فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
انسجام از به هم پیوستن واژگان و جملاتی ایجاد می شود که حاوی معنا و مفهوم خاصّی هستند و به کمک روابط معنایی که میان عناصر یک متن وجود دارد، مفاهیم را انتقال می دهد و متنی منسجم و یکپارچه می آفریند. انسجام به سه نوع دستوری، واژگانی و پیوندی تقسیم می شود که در این پژوهش، به انسجام واژگانی و تحلیل عناصر و روابط واژگانی داستان گیومرت بر اساس نظریة هالیدی و حسن پرداخته شده است. روش پژوهش، توصیفی است و نتایج با استفاده از تحلیل واژگان به شیوة کتابخانه ای بررسی گردیده است. پس از تحلیل عناصر واژگانی، این نتیجه حاصل شد که شاعر توانسته در متن داستان، با به کارگیری همة عناصر واژگانی، به ویژه عنصر تکرار، پیوندی ناگسستنی در متن ایجاد کند.
چندآوایی و چندزبانی باختینی و جلوه های آن در رمان سنگ صبور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از آموزه های نقد مدرن در تحلیل متون ادبی، به ویژه رمان و داستان، مفهوم چندآوایی و چندزبانی باختین است. چندآوایی و چندزبانی به عنوان ظرفیت بالقوة متن، این امکان را در اختیار خواننده قرار می دهد تا رمان و داستان را از نظر ویژگی های چندآوایی و چندزبانی واکاوی کند. در نوشتار حاضر، همت نگارندگان بر آن است تا یکی از رمان های مطرح معاصر، یعنی سنگ صبورصادق چوبک را از نظر ویژگی های چندآوایی و چندزبانی باختینی نقد و بررسی نمایند. برای نیل بدین منظور، چندآوایی و چندزبانی باختینی و جلوه های مختلف آن، اعم ازنقیضه پردازی، بینامتنیت ،هم آوایی اشخاص تاریخی ادبی و... را همراه با مصادیق و نمونه هایی از رمان سنگ صبورتبیین می کنیم و توضیح می دةم تا به این پرسش بنیادین پاسخ داده باشیم که با تکیه بر چه شواهد و مصادیقی از رمان سنگ صبورمی توان این رمان را واجد خصلت چندآوایی و چندزبانی و نیز جلوه های مختلف آن دانست؟
جلوه هایی از عشق مدرن در شعر رمانتیک معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق فردگرا از اساسی ترین مضامین در شعر رمانتیک است. تجدد گرایی که از دوره ی پهلوی در ایران نهادینه می شود این مضمون را نیز تحت الشعاع خود قرار می دهد و به تبع آن، برخی از شاعران دچار نوگرایی در این حوزه می گردند. نیما یوشیج، نادر نادرپور و فروغ فرخزاد از شاعران رمانتی سیسم فردگرا در عصر پهلوی هستند که عشق، در اشعار آنها بسیار برجسته است. نویسندگان، به شیوه ی تحلیل محتوا، ضمن بیان ماهیت عشق، جلوه هایی از عشق مدرن را در سروده هایشان برشمرده و مورد تحلیل قرار داده اند. مهمترین این جلوه ها عبارت است از: برخورد طبیعی با عشق و معشوق و رو آوردن به معشوق طبیعی، نقد عشق کهن، توجه به معشوق درونی (اثیری و افسانه ای)، نقد عشق کهن، اروتیسم، عقده ی عشق، صراحت گفتار در عشق ورزی به مرد، توهم معشوق، مغازله با طبیعت و عشق آزاد.
دنیای رنگ ها در اشعار ملا مصطفی بیساران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
رنگ در ادبیات از دیرباز مورد توجه بوده است. شاعران از گروه افرادی هستند که از عنصر رنگ در آفرینش واژه ها و تصاویر شاعرانه برای زیبا کردن اثر خود استفاده های زیادی کرده اند. بی شک بررسی تمام عناصر یک اثر ادبی در شناخت حقیقی آن اثر بسیار مهم است. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از دانش های میان رشته ای ادبیات، جامعه شناسی و روانشناسی به توصیف و نقد زیبایی شناسی رنگ در اشعار یکی از شاعران برجسته هورامان پرداخته شده است. اهداف پژوهش شامل بررسی رنگ و شیوه به کار گرفتن آن در دیوان بیسارانی است تا پنجره ای تازه برای شناسایی بیشتر آن اثر گرانقدر و شاعر بزرگ آن باز کند زیرا بیسارانی با تأثیرپذیری از محیط رنگارنگ هورامان بهره کامل را از رنگ برده است و همچنین سعی شده تا تمام رنگ هایی که در دیوان بیسارانی وجود دارند، از نظر روانشناسی و زیبایشناسی با ذکر نمونه بررسی شوند تا دنیای بیسارانی و رنگ دادن جنبه های مختلف زندگی بیسارانی در اشعارش مجسّم شود و دریچه ای به روی ادراک و احساس شاعر گشوده شود. نتایج نشان می دهد رنگ سیاه در دیوان بیسارانی از بقیه رنگ ها بسامد بیشتری دارد. هر چند تکرار زیاد رنگ سیاه در یک اثر ادبی می تواند نشان دهنده فکر ناامیدانه و سختی زندگی باشد که این جنبه منفی رنگ سیاه است اما در دیوان بیسارانی رنگ سیاه بیشتر برای وصف چشم و ابرو و زلف و همچنین برای خلق تصاویر زیبا در کنار رنگ سفید چهره یار آمده است که این جنبه مثبت رنگ سیاه است.
Pour une approche Freudo-lacanienne de Le Petit Prince(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Une lecture psychanalytique est en mesure de préciser que l’auteur d’une œuvre littéraire peut constituer son œuvre avec ses souvenirs d’enfance. Si l’on met l’écriture littéraire à l’épreuve de la critique psychanalytique, on peut saisir des réponses aux questions concernant la vie imaginaire d’un auteur dont l’enfance est la principale source. Suivant cette explication et en rappelant que de nombreux études ont déjà analysé les différents aspects du Petit Prince de Saint-Exupéry, nous tenterons dans cet article de mettre en lumière la dimension psychanalytique et symbolique du Petit Prince eد répondant à la question suivante: comment Le Petit Prince, ouvrage le plus connu de Saint-Exupéry, a fait référence à l’espace intime de l’enfance de son auteur et aux certains complexes affectifs de cette période. Pour ce faire, nous tenterons d’explorer le fond de quelques souvenirs-écrans traumatiques du petit prince, ce représentant de l’enfant intérieur de Saint-Exupéry. Freud et Lacan nous aideront dans cette étude à décrypter les épisodes refoulés dans l’inconscient de l’auteur, qui pour retourner à sa conscience, ont subi un certain déguisement, sous les formes symboliques: Freud avec ses théories psychanalytiques surtout celles concernant le narcissisme et Lacan avec ses idées psychanalytiques traitant du langage symbolique.
گفتمان پسااستعماری مشترک در ادبیات داستانی معاصر هند و ایران ( مطالعه ی مجموعه داستان "مترجم دردها"، رمان "شوهر دلخواه" و رمان" سووشون" )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران و هند، جدای از اشتراکات مهم در ساختارهای تاریخی و فرهنگی، از حیث حضور استعمار، چه مستقیم و چه غیر مستقیم دارای نقاط مشترک هستند. حضور بریتانیا در هند و ورود متفقین در ایران نمونه ایی از حضور استعمار است. در این مقاله با روش تحلیلی و توصیفی ، ابتدا گفتمان پسااستعماری از منظرِ نظریه پردازان این حوزه تبیین شده و سپس داستان های مترجم دردها از جومپا لاهیری، رمان شوهر دلخواه از ویکرام سِت از ادبیات هند و رمان سووشون سیمین دانشور در ادبیات داستانی معاصر ایران، مورد مطالعه قرار گرفته است. نویسندگان ادبیات داستانی معاصر این دو کشور با مقوله ی استعمار و فضای پس از آن، برخوردها و بازنمایی هایی داشته اند که یک گفتمان مشترک را می توان در آن مشاهده کرد. بازنمایی دوگانگی فرهنگی یا ((دورگه بودگی))، تاثیرات زبان، جلوه های قدرت طلبی استعمارگران، تاکید بر سنت ها و اصالت ها به منظور مقاومت فرهنگی، به تصویر کشیدن زندگی فرودستان و به حاشیه رانده شدگان، از خود بیگانگی فرهنگی و اختلافات و آشوب داخلی از محورهای مشترک در این آثار هستند که از دیدگاه پسااستعماری قابل مطالعه است.
بررسی مفاهیم نوستالژیک در اشعار منصور اوجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پسامدرنیسم و بوطیقای داستان کودک: تحلیلی روایت شناسانه از داستان "آقارنگی و گربه ناقلا " از فرهاد حسن زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات کودک، خصوصا ژانر داستان، طی سالیان گذشته از قالب ها و باورهای کلاسیک و ازپیش تعیین شده خود فاصله گرفته، وجوه روایتمندی این آثار رانیزدستخوش تغییر و تحول ساخته است. دراین میان تلاش نویسندگان کودک برای همراهی با تحولات ساختاری- محتوایی شکل یافته در ادبیات و همگام با تحولات اجتماعی ازیک سو و تبدیل مخاطب منفعل کودک به خواننده ای فعال ازسوی دیگر، به خلق داستان های پسا مدرن انجامیده است. داستان "آقارنگی و گربه و ناقلا" ازجمله داستان های کودک از فرهادحسن زاده است که توانسته باورهای عامیانه درباره داستان کودک را به چالش بکشد و با استفاده از ویژگی های روایی پسا مدرن، علاوه برحفظ باورپذیری متن برای این دسته از مخاطبان، ذهن او را به پرسش دربرابر واقعیت های پذیرفته شده از داستان و جهان فرا خواند. بهره گیری از ویژگی هایی همچون راوی متکثر و اقتدارشکن، فراداستان، تلفیق سبک ها و ژانرها و فرجام متکثر ازجمله ویژگی های پسامدرنیستی اثرموردنظر است که درکنار تصویرگری هماهنگ با متن در پژوهش پیش رو بدان پرداخته شده است. براین اساس برخورداری از صدای راوی کودک دربرابر راوی دانای کل بزرگسال وهمچنین استفاده از تکینک هایی چون هوش آزمایی و دعوت به همکاری کودک درجهان متن درکنار پایان بندی نامعین و متکثر با هدف تأکیدهرچه بیشتر برداستانی بودن ، خواننده را به تلاشی خلاقانه و فعال برای پاسخ گویی به پرسش های ذهنی خود فرامی خواند.
هنر سازه ها در آیات تربیتی قرآن کریم (با تأکید بر نظریه تقابلهای دوگانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به هنر سازه های موجود در قرآن کریم با نگاه ساختارگرایانه و پساساختارگرایانه و تحلیل آن بر اساس نظریه های ادبی جدید، با تکیه بر آیات تعلیمی-تربیتی قرآن کریم، موضوع و محور اصلی این مقاله است. نظر به وسعت و گستره موضوع بناست تا هنر سازه تقابل را با نگاه به نظریه تقابل های دوگانه "نیکلای تروبستکوی" (1890-1938) در آیات تعلیمی و تربیتی قرآن کریم بررسی و تحلیل نماییم. سؤال اصلی مقاله این است که: جایگاه و چند و چون رویکرد تعلیمی و تربیتی در قرآن کریم چیست و جنبه های روساختی، ژرف ساختی و شالوده شکنانه هنر سازه تقابل های دوگانه در این آیات کدامند. در این مقاله مسائلی چون جایگاه ویژه فلسفه تعلیم و تربیت اسلام، اهداف تعلیمی – تربیتی و مفهوم آن با روش های خاص در آیات قرآن کریم به اثبات رسید و از حیث ساختار زیباشناختی به این نکته رسیدیم که آیات قرآن کریم مبتنی بر تقابل های دوگانه به ویژه تقابل های ژرف ساختی است. با توجه به اهمیت نقد نظریات ادبی غرب و بومی گرایی این نظریات از سویی و نبود این گونه بررسی ها ضرورت داشت تا به نقد نظریه تقابل های دوگانه "تروبستکوی" بپردازیم و در نهایت به نقد روش شالوده شکنی در این نظریه با توجه به نگاه نظریه پردازانی چون "دریدا" هم بپردازیم. در این مقاله به این سخن رسیدیم که اصل وارونگی تقابل های دوگانه به طور مطلق؛ و ترجیح عناصر منفی بر عناصر مثبت با نگاه شالوده شکنانه مورد نقد جدی است و با اتکاء به ارزش های دینی- الهی، این امر در فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی مردود است.
نشانه شناسی نماد حیوانی باز در غزلیات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعران عارف برای بیان مفاهیم عمیق عرفانی و عاطفی خود ناگزیر با بالابردن ظرفیت زبانی به هنجارشکنی و استفاده از نماد روی می آورند که نماد حیوانی ازجملة آن است. در این پژوهش نشانه شناسی نماد حیوانی باز در غزلیات شمسبررسی شده است. نشانه شناسی مطالعة نظام مند نشانه ها برای دریافت پس زمینه های گوناگون فکری شاعر یا نویسنده است. با بررسی این علم در نماد حیوانی باز، زمینه های گوناگون فکری مولوی را می توان دریافت که از آن جمله، اندیشة بازگشت، خاموشی، سفر و ... است. نشانه ها در متون با فرم های گوناگونی مثل کلمات، صداها، بوها، حرکت، مکان و ... نمود می یابد. با مطالعه بر شبکه های وابسته در نماد باز، تطابق کارکرد این سمبل با کنش های رنگ، مکان، حرکت و صدا مشاهده می شود. در این پژوهش بخش تقابلی و دگردیسی نمادها نیز بررسی می شود. با بررسی این شناسه ها، نیمة پنهان فکری شاعر و هم چنین الگوهای خاموشی، وحدت گرایی و زیرساخت های ذهنی مولوی نمایان می شود. نکتة مهم در بخش روابط تقابلی نه در انتخاب نوع تمایزها، بلکه در شیوة برخورد پویای روابط است. این موضوع گویای روح پرتلاطم مولوی در عشق او به شمس تبریزی یا مضامین عرفانی است. این نوع برخورد در کارکرد میانه بودن دو قطب مثبت و منفی نماد باز، دیدنی است. از سوی دیگر فضای فکری مولوی ازجمله رمزهای فرهنگی آیین بودا و میترا برای تأثیرگذاری فضای دینی بلخ، قونیه و اساطیری، در این گفتار تبیین شده است. درمجموع، این مقاله، الگوها، کنش ها، هنجارشکنی، بازی دال ها، شبکة تناسب ها، خاستگاه فکری، تقابل و دگردیسی تقابل ها در نماد حیوانی باز را بررسی و آن را در شواهد غزلیات شمستحلیل و تبیین می کند.
سبک شناسی لایه ای مجموعه اشعار قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«قیصر امین پور» در مواجهه با جهان و جامعه، شاعری صادق است. شعر او، گزارش راستین مناسبات شاعر با جامعه و تغییرات و تحوّلات فرهنگی و اجتماعی است. وی سخت ملتزم و متعهّد به ارزش های مذهبی است و اعتقادی راسخ به اصول و آرمان های جامعه دارد. کاربرد واژ گان محاوره ای ، ترکیبات تازه، عینی و حسّی بودن واژگان و ساختار ساد ة جمله ها در اغلب موارد از ویژگی های برجستة زبان این گوینده است؛ به نحوی که تبدیل به سبک شخصی وی شده است. آهنگ و تناسب موسیقایی واژه ها و نشان دار بودن آنها و همچنین ساختار تعابیر از دیگر ویژگی های شعر این سخنور است؛ بنابراین برای تبیین گستره سبک، مشخّصه های زبانی همراه با ویژگی های تصویری (بلاغی) و قلمرو اندیشه های شاعر به طور موازی و در خدمت اهداف کلی اشعار بررسی می گردد. این مقاله به شیوة توصیفی-تحلیلی به بررسی جنبه های گوناگون سبکی اشعار «امین پور» با تکیه بر دو مجموعه شعر، «گل ها همه آفتابگردانند» و «دستور زبان عشق» از اشعار دوره سوم و تکامل سبکی شاعر در چهار لایة آوایی، واژگانی، نحوی و بلاغی پرداخته است. بر اساس یافته های این پژوهش، شعر «امین پور» در حوزة واژگان و نحو و تصاویر دارای نوآوری است.
تحلیل سبک عزیزی در یک لیوان شطح داغ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از کتاب های منثور برجسته دهه هشتاد، «یک لیوان شطح داغ» احمد عزیزی است که به سبک آیرونیک و در گلایه و شکوه از نابخردی مردمان این روزگار نوشته شده است. هنر عزیزی در زبان آوری و ظهور آگاهی های وسیعش در بیشتر حوزه های معرفتی، جهت روایت فراز و نشیب های زندگی اجتماعی و رویارویی گفتمان های متعدّد است. آمیختگی مفاهیم عمیق انتزاعی، فلسفی، عرفانی، حکمی با واژه ها، ترکیبات و تعابیر عامیانه، نوعی سنخیّت با سبک هندی را در اثر او نشان می دهد. ضمن آنکه سبک غالب او آیرونیک است که به دو نوع فاخر و حکیمانه و عامیانه تقسیم می شود. ابتکارات و برجستگی های سبکی به لحاظ زبانی، ادبی و اندیشگی اسلوب نوشتاری وی را از سایر نویسندگان متمایز می کند. زبان عزیزی در بخش هایی از این کتاب با صلابت، تند و گزنده و در بخش هایی دیگر لطیف، آرام بخش و برانگیزاننده عواطف درونی است. یکی از خلّاقیّت های سبکی او تسرّی جریان سیّال ذهن از فضای داستان و رمان به نثر عادی است.
تبیین و تحلیل بن مایه های اساطیری در ساختار قصّة «ماه پیشانی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماه پیشانی از شناخته شده ترین قصّه های ایرانی است که روایت های گوناگونی از آن در ایران و جهان وجود دارد. مقاله حاضر به تبیین و تحلیل ساختار های این قصّه بر پایه نظریّه ریخت-شناسی پراپ می پردازد و شخصیت ها و خویش کاری های آن ها را در ژرفنای زمان پی می گیرد. گر چه ساختار کلّی این قصّه با نظریّه پراپ هم خوانی دارد و این نظریّه مطالعه قصّه را سامان می دهد، امّا در آن موتیف بسیار مهمّی یافته شده که از الگوی نموداری پراپ پیروی نکرده است. بنابراین، بهره گیری از ریخت شناسی پراپ در دیرین شناسی قصّه، گاهی بسندگی لازم را ندارد و تحلیل های فراساختاری را ناگزیر می کند. نگارنده، پس از کاویدن کهن الگو ها و موتیف-های قصّه، نشست های تاریخی و دینی عصر پارینه سنگی (عصر شکار)، عصر نو سنگی (عصر مادر سالاری)، دین قدیم آریایی و آیین مزدیسنا را بر پیکره آن، نشان داده است.
تبیین راهبرد امنیتی مقابله با فتنه گران در کلیله و دمنه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
فتنه، یکی از نا هنجاری های سیاسی-اجتماعی در جوامع بشری است که نه تنها نظام سیاسی حاکم در هر کشور، بلکه در سطوح پایین تر توده های مردم را نیز دچار چالش خطیری از جمله سلب امنیت می کند. کلیله و دمنه به عنوان یک اثر منثور کلاسیک که نظام سیاسی حاکم به شکل تمثیلی و شخصیت های آن را حیوانات تشکیل می دهد؛ به تبیین الگوهایی می پردازد که می توان در حوزه امنیت داخلی به عنوان راهبردی برای مقابله با فتنه گران مورد استفاده قرار داد. از جمله این الگوها: بصیرت، دشمن شناسی، مشورت، دور اندیشی و از همه مهم تر وجود یک رهبری مقتدر می باشد. این جستار در سدد ارائه الگوهای راهبردی در حوزه امنیت داخلی برای مقابله با فتنه گران با تأکید بر کتاب کلیله و دمنه است.
بنیان های نشانه شناختی «هم سازه» و «ناسازه» در اندیشه رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رولان بارت در دوره دوم اندیشگری خود اساساً متوجه نقدِ امر بدیهی است. او معتقد است که آن چه خود را به مثابه امر طبیعی، جهانشمول و بدیهی وانمود می کند، در حقیقت محصولِ فراشد طبیعی سازی است؛ فراشدی که به واسطه آن امرِ ایدئولوژیک در نهایت خود را به صورت امر بدیهی نشان می دهد. بر این اساس، محصول نهاییِ فراشد طبیعی سازی، به زعم بارت، هم سازه ای است که امر بدیهی از طریق آن متبلور می شود. در نتیجه، بارت در راستای نقدِ امر بدیهی و نیز افشای تلویحات ایدئولوژیکِ هم سازه، برابرنهادی را تحت عنوان ناسازه مطرح می کند. ناسازه به مثابه سلاحی علیه فریب کاریِ زبان به شمار می رود که با اتکاء بدان می توان به خوانش متفاوتی از متن روی آورد. با این همه، بارت هرگز تبیینِ روشنی از سازِکار نشانه شناختی هم سازه و ناسازه به دست نمی دهد. به همین سبب، ممکن است تصور شود که چرخش نظری بارت متضمنِ نفی آموزه های پیشین او در باب نشانه است. بر این اساس، پژوهش حاضر می کوشد ضمنِ بررسی مبانی نشانه شناختی هم سازه و ناسازه، عواقب و نتایجِ منطقی این تلقی را بررسی کند. در پایان مشخص می شود که رویکردِ بارتِ دوم اساساً متأثر از نقد روابطِ سلسله مراتبی حاکم بر معانی صریح و معانی ضمنی است.
تحلیل دگرگونی شخصیت شیرین از روایت فردوسی تا روایت نظامی با تکیه بر عناصر گفتمان مدار شاهنامه و خسرو و شیرین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تلاش می شود تا شخصیت شیرین و دگرگونی آن در دو روایت داستانی شاهنامهو خسرو و شیرینبه روش تحلیل گفتمان بررسی شود. نویسندگان می کوشند تا نشان دهند چگونه عوامل زبانی و فرازبانی مانند شرایط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و تاریخی و نیز جهان بینی فردوسی و نظامی در بازنمایی این شخصیت مؤثر بوده است. در این جستار افزون بر تغییر گفتمان سیاسی فرهنگی عصر سامانی و غزنوی به گفتمان عصر سلجوقی، نگرش فردوسی و نظامی به زن نیز بررسی می شود تا دریافته شود که این نگرش ها تا چه اندازه در دگرگونی شخصیت شیرین تأثیر داشته اند. برپایة این پژوهش شیرین در شاهنامهدو چهرة متفاوت منفی و مثبت دارد که به سبب جهان بینی طبقاتی و روابط قدرت حاکم بر متن شکل گرفته است. شیرین در خسرو و شیرینبه سبب تغییر نوع ادبی متن و برخورد جهان بینانة نظامی با این شخصیت، هویّتی متفاوت می یابد و از کنیزکی رومی به شاهدختی ارمنی تبدیل می شود.
ریخت شناسی منظومه ی امیر و گوهر بر اساس نظریه ی ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ریخت شناسی، بررسی ساختاری اثر ادبی است که ولادیمیر پراپ با التفات به رهیافت های شکل گرایانه ارائه کرد، و با بررسی یکصد افسانه ی جادویی روسی، نمونه ای عملی از آن به دست داد. بر اساس نظریه-ی پراپ، افسانه های جادویی، به رغم تفاوت ها، در ساختار و اصول بنیادین اشتراک دارند و کار ریخت-شناسی این است که این محورهای بنیادین و مشترک را بازیابد. در این پژوهش میدانی- تحلیلی، قدیمی ترین روایت شفاهی امیر و گوهر از منظر ریخت شناسی پراپ مورد بررسی قرار گرفته است. بنابر نتایج پژوهش، خویشکاری های روایت امیر و گوهر، در انطباق با مدل پراپ، با جابه جایی با ساختار مورد نظر پراپ مطابقت می کند، ترتیب مورد اشاره ی پراپ در این روایت رعایت نمی شود. مثلاً خویشکاری عروسی که معمولاً در پایان داستان اتفاق می افتد، در آغاز روایت امیر و گوهر رخ می دهد، همچنان که پایان داستان که معمولا با وصال عاشق و معشوق همراه است، در روایت امیر و گوهر نامشخص تمام می-شود. علاوه بر این، شاهد جایگزینی برخی خویشکاری ها در روایت امیر و گوهر هستیم، مانند عامل کرامت یا معجزه که جای عامل جادو را می گیرد و یا رقیب که جای شریر را. با این همه و به رغم این تفاوت ها، کارکرد و بازتاب این خویشکاری ها در هر دو افسانه مشابه است. این تفاوت ها از یک سو، به تفاوت افسانه ی عاشقانه و افسانه ی جادویی برمی گردد و از سوی دیگر، به بن مایه های دینی و مذهبی افسانه ی امیر و گوهر معطوف است. در مجموع اجزا و شخصیت ها و عملکرد منظومه امیر و گوهر و خویشکاری های آن با اندکی جابه جایی از مدل پراپ پیروی می کند.
تصحیح ابیاتی از دیوان حکیم سوزنی سمرقندی و ضرورت تصحیح مجدد دیوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصحّحان پیشین بسیاری از متون را تصحیح کرده اند؛ اما از نظر محققان امروز، پس از گذشت چند سال از کار بزرگ آنان، تصحیح دوبارة برخی از این آثار لازم است؛ به ویژه زمانی که نسخه های تازه ای از آنها به دست آمده باشد. دیوان حکیم سوزنی سمرقندیبه تصحیح ناصرالدین شاه حسینی، ازجمله دیوان های کهنی است که به تصحیح دوباره نیاز دارد. مقابلة دیوان چاپی سوزنی با نسخه های نویافته، لزوم تصحیح مجدد این دیوان را نشان می دهد. علت غلط ها و سهوهای راه یافته به دیوان این شاعر عبارت است از: نداشتن نسخة صحیح، انتخاب نکردن صورت صحیح نسخه ها، خطاخوانی، غلط های چاپی، جابه جایی یا حذف مصرع ها یا ابیات، آمیختن قصاید مختلف با یکدیگر، آمیختگی شعر سوزنی با شعر دیگران. همچنین ابیات و قصاید نویافتة فراوانی در نسخه های متعدد دیوان سوزنی ذکر شده است که در تعلّق آنها به این شاعر تردیدی نیست؛ اما در دیوان چاپی ثبت نشده است. از سوزنی همانند پیشگامان دیگر شعر فارسی نسخة کهنی در دست نیست؛ از این رو، در این نوشتار علاوه بر نسخه های خطی دیوان، از جنگ ها و فرهنگ ها برای حل دشواری های شعر او استفاده شد.
الضّرورة الشّعریة عند الرّضی الأسترآباذیّ فی شرح الکافیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یضطرّ الشعراء فی بعض الأحیان إلى الخروج من قواعد اللغة والشعر وأصولهما حتّى یستطیعوا أن یحفظوا موسیقى الشعر وجماله. قد سمّی هذا الاضطرار أو الاختیار الشاعریّ ب «الضرورة الشعریة». والرضی الأسترآباذی من أشهر العلماء الذین بذلوا جهدا کثیرا فی البحث والدراسة فی مجال الضرورة الشعریة. ویحاول هذا المقال دراسة الضرورة الشعریة عند الرضی الأسترآباذیّ فی کتاب شرح الکافیة، بناء على المنهج الوصفی التحلیلی لتحدید آراء الرضی حول الضرورة الشعریة وکیفیة معالجتها فی کتاب شرح الکافیة. فی رأی الرضی خروج الشاعر من قواعد اللغة ووزن الشعر، مسموح به. ولا یوجد هذا الخروج فی الشعر فقط بل یوجد فی الآیات القرآنیة والأحادیث الشریفة وکلام العرب، یعنی أنّ الشعراء والکتاب والمتکلمون، یحفظون جمال الکلام بالاستعانة من التغییر أو الزیادة أو النقص فی الکلمات وعدم مراعاة قواعد اللغة والشعر، وموسیقاه فی بعض الأوقات. والرضی یأتی بمثال من دواوین الشعراء لکل ضرورة شعریة ویشرحه ویفسّره بشکل دقیق.
زبان، استعاره، حقیقت (بررسی نقش استعاره در تکوین پساساختارگرایی: با تکیه بر آرای دریدا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پساساختارگرایان، به ویژه دریدا، با تکیه بر فرآیندها و سازوکارهایی چون تعویق، فاصله، ردّ (trace) و غیریت، به نقد تقابل های دوگانه و رویکردهای مبتنی بر متافیزیک پرداخته اند. با وجود تأکید پساساختارگرایی بر سازوکارها و رهیافت های خاصّ خود، با تبیین ژرف ساخت های نظریِ پساساختارگرایی (و به ویژه آرای دریدا) می توان به نقش بنیادین استعاره و کارکردهای استعاری در تکوین مبانی نظریِ آن پی برد. در این مقاله، به دنبال اثبات این مسئله هستیم که پساساختارگرایی در اصل بر مبنای سرشت استعاری زبان شکل گرفته است و مبانی نظری و روش شناختی آن نیز ملهم از سازوکارهای «استعاره» و «کارکرد استعاری» است. از سوی دیگر، این مسئله مبنایی برای نقد پساساختارگرایی است. نتایج این پژوهش، کارکردهای دیگری از «استعاره» در تکوین نظام فکری و شناختی بشر را نشان می دهد؛ چنان که استعاره (و کارکرد استعاری) نقش تعیین کننده ای در تکوین مبانی نظری پساساختارگرایی به ویژه آرای دریدا داشته است. دریدا با تکیه بر سرشت استعاری زبان، به دنبال گسستن ریشه های متافیزیکیِ نشانه بود، امّا با توجه به هیمنة گسترده و عمیق معارف و مفاهیم متافیزیک، رویکرد دریدا، به رغم خواست او، در نهایت به عرصة متافیزیک بازگشته است؛ همچنان که نتایج این تحقیق تأثیرپذیری دریدا از آرای ابن میمون، متکلم معروف یهودی، را نشان می دهد.