضامین اصلی شعر آن ها به شمار می رود؛ اما عشق در شعر هر دو آنان دارای ویژگی های خاصی است. مصدق هم از لحاظ مضمون و هم از لحاظ زبان شاعری کلاسیک است؛ اما نزار در این دو حیطه نوگراتر است و زبان و مضمون عشق را با زندگی معاصر پیوند می دهد. از سوی دیگر، «عشق به معشوق» و «عشق به مردم » در شعر مصدق به یک میزان برجستگی دارند؛ درحالی که در شعر نزار «عشق به معشوق» برجسته تر است. همچنین، مصدق شاعر درد و غم عشق است؛ اما نزار قبانی شاعر شادی های عشق است. بنابراین، باتوجه به معاصر بودن این دو شاعر و اشتراک آن دو در مضمون عشق نیاز به چنین بررسی ای احساس می شود.
قاعده افزایی در شعر حمید مصدق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرایند قاعده افزایی چیزی نیست جز توازن در وسیعترین مفهوم خود و این توازن از طریق «تکرار کلامی» حاصل می آید. در این شگرد، قواعدی بر قواعد زبان معیار افزوده می شود که موجب برجسته سازی در متن ادبی می گردد. قاعده افزایی موجب ایجاد موسیقی در زبان شعر می گردد و استفاده از آن بر توانایی شاعر در بهره گیری از ظرفیتهای زبانی به منظور ناآشنا ساختن و برجستگی زبان دلالت می کند. از این رو صورتگرایان روس، آن را عامل شکل گیری اثر ادبی می دانند.در این پژوهش، پس از بحث درباره قاعده افزایی، شگردهای آن در شعر حمید مصدق بررسی می شود تا مشخص گردد که این شگرد ادبی تا چه اندازه توانسته است در شعر او موجب برجسته سازی شود. روش این تحقیق، تحلیلی است که اشعار نیمایی حمید مصدق را از طریق قاعده افزایی در سطوح تحلیلی آوایی و واژگانی مورد بررسی و مداقه قرار داده است تا چگونگی استفاده وی از شگردهایی قاعده افزایی آشکار شود. بعد از کندوکاو در اشعار حمید مصدق مشخص شد وی با تسلطی که بر امکانات زبان فارسی دارد بخوبی توانسته از ذخایر این زبان به منظور تشخص زبانش بهره گیرد و با به کارگیری مطلوب توازن آوایی و واژگانی در حیطه قاعده افزایی به عادت زدایی دست زند و از این رهگذر موجب برجسته سازی و آهنگین تر شدن کلام خود گردد.
اسطوره در شعر حمید مصدق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وجود اساطیر در شعر شاعران ایرانی، با توجه به تاریخ و فرهنگ کهن این سرزمین، تازگی ندارد. زبان نمادینِ شعر شاعران معاصر، کارایی اساطیر در غنی کردن این زبان، آشنایی شاعران با شعر و اساطیر ملل دیگر، و کارکردهای اجتماعی و سیاسی شعر سبب شد تا اساطیر به وفور در اشعار شاعران معاصر به کار رود.
حمید مصدق نیز با توجه به شرایط روز جامعه و زبان نمادین سروده هایش هرچند رویکردی گسترده به اساطیر دارد، اما این رویکرد در همه موارد عمیق نیست و گاه فقط نام ها و نمادهای اساطیری در سطح زبانی شعر وی به کار رفته اند.
اساطیر حماسی، اسطورة عشق، و اساطیر سایر ملل در شعر او ماهیت رمزی یافته اند و اساطیر عرفانی سطحی به کار رفته اند. در هریک از اسطوره های مورد بحث، با توجه به شاهد مثال، نشان داده شده است که این اساطیر در شعر وی با چه رمز یا رمزهایی به کار رفته اند و چقدر با نماد اولیه خود مطابقت دارند. با بررسی در اشعار مصدق می توان دریافت در اشعار وی، که غالباً عاشقانه و وطنی اند، اساطیر حماسی و قومی و اسطوره عشق سهم بیش تری دارند.
زبان و فرهنگ عامیانه در اشعار حمید مصدق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر فارسی در سیر تاریخی خویش از عوامل بسیاری تأثیر پذیرفت که از جمله آنها عناصر زبان عامیانه است، البته تأثیر این عناصر در همه ادوار ادب فارسی به یک اندازه نیست. زبان عامیانه به عنوان گونه ای زبان زیرِمعیار دربردارنده عناصر گوناگونی است که به مقدار قابل توجهی در شعر شاعران معاصر نمود یافته است. حمید مصدق از جمله شاعران نوگرای معاصر، به پیروی از نیما، به مقدار قابل توجهی، از عناصر زبان عامیانه در اشعارش بهره برده است. کاربرد اشکال مختلف عناصر زبان عامیانه در شعر مصدق گذشته از آنکه موجب تشخص زبان شعر وی شده، روانی و سادگی کلام او را نیز به همراه داشته است. زبان و فرهنگ عامیانه به کاررفته در دفاتر شش گانه مصدق را می توان در هفت گروه تقسیم کرد: 1- واژگان عامیانه، 2- واژگان رایج و محاوره ای 3- کنایه و مثل 4- تلفظهای عامیانه 5- تلمیح به قصه های عامیانه 6- باورها و رسوم عامیانه 7- واژگان محلی. بسامد موارد مذکور در دفاتر مصدق یکسان نیست. این عناصر در دو دفتر «درفش کاویان» و «آبی خاکستری سیاه» بسیار اندک است، فضای حماسی حاکم بر این دو دفتر را می توان از جمله عوامل کاهش این عناصر دانست؛ از سویی دیگر تغزل و عشقی صمیمی، ملموس و زمینی محتوای اغلب اشعار مصدق در چهار دفتر «سالهای صبوری»، «شیر سرخ»، «در رهگذار باد» و «از جدایی ها» را تشکیل می دهد و این امر به کاربرد زبانی آشنا همراه با بهره بردن از عناصر زبان عامیانه انجامیده است.
بررسی و تحلیل آموزه تعلیمی «ظلم ستیزی» در شعر «درفش کاویان» از حمید مصدق با رویکرد به نظریه کنش های گفتاری جان سرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر معاصر در حوزه لفظ و محتوا تغییرات بنیادینی را نسبت به دوره کلاسیک تجربه کرده است. در زمینه مضمون و محتوا، شاعران از اشاره مستقیم به اخلاقیات پرهیز کرده و آن را به عنوان ابزاری برای بازنمایی مسائل سیاسی و اجتماعی به کار گرفته اند که این امر، بر چندلایگی و پیچیدگی شعرها افزوده است. حمید مصدق، یکی از نمایندگان برجسته شعر سمبولیسم اجتماعی در دوران معاصر، از این روش سود برده است و در شعر «درفش کاویان» با انعکاس مجموعه ای از آموزه های اخلاقی و ارتباط آن با مسائل سیاسی و اجتماعی، گامی جدید در شرح و طرح مضامین تربیتی برداشته است. او در سطح ژرف ساخت، با استفاده از ظرفیت های تعلیمی مواردی همچون خدامحوری، اتحاد مردم، خودباوری، عدم انفعال فکری و رفتاری، نفی جبرگرایی و... مخاطبان خود را برای ساختن دنیایی بهتر و مطابق با موازین عدالت محور ترغیب کرده است. بررسی شعر «درفش کاویان» با روش توصیفی تحلیلی و رویکرد به مبانی نظریه کنش های گفتاری جان سرل نشان می دهد که استفاده از کنش های اظهاری، ترغیبی، عاطفی، تعهدی و اعلامی منتج به بازنمایی مفهوم کلان اخلاقیِ «ظلم ستیزی» شده است و دیگر آموزه های تعلیمی برای تقویت این مفهوم بنیادی به کار گرفته شده اند.
مقایسه عنصر رنگ در اشعار حمید مصدق و احمد شاملو بر اساس نظریه ماکس لوشر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
145 - 177
حوزه های تخصصی:
با توجه به پیشرفت روزافزون علوم، در قرن بیستم میلادی، برای اولین بار اعضای شورای پژوهشی در علوم اجتماعی اصطلاح میان-رشته ای را به کار بردند. این رویکرد بین رشته های مختلف که در حال گسستگی بود، تلفیق ایجاد کرد و خودمداری های علمی را به همکاری های علمی بدل نمود. از آنجا که ادبیات از ذهن و روان آدمی نشأت می گیرد و شامل قلمرو وسیعی است، در علوم مختلف از جمله روانشناسی ریشه دارد. این علم به شناخت روان می پردازد و چون امکان مطالعه مستقیم روان وجود ندارد، نمود خارجی آن یعنی رفتار را بررسی می کند. یکی از رفتار - هایی که ما را به شناخت بیشتر ذهن بشر سوق می دهد، نوشتن است که با ادبیات پیوند مستقیم دارد. در روانشناسی رنگها (که شاخه ای از علم روانشناسی است) انتخاب رنگ، تمایل و تنفر نسبت به آن، به شخصیت فرد مرتبط می شود و ما را به درکی از وضعیت روحی فرد رهنمون می سازد. این پژوهش به بررسی اشعار حمید مصدق واحمدشاملو از منظر «روانشناسی رنگ» می پردازد و نه تنها اسامی رنگها، بلکه واژه های القاگر رنگ را بررسی می کند تا از زاویه ی رنگها نیز شناختی دیگر از اشعار و جهان بینی شاعر و ویژگی های شخصیتی آن ها حاصل آید. با توجه به این که عنصر رنگ در شعرهر دو شاعر کارکرد نمادین دارد و با نظر به اشتراک دیدگاه دو شاعر در موارد متعدد، در این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، اشعار دو شاعر از منظر کارکرد رنگ ها مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس یافته های این پژوهش رنگ در شعر حمید مصدق واحمد شاملو،کارکرد خاصی دارد و حکایتگر تناسب اندیشه و احساسات و عواطف خاص شاعران با حیات اجتماعی و سیاسی و مقتضیات روزگار آن دوست و در میان رنگها، رنگ سیاه وسپید بسامد بالایی دارند واین رنگها تناسبی دقیق با احوال زمانه وتأثیر آن برعالم درون هر دو شاعر دارد.
عشق و تغزّل؛ بُن مایه ی اصلی شعر حمید مصدق
منبع:
پژوهش های نثر و نظم فارسی سال اول تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
93 - 120
حوزه های تخصصی:
نقد و تحلیل عناصر داستان در ده نمونه از شعرهای روایی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر، به نقد و تحلیل عناصر داستان در گزیده ای از شعر های روایی شاعران معاصر اختصاص یافته است. در این پژوهش، پس از مقدّمه که اشاره ای به اشعار روایی است، مهمترین عناصر داستان: شامل پیرنگ (طرح)، شخصیّت، دیدگاه، فضا و صحنه در ده شعر روایی معاصر بررسی شده است. برخی از این شعر های روایی دارای پیرنگی ساده و بر اساس زمان خطّی، و برخی دیگر پیچیده اند و بر اساس زمان غیر خطّی گسترش می یابند. شخصیّت های این شعر ها ساده، تمثیلی و در مواردی پویا هستند و شاعران با توصیفات مستقیم و غیر مستقیم، آنان را به خواننده معرفی می کنند. این شعر ها از زوایای مختلفی چون دانای کل (راوی سوم شخص)، منِ راوی (راوی اوّل شخص) و گفت و گو روایت می شوند و در بعضی از این شعر های روایی، مکالمه، عنصر درونی متن روایی است. شاعران با توصیف شخصیّت ها و محیط اطرافشان صحنه آرایی می کنند و این توصیفات فضایی کاملاً طبیعی را برای خواننده ترسیم می کند که زمان و مکان آنها کلّی است.