فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۱۱٬۴۳۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین کهن الگو های یونگ «خویشتن» است که بیانگر یک نمونة خداگونه در آفرینش انسان است و رسیدن به این نمونة خداگونه، غایت رشد او را نشان می دهد. عطار با کمک مصداق های گوناگون کهن الگویی خویشتن در یک مسیر ماندالایی از خود تا خود مثالی به بیان نهایت رشد و ادغام در ترکیب عالی تری می پردازد که در عرفان به مقام فنا تعبیر می شود و یونگ آن را «حل شدن من در خویشتن» تعبیر می کند. عطار این فنا را در افعال الهی می داند ؛ زیرا سی مرغ تنها در فعل الهی (خویشتن) غرق شدند نه در ذات الهی، و یونگ آن را تکامل در ناخودآگاه فردی می داند. یونگ مانند عطار معتقد است که خویشتن (سیمرغ) هیچ گاه جای خدا را نمی گیرد؛ گرچه ممکن است پیمانة فیض الهی باشد. گوناگونی نمودهای کهن الگوی خویشتن در منطق الطیر بیانگر آن است که راه های معرفت بی شمار اما حقیقت یکی است و عطار این اندیشة فلسفی – عرفانی – روان شناختی را در نهایت ایجاز در تمثیل سی مرغ نمود سیمرغ تعبیر نموده است که سیمرغ «خویشتن یا صورت الهی» سی مرغ است که بر اساس نظریة فرایند فردیت یونگ، سیر تحول شخصیت سالکان از من (سی مرغ) به خویشتن (سیمرغ) تحقق یافته است.
گزاره های انشایی در نفثه المصدور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نفثه المصدور یکی از متون برجستة تاریخی- ادبی دورة مغول است که هدف اصلی نویسندة آن، نه صرفاً ثبت وقایع تاریخی بلکه حسب حال و بثّ الشکوی و شرح مصائب خویش بوده است. از این رو، نویسنده برای گزارش احساسات و تمایلات عاطفی خود در چهارچوبِ بلاغت کلام و متکلّم و اثرگذاری بر مخاطب، از مؤلّفه های گوناگونی بهره می گیرد که یکی از مهم ترین آنها کاربرد فراوان گزاره های انشایی است. مقصود از گزارة انشایی، بیانی است که ذاتاً محتمل صدق و کذب نیست بلکه بیانگر احساسات و عواطف گوینده یا نویسنده است. این مقاله درصدد است تا ضمن بررسی دقیقِ بسامدی و بلاغی گزاره های انشایی موجود در نفثه المصدور و دسته بندی اغراض و معانی ثانوی آن ها، این گزاره ها را در پیوند با ذهنیّات و عواطف نویسنده و فضای فکری و احساس گرایانة کتاب تحلیل کند و بدین ترتیب، هم به خودآگاه و ناخودآگاه ذهنی مؤلّف راه یابد و هم نقش این گزاره ها را در ایجاد و گسترش فضای عاطفی و گفتمانیِ غالب بر اثر مشخّص کند.
کاربرد آرای پیرس در مطالعة نشانه های الفبایی دیوان شاعران (مطالعة موردی: دیوان انوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله ی حاضر، نگارنده، نخست جنبه های نشانه شناسی چارلز سندرس پیرس را تبیین می کند، آن گاه بر پایه ی آرای وی به نشانه شناسی نگرش های الفبایی انوری می پردازد و همه-ی سروده های حروفی او را گزارش و تحلیل می کند. نظریّه ی نشانه شناسی پیرس با دانش نقد بلاغی رایج در زبان فارسی پیوند تنگاتنگی دارد، امّا از توانش تفسیری بالاتری در مقایسه با آن برخوردار است و رسیدن به نتیجه ای علمی تر را میسّر می کند. در این پژوهش، سه گانه های مشهور شمایل، نمایه و نماد پیرس و فرآیند تکامل نشانگی آن ها در دیوان انوری بررسی شده است. فرآیندهای نشانگی متفرّد، خطّی و متداخل، سه گونه ی سیر نشانگی هستند که نگارنده آن ها را از یکدیگر بازشناخته است. نگارنده در پایان نتیجه می گیرد که نشانه های شمایلی، بسیار بیشتر از نشانه های نمایه ای و نمادین با بلاغت سنّتی زبان فارسی مشابهت دارند؛ همچنین، فرایند نشانگی حروف الفبا در دیوان انوری، دارای نسبت بسیار آسان با موضوع و تفسیر خود است.همچنین، فرایند نشانگی حروف الفبا در دیوان انوری، دارای نسبت بسیار آسان با موضوع و تفسیر خود است.
روان شناسی شخصیت زیدری نسوی بر مبنای ابعاد درونگرایی و برونگرایی
حوزههای تخصصی:
روان شناسی شخصیت مؤلفان آثار ادبی از زیرشاخه های دانش نوبنیان روان شناسی ادبیات است. این رویکرد پژوهشی تأثیر صفات شخصیتی نویسنده در شکل گیری ساختار درونی و بعد زیبایی شناختی اثر ادبی را مورد بررسی قرار می دهد. نفثه المصدور زیدری از منابع ارزشمند جهت بررسی از این منظر به شمار می رود. زیدری با خود افشایی و حضور ملموس در اثرش، امکان چنین جستاری را به دست محقق می دهد. در مقاله حاضر، شخصیت زیدری بر اساس نظریات دو روان شناس مشهور، یونگ و هالند، از بعد درونگرایی و برونگرایی مورد واکاوی قرار گرفته و ابعاد فرعی شخصیتی برونگرای اجتماعی، هنری، جست وجوگر، احساسی و شهودی و درونگرای حسی در شخصیت وی بازشناخته شد. همچنین تأثیر این صفات در ساختار درونی، بیرونی و بعد زیبایی شناختی اثر نیز بررسی گردید. نتایج این پژوهش نشان می دهد که زیدری از شخصیتی متعادل با تمایل بسیار به برونگرایی برخوردار بوده است. تیپ های شخصیتی برونگرای احساسی، برونگرای شهودی، برونگرای هنری، جست وجوگر، اجتماعی و درونگرای حسی در شخصیت او وجود دارد و در خلق اثرش تآثیر گذاشته است.
علم معانی در گذر از سبک های شعر فارسی
حوزههای تخصصی:
تقابل های دوگانه در غزلیات عطار نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۶ (پیاپی ۸۱)
حوزههای تخصصی:
تقابل های دوگانه از مفاهیم و مؤلفه های اساسی در ساختارگرایی و نظریات زبان شناسی و نشانه شناسی است که در باورهای کهن بشری ریشه دارد. یکی از عملکردهای بنیادین ذهن آدمی خلق تقابل هاست که در ادبیات و هنر نیز دیده می شود. بررسی تقابل های دوگانه در آثار ادبی باعث درک بهتری از این آثار می شود. این مقاله به بررسی تقابل ها در غزلیات عطار نیشابوری پرداخته است. دقت در یکصد غزل برگزیده از عطار نشان داد که شالوده بسیاری از این غزل ها تقابل دوگانه است و حتی در بعضی ابیات، دو، سه یا چهار تقابل وجود دارد؛ گویی عنصر تقابل موتور محرک غزل عطار است. با بررسی این غزل ها، 843 تقابل دیده شده که 47 درصد (396مورد) از نوع واژگانی، 5/35 درصد (298مورد) معنایی و 5/17 درصد (149مورد) از نوع ادبی است و در هر غزل حدود 4/8 تقابل وجود دارد که این موضوع بسامد فراوان این نوع واژگان را نشان می دهد. مهم ترین دلایل توجه عطار به تقابل های دوگانه چنین است: ضمیر ناخودآگاه شاعر، اهمیت دادن به مسائل اخلاقی و دینی، توجه به مفاهیم عرفانی، تأثیر محیط اجتماعی و توجه شاعر به مسائل زیبایی شناختی و موسیقایی. به هرروی، تقابل های دوگانه یکی از شاخصه های سبکی غزل های عطار به شمار می آید که کارکرد معنایی و زیبایی شناختی دارد.
نشانه معناشناسی زاویه های دید در داستان صلح براساس نظریة ژاک فونتنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زاویة دید، یکی از عناصر اصلی داستان است که روش نویسنده یا گفته پرداز، در جهت مندی ارائه اطلاعات به گفته یاب است، منظور از جهت مندی، مسیر توجه و سیر نگاه به سوی کسی یا چیزی است و زمانی آن ارزشمند است که غایت و هدفی را در متن دنبال کند. در نشانه معناشناسی مکتب پاریس، مطابق با نظریة ژاک فونتنی، زاویه های دید به چهار گروه تقسیم می شود.
هدف این پژوهش، بررسی انواعزاویه های دید در داستان «صلح» اثر مجید قیصری، بر اساس نظریه ژاک فونتنی است. مسأله اصلی آن پاسخ به این پرسش است که کاربرد هر یک از این زوایا برای ایجاد شناخت از شخصیت ها، زمان و مکان در گفته یاب چگونه است. این پژوهش با فیش برداری از کتاب ها، به روش توصیفی و تحلیل محتوا انجام شده است. بررسی ها نشان می دهد که گفته پرداز از هر چهار زاویه دید برای ایجاد شناخت بهره برده است، به گونه ای که انتخاب نوع زاویه دید با هدف گفته پرداز و تأثیری که گفتمان بر دریافت کننده متن (گفته یاب) دارد، مرتبط است.
مقاله به زبان فرانسه: فرایند و نقش رﺆیاپردازی نزد «ژان ژک روسو» (Le processus et la fonction de la rêverie chez Jean-Jacques Rousseau)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای پی بردن به این مطلب که چگونه ژان ژک روسو، در بطن بدبختی و در وضعیت یک تبعیدی، در اثر خود، رؤیاپردازی هایگردشگرتنها، خوشبختی را می یابد و آزادی را دوباره به دست می آورد، از طریق پدیدارشناسی تخیل، به مطالعه ی فرایند و جاذبه های رؤیاپردازی ای می پردازیم که رؤیاپرداز را در وضعیت آگاهی از آرامش نگه می دارد.
رؤیاپردازی روسویی حاصل تنهایی، حاصل آمیزش بیرون و درون، احساسات و روان است. این رؤیاپردازی قوه ی محرکی درونی است که جنبش دیده شده، شنیده شده و یا حس شده به هر طریقی، آن را حفظ می کند. برخی چیزها و مناظر آغاز رؤیاپردازی را میسر و تداوم و جذابیت آن را تضمین می کنند: هر آنچه مربوط به گیاهان و آب باشد.
وضعیت وحشتناکی که دیگران روسو را در آن قرار داده اند، به جای اینکه استقلالش را از او بگیرد، او را به فردی تبدیل می کند که، با گریز به رؤیاپردازی از طریق تخیل، احساس و خاطره، می تواند استقلال خود را کاملا̋ مطالبه کند. رؤیاپردازی، سعادتی که در آن تنها خویشتن حکمفرماست، زمان سومی است که زمان دوم یعنی زمان اسارت اجتماعی را محو می کند و به وضعیتی اولیه بازمی گردد که در آن احساس هستی تمام فضای درون من را فرامی گیرد. رؤیاپردازی به خویشتن هستی فطری و طبیعی خود را بازمی گرداند و به احساس وحدت با سراسر عالم منتهی می شود.
نقد و تحلیل مجموعه سروده های محمّد زُهری با تأکید بر محتوا و درونمایه
حوزههای تخصصی:
در دورة معاصر، نیما یوشیج با درک عمیق نسبت به اوضاع ادبی، اجتماعی و سیاسیِ جامعه ایران، راهی نو در شعر فارسی می گشاید و پس از او شاعران بسیاری در جهت پویایی این شیوة تازه گام برمی دارند. محمّد زُهَری، شاعر کوتاه ترین طرح فارسی یکی از این شاگردان مکتب نیمایی است. او به جهت حضور مستمر در میدان سه دهه شعر معاصر و چاپ مجموعه های مختلف با مهندسی و سبک ویژه و استقلالِ شاعرانگی چهره ای ممت از دارد؛ به گ ونه ای که در جریان شناسی شعر نو و بررسی همه جانبة سیر تکاملی آن، توجّه به آثار وی اجتناب ناپذیر است. پژوهش حاضر در پی آن است تا ضمن تبیین فعالیت های ادبی زهری و جایگاه او در جریان های شعری معاصر، به شیوه تحلیلی و توصیفی به ریخت شناسی و تحلیل آثار وی به ویژه از دیدگاه محتوا بپردازد و گفتمان فکری غالب در هر یک از آنها را تبیین نماید. رویکرد مینی مالیستی زهری و حرکت تدریجی او در تاکتیک های شاعرانه نظیر فاصله گرفتن از فضای آرکائیک در فرم و مصالح زبان و نیز رهایی یافتن از سیطرة افاعیل عروضی تا رسیدن به زبانی نرم و تغزّلی، از دیگر مسائلی است که در این پژوهش مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
بررسی تحلیلی ساختار روایت در شعر «مسافر» بر اساس الگوی ریخت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه ریخت شناسی از جمله نظریه هایی است که در زمینه تحلیلِ ساختاری آثار ادبی بسیار کارآمد است. اهمیت این نظریه سبب شد تا با رویکرد به آن، شعر «مسافر» از سهراب سپهری به لحاظ شکل شناختی مطالعه شود. این پژوهش به طور کلی شامل دو بخش است؛ بخش اول، به بیان مباحث نظری و اصول تئوری ریخت شناسی و الگوی ولادیمیر پراپ در تحلیلِ آثار ادبی می پردازد. همچنین، اصطلاحاتِ مربوط به این نظریه از قبیل «خویشکاری»، «نمودگار» و «حرکت» شرح داده می شود. در بخشِ دوم، عناصر ریخت شناسیِ شعر و ارکانِ موجود در آن در قالب جدول هایی ارائه می شود. افزون بر آن، نگارنده تحت عنوان تحلیل ریخت شناختی «مسافر»، با توجه به الگوی ساختاری پراپ و بافت تاریخی آن به ارائه تحلیل کلّی از این شعر می پردازد. نتیجه این پژوهش نشان می دهد عناصر ریخت شناختی و ساختار این شعر، علاوه بر برخی شباهت ها با الگوی روایی پراپ، ساختاری مستقل دارد که آن را باید در چارچوب تفاوت های جامعه ایران و روسیه تحلیل کرد.
موسیقی کناری در رباعیات مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عوامل موسیقی بخش در شعر، موسیقی کناری است که مهم ترین جلوه های آن قافیه و ردیف است. مولانا در کاربرد قافیه و ردیف در رباعی های خود شگفتی های زیادی از خود نشان داده است. درواقع وی به بار فونتیکی یا موسیقی کناری می اندیشیده است. از این رو گاه در ساختار کاملاً طبیعی و بی تکلّف برای تأکید و تکمیل وزن یا غنای موسیقایی کلام قافیه و ردیف را در رباعیات خود تکرار می کند یا آن را در مصراع سوم نیز لازم می شمرد و برعکس، گاه از آن صرف نظر کرده، به گونه ای ماهرانه ردیف را جانشین آن می سازد و با به کارگیری ردیف های بلند و درآمیختن قافیه و ردیف با یکدیگر و شیوه های خلّاق دیگر در قالب موسیقی کناری شعر، به ویژه رباعی شوریده حالی و هیجانات عاطفی خود را از این طریق به خواننده انتقال می دهد. در این جستار، تمام این ابتکارات مولانا در به کارگیری ردیف در رباعی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
تحلیل رمان فریدون سه پسر داشت بر اساس منطق گفتگویی باختین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان سیال ذهن، بازگشت به گذشته و به نقد کشیدن آن، حضور شخصیت های تاریخی، بینامتنیت، درگیر شدن خواننده با متن، تأکید بر بی نهایت بودن معنا و عدم قطعیت از ویژگی های رمان های پسا مدرن است که امکان گفتگوی این آثار را با دیگر متون فراهم می کند. عباس معروفی در مجموعه آثار خود مانند پیکر فرهاد، سمفونی مردگان، سال بلوا، فریدون سه پسر داشت و غیره به اصول داستانی پست مدرنیسم به ویژه بینامتنیت پسامدرنی گرایش داشته است. پژوهش حاضر، بر مبنای نظریة منطق گفتگویی به تحلیل رمان فریدون سه پسر داشت با داستان پادشاهی فریدون در شاهنامه پرداخته است. نتیجة این تحلیل نشان می دهد که در این رمان، نویسنده با بهره مندی از برخی مؤلفه های پسا مدرن به ساختارشکنی و نقیضه پردازی از روایت اسطوره ای فریدون در شاهنامه روی آورده است. وی از خلال دلالت های معناشناختی و ارزشی جدید، کارناوال گرایی و دورگه کردن سخن شاهنامه، جدال همیشگی بشر بر سر تصاحب قدرت را به تصویر می کشد و جامعة پدرسالار و مردسالار ایران را مورد انتقاد قرار می دهد
کاربرد استعاره مفهومی در قصاید ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناصر خسرو قبادیانی، شاعر اسماعیلی مذهب قرن پنجم (394-481 ه ق) است که در سراسر دیوانش می کوشد تا آرمان ها و عقاید خود را در قالب قصیده به سمع و نظر مخاطب برساند. در مقاله حاضر تلاش شده است تا بر اساس نظریه استعاره مفهومی قصاید وی را تحلیل شود. برای پیشبرد کار چهار مقوله خرد، تأویل، سخن و بدن انتخاب شد و حوزه های مبدأ در آن ها مورد بررسی قرار گرفت. چینش حوزه های مفهومی مبدأ و مشاهده آن ها در کنار یکدیگر راهکار ما در این پژوهش بود که تأثیر شایانی در فهم مقولات مقصد مذکور داشت. در نمونه های بررسی شده، به ندرت استعاره های ساختاری به چشم می خورد و استعاره های جهتی نیز فراوان یافت نمی شود که شاید به سبب گرایش علمی و شناختی کمترِ شاعر به این دو گونه استعاره باشد، امّا استعاره های هستی شناختی از هر سه نوع شخصیت، ظرف و هستومند فراوان مشاهده می شود. این پژوهش با روش تحلیلی وتوصیف زبان شناختی، با تحلیل ابیاتی از دیوان ناصر خسرو در چهار مقوله یاد شده انجام یافته است.
بررسی انسجام غیرساختاری در غزلی از حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحثی که همواره در بحث ساختار غزل مطرح می شود، موضوع بود یا نبود انسجام در غزل است. در پژوهش حاضر، کوشیدیم با به کارگیری رویکرد زبان شناسی نقش گرا و براساس الگوی هلیدی و حسن، انسجام غیرساختاری در غزل را بررسی و تحلیل کنیم؛ ازاین رو، پس از استخدام این الگو، تبیین اصول انسجام غیر ساختاری و تفکیک آن از انسجام ساختاری، تلاش کردیم براساس غزلی از حافظ، موضوع انسجام را توصیف و تبیین کنیم. هدف ما در این مقاله این است که علاوه بر بررسی نحوه شکل گیری انسجام در غزلی از حافظ، به طور کلی روشی برای پژوهش درباره انسجام غیرساختاری در غزل را ارائه کنیم. شیوه توصیفی به کاررفته در این پژوهش، مبتنی بر الگوی مذکور است؛ با این حال، کوشیدیم با طرح سه نکته نویافته با عنوان «بَرنام»، «اشتراک مجازی در محور مشابهت» و «اشتراک مجازی در محور مجاورت»، نکته ای هرچند مختصر را به روش شناسی پژوهش در این حوزه بیفزاییم.
بررسی تداوم زمان در منظومه آرش کمانگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظومه آرش کمانگیر، یکی از شاهکارهای برجسته در حوزه منظومه های روایی است. سیاوش کسرایی با به کارگیری شگردهای زمان روایی، اسطوره آرش را در حوزه ادب معاصر تا ابد زنده نگه داشت. این جستار با بررسی تداوم زمان در این منظومه و انواع شگردهای روایی در بخش تداوم که دربرگیرنده حذف، درنگ، چکیده و صحنه می شود، بر اساس نظریه ژرار ژنت پرداخته و در نهایت از داده های به دست آمده، نتیجه گیری شده است. در این منظومه، بیش از همه از شگرد حذف، استفاده شده است. پانزده مورد حذف در کلّ منظومه، بیانگر اهمیّت و عدم اهمیّت برخی رویدادها نسبت به دیگری است. همچنین این عامل بیانگر صدا، انگیزه و محرّک اصلی راوی آن است. بیشترین شگرد روایی تداوم از آن حذف است امّا از هشت مورد توصیف، پنج مورد چکیده و صحنه نیز بهره گرفته شده است. هر چند که بسامد حذف از توصیف بیشتر است امّا در نهایت اعمال توصیفات ایستا و مقتدرانه بر حذف ها و چکیده ها می چربد. دو شگرد حذف و چکیده با ابزار دیگری تحت عنوان ایجاز با یکدیگر خلط شده و سبب شتاب مثبت در رویدادهای بی اهمیّت یا کم اهمیّت روایت شده اند. توصیفات اغلب برای آشناسازی خواننده با فضا و صحنه است. هر چه توصیف یک رویداد طولانی تر است، نشان دهنده اهمیّت آن رویداد در پیکره کلّ روایت است. اهمیّت سرعت/پویایی رویدادها سبب تمرکز ما بر برخی رویدادها می شود و بی اهمیّتی نسبت به برخی رویدادها. بسامد مکرّر و توصیفات در نهایت سبب بخشیدن شتاب منفی به روایت شده اند.
تحلیل ژرف ساخت رمان ملکان عذاب و تبیین پیوند آن با شگرد نویسنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵ (پیاپی ۸۰)
حوزههای تخصصی:
رمان ملکان عذاب آخرین رمان چاپ شده ابوتراب خسروی است. اهمیتی که خسروی برای کلمه و کتابت قائل است و سبک پسامدرنی که به کمک کلمه ایجاد می کند در این داستان نیز همچنان تداوم یافته است؛ اما تلاش نویسنده برای ایجاد فضا و شگرد تازه، سبب پیچیدگی داستان شده است. برای دریافت اسباب این پیچیدگی و فهم و تحلیل متن، با استفاده از عناصر غیرروایی، دلالت ضمنی نشانه ها و تقابل دوگانه ای که در کنش دلالت وجود دارد، به تحلیل ژرف ساخت داستان و تبیین پیوند آن با شگرد نویسنده پرداخته ایم. ژرف ساخت اصلی داستان مبارزه با زمان است. شیوه روایت داستان به صورت چندمحور با ژرف ساخت آن تطابق دارد. نویسنده، با توجه به اهمیت و پیوندی که میان کلمه و آفرینش وجود دارد، به ایجاد پیوندی میان نوشتن و آفرینش و اهمیت کتابت در خلق و ایجاد روی آورده است و به ترسیم ساختار مدور شخصیت های داستان پرداخته است. تجسدیافتن شخصیت های داستان به صورت کلمه و عناصر کتابت، موجب حیات یافتن راوی درقالب شمایل های جدید یعنی همین شخصیت هایی می شود که درقالب کلمه متجلی شده اند. شیوه جدید نویسنده برای مبارزه با زمان، شیوه ""استحاله در متن"" است؛ شخصیت های داستان درقالب شمایل های راوی در متن حلول می یابند و در قرائت متن به حیات خود تداوم می بخشند. عناصر نمادین داستان نیز با ساختار مدور شخصیت ها پیوند دارند و درجهت گسترش ژرف ساخت داستان، در چارچوب استحاله در متن، صورت بندی شده اند.