فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۱۱٬۴۳۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
بدر چاچی شاعری است که در قرن هشتم هجری در هند از شهرت و آوازة زیادی برخوردار بوده است. براساس نوشتة تذکره ها دیوانش تا مدت ها در شبه قارّه رواج تمام داشته است. دربارة سبک شاعری وی بایدگفت که در میان صاحب نظران کلامش به پیچیدگی وابهام شهرت دارد. دلیل عمدة دشواری سخن بدر را باید کثرت استفادة وی از استعاره دانست. به گونه ای که گاه کلامش را به معما نزدیک می کند. علاقة وی به استعاره تا بدانجاست که، در برخی از تصاویرش استعاره را به استعاره و یا به عنصر دیگری تشبیه می کند. همچنین تمایل زیادی به آرایش استعاره با صنایع خیال انگیز دیگری همچون استخدام و ایهام دارد. بایدگفت با وجود شهرت بدر در سبک هندی، تا کنون دربارة طرز سخنوری وی پژوهش های بسیاراندکی انجام گرفته است. بنابراین ضرورت دارد تا استعاره به عنوان مهمترین واساسی ترین عنصرخیال انگیزی درشعر وی، به دقت بررسی وتحلیل گردد. ازاین رو این پژوهش ازطریق روش توصیفی تحلیلی،به نقد وتحلیل استعاره درشعر وی می پردازد.
معرفی میرزا امان الله حسینی و ارزش محتوای رقعات او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که نسخه های خطی بازگو کنندة گذشته فرهنگ و زبان هر ملتی است، شناساندن و معرفی نسخه های خطی، ورق زدن برگ زرینی از زبان و فرهنگ و تمدن یک ملت است. از جملة این گنجینه ها، نسخة با ارزش رقعات میرزا امان الله حسینی متخلص به «امانی»است که نمونة اعلای انشای گذشتگان و دارای محتوای علمی، تاریخی، اجتماعی و تربیتی است. این تحقیق پس از تصحیح نسخة خطی امان الله و مقابله آن با دو نسخة آستان قدس رضوی و کتابخانة ملی صورت گرفته است . هدف پژوهش، معرفی نویسنده اثر و احیاء این نسخة خطی به عنوان یکی از ذخایر مکتوب قرن یازدهم و بررسی ویژگی های محتوایی آن، برای نشان دادن ارزش اطلاعات مفیدآن است که به روش تحلیل و توصیف متن رقعات انجام شده است.
خوانش تطبیقی مفهوم مدرنیسم ادونیس ویوسف الخال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدرنیسم در وسیع ترین مفهوم آن ،با ایده های نوآوری ،پیشرفت،وبه روز بودن مقارن بوده است ونقطه ی مقابل ایده های کهن ،کلاسیسیسم وسنت است.مدرنیسم با دوچهره ی فناورانه واندیشگانی در تاریخ بشر ظهور کرده است.آن چه را که امروزه مدرنیسم می نامیم،همان دستاوردهای ژرف سیاسی ،اجتماعی،اقتصادی،فکری وفرهنگی در تمام حوزه های حیات فردی وجمعی است.هدف این پژوهش خوانش تطبیقی در مفهوم مدرنیسم در حوزه ادبیات معاصر عرب از دیدگاه دوشاعر ونظریه پرداز در این حوزه می باشد.حوزه پژوهش دیدگاه نوگرایانی چون ادونیس ویوسف الخال است .
روش بررسی تحلیل تطبیقی دو شاعر از خلال اظهاراتی است که این دو در آثارشان به آن اشاره کرده اند .حاصل ویافته ی این بررسی آن است که ادونیس والخال در باب لزوم مدرن شدن وحضور مدرنیسم ادبی در ادب معاصر به ویزه شعر اتفاق نظر دارندولی در کم وکیف این حضور اختلاف نظرهایی در دیدگاه آن دو یافت می شود.
مهم ترین وجه تمایز این دودیدگاه آن است که ادونیس رویکردی معرفت شناختی به مدرنیسم دارد ولی الخال
رویکرد وجود شناختی
بررسی الگوی کنشگران حکایت های باب نخست کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریه های مطرح در حوزه روایت، نظریه گریماس است که بر اساس تقابل های دوگانه متن طراحی شده است. اگرچه نظریه گریماس تا حدود بسیار زیادی قابل انطباق با قصه های متون ادب فارسی است، در پاره ای از موارد شاهد ناهم خوانی هایی در این زمینه هستیم. پژوهش حاضر به بررسی حکایت های باب اول کتاب کلیله و دمنه از منظر نظریه روایی گریماس پرداخته است. با بررسی صورت گرفته مشخص گردید که الگوی روایی گریماس را نمی توان به صورت کامل بر تمامی حکایت های کلیله و دمنه منطبق دانست. در بعضی از حکایت ها اجزایی از طرح روایی گریماس با همدیگر تلفیق می شوند. این موضوع با الگوی روایی گریماس در تضاد است؛ البته می توان این امر را برخاسته از تعلیمی بودن کتاب کلیله و دمنه دانست که راویان حکایت ها بیشتر به مفهومی که می خواهند بیان کنند، توجه دارند، نه به ساختار حکایت. اگرچه بهره گیری از نظریات گوناگون در حوزه روایت می تواند موجب شناخت بهتر متون ادبی شود، با توجه به ویژگی های خاص قصه های ایرانی، لازم است طرحی بومی برای بررسی ساختار روایی این قصه ها ارائه گردد و یا به تناسب حکایات، تغییراتی در این الگوها ایجاد شود.
تحلیل هرمنوتیکی نقش عناصر فرهنگی در درک زیبایی-شناسی شعر عربی قدیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک زیبایی در شعر عربی دوره پیش از اسلام اگر با شناخت عناصر فرهنگی همراه نشود در فرم و تصویر محدود خواهد شد. در باب اشعاری که از ویژگی، سبک ها و معانی این اشعار تقلید کرده و بر همان منوال پیش رفته است نیز وضع چنین است. درک زیبایی شناسی فارسی زبانان از چنین اشعاری در صورتی که با دانش پیش زمینه ی فرهنگی همراه نباشد، سطحی و در حد همان وزن و قافیه خواهد بود. از دیدگاه رویکرد هرمنوتیک فلسفی در باب اشعار عربی معناگرا، حکمت آمیز و عرفانی، همانند اشعار فارسی همسان، شناختِ متناسب فرهنگی و همچنین جنبه های فرازمانی و قابلیت اطلاق در معنا باعث می شود تا خواننده، از زیبایی های نهفته در عالم معنایی شاعر نیز بهره مند شود. در این اشعار به دلیل اشتراک فرهنگی موجود، خواننده درک زیبایی شناسی کاملی دارد؛ زیرا عناصر فرهنگی همسان به عنوان عامل جهت دهنده ی پویا، حضور فرازمانی داشته و خواننده می تواند با حاضرسازی این عناصر، درک زیبایی شناسی عمیق تری داشته باشد. در این حالت اشعار عربی مورد نظر در حقیقت تفاوتی جز زبان ظاهر با اشعار فارسی ندارند.
نگاهی سبک شناختی به سوره یس با تکیه بر دیدگاه های ساختار گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم سبک شناسی، روش نقدی جدیدی است که متون را بر اساس ظواهر لغوی و ادبی از یکدیگر متمایز می سازد و آنها را بر اساس ساختارهای لفظی، تحلیل و بررسی می کند تا بدین گونه به جنبه های ادبی و زیبایی شناسی موجود در متن پی ببرد. سوره یس از سوره هایی است که بسیار مورد سفارش انبیا و اولیا قرار گرفته و فضیلت های بی شماری نیز برای آن برشمرده اند. نظر به اینکه محتوای این سوره بر سه اصل نبوت، توحید و معاد استوار است؛ لذا ظواهر لغوی و ادبی خاصی جهت انتقال این مفاهیم به مخاطب به کار رفته است.ما در نوشتار پیش رو، با روشی توصیفی – تحلیلی برآنیم تا بر پایه دانش سبک شناسی و طبق نظریات ساختارگرایی به بررسی سطوح آوایی، ترکیبی و معنایی این سوره بپردازیم تا از این رهگذر به جنبه های ادبی و زیبایی شناسی سوره و رابطه ی این سطوح با ساختار کلی متن پی ببریم.از مهمترین نتایج بحث در سطح آوایی رعایت فاصله در آیات، به کارگیری اصوات مد ""آ، ای، او""، و دو حرف ""میم و نون"" است که علاوه بر آهنگین نمودن سوره، تأکیدی بر مضامین آن نیز به شمار می آید. در سطح ترکیبی، اسلوب خبری به جهت تذکر اموری چون حقانیت بعثت پیامبر اسلام (ص) و معاد به کار رفته است. چنانچه در اسلوب استفهام، همزه ""أ"" نسبت به سایر ادوات، کاربرد بیشتری دارد که غرض از آن اقرار و توبیخ کافران است. در سطح معنایی نیز آرایه های تضاد و ترادف موجود در سوره دلالت بر اغراض خاصی دارند که ذیل متن به آن ها اشاره خواهد شد.
نقد جامعه شناختی نمایشنامه چهارصندوق بهرام بیضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمایشنامه چهارصندوق نوشته بهرام بیضایی با درون مایه سیاسی _ اجتماعی در دهه چهل یکی از مناسب ترین نمونه های آثار این نمایشنامه نویس برای نقد جامعه شناختی ادبیات است. نقد جامعه شناختی ادبیات با ایجاد پیوند میان اثر ادبی و جامعه توانسته جایگاه و اهمیت خود را در میان انواع نقد نشان دهد و در حال حاضر یکی از روش های سودمند و کاربردی در بررسی آثار هنری به شمار می رود. روش مورد استفاده در این نوشتار روش ساختگرای تکوینی لوسین گلدمن است که ارکان و اصولی قابل ارتباط و تعمیم پذیر دارد. با بهره گیری از این روش، نمایشنامه براساس شخصیت ها که هر کدام نماینده طبقه ای خاص از مردم جامعه هستند، تحلیل شده و نهایتاً مشخص می شود که چگونه بهرام بیضایی با نگاه موشکافانه، دریافت خود را از حوادث اجتماعی و سیاسی که در بستر تاریخ معاصر در جریان است، در قالب یک اثر هنری متعهد و جهت بخش به مخاطب ارائه می دهد و در نقش منتقد اجتماعی باعث گسترش آگاهی جمعی می گردد.
بررسی، تحلیل و نقد سبک شناسانة خاطره نگاشته «دا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«دا» یکی از نمونه های نثر معاصر فارسی در دهة 90 - 1380 ه.ش. است. نثری ساده، موجز، صمیمی، روان وگفتارگونه دارد و پرداخت جزئی نگرانه به حوادث به ویژه در بخش های میانی، نمودی آشکار دارد. روایت رخدادها و ساختار منسجم اثر به گونه ای است که خواننده می تواند حوادث را تجسم کند.
همچنین «دا» از اسناد جنگ تحمیلی برای بیان مشکلاتی است که مردم در جنگ تحمیلی متحمل شدند. مهمترین آرایة ادبی متن کتاب، تشبیه است. بسامد افعال به طور معناداری زیادتر از اسم ها و صفات است و این امر، سبب پویایی متن و ایجاز مطلوب آن شده است. واژه های عربی و کردی بسامد قابل توجّهی در متن دارند. «دا» اثری برونگرا و عینی است و راوی بیشتر به ظاهر رویدادها و روایت جزئی نگرانه حوادث می پردازد.
روایت صادقانه و تأثّربرانگیز حوادث به ویژه رویدادهای روزهای نخست جنگ در خرمشهر، اثر را به صورت ترجمان احساسات و عواطف راوی درآورده است.
در این گفتار، نویسندگان با روش تحلیلی- توصیفی با تأکید بر شیوة تحلیل محتوا به بررسی سبک شناسیک خاطره نوشتة «دا» در سه بازة سبک شناسی زبانی، سبک شناسی ادبی و سبک شناسی فکری پرداخته اند.
نگاهی به ردّ پای روان تحلیلگری در غزلیّات سعدی با تأکید بر آنیما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیّات و شعر یکی از اصیل ترین نمودهای تمدّن بشر و در عین حال عرصه بروز لایه های عمیق ناهشیاری اوست که همواره به بهانه های مختلف حضور خود را به آگاهی و هشیاری بشر یاد آوری کرده و در گستره های مختلف رخ نمایانده است. از جمله این عرصه ها که هرگز نمی توان بدون نظر داشتن به این لایه های عمیق ناهشیاری، درباره آن سخن گفت؛ هنر و جهان شاعرانه است. در دیدگاه های ملهم از روان تحلیلگری، هنر و هر آنچه که در این گستره گنجانیده می شود، نظیر ادبیّات، شعر و نقاشی، نمایانگر ناهشیاری خالق آن یعنی هنرمند است. وسعت این ناهشیاری که گاه می تواند تمامی گذشته تاریخی و به میراث رسیده هنرمند را در برگیرد، آنچنان غنی است که سبب زایش مضامینی استوار و یکسان در گستره شعر و ادبیات و هنر در فرهنگ های مختلف می شود. موضوع اصلی مقاله کنونی، پرداختن به آنیما یا روان زنانه خفته در اعماق ناهشیارانه مرد است. از آنجا که آنیما عنصری ناهشیار است، حضور آن در فراورده هایی که بنابر نظر روان تحلیلگری به ناهشیاری فرد وابسته تر هستند، نظیر نوشته های ادبی و شعر، پررنگ تر است. از این رو، پژوهش حاضر به بررسی جایگاه آنیما در غزلیّات سعدی می پردازد تا نشانه های این کهن الگو با مدد از نمادهای روان تحلیلگری و روان شناختی آشکار شود. در نهایت با مدد از شواهد شعری در غزل های سعدی به شباهت های معشوق در شعر سعدی و مفهوم آنیما در گستره نظریه یونگ پرداخته شده و بر این نکته تأکید می شود که مضامین اشعار سعدی با مفهوم آنیما، ارتباطی انکارناپذیر دارند.
تحلیل آموزه های تعلیمی در بررسی بینامتنی دو اثر (پروین اعتصامی و انوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بینامتنیت اصطلاحی رایج در نظریه های ادبی و زبان شناسی است. بینامتنیت بر این اصل مبتنی است که هیچ اثری مستقل و خود ساخته مؤلف نیست بلکه از متون گذشته و از اندیشه فراروی ادبیات بهره برده است. بینامتنیت رابطه یک متن با سایر متون را بررسی می کند. هدف این مقاله آن است که با استفاده از این نظریه آموزه های اخلاقی و اجتماعی پروین اعتصامی و انوری را ارزیابی کند. برای نیل به این هدف قطعه «اشک یتیم» از پروین اعتصامی با قطعه «والی شهر ما گدایی بی حیاست» از انوری بررسی و تجزیه و تحلیل شده است و تشابه و افتراق آن نمایانده شده است.
تحلیل کهن الگویی حکایت «الملک و البراهمه» کلیله و دمنه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه کهن الگو از مکتب روان شناسی کارل گوستاو یونگ برگرفته شده است. یونگ، تصاویر و رسوبات روانی و آگاهی های ارثی موجود در ناخودآگاه جمعی را کهن الگو (آرکی تایپ) می نامد؛ به عبارت دیگر، کهن الگو، طرح کلی تجارب و رفتارهای مکرر اجداد و نیاکان بشر است که در ناخودآگاهی جمعی ریشه دارد. کهن الگوها در قالب نماد یا به شکلی نمادین در بسترهایی مانند اسطوره، حماسه، داستان، رؤیا و اوهام آشکار می شوند یا در آثار ادبی ظهور می یابند. از مهم ترین کهن الگوها می توان به «آنیما»، «آنیموس»، «پیر دانا»، «سایه»، «نقاب»، «تولد دوباره» و «فردیت» اشاره کرد. کلیله و دمنه کتابی مشحون از داستان های تمثیلی (تمثیل های حیوانی) است که به دلیل وجهه اساطیری، برخی از آن ها را می توان از دیدگاه نقد کهن الگویی بررسی کرد. یکی از این داستان ها که صبغه اساطیری و نمادپردازانه بر آن غالب است، حکایت «الملک و البراهمه» از باب شانزدهم این کتاب است. این داستان به دلیل افسانه ای بودن و نیز داشتن سلسله ای از رؤیاها، ظرفیت تحلیل کهن الگویی را دارد؛ در این پژوهش، کهن الگوهایی چون «سایه»، «آنیما»، «نقاب»، «پیر دانا» و «فردیت» در حکایت یادشده بررسی شده است. بر این اساس به اجمال می توان چنین تأویلی از داستان به دست داد: هبلار شاه که دچار گونه ای روان پریشی شده است، از طریق رؤیا به ناخودآگاه خویش راه می یابد و پس از رویارویی با آنیمای خود، به یاری آنیما و راهنمایی پیر دانا، از پریشانی می رهد و به «خود» (من راستین) نایل می شود. شاه فرایند فردیت و مسیر خودیافتگی را با رؤیا آغاز می کند؛ سپس به پیشنهاد ایران دخت، نزد کارایدون، معبر حکیم فرستاده می شود و در پایان با درایت و ارشاد وزیر دانای خویش، از غم و روان پریشی می رهد.
بررسی نقش کنش و نشانه در پیوند موضوعی پنج باب هندی کلیله و دمنه نصرالله منشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوره معاصر، نقد ادبی در کانون توجه قرار گرفته است و آثار ادبی از دیدگاه های مختلف بررسی شده اند. در میان شاخه های متعدد نقد ادبی، یکی از رویکردهایی که از آغاز سده بیستم به آن توجه شد، رویکرد بررسی ساختارگرایانه است که به سبب تلاش برای کشف الگو و نظامی از روابط و پیوندها، ارزیابی مفاهیم را ممکن می سازد؛ بدین ترتیب ساختارگرایی با حرکت از زبان به ادبیات و تحلیل ژرف ساخت آثار ادبی، الگوهای مناسبی برای بازخوانی و نقد آن ها به دست می دهد. از جمله این الگوها، نظریه رولان بارت ساختارگرای فرانسوی است. او در الگوی پیشنهادی خود ساخت مایه اساسی هر متن روایی را، دو عنصر «کنش و نشانه» می داند. محققان ایرانی، در دهه های اخیر به روش بررسی ساختاری متون ادبی، توجه بسیاری کرده اند و حجم قابل توجه از متون روایی کهن، زمینه ای را برای گسترش این نوع دیدگاه فراهم کرده است. یکی از این متون، کلیله و دمنه نصرالله منشی است و بررسی ساختاری عناصر روایی (کنش ها) در این اثر نشان می دهد نویسنده در داستان های خود طرح رفتاری و ساختار خاصی را در وضعیت های به ظاهر متفاوت و شخصیت های گوناگون تکرار می کند؛ بدین منظور پنج داستان از این اثر یعنی باب شیر و گاو و چهار باب پس از آن که ریشه هندی دارند (به غیر از باب بازجست دمنه که ایرانی است)، انتخاب شد و پس از بررسی این نتیجه به دست آمد که الگویی پیوندی میان ابواب هندی، باب شیر و گاو و چهار باب پس از آن وجود دارد.
توصیف واجی وزن های عروضی شعر کلاسیک فارسی بر اساس نظریه آواشناسی عمومی
حوزههای تخصصی:
هدف از توصیف واجی وزن های عروضی شعر کلاسیک فارسی ۱. بهره مندی از چهارچوب نظری آواشناسی عمومی در توصیف وزن های عروضی؛ ٢. نشاندادن تفاوت های واجی شعر عروضی با زبان فارسی معیار و ٣. بررسی تغییرات واجها و الگوهای هجایی در شعر فارسی قبل و بعد از اعمال وزنهای عروضی بر برش هجایی آنها بوده است. بدینمنظور، تعدادی از ابیات اشعار عروضی بهطورتصادفی انتخاب شدند و برش هجایی آنها قبل و بعد از اعمال وزنهای عروضی نشان داده شد. درنهایت، بر اساس ساختمان الگوهای هجایی زبان فارسی، تفاوتهای بارزی در الگوهای هجایی وزنهای عروضی شعر فارسی مشاهده شد: ۱. تعداد کمیتهای عروضی از نظر نوع وزن از کمیتهای هجایی زبان فارسی معیار کمتر است. ۲. رفتار همخوانها و واکهها در اشعار عروضی با رفتار آنها در زبان فارسی معیار تفاوت چشمگیری دارد؛ همخوانها به تنهایی میتوانند معرف یک کمیت عروضی باشند و کشش هیچیک از واکههای زبان فارسی در بافت عروضی شعر ثابت نیست.
بررسی کارکردهای نام آوا در هشت کتاب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان در اصل، نظامی ذهنی است که به صورت ابزاری-آوایی ظاهر می شود و عمده ترین نقش آن، ارتباط و انتقالِ معانی از یک فرد به دیگری است. افراد با به کارگرفتن قاعده های زبان و تولید رشته های گوناگونی از واژه ها، با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. از همین رو، به روشنی پیداست که زبان به میزان زیادی با زندگیِ انسان - یعنی با فعّالیّت های ذهنی و حرکتی او- آمیخته و از آغاز تا پایان زندگی با او همراه است. پژوهش پیش رو، درخصوص کارکرد نام آوا در اشعار سهراب سپهری است و دستاورد علمی این تحقیق، حاکی از این مطلب است که میزان استفاده از نام آوا در زبان شعریِ وی بسیار چشم گیر است و این مق وله، در سروده های او عینیّت داشته و ملموس و محسوس است. از آنجایی که سهراب، نقّاشی است شاعر، این رویکرد درخصوص زبان شعریِ وی، بیش از دیگران صدق می کند؛ لذا نام آوا، از برجسته ترین ابزارهای شعریِ اوست که در دریافتِ متن به خواننده کمک شایانی می کند. بنیان نظری این تحقیق، برپ ایة ن ظ ریّات اتویسپرسن و دیگر زبان شناسانی ست که به آراء شان در این زمینه، در کتاب فرهنگ نام آوایی فارسی به اجمال اشاره رفته است. زبان شناسانی چون اوتویسپرسن، هر لفظی را که میان لفظ و معنای آن رابطه ای طبیعی و ذاتی وجود داشته باشد، نام آوا می نامند.
بررسی داستان رستم و سهراب با رویکرد اخلاق ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این نوشتار،بررسی داستان رستم وسهراب با توجه به فضایل اخلاقی در اندیشه ارسطو است. فضیلت از نگاه ارسطو،ملکه اخلاقی ستوده ای است که میان دو حد افراط وتفریط جای دارد؛شجاعت،صداقت،بزرگ منشی،درستکاری در شمار این فضایلند. دراین مقاله،پس از نگاهی کوتاه به رویکرداخلاقی ارسطو در زمینه فضایل اخلاقی،این فضایل در داستان رستم وسهراب،بررسی شده اند. تحلیل داستان رستم وسهراب از این نظر،نشان دهنده تناظری قابل اعتنامیان صفات اخلاقی و رفتاری شخصیت های داستان با فضایل اخلاقی ارسطویی است و علاوه بر این،مؤید اهمیت اصول اخلاقی در شاهنامهومنش پهلوانان ایرانی حتی با توجه به رویکردهای مهم فلسفی در این زمینه است؛چنانکه رفتار شخصیتی مانندسهراب،انطباقی قابل توجه بافضایل اخلاقی ارسطویی دارد.
نقد و تحلیل مجموعه سروده های محمّد زُهری با تأکید بر محتوا و درونمایه
حوزههای تخصصی:
در دورة معاصر، نیما یوشیج با درک عمیق نسبت به اوضاع ادبی، اجتماعی و سیاسیِ جامعه ایران، راهی نو در شعر فارسی می گشاید و پس از او شاعران بسیاری در جهت پویایی این شیوة تازه گام برمی دارند. محمّد زُهَری، شاعر کوتاه ترین طرح فارسی یکی از این شاگردان مکتب نیمایی است. او به جهت حضور مستمر در میدان سه دهه شعر معاصر و چاپ مجموعه های مختلف با مهندسی و سبک ویژه و استقلالِ شاعرانگی چهره ای ممت از دارد؛ به گ ونه ای که در جریان شناسی شعر نو و بررسی همه جانبة سیر تکاملی آن، توجّه به آثار وی اجتناب ناپذیر است. پژوهش حاضر در پی آن است تا ضمن تبیین فعالیت های ادبی زهری و جایگاه او در جریان های شعری معاصر، به شیوه تحلیلی و توصیفی به ریخت شناسی و تحلیل آثار وی به ویژه از دیدگاه محتوا بپردازد و گفتمان فکری غالب در هر یک از آنها را تبیین نماید. رویکرد مینی مالیستی زهری و حرکت تدریجی او در تاکتیک های شاعرانه نظیر فاصله گرفتن از فضای آرکائیک در فرم و مصالح زبان و نیز رهایی یافتن از سیطرة افاعیل عروضی تا رسیدن به زبانی نرم و تغزّلی، از دیگر مسائلی است که در این پژوهش مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
تحلیل فرایند سرمدخل گزینی کلمات مرکب در دو فرهنگ «سخن» و «معاصر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه، با این پرسش ها آغاز می شود که اولاً آیا مؤلفان فرهنگ های مختلف لغت فارسی معاصر، کلمات مرکبی را که با قواعد واژه سازی زایا ساخته می شود، به عنوان سرمدخل های فرهنگ های خویش انتخاب می کنند و ثانیاً آیا آنها روش واحدی برای سرمدخل گزینی در فرهنگ نویسی دارند یا خیر. برای انجام این تحقیق، دو فرهنگ لغت فارسی یک زبانه عمومی «سخن» حسن انوری (1382) و «معاصر» (امروز) غلامحسین صدری افشار (1381) که به فارسی امروز نزدیک هستند، انتخاب شده است. در این مطالعه که به روش توصیفی و کتابخانه ای انجام شد، ابتدا کلمات مرکب سرمدخل موجود در فرهنگ های لغت یادشده استخراج شد که بالغ بر 495 کلمه در فرهنگ انوری و 605 مورد در فرهنگ صدری افشار بود. سپس با استفاده از دسته بندی های طباطبایی (1386-1389) در بیست و پنج ساختار مختلف قرار گرفت و با بررسی های انجام شده، مشخص گردید که حتی کلماتی که با استفاده از قواعد واژه سازی زایا و قابل پیش بینی (مانند «اسم + بن مضارع» که فرآیندی بن ساختی است) ساخته می شود، هم در این فرهنگ ها به عنوان سر مدخل قرار گرفته اند. نتیجه به دست آمده این است که مفهوم کلمه شدگی، که گاه کلمگی نامیده می شود و عبارت است از تغییر واحد زبانی بزرگ تر از کلمه، مانند جمله، پاره گفتار و مانند آنها، در یک زبان به واسطه استفاده زیاد گویشوران آن زبان و تبدیل آنها به کلمه، به عنوان اصلی ترین عامل سرمدخل شدگی به شمار می رود؛ یعنی ترکیباتی که بسامد وقوع بسیار بالایی در استفاده زبانی گویشوران فارسی دارد، حتی اگر دارای ساختاری قاعده مند هم باشد، به عنوان سرمدخل انتخاب می شود. از سویی دیگر، این تحقیق مشخص کرد که نویسندگان فرهنگ های لغت، تقریباً روشی واحد برای انتخاب سرمدخل ها دارند.
تجلّیات النظریّة النسویّة فی روایة ""سووشون"" للروائیّة الإیرانیّة سیمین دانشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیمین دانشور هی أوّل روائیّةٍ إیرانیّة فی الأدب الفارسیّ وقد وضعتها روایتها ""سووشون"" الشهیرة، إلى جانب عمالقة الکتّاب والرّواة الإیرانیّین حیث کتبتها بنظرة أنثویّة لا تبارح الذاکرة، کما تُعدّ ""سووشون"" أوّل روایةٍ تُکتب وتُنشر بقلم امرأةٍ باللغة الفارسیّة. ولطالما کانت المرأة فی الروایة الإیرانیّة ضحیّة الذکوریّة. کانت سیمین دانشور وبطلة روایتها کلتاهما أنثى، الشیء الذی لم تعهده الروایة الإیرانیّة من قبل.کذلک کرّست دانشور نفسها لإبراز المکنونات النسویّة عبر لسان بطلة روایتها وبذلک شکّلت منظوراً نسویّاً لم تعهده الساحة الإیرانیّة. لهذا؛ وقع اختیارنا على نجمة ساطعة فی سماء الأدب النسویّ الإیرانیّ، لنقتفی فی ""سووشون"" النظریّة النسویّة وتجلیاتها.
صوّرت روایة سیمین دانشور حِقبة الاحتلال البریطانیّ وعملائه وتحوّلات جنوبی إیران إبّان الحرب العالمیّة الثانیة بشکل رائع ومتسلسل. کما استمدّت دانشور شخصیة الأنثى فی روایتها من حیاتها الواقعیّة، فما حصل لبطلة الروایة وعائلتها قد حصل لإیران وشعبها. وبذلک حطّمت دانشور من خلال روایة ""سووشون""، النظرة التقلیدیّة للمرأة من خلال تجسیدها للنسویّة المتمرّدة فی شخصیة بطلة الروایة وتحوّل شخصیتها من خانعة إلى مقاومة وشجاعة، وأیضاً وضعت اللبنة الأولى للأدب النسویّ. فضلاً عن ذلک أثبتت دانشور فی ""سووشون"" أنّ الجنس النسویّ قادرٌ على أنْ یقف إلى جانب الرجل فی الذود عن حیاض الوطن کما هو قادرٌ على حمل لواء المبارزة و إنجاب المقاتلین.