فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۲۱ تا ۱٬۸۴۰ مورد از کل ۱۱٬۴۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
طبقات مختلف اجتماع، صاحبان حِرَف و مشاغل گوناگون و مردمان شهر و روستا هر کدام تحت تأثیر ویژگی های طبقاتی، تحصیلی، جنسیتی، اقلیمی، دینی، سنی و روانی متفاوت، نوع سخن گفتن و به عبارتی کارکردهای زبانی ویژه ی خود را دارند. انعکاس تنوّعات زبانی جامعه در فضای آثار داستانی یکی از ویژگی ها و به عبارت درست تر از امتیازات داستان نویسی معاصر است. عدم توجّه به این امر و تحمیل خواست نویسنده بر زبان اشخاص داستان، نادیده انگاشتن استقلال شخصیت های داستان، ایجاد اختلال در عنصر گفت و گو و تقلیل آن به ابزاری جهت انتقال آراء نویسنده، و در نهایت مخدوش کردن وجه هنری و زیبایی شناختی اثر است. برقراری تناسب میان کارکردهای زبانی اشخاص داستان با تیپ شخصیّتی آن ها هم از نظر توفیق نویسنده در شخصیّت پردازی و هم از نظر ایجاد پندار واقعیّت که هر دو از اصول داستان پردازی اند لازم و ضروری است. مقاله ی حاضر داستان بلند نون و القلم آل احمد را از این منظر بررسی کرده است. روش پژوهش کیفی است و داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوا به روش کتابخانه ای و سند کاوی بررسی می شود. نتیجه نشان می دهد میان کارکردهای زبانی اشخاص با تیپ های شخصیتی آنان تناسب چندانی وجود ندارد که دلیل آن را می توان تحمیل بینش و بیان نویسنده بر قهرمانان داستان دانست. به عبارت دیگر به نظر می رسد آل احمد این داستان را عرصه ی ترویج اندیشه های سیاسی خود و انتقاد از اندیشه های مخالف قرار داده است.
بررسی عناصر انسجام متن در نفثةالمصدور بر اساس نظریّة هالیدی و حسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقالة حاضر، با استفاده از نظریّة انسجامِ (Cohesion) متن هالیدی و حسن (1976م.) در زبانشناسی ساختگرا به تحلیل و بررسی کتاب نفثةالمصدور پرداخته شده است. بر اساس این نظریّه، یکی از ویژگی های متن، داشتن انسجام است. انسجام با عناصری در متن ایجاد می شود که این عناصر انسجام متن، به سه دستة «دستوری، واژگانی و پیوندی» تقسیم می شوند و در ارتباط میان جمله ها و پاره گفتارها نقش دارند. در این گفتار، عناصر و شگردهای ایجاد انسجام، از متن نفثةالمصدور استخراج شد و با شاهد مثال های مختلف مورد تحلیل قرار گرفت. پس از بررسی معلوم شد، با وجود اینکه متن کتاب نفثةالمصدور، ابعاد مختلفی از حوادث تاریخی، بحران های عظیم اجتماعی و مسائل عاطفی و تجربیّات تلخ زندگی نویسنده را در بر دارد، متنی بسیار منسجم و یکپارچه است و تعدادی از عناصر و شگردهای منسجم کنندة متن، نقش مهم تری در ایجاد انسجام دارند. همچنین عناصر انسجام بر عمق معنایی، تأثیرگذاری و جذابیّت متن می افزاید و موجب اقناع مخاطب می گردد. بدین ترتیب، متون مختلف نظم و نثر با توجّه به زبان و محتوای خاصّ خود و نحوة به کارگیری این عناصر، از یکدیگر متمایز می گردند و از نظر میزان انسجام، درجه بندی و ارزشگذاری می شوند.
هویت زن در غزل مدرن و پست مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوران مدرن و پست مدرن قبل از هر چیز با پارادایم معرفت شناسی مشخص می شود که بازتاب آن را در همه حوزه ها، از جمله در ادبیات و شعر نیز می توان یافت. شعر پست مدرن ایران در شمارآخرین و جدیدترین اشعار معاصر قراردارد که نگاههای منتقدان و بسیاری از جوانان جامعه را به سوی خود جلب کرده است. یکی از موضوعات عمده در این اشعار، بازتاب چهره زنان در طیف های گوناگون است که در برخی موارد بیانگر احوال وکردار و اندیشه ها و به تبع آن آشکارکننده ابعاد هویتی آنان در جامعه امروز ایران می باشد. کنش ها و منش هایی که به نظر می رسد، معلول شرایط اجتماعی و تاریخی است که در آن عرصه، زن می خواهد خود را از قید و بندهای تاریخی و سنتی حاکم بر زندگی یا ذهن و ضمیرش برهاند وهویت های متکثر، مبهم و بیگانه را به تجربه بنیشیند. این پژوهش به روش تحلیل محتوا به بررسی آثار مدرن و پست مدرن از منظر تحلیل جایگاه وهویت زن در این اشعار با ارجاع به مبانی معرفت شناسی و جامعه شناسی می پردازد تا از رهاورد تبیین و آشکارسازی مفاهیم، عصیان ها و اعتراض های نهفته در پس این اشعار، گامی در جهت شناخت و هویت زن معاصر برداشته شود که اغلب بیانگر شکاف و چالش میان مبانی سنتی و رهاوردهای مدرنیته و موضوعات فلسفی پست مدرن است.
عماره مروزی (گویندگان قدیم)
منبع:
شرق دی ۱۳۰۹ شماره ۱
حوزههای تخصصی:
بررسی درنگ شعری در وزن شعر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درنگ شعری (Caesura)، وقفه یا مکث در سطری از شعر است که میتوان آن را در اشعار زبانهای مختلف یافت؛ در شعر فارسی، تا کنون چندان به مبحث درنگ توجه نشده و رابطهی آن با وزن شعر، تبیین نگردیده است. در شعر عروضی فارسی، مهمترین محل ظهور درنگ های شعری، در حدفاصل دو مصراع بیت و در میانهی مصراعهایی است که وزن دوری دارند. این مقاله، به بررسی سایر درنگهای درونمصراعی پرداخته است. درنگها را میتوان بر اساس رابطهی میان آنها و وزن شعر عروضی فارسی، به دو نوع تقسیم کرد: درنگهای اجباری و درنگهای اختیاری. درنگ اجباری، مختص اوزانی است که فقط از هجای بلند تشکیل شده اند. در این اوزان، درنگ در ایجاد وزن شعر، نقشی اساسی دارد و تغییر جایگاه آن، وزن شعر را مختل میکند. دیگر، درنگ اختیاری است که در اوزانی به وقوع میپیوندد که در آنها، هر دو نوع هجای کوتاه و بلند وجود دارد. در این اوزان، درنگها، نقش مکمل و یاریگر وزن را بر عهده دارند و رعایت آنها، بر موسیقی شعر می افزاید.
القاب زنان اشرفی در نوشته های سغدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان و فرهنگ دو مقوله متاثر از یکدیگرند. زبان، به عنوان جزیی از فرهنگ جامعه، هم در ساختار و اجزای خود و هم در کاربرد، از ارزش های فرهنگی جامعه تاثیر می پذیرد و حتی، در مراتبی، با آنها شکل می گیرد و متقابلا در تکوین و توسعه فرهنگ و هویت بخشیدن نقش تعیین کننده دارد. در روند طولانی و تدریجی تحول، ارزش های فرهنگی زبان، به عنوان یکی از اجزای نسبتا دیرپای فرهنگی، هر چند در برابر فشار برای تغییر تا حدودی پایدارتر است، دنباله رو این تحولات است و در پی تحولات اجتماعی می توان تغییرات تدریجی زبانی را نیز انتظار داشت. با این همه، زبان نه تنها نشان دهنده نگرش فرهنگی سخنگویان معاصر است که نگرش فرهنگی گذشتگان را نیز می نمایاند. متن ها و داستان های کهن منابع ارزشمند و در خور توجهی هستند برای بررسی برخی مسائل فرهنگی.
در این مقاله، از خلال پاره ای نوشته های سغدی، به مقام زن در ایران و نگرش نیاکان ما به زنان توجه و نشان داده شده است که زنان در تاریخ فرهنگ این مرز و بوم از حرمت و اعتبار والایی برخوردار بوده اند و این معنی در بعضی از متون سغدی بازتاب یافته است.
در آثار اصیل زبان سغدی یا در متن های سغدی بودایی و مانی و مسیحی که از زبان های دیگر به زبان سغدی ترجمه شده اند، به ویژه در نامه ها و اسناد به دست آمده از کوه مغ و در نوشته های روی سکه ها، مجموعه ای از عناوین و القاب برای مراتب و درجات اجتماعی و جود دارد که به دسته بندی های نجیب زادگان زمین دار مربوط می شده است. این القاب، که در جامعه سغدیان ثبات و قوام یافته بودند، به صور گوناگون در منابع مکتوب منعکس گشته اند. در این مجموعه، القابی نیز مختص بانوان دارای منزلت های اجتماعی گوناگون دیده می شود. در مقاله حاضر، چند لقب مربوط به زنان اشراف بررسی می شود...
نمودهای برجستة هویت ایرانی در تاریخ جهانگشای جوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت از سویی نمایندة تفاوت بین خود و دیگری و از سوی دیگر بیان گر تشابه بین افراد یک گروه است. تشابهی که احساس انسجام و هم بستگی را در بین اعضای آن نهاد یا گروه تقویت می کند و باعث پایداری آنان در طی تاریخ می شود. در سراسر تاریخ پر فراز و نشیب ایران، هویت ایرانی از اصلی ترین عوامل ماندگاری و ضامن بقای آن بوده است. در پژوهش حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی عناصر فرهنگ و هویت ایرانی در تاریخ جهانگشای جوینی، یکی از متون شاخص به لحاظ داشتن عناصر نمایان گر هویت ایرانی، کاویده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که «تأثیرپذیری از شاهنامه»، «دین مداری»، و «تلاش در راه غلبة فرهنگی و کسب استقلال و آزادی» مهم ترین مؤلفه های هویت ایرانی است که در ساختار و محتوای این اثر انعکاس یافته است.
جستجویی برای بهترین غزل سعدی
حوزههای تخصصی:
نویسنده در این مقاله سعی در یافتن بهترین غزل سعدی دارد. هرچند نویسنده امر انتخاب بهترین غزل از بین غزلهای سعدی را با توجه به زیبایی اغلب غزلهای سعدی کاری سخت میداند ولی با ویژگیهایی که برای غزل خوب بودن برمی شمارد، تعدادی غزل از بین غزلهای سعدی را انتخاب نموده و آنها را جزو بهترینهای غزل سعدی قرار میدهد.
ساختارشناسی تطبیقی داستان رستم و اسفندیار در نهایةالارب و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی تطبیقی ساختار داستان رستم و اسفندیار به روایت ابن مقفع در نهایة الارب و فردوسی در شاهنامه بر اساس دیدگاه هانزن (بررسی و مقایسه در دو سطح کلی و جزیی) می پردازد. بدین منظور نخست روایت های مشابه با روایت ابن مقفع و فردوسی گردآوری شده و به تفاوت بنیادین این روایت ها، یعنی زردشتی بودن یا نبودن رستم، پرداخته شده است. پس از آن، ساختار داستان ها در دو سطح کلی و جزیی مورد بررسی قرار گرفته و این نتیجه حاصل شده است که روایت ابن مقفع روایتی تاریخی با ساختاری پیوسته است که در شاهنامه به چند داستان تقسیم شده است، اما روایت فردوسی داستانی هنری و شاعرانه است.
بازنمایی اسطوره ی صعود در شاهنامه ی فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مساله ی اصلی این مقاله، شناخت اسطوره ی صعود در اندیشه ی ایرانی و بررسی بازتاب آن در شاهنامه ی فردوسی است. در اسطوره های اقوامی که به یک جهان فوقانی پس از مرگ اعتقاد دارند، راه های متفاوتی برای صعود بدان عالم وجود دارد. مثلاً نردبان، پلکان، بادبادک، تار عنکبوت، رنگین کمان و ... برخی از راه های صعود به جهان علوی هستند. در نزد ایرانیان باستان، راه صعود به جهان برتر از «کوه البرز» می گذرد. در این مقاله، پس از تصویر سیمای آیینی البرزکوه در اساطیر ایرانی و شاهنامه ی فردوسی، صعود شاهان و پهلوانانی مانند فریدون، زال، کیقباد و کیخسرو بر فراز البرز بررسی شده است. اینان در دوران پاکی خردسالی، بنا بر حادثه ای به فراز البرز که دروازه ی گروثمان (بهشت) است، راه می یابند. در این عروج، تن و روان پهلوانان با یکدیگر همراهند. پس از این مرحله، قهرمانان کمال یافته در حکم منجیانی که پیش از فرشکرد (دوران بازسازی جهان) ظهور می کنند، هریک کارهای شگفتی انجام می دهند و با دشمنان به مبارزه برمی خیزند. سرانجام، روان آن ها پس از مرگ که بازگشت طبیعی همه ی روان های نیک به مینوست، بار دیگر بر فراز البرز و در گروثمان آرام می گیرد.
بررسی چند ترقیمه از نسخ غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از آثاری که در طولِ تاریخ بارها استنساخ شده و نسخِ گوناگونی از آن به دست ما رسیده، غزلیات شمس اثر مولانا جلال الدین محمّد است. جامع ترین تصحیح موجود از این اثر، به حدود نیم قرن پیش برمی گردد که بدیع الزمان فروزانفر بدین کار همّت گمارده است. از میانِ نسخِ متعدّدِ غزلیات شمس ـ چه نسخه هایی که فروزانفر در اختیار داشته و معرفی کرده و چه نسخه هایی که در دسترس ایشان نبوده است ـ تا اواخر قرن نهم، 12 نسخه، ترقیمه دارد. در این تحقیق، اجزایِ مختلفِ این ترقیمه ها اعم از زبانِ ترقیمه، تاریخِ کتابت، نامِ کاتب و... مورد بررسی قرار گرفته است. یکی از مهم ترین کارهایی که در زمینه نسخه شناسی بایسته است، ارائه تصاویر ترقیمه ها به مخاطبان است؛ هرچند این مسأله در فهرست نگاری نسخ خطّی تا به امروز رعایت نشده است. در این پژوهش پس از بررسی دقیق اجزای مختلف ترقیمه ها به نکاتی دست یافتیم که پیش از این مغفول مانده بود؛ از آن میان می توان به ترقیمه نسخه قره حصار اشاره کرد که اختلاف هایی در خواندن تاریخ این ترقیمه وجود داشت؛ امّا به کمک شواهد درونی و بیرونی تاریخ صحیح ترقیمه استخراج شد و از این طریق قدیمی ترین نسخه ترقیمه دار، مشخص و معرفی گردید.
نقش تلمیح در غزلی از حافظ
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل رمان «هیس» با توجّه به مؤلّفه های وجودشناسانه پُست مدرن
حوزههای تخصصی:
تحولات شتابنده و روز افزون، تغییر مداوم نگرش ها و پیدایش نظریه های متنوّع ادبی در این زمانه دائماً نوشونده، ادبیّات داستانی را نیز تحت تأثیر قرار داد و سبب شد تا داستان نویسان نیز- ناخودآگاه و گاه با ادراکی برآمده از خودآگاهی نوین- با کنار نهادن قواعد پیش بنیاد، روایت هایشان را با وضعیت جهان جدید همسو کنند.
از آنجا که کاربست شیوه رواییِ مرگ مؤلّف در رمان «هیس» از محمّدرضا کاتب، در مقایسه با سایر شاخصه های محوری آثار پسامدرن، برجستگی چشم پوشی ناپذیری دارد و همین امر سبب شده تا این اثر ظرفیت های لازم و مناسبی برای این نوع از خوانشِ خاص فرامدرنی داشته باشد. نویسندگان این جستار برآنند تا استفاده از شیوه توصیفی- تحلیلی نشان دهند که نویسنده در کنار به کارگیری سایر فنون فرانوگرایانه، از این شگرد به صورت ویژه، همراه با تنوع و فراوانی چشمگیری بهره جسته و از این نظر موفق به عرضه اثری شاخص به جامعه ادبی شده است.
کاتب، شاخصه مرگ مؤلّف را عمداً با شکل های گوناگون آن در جای جای این رمان به کارگرفته و در کنار آزادیِ عملِ اشخاص داستان، فضاهای مناسب را نیز برای ورود خوانندگان به متن داستان فراهم کرده تا جمهوریت صداها در اثر او طنین رساتری داشته باشد.
بررسی کارکرد روایی دو حکایت از الهی نامة عطار براساس نظریة گرمس و ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژولین گرمس (1917- 1992م) روایت شناسی ساختارگرا است که در زمینة روایت شناسی با ارائة الگوهای معین و ثابت، به منظور بررسی انواع مختلف روایت، تلاش های فراوانی انجام داده و روایت شناسی را بر اساس ریخت شناسی حکایت پراپ استوار نموده است.
در این مقاله الهی نامة عطار بر اساس نظریه های جدید ادبی از جمله «روایت شناسی ساختارگرا»، الگوهای«معناشناسانة گرمس» و «شکل شناسانة ژنت»، مورد تحقیق قرار گرفته است و کارکرد روایی دو حکایت: زن صالحه و دختر کعب و عشق او، بر مبنای الگوی روایت شناسی گرمس تحلیل و تفسیر شده تا ضمن شناسایی موقعیت های متن روایی، بر اساس نظریة کانون روایت ژنت، به بررسی الگوی پیرنگ، الگوی کنشی (شش کنشگر: کنش گزار (فرستنده) / کنش پذیر(گیرنده)، کنشگر (فاعل) / مفعول (شیء ارزشی) و کنش یار( یاری رسان) / ضد کنش (بازدارنده) و همچنین میزان قابلیت تحلیل دو حکایت بالا از طریق مربع معنایی، پرداخته شود.
هدف از ارائة این مقاله، بررسی ویژگی های روایی و رابطة راوی «روایت پرداز» و «کنشگر» در دو حکایت یاد شده؛ مبتنی بر نگرش ساختارگرایانة گرمس و ژنت است.
توصیف های تکراری و زیبایی آن در شعر خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سعی شده است به زمینه اصلی شعر خاقانی که از آن به وصف و تکرار تعبیر شده است؛ اشاره شود. وصف صبحگاهان، وصف ابزار موسیقی و باده گساری موضوع اصلی این نوشته است. برای اینکه مساله تکرار در عین زیبایی بخصوص در مورد ابزار موسیقی در شعر این شاعر آشکارتر گردد؛ به نحوه کاربرد این نوع ابیات و بسامد آن ها در دیوانهای چند شاعر معروف پیش از خاقانی نیز اشاره شده است تا خوانندگان به میزان علاقه مندی این شاعر به وصف و تکرار این مضمونها که با روشها و شگردهای بدیع بیان شده پی ببرند.
فعل تمنایی در فارسی دری
حوزههای تخصصی:
سهم علائم ویرایشی در داستان پردازی پسامدرن فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان های پسامدرن معمولاً با بحث هایی بازیگوشانه درباره خودِ زبان و کنش داستان نویسی درصدد سلب اقتدار از «فراروایت» هستند. فراروایت نظامی دلالتی- معرفتی است که مدعی کشف معنای نهایی یا درک حقیقت است و می کوشد سلطه خود را بر ساختار دلالتی همه متون از جمله ادبیات بگستراند. ادبیات پسامدرن برای مقابله با این سلطه، هر گونه نظمی را که مایه قوام فراروایت هاست، در تمامی سطوحِ متن از جمله سطح دیداری به بازی می گیرد. در کنار بازی های نامتعارف سطح لفظی یا معنایی، هنجارشکنی های سطح دیداری این متون آن قدر زیاد است که می توان آنها را جزء ویژگی های سبکی به حساب آورد. یکی از اشکال هنجارشکنی که کاربرد خودآگاهانه آن خواننده را دچار تعلیق می کند، کاربرد نامتعارف علائم ویرایشی است. در این مقاله، هنجارشکنی های علائم ویرایشی در داستان های پسامدرن فارسی، با تأکید بر آثار بیست و شش تن از نویسندگان دهه های هفتاد و هشتاد بررسی می شود.