مطالب مرتبط با کلیدواژه

محجوبه هروی


۱.

سیمای معشوق در شعر محجوبه هروی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادب غنایی شعر افغانستان محجوبه هروی معشوق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶۷ تعداد دانلود : ۴۱۰
سیمای معشوق در شعر مَحجوبه هِروی     چکیده وصف و ستایش معشوق و بیان ویژگی های او، از ارکان اصلی شعر و ادب غنایی به شمار می آید؛ اما گاه زندگی در جغرافیایی خاص مانند افغانستان، قواعد عرفی و سنت حاکم بر آن جامعه، سخن گفتن از معشوق را برای بانوان شاعر و نویسنده محدود کرده است؛ با وجوداین، تعدادی از شاعران و نویسندگان، با گذر زمان و رشد فرهنگی جامعه، توانسته اند قلم به دست بگیرند و احساسات زنانه ی خود را درباره ی موضوع های مختلف، ازجمله معشوق، به تصویر بکشند. در میان این شاعران و نویسندگان زنِ افغانستان، «محجوبه هروی» از بانوان خویش قریحه و خوش ذوق قرن 13ه.ق است که معشوق را در دو هیئت: سیمای ظاهری (رخسار، زلف، چشم و...) و سیمای باطنی مثبت یا منفی (باوفا، بی وفا، مغرور، بدعهد و...) نمایش می دهد و از هجران و نرسیدن به معشوق ناله سر می دهد. نگارندگان برآنند تا با بررسی سیمای معشوق در دیوان این شاعر، به روش کتابخانه ای و تحلیل محتوا، شاخصه های ظاهری و منش های باطنی معشوق را از دیدگاه یک زن و در محیط اجتماعی خاص، واکاوی و موجبات آشنایی خوانندگان را با فرهنگ عشق در این ناحیه فراهم کنند.  
۲.

استعاره های مفهومی دربارل زنان در شعر سه شاعر زن افغانستانی؛ مطالعه موردی: محجوبه هروی، حمیرا نکهت دستگیرزاده، باران سجادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استعاره های مفهومی شعر زنان افغانستان محجوبه هروی حمیرا نکهت دستگیرزاده باران سجادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲ تعداد دانلود : ۱۶
شاعران زن در افغانستان با توجه به شرایط گفتمانی و تجربه زیسته بازنمایی های متعددی از موضوعات شعری ارائه داده اند. استعاره هایی که با محوریت زن ساخته شده تصویری از وضعیت و موضع زنان در افغانستان به دست می دهد. ما در این مقاله به سراغ استعاره های زن در شعر سه شاعری می رویم که هرکدام طیفی از شاعران و مردم افغانستان را نمایندگی می کنند. محجوبه هروی به ذهنیت سنتی نزدیک تر است. او از نظرگاه سنتی نسبت به زنان فاصله نگرفته و جز بیان اعتراضاتی اندک، در همان چارچوب سیر می کند. حمیرا نکهت از موضع یک زن سنتی آغاز می کند اما هرچه جلوتر می رود دیدگاه هایش مدرن تر می شود. جایگاه زن در شعر او از وضعیت انفعال و انعطاف به فعال بودن  تغییر می کند. او تا آخرین لحظات عمر ارتباطش را با سنت فرهنگی قطع نکرده و پیوسته خواهان اصلاح آن است. باران سجادی از همان آغاز با موضع سنت شکنانه وارد شده و با تابوشکنی های متعدد بر آن است که از سنت بگذرد نه اینکه آن را اصلاح کند. پیکره متنی تحقیق، آثار این سه شاعر و شیوه کار تحلیل محتواست. ابتدا همه استعاره های زن در شعر هریک از سه شاعر مذکور را استخراج کردیم و سپس با تعیین انگاره ها و کلان استعاره ها به تحلیل استعاره ها برای دست یافتن به نظام ذهنی  هر شاعر مبادرت ورزیدیم.