فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
۳۲-۲
حوزههای تخصصی:
رابطه دموکراسی و نظریه های ادبی چگونه است؟ برخی این رابطه را علت و معلولی دانسته، از بی واسطه بودن رابطه این دو گفته اند؛ علت و معلولی به این جهت که یکی (دموکراسی) علت دیگری (نقد/ نظریه ادبی) است و بی واسطه به این معنا که هیچ واسطه/ میانجی ای میان آن ها وجود ندارد. اما به نظر می آید که نسبت این دو پیچیده تر از آن باشد که در وهله نخست به نظر می آید، چراکه نه تنها رابطه نظریه ادبی و دموکراسی پیچیده و چندوجهی است، بلکه واسطه/ میانجی هایی چون اقلیت ها نیز در آن نقشی تعیین کننده دارند. دموکراسی به عنوان یک نظام سیاسی سابقه ای طولانی دارد. علی رغم این پیشینه طولانی و تحولِ پیوسته آن در طول تاریخ، هنوز بسیاری از مسائل آن حل ناشده باقی مانده و راه حلی قطعی برای آن پیدا نشده است. یکی از این مسائل اقلیت ها هستند. آرمان دموکراسی اداره جامعه به وسیله همه مردم است، اما وجود اقلیت ها که معمولاً به دلیل سرکوب، مشارکتی در جامعه ندارند تحقق چنین آرمانی را دور از دسترس و دشوار ساخته است. حلّ این مسئله دشوار دغدغه بسیاری از نظریه پردازان و به ویژه نظریه پردازان دموکراسی بوده است؛ وضع قوانینی برای حمایت از اقلیت ها و ... یکی از این راه حل هاست. نظریه های ادبی نیز یکی از این راه حل ها برای حل مسئله اقلیت ها هستند. نظریه های ادبی که هر کدام به یک یا چند گروه از اقلیت ها مانند زنان، مهاجران، «بَدَویان» و ... می پردازند تلاش می کنند تا با رهایی اقلیت ها از انقیاد دیگران، زمینه را برای مشارکت آن ها در جامعه فراهم سازند و از این طریق دموکراسی را تعالی بخشند.
راحهالصّدور راوندی از نگرگاهِ فواید ادبی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه از قلم نجم الدّین راوندی در تاریخ آل سلجوق بر جای مانده است، فارغ از نظرهای متفاوت و گاه متناقضی که درباره اش داده اند، به عنوان متنی دیرساله در تاریخ، که چونان دیگر رسائل تاریخی، در جنب منابع دیگری چون تذکره ها و کتاب های بلاغی، متضمّن فواید ادبی است، شایای توجّه است. چه نکاتی که گه گاه در این آثار، ازجمله در راحهالصّدور و آیهالسّرور (599 تا 603 ق) بیان شده است، بر ساحت هایی از گذشتهٔ ادبی ایران روشنایی هایی می افکنَد و این، به ویژه برای دیدن و مطالعه بهتر و بیشتر ساحت های کمتر دیده و بررسیدهٔ این گذشتهٔ ادبی، دست مایه ای ارجمند است. بنا بر نکات پیش گفته، می توان در راحهالصّدور ، در ساحت های نقد ادبی، تاریخ ادبیّات، کیفیّت ذوق ادبی عصر راوندی و قابلیّت اشعار بازآورده شده در راحهالصّدور در تصحیح دواوین شاعران، به آگاهی های مغتنمی دست یافت که در تحلیل مسائل بازبسته به ساحت های نام برده بی ارج و ارز نیست. تحلیل نظر سیّداشرف غزنوی در ضرورت پرهیز شاعران تازه کار از مطالعهٔ اشعار رودکی، عنصری، مُعِزّی و سنایی، جنس مواجههٔ راوندی با ارتباط دوسویهٔ شاهان و شاعران، بدخوانی ها دربارهٔ شاعرانی چون شمس الدّین احمد بن منوچهر شصت کله و اهمّیّت اطّلاعات قابل استخراج از راحهالصّدور دربارهٔ برخی دیگر از شاعران کمتر شناخته شده، بازخوانی آرای راوندی در نقد ادبی، خاصه دفاعش از مُجیر بیلقانی در برابر اثیر اخسیکتی و... از موضوعاتی است که در پیوند با ساحت های مذکور پیش چشم قرار گرفته است.
جایاه لیلی در شعر معاصر فارسی با توجه به رویکرد اسطوره کاوی (مطالعه ی موردی: نصرت رحمانی، فروغ فرخزاد و حسین منزوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۶)
81 - 106
حوزههای تخصصی:
شناخت شخصیت های اساطیری و زنان اساطیری به طورخاص در شعر معاصر فارسی، راهی برای شناخت زن در روزگار معاصر و نیز شناخت شعر، لایه های معنایی و تحلیل آن است. در میان زنان، چهره ی لیلی در شعر فارسی اعم از کلاسیک و معاصر چهره ای شاخص است. لیلی در شعر فارسی یکی از بارزترین نمادهای معشوق است که در این پژوهش با تمرکز بر اشعار حسین منزوی، نصرت رحمانی و فروغ فرخزاد بازتاب چهره ی لیلی در شعر معاصر بررسی می شود. دلیل انتخاب این سه شاعر توجه آنان به جایگاه لیلی از حیث کمیت و کیفیت بوده است. پرسش اصلی پژوهش پیش رو این است که لیلی به عنوان یکی از شخصیت های مهم زن اسطوره ای در ادبیات فارسی، در شعر معاصر چگونه بازتاب یافته و چه نسبتی با چهره ی حقیقی زن در روزگار ما دارد. در این مجال پس از توضیح مبانی نظری، به کاربست نظریه ی اسطوره کاوی ژیلبر دوران در بازخوانی اسطوره ی لیلی در شعر نصرت رحمانی، حسین منزوی و فروغ فرخزاد پرداخته شده است. رویکرد اسطوره کاوی دوران رویکردی است که در آن بررسی چگونگی تأثیر زندگی شخصی مؤلف در کنار بافت- متن پژوهی به معنای تأثیرات تاریخی و اجتماعی در تألیف اثر موردتوجه است. این مقاله در سه بخش به کاربست الگوی دوران در بازخوانی اسطوره ی لیلی در شعر سه شاعر نام برده می پردازد. در این پژوهش مشخص می شود که هر سه شاعر برگزیده نگاهی متفاوت به اسطوره ی لیلی داشته اند و کارکرد اسطوره ها در شعر معاصر از وجوه گوناگون با کارکرد اسطوره در شعر سنتی متفاوت است. نصرت رحمانی از چهره ی لیلی اسطوره زدایی می کند. لیلی شعر نصرت، رها، آزاد و بی مرز است. در شعر منزوی گاه لیلی همان معشوق اساطیری است و گاه شاعر، لیلی را به خاطر اتخاذ موضع منفعلانه در عشق نکوهش می کند و فروغ نیز اسطوره ی لیلی را اسطوره ای کهنه برای عشق ورزی در زمانه ی معاصر می داند.
تحلیل تعاملات کنش گران روایت زال و رودابه از منظر نظام های معنایی چهارگانه لاندوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
108-65
حوزههای تخصصی:
گذر از نشانه شناسی روایی کلاسیک ساختارگرا با دیدگاهی متن محور و معناهای تعینی به سمت نشانه معناشناسی، درواقع گذر از کنش و برنامه مداری به سمت تعامل است. در نشانه شناسی کلاسیک ساختارگرا، معنا در جریان روایت صرفاً از طریق کنش و برنامه ازپیش تعیین شده در جهت کسب ابژه ارزشی توسط کنشگر شکل می گیرد. اما در نشانه معناشناسی، معنا از طریق ایجاد رابطه حسی ادراکی با پدیده ها شکل می گیرد و از طریق تعامل با دیگری یا هم سوژه ادراک می شود. چنین معنایی صرفاً با نظام های معنایی نشانه شناسی روایی کلاسیک یعنی نظام معنایی کنشی و مجاب سازی قابل بررسی نیست. لذا اریک لاندوفسکی نظام های معنایی تطبیق و تصادف، را به عنوان مکمل دو نظام قبل مطرح کرد. پژوهش حاضر به شرح وتحلیل تعاملات بین شخصیت های داستان زال و رودابه در قالب این چهار نظام معنایی می پردازد. مسئله پژوهش این است که چه عکس العمل ها و کنش هایی نشان از پای بندی کنشگران به نظام های معنایی لاندوفسکی دارد. مشخص شد که در مواجهه کنشگران با چالش های ایجادشده در متن روایت، برخی از شخصیت های در ابتدا از یک نظام معنایی خاص تبعیت می کنند، اما در میانه روایت به سمت استفاده از دیگر نظام ها متمایل می شوند. اما برخی دیگر، همچنان پای بند به یک نظام معنایی باقی می مانند. دیگر یافته جدید در بررسی کنش ها و تعاملات شخصیت های این روایت، ترسیم گذر از نظام روایی کلاسیک مبتنی بر کنش و برنامه به سمت نشانه معناشناسی مبتنی بر تعامل است. به عبارتی دیگر، گذر از روایت کلاسیک به سمت روایت مدرن است که درنهایت هم آیی بین شخصیت های این روایت در جهت تحقق عشق پرچالش زال و رودابه را رقم می زند.
بررسی شاخص های شعر کودک ونوجوان در حوزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی شاخص ها و استانداردهای شعر کودک ونوجوان در حوزه انقلاب اسلامی، دفاع مقدس پرداخته است. عناصر اصلی شعر کودک، موضوع، تخیل و فانتزی، زبان، اندیشه و ... است که این پژوهش برای تبیین استانداردهای این عناصر در اشعار کودک ونوجوان جنگ است. نتایج نشان داد که شعر کودک ونوجوان باید زبانی ساده و طبیعی داشته باشد. استفاده از زبان محاوره ای در شعر کودکان ممنوع است؛ زیرا کودکی که در حال یادگیری زبان ادبی است، دچار دوگانگی زبان محاوره و ادبی می شود. شاعر کودک باید از تصاویر و آرایه هایی استفاده کند که برای کودک آشنا و قابل درک باشد و در عین سادگی باید متناسب با تجربه زیسته کودکان ونوجوانان باشد. عدم طرح حوادث بنیادین و پرجاذبه در اشعار روایی دفاع مقدس سبب شده است تا خوانندگان نتوانند رابطه حسی مناسبی با این گونه آثار پیدا کنند و لاجرم درصد خوانندگان آثار دفاع مقدس بسیار کمتر از دیگر شاخه های ادبیات کودک باشد.
تحلیل و بررسی و مقایسۀ تطبیقی مؤلفههای ادبیات پلیسی و کارآگاهی در آثار آگاتا کریستی و اسماعیل فصیح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
۲۳۹-۱۸۳
حوزههای تخصصی:
اسماعیل فصیح از نویسندگان صاحب نام و پرکار در زمینه ادبیات داستانی به ویژه ادبیات پلیسی و کارآگاهی است که شماری از آثار وی مانند شهباز و جغدان، شراب خام، درد سیاوش، دل کور و... بیشتر جنبه پلیسی و کارآگاهی دارند. با وجود شهرت این نویسنده، همان طور که نتایج این پژوهش نشان می دهد، او تا حد زیادی تحت تأثیر آگاتا کریستی و رمان های جنایی او بوده است؛ به طوری که با مقایسه تطبیقی آثار پلیسی این دو نویسنده می توان به بسیاری از مؤلفه های مشترک در زمینه ادبیات پلیسی در آثار ایشان دست یافت. اسماعیل فصیح نه تنها در انتخاب زبان راوی و نوع شخصیت پردازی بلکه حتی در انتخاب پی رنگ برخی داستان ها نیز تحت تأثیر آگاتاکریستی بوده است. این ادعا را می توان از طریق مقایسه متن آثار هر دو نویسنده اثبات کرد. نویسندگان کوشیده اند در این پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی و با شیوه اسناد کتابخانه ای میزان تأثیرپذیری فصیح را از آگاتا کریستی تبیین و اثبات کنند. کاری که تاکنون از سوی پژوهشگران و ناقدان ادبیات داستانی صورت نگرفته است و در نوع خود تازگی دارد.
تروما و روایت درمانی در رمان خانه ارواح از ایزابل آلنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
۶۳-۳۳
حوزههای تخصصی:
از کارکردهای آثار ادبی به ویژه رمان روان درمانگری است. روان شناسان بسیاری به آثار ادبی روی آورده و شخصیت ها و کنش و واکنش هایشان را از این حیث بررسیده اند. تروما یکی از مشکلات روانی آدمی بر اثر حادثه است و به هر گونه ضربه روحی گفته می شود که ناراحتی، استرس و ازدست رفتن احساس امنیت را درپی داشته باشد. جودیت هرمان در نظریه روایت درمانی خود معتقد است شخص درگیر تروما، هوشیاری خود را ازدست می دهد و قادر به یادآوری جزئیات نیست یا به عمد به فراموشی روی می آورد و حتی به سوگواری نیز نمی پردازد. درمان تنها با روایت کردن واقعه و سپس پذیرش و بازگشت به زندگی عادی ممکن است مؤثر باشد. در این مقاله رمان خانه ارواح اثر ایزابل آلنده، که در قالب شرح حال خانواده ای به وجه نمادین اوضاع آن کشور تصویر می شود، از منظر تروما و روایت درمانی هرمان بررسی شده است. پرسش اصلی مقاله این است که شخصیت های این داستان با چه تروماهایی مواجهند و برای رهایی از آن چگونه عمل می کنند؟ هدف این است که ظرفیت های این رمان در تصویر تروما در قالب رمان نشان داده شود. نتایج نشان می دهد که با مشخص شدن تروماهای اشخاص داستان از طریق گفت وگوها و کنش و واکنش هایشان و نیز گفتار دانای کل رنج های روانی و بهبود آن ها در قالب روایت و خاطره درمانی نشان داده می شود. روایت کردن تروماهای شخصیت های داستان، سرانجام به رهایی آن ها از درد و رنج منجر می شود. در این داستان سه مرحله درمان یعنی ایمنی، یادآوری و سوگواری، و تماس مجدد با زندگی عادی در زندگی شخصیت های داستان دیده می شود.
زبان بدن و پیامدهای آن در داستان های کوتاه جویس کارول اوتس (تحلیلی گفتمانی)
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲
65 - 84
حوزههای تخصصی:
جویس کارول اوتس داستان های کوتاه متعددی درباره بدن نوشته است. او بدن انسان را در تمام اشکال و شرایط مختلف به تصویر کشیده است .اگرچه با بدن به عنوان مرد یا زن، سیاه پوست یا سفید پوست، سالم یا بیمار و قوی یا ضعیف به صورت متفاوتی رفتار می شود، اما هر کدام به شکلی در معرض درد هستند. تفاوت ها در بدن شامل بدن های آسیب دیده و رنج دیده، بدن های بیمار، بدن های جنسیتی شده، بدن های در حال تولید مثل و بدن های تغییر شکل یافته می شود. هدف این تحقیق این است که نشان دهد اوتس تا چه حد در بازنمایی بدن ها بر اساس واقعیت موفق بوده است و در داستان های کوتاه خود بیشتر به چه نوع بدن هایی توجه دارد. او برای هر نوع از بدن که معرفی می کند شواهدی ارائه کرده است و این مطالعه به جزئیات داستان ها پرداخته است تا شواهد را برجسته کند و آن ها را با واقعیت و نظریه های علمی تطبیق دهد. برای این پژوهش از مجموعه داستان های کوتاه اوتس در دوره های زمانی مختلف استفاده شده است تا نگاهی اجمالی به آثار او در دوره های مختلف کارش داشته باشیم، نه صرفاً در زمان یا مجموعه ای خاص. مجموعه های مورد مطالعه در این تحقیق عبارتند از: من کسی نیستم که بشناسی (۲۰۰۵)، شوهر عزیز(۲۰۱۰)، شوره زار (۲۰۱۰)،دوشیزه ی ذرت (۲۰۱۱)، کوکب سیاه و رز سفید (۲۰۱۲)، دوست داشتنی، تاریک، عمیق. (۲۰۱۴) و منطقه ی جرم خیز (۲۰۱۴).
خوانش اکوفوبیک (بوم هراسانه) متون ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
144-107
حوزههای تخصصی:
اکوفوبیا (Ecophobia) از رویکردهای مطرح و نوین در نقد بوم گرا و اخلاق زیست محیطی است. این اصطلاح را اولین بار سیمون استاک(Simon C. EStok) در ارتباط با محیط زیست و به معنای «ترس و نفرت غیرمنطقی از طبیعت» مطرح کرد. در خوانش اکوفوبیک سوگیری های ناخواسته انسان نسبت به محیط زیست که مبتنی بر ترس و نفرت غیرمنطقی از مظاهر زیست محیطی شکل گرفته است در آثار ادبی بررسی می شود. فرض اصلی این رویکرد این است که اکوفوبیا از دوگانه خود/ دیگری نشأت می گیرد و درنهایت به نوعی بیگانه ستیزی در سایه ترسی غیرمنطقی از دیگری منجر می شود. درواقع طبیعت هراسی، زن ستیزی، نژادپرستی و گونه گرایی در بستری دگرهراسی روی می دهد و بسیاری از رفتارهای انسانی در مواجهه با طبیعت و دیگر انسان ها از هراس از دیگری ناشی می شود و این دگرهراسی به دنبال خود رفتارهای سلطه جویانه را نیز به همراه دارد. در این پژوهش ضمن معرفی بنیان های نظری این رویکرد، تلاش شده تا مؤلفه های اکوفوبیک موجود در آثار ادبی تبیین و روش و نحوه کاربست این نظریه در نقد آثار ادبی توضیح داده شود. با این رویکرد می توان به خوانش جدیدی از آثار ادبی پرداخت و با واکاوی و بررسی نوع رابطه انسان با طبیعت در بستری اکوفوبیک و بیان ریشه های پیدایش این هراس ها به اصلاح این رابطه کوشید. برآیند این پژوهش نشان می دهد که در آثار ادبی با سه گونه متمایز از اکوفوبیا روبه رو هستیم که با به نمایش گذاشتن ترس های زیست محیطی مغفول واقع شده، نقش قابل توجهی در جهت تصحیح نوع رابطه انسان با محیط زیست ایفا می کنند و می توانند ما را نسبت به رفتارهایمان با زمین حساس سازند.
تحلیل انتقادی مبانی دستوری- صرفی رساله مفاتیح الدریه فی اثبات القوانین الدریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار بر آن است تا با بررسی و تحلیل رساله دستوری مفاتیح الدریه از مصطفی سیواسی (م ۱۲۴۰ ق) تصویری روشن از این رساله و رویکردهای نظری آن در زمینه صرف و نحو فارسی ارائه نماید. با توجه به این که مفاتیح الدریه از نخستین دستورهای متقدم به حساب می آید، شناخت آن برای دریافت پییشینه دستوری زبان فارسی و ارائه تصویری کامل تر از سیر تحول دستور تاریخی، بسیار سودمند است. این تحقیق به روش توصیفی- تحلیلی بر اساس منابع کتابخانه ای و از جمله نسخه های خطی، با بررسی و توصیف و تحلیل به سامان رسیده و الگوی دستوری این اثر در این پژوهش معرفی گردیده است. در نتیجه این تحقیق، آشکار می گردد که رساله مفاتیح الدریه تا حدود زیادی تحت تأثیر قواعد عربی بوده و از مقوله صرف و اشتقاق کلمات در فارسی فراتر نرفته است. نویسنده این رساله، ضمن بیان قواعد در هر یک از موضوعات صرفی به مثال هایی درخور موضوع مبادرت ورزیده است اما به واحد جمله و نقش آن در ساختار صرف و نحو فارسی توجهی نشده و در مبحث صرف نیز انواع کلمه بر سه نوع «اسم» و «فعل» و «حرف» انگاشته شده و در مبحث انواع فعل ماضی به سه مورد از انواع بسنده شده و در انواع مضارع نیز نوع مضارع التزامی و مضارع مستمر ملموس مورد توجه قرار نگرفته است. در ادامه به تقلید از صرف عربی برای امر فارسی، نوع امر غایب در نظر گرفته شده و به نوع فعل مستقبل با فعل کمکی خواستن هیچ اشاره ای نشده است.
در هم آمیختگی فرهنگ ها: واکاوی داستان کوتاه «استفاده روزمره» آلیس واکر براساس نظریه پیوندخوردگی هومی بابا
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
49 - 70
حوزههای تخصصی:
در دوران پسااستعماری، با رواج مهاجرت و گسترش ارتباطات، ملیت ها دچار پیوندخوردگی شده و به همین دلیل ممکن است افرادی همزمان به چند ملیت متفاوت تعلق داشته باشند. نژادهای چندگانه این پیوندخوردگی نیز به وضوح قابل مشاهده است. فضای سوم محل تلاقی فرهنگ های بومی و جهانی است. عدم مقاومت در مقابل تهاجم فرهنگی در نهایت منجر به پیوندخوردگی فرهنگی می شود. این پژوهش توصیفی-تحلیلی با استفاده از نظریه پیوند خوردگی هومی بابا سعی در بسط و توصیف پیوند خوردگی زندگی روستایی و شهری دی (Dee) دارد. داستان کوتاه «استفاده روزمره» (Everyday Use) روایت گر زندگی مادر (ماما) و دو دخترش (دی و مگی) است. یکی از دخترانش، دی، تحت تأثیر فرهنگ شهری قرار گرفته و دیگر میراث خود را آن چنان که خانواده روستایی اش ارزشمند می شمارند، باارزش نمی داند. هدف پژوهش نشان دادن میزان شدت و عمق این پیوندخوردگی فرهنگی است. داشتن دوست پسر غیر بومی، تغییر پوشش، تغییر زبان، دیدگاه وی در مورد صنایع دستی و موارد دیگر را می توان از نمونه های قطع پیوند فرهنگ و آداب و رسوم روستایی شخصیت برشمرد. افکار شهری دی بر عقاید و رسومات روستایی وی غالب شده و گذشته و اصالت او را مورد هجمه قرار داده است.
تحلیل گفتمانی دانش در داستان های پاییز فصل آخر سال است، سکته قبلی و چند روایت معتبر درباره خداوند از دیدگاه لکان
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳
111 - 134
حوزههای تخصصی:
لکان بر این باور بوده که مؤسساتی آموزشی با عنوان دانشگاه هیچ گاه نمی توانند دانش را در مقام فالوس در اختیار سوژه قرار دهند. بر این اساس، گفتمان دانشگاهی به گفتمان ارباب و گفتمان روانکاوی(گفتمان هیستریک) صرفاً به گفتمان علم ارجاع می دهد. به عقیده وی، سوژه در گفتمان دانشگاهی خط می خورد و به خسران یا کسرشدگی دچار می شود؛ درحالی که در گفتمان هیستریک یا روانکاوی با آشکار شدن فقدان در دیگری بزرگ، سوژه از دانش در مقام فالوس گذر می کند. در این پژوهش با بهره گیری از آموزه های ژاک لکان و با تکیه بر روش تحلیل کیفی، داستان های پاییز فصل آخر سال است، سکته قبلی و چند روایت معتبر درباره خداوند را مورد ارزیابی قرار داده ایم. دستاوردهای پژوهش نشان می دهد در داستان های پاییز فصل آخر سال است و سکته قبلی سوژه در وضعیت نابینایی نسبت به میل خود قرار گرفته و میل خود را اخته و دال میل دیگری را برآورده نموده، که به همین سبب در این دو داستان، گفتمان دانشگاهی غلبه داشته است؛ یعنی گفتمانی که به گفتمان ارباب ارجاع می داده است؛ اما در چند روایت معتبر درباره خداوند دانشجویان از وضعیت نابینایی خارج شده بوده و به دال میل خود وفادار مانده اند و با آشکار نمودن فقدان در دیگری بزرگ، در برابر گفتمان دانشگاهی مقاومتی هیستریک نشان داده اند؛ بنابراین، گفتمان هیستریک به گفتمان دانش ارجاع داده است.
بنیه الفکاهه فی النصوص الفارسیه والعربیه القدیمه؛ "محاضرات الأدباء" و"رساله دلکشا" نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
9-28
حوزههای تخصصی:
ساختار طنز در حکایات "رساله دلگشا" اثر عبید زاکانی و طنزهای موجود در "محاضرات الأدباء" اثر راغب اصفهانی ساختاری ناسازگار است. این پژوهش با هدف دست یابی به الگویی واحد در طنزهای این دو اثر و با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی بر مبنای تطبیق، به این نتیجه رسیده است که بر اساس نظریه ناسازگاری در طنز، ساختار و به تبع آن محتوا و فرم طنز در این دو اثر را می توان ناسازگار دانست. محتوای طنز این دو اثر ناسازگار است زیرا با تعریف ها و هنجارهای سازگارشده در ذهن مخاطب در تعارض است. فرم ناسازگار است زیرا وارونه انتظارات ذهنی مخاطب است و پیش زمینه های سازگاریافته با ذهن او را نقض می کند و بر این اساس در هر دو اثر یک الگوی طنز وجود دارد: محتوایی نامتعارف با فرمی وارونه بر مبنای ساختاری ناسازگار با یک اصل از پیش پذیرفته شده، در همدیگر ترکیب می شوند. این الگوی واحد پیامد خنده از پی طنزهای این دو اثر را برای هر دو مخاطب فارس و عرب زبان تبیین می کند و نشان دهنده اشتراکات ذهنیت فردی و جمعی میان آن ها است و در نهایت از قابلیت مطالعات تطبیقی در مورد این دو اثر خبر می دهد.
فرهنگ بسامدی فارسی؛ اثری نیازمند ویرایش یا تألیف دوباره؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجموعه «فرهنگ های بسامدیِ راتلج»، تا به امروز، دست کم در پانزده عنوان منتشر شده و جمعاً مشتمل بر چهارده زبان است. این مجموعه، که از سوی انتشارات راتلج (گروه تِیلور و فرانسیس) منتشر شده، به ویژه در میان کسانی که در زمینه تدوین «فرهنگ های بسامدی» و/ یا «زبان شناسی پیکره ای» پژوهش می کنند، معروفیّت جهانی یافته است. هریک از کتاب های این مجموعه در قالب فرهنگی بسامدی و برپایه پیکره های زبانیِ غالباً مستقل تدوین شده است. بیشترِ فرهنگ ها هرکدام 5000 مدخلِ اصلی/ سرمدخل/ بن واژه دارند و بخش اعظمِ متنِ هر کتاب را فهرستِ این واژه ها به ترتیبِ بسامد و از پربسامدترین به کم بسامدترین واژه تشکیل می دهد. مبنای چینشِ واژه ها اساساً بسامدِ خام یا بسامدِ مطلق نیست، بلکه شاخص پراکنشِ هریک از واژه ها نیز مدّ نظر بوده است. بلافاصله پس از فهرست بسامدی، فهرست الفباییِ واژه ها به ترتیبِ الفبای زبانِ هر فرهنگ آمده است. فهرست های واژگانیِ موضوعی (در جعبه های مستقل و در لابه لای صفحاتِ بخش اصلیِ اثر، یعنی فهرست بسامدی) و نمایه هویّت های دستوری/ اجزای سخن/ پاره های گفتار نیز بعد از آن قرار گرفته اند. پیش از بخش اصلی، یعنی فهرست بسامدیِ مدخل ها، عموماً پیش گفتاری به قلم مارک دِیویس (دبیرِ مجموعه)، سپس مقدّمه ای به قلم مؤلّفان فرهنگ (به علاوه منابعِ مقدّمه)، و چند فقره دیگر آمده است. فرهنگ بسامدی فارسی در سال 2017 م منتشر شد و چاپ دوم آن در 2018 م انتشار یافت. نگارندگان، در مقاله حاضر، پس از معرّفی اجمالیِ مجموعه، به معرّفی و نقد این اثر پرداخته اند و نشان داده اند که اشکالات و معایب آن، هم از نگاه روش شناختی و هم ازنظر موردی، چندین برابرِ محاسن آن است.
التغیرات الدلالیه للکلمات العربیه المستعاره فی الفارسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
75-95
حوزههای تخصصی:
زبان فارسی واژه های بسیاری را از عربی قرض گیری کرده است. این واژه ها در فارسی افزون بر تغییرات آوایی و واجی برای سازگارشدن با نظام آوایی فارسی، تغییرات معنایی نیز نموده اند، به طوری که در مواردی معنای فارسی آنها در تضاد با معنای عربی قرار گرفته است. مطالعه ی تغییرات وامواژه ها عمدتاً بر تغییرات آوایی و واجی بوده و به تغییرات معنایی چندان پرداخته نشده است. تغییرات معنایی در گذار زمان صورت می گیرد و بنابراین مطالعه و بررسی آن ها لازم است به روش در زمانی انجام شود. مقاله ی حاضر کوششی است برای تبیین معنی شناختی تغییرات معنایی شماری از وامواژه های عربی در فارسی و نشان دادن تفاوت معنایی آنها با معنای عربی که به روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است. از میان انواع تغییرات معنایی پنج تغییر، یعنی، تضاد معنایی، تخصیص معنایی، توسیع معنایی، تنزل معنایی و ترفیع معنایی در شماری از واژه ها مورد بررسی قرار گرفته است.
کهن الگوی ضد قهرمان، قهرمانِ شعر پست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
66-39
حوزههای تخصصی:
در نقد کهن الگویی شعر پست مدرن، می توان نشانه های واضحی از ضمیر ناخودآگاه جمعی را مشاهده کرد. ازجمله این نشانه ها، کهن الگوی ضدقهرمان است. کهن الگوی ضدقهرمان در شعر پست مدرن به صورت های مختلف به خصوص «آنیما»، «آنیموس» و «خویشتن» چنان پررنگ و متنوع حضور یافته است که گاه خواننده را در تشخیص جایگاه قهرمان از ضدقهرمان دچار تردید و سردرگمی می سازد. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، سعی کرده است تا جایگاه و کارکرد کهن الگوی ضدقهرمان را در جریان روایت شعری پست مدرن مشخص کند. نتایج این بررسی نشان داد که شاعران پست مدرن تا زمانی که کهن الگوی ضدقهرمان در برابر شرایط اجتماعی دست به اعتراض می زند، مورد ستایش قرار گرفته و در زمره قهرمانان از او ستایش می شود، اما زمانی که این نقش سبب آسیب دیدن کهن الگوی خویشتن یا سایر کهن الگوهای مثبت فرد می شود، دیگر مورد حمایت قرار نمی گیرد.
مطالعه تطبیقی انسجام بخشی آرایه مراعات نظیر در مراثی حسینی اشعار سید بحرالعلوم و میر عزا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
111 - 127
حوزههای تخصصی:
رثای امام حسین(ع) و اشعار عاشورایی در ادبیات عربی و فارسی، از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ تاآنجاکه شاعران به زوایای مختلف آن پرداخته اند و تعزیه سرایان نیز چشمگیرترین بخش از اشعار خود را به آن اختصاص داده اند. مقاله حاضر با تمرکز بر اصل انسجام که مهم ترین معیار شکل گیری متن است و به روابط موجود در متن اشاره می کند، سعی در بررسی تناسب میان عناصر متن از طریق مراعات نظیر دارد. سید بحرالعلوم و میرعزا از این آرایه ادبی که باعث تناسب میان اجزای متن، تداعی معانی، مضمون پردازی ادبی و در نهایت انسجام متن می شود، بسیار بهره برده اند. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، کارکرد صنعت مراعات نظیر و انسجام حاصل از آن را، در اشعار این دو سراینده به صورت تطبیقی مورد بررسی قرار می دهد. از دستاوردهای پژوهش این است که هر دو شاعر با توجه به مضامین گوناگون (ستایش امام حسین(ع)، ماتم اهل حرم، اندوه قدسیان، عظمت روز عاشورا و...)، مراعات نظیر را از طریق تلفیق با آرایه های ادبی دیگر مانند: تشبیه، تضاد، استعاره، کنایه و تلمیح در جهت ایجاد هماهنگی و تناسب معنایی، به کار می گیرند. هر دو شاعر، متنی منسجم دارند اما اشعار میرعزا با توجه به اینکه مخاطب اشعارش از نوع عوام است، عاطفه حزن درآن نمود بیشتری دارد و ابیات نیز ساده تر و روان تر از ترکیب بند بحرالعلوم است.
شگردهای شاملو در کاربرد تشبیه مرکب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۶)
1 - 24
حوزههای تخصصی:
تشبیه مرکب از فاخرترین گونه های تشبیه است که تصویر کاملی از هیأت دو یا چند چیز را ارائه می کند. تشبیه مرکب از دوره های اول شعر فارسی همواره موردتوجه بوده و در شعر معاصر نیز جلوه ی خاصی یافته است. شاملو یکی از برجسته ترین شاعران معاصر است که شعر منثور (شعر سپید) با نام او رقم خورده و در موارد متعدد و با هنرنمایی از تشبیه مرکب بهره ی بسیار برده است. در این تحقیق که کتابخانه ای است و با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده، تشبیهات مرکب در اشعار شاملو بررسی می شود تا شگردهای هنری اش در ساختار تشبیه مرکب، نقش آرایه های بدیعی در کنار تشبیه مرکب و اغراض تشبیه مرکب معلوم شود. نتیجه ی تحقیق نشان داد که تعدّد مشبه و مشبه به، مقدّم آوردن مشبه به و مقیّد کردن تشبیه مرکب از ویژگی های ساختاری تشبیه مرکب در شعر شاملو است که از هریک از این ویژگی ها برای تقویت موسیقی شعر و نیز روشن کردن مفهوم و محتوای شعر استفاده شده است. اغراض تشبیه نیز در شعر شاملو قابل توجه است. با توجه به اینکه شعر شاملو شعری اجتماعی- انتقادی است و شاعر در بیشتر اشعارش لحنی اندرزگویانه و منتقدانه دارد، «تقبیح و زشت جلوه دادن مشبه» و «استدلال برای بیان امکان مشبّه» از اغراضی است که در تشبیهات مرکب او دیده می شود.
تهدید، نمودی از قدرت در سخن حافظ!(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۶)
107 - 134
حوزههای تخصصی:
تاکنون درباره ی شعرِ حافظ نوشته های فراوانی پدید آمده است؛ اما در این متن برجسته، همچنان ظرفیت هایی برای پژوهش های تازه وجود دارد. در جستارِ پیشِ رو برای نخستین بار موضوع «تهدید» در غزل های حافظ بررسی شده است. این پژوهش که با شیوه ی تحلیل محتوا، طبقه بندی و تحلیل جامع ابیات تهدیدی انجام شده، به دنبال گشودن دریچه ای دیگر به فهم بهتر ذهن و زبان این سخن سرای افسون کار است. برای این کار همه ی دیوان حافظ (تصحیح شادروانان: غنی و قزوینی) مطالعه و ابیاتی که مستقیم یا ضمنی تهدیدی را دربردارند، استخراج شده است؛ سپس زوایای گوناگون آن، ازجمله نوع تهدید، مخاطب تهدید، دلیل شکل گیری تهدید، انگیزه ی تهدید، پشتوانه ی تهدید، تأثیر تهدید، چگونگی تهدید در بافت کلی غزل، صریح و غیرصریح بودن، نوع فعل و انواع کنش های گفتاری آن واکاوی شده است. بررسی و تحلیل انواع تهدید در شعر حافظ نشان می دهد که او قدرتی درونی دارد که به پشتوانه ی آن به اشکال مختلف به تهدید ارکان دینی، ممدوح/ معشوق و دیگران می پردازد .
مرگ، موقعیت و موقعیت های مرزی در شعر معاصر ایران؛ مطالعۀ موردی اشعار شمس لنگرودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
۱۴۱-۱۱۱
حوزههای تخصصی:
اگزیستانسیالیسم از گرایش های فلسفی مهم معاصر است که به طور گسترده در ادبیات نیز بازتاب یافته است و موقعیت، وضعیت های مرزی و مرگ از مفاهیم عمده اگزیستانسیالیستی هستند. در این مقاله بازتاب این سه مفهوم اگزیستانسیالیستی در اشعار شمس لنگرودی بررسی شده است. نتایج و شواهدِ مثالِ متعدد حاکی از آن است که اولاً، هر سه مفهوم عمده وجودی بازتاب زیادی در اشعار این شاعر داشته اند؛ ثانیاً، انعکاس این مفاهیم از مجرای منطق هنری و تمهیدات شعری بوده است؛ و ثالثاً، رویکردهایی در این میان پررنگ تر بوده اند. چهار زیرشاخه را در بین اشعارِ منعکس کننده مرگ می توان بازشناخت که به ترتیبِ بسامد بیشتر عبارت اند از: ۱. مرگ فروپاشنده، پایان دهنده و نابودگر؛ ۲. مرگ، یک واقع بودگی و یک وضعیت مرزی؛ ۳. مرگ و دل شوره آن؛ ۴. مرگ و بیهودگی و یأس. در میان وضعیت های مرزی، وضعیتِ رنج بردن حضوری قابل توجه در اشعار دارد. شاعر در بازتاب این مفاهیم وجودی، دیدگاه های متنوعی در نظر داشته است و بنابراین رویکرد اگزیستانسیالیستی اشعار انطباق کامل با متفکری خاص ندارد.