مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
زبان شاعرانه
حوزه های تخصصی:
نظامی گنجوی ابعاد و ساحتهای گوناگونِ قصّهپردازی، صور خیال و زبان شاعرانه را در زبان فارسی گسترش داده است. بیشتر توجه پژوهشگرانِ نظامی به توان قصّهپردازی، آفاق اندیشهها و صور خیال آثار او بوده است، لیکن توجه به هنر زبانی و بویژه توان ترکیبسازی او بر سبیل اشارت بوده است. در این مقاله سعی میشود به هنر ترکیبسازی نظامی پرداخته شود. این جنبه هنر نظامی بر مبنای دیدگاه فرمالیستهای روسی تحلیل شده است که بنا بر نگرش آنان فصلِ ممیز آثار ادبی از دیگر سخنها، آشناییزدایی؛ بویژه آشناییزدایی زبانی است. همچنین به این مسأله پرداخته شده است که یک شاعر شاید نتواند واژه بسیط جدیدی بسازد؛ لیکن هنر شاعر بزرگی همچون نظامی در ساختن ترکیبات جدید است. نظامی این کار را در وضعیتها و موقعیتهای گوناگونِ جهانِ داستان، هم برای «ادای مقصود» انجام داده است و هم برای برجسته کردن سخن شاعرانه خود. ترکیبسازیهای «اشتقاقی» بدیع نظامی در ذیل عنوانهایی همچون: ترکیبات ونددار و شبهوندار، صفات فاعلی و مفعولی مرکبِ مرخّم، ترکیبات اسمی، ترکیبات وصفی و ترکیبات معمولِ دارای معانی نامعمول بررسی و تحلیل شده اند. نتیجه کلّی این بررسی این است که نظامی ترکیباتی فراوان و گوشنواز و نظرگیر ساخته است که میتوان گفت هنر مسلّط او در ساحت زبان داستان و «بلاغتِ روایت» همین است و از این رو کاربرد و زنده گردانیدن آنها امری بایسته و شایسته است.
شکل شناسی داستان های کوتاه محمود دولت آبادی
حوزه های تخصصی:
دولت آبادی بی تردید، یکی از پُر کارترین و سخت کوش ترین نویسندگان دو دهه اخیر ایران است. او قبل از روی آوردن به رمان نویسی و خلق آثار بزرگی چون جای خالی سلوچ و کلیدر داستان های نسبتاً بلندی نوشته است که در همان ها هم تمایل او به نوشتن رمان دیده می شود.
آنچه تا به حال درباره آثارش نوشته اند، اندک است و عموماً به محتوای داستان ها و به ویژه رمان های او مربوط می شود. در این مقاله به شکل شناسی چهارده داستان او در ساحت هایی چون طرح یا پیرنگ، زاویه دید، راوی، شخصیت پردازی، آغاز و انجام و... پرداخته ایم. پیش از شروع بحث نیز به اختصار به زندگی و آثار او تا سال 1357 و سپس به آرای محقّقان دربارة شکل و شکل شناسی اشاره کرده ایم.
سیطره قرآن در معارف بهاء ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان متون نثر عرفانی معارف بهاء ولد متنی ادبی ویگانه دانسته می شود. این کتاب مجموعه ای از یادداشتهای بهاء ولد (628) است که به شکلی بدیع و متفاوت از دیگر آثار عرفانی نگاشته شده است .معارف، دربردارنده پراکنده گویی های او در موضوعات مختلف است. با نگاهی گذرا در پاره های ناپیوسته این کتاب ، آنچه مکرر و پیوسته به نظر می آید حضور چشمگیر آیات قرآنی است. بهاء ولد در توجه به آیات قرآنی نوآوریهایی داشته و اگر مهمترین ویژگی نثر معارف را شگردهای بیانی در تحلیل های قرآنی بدانیم هیچ گزاف نمی نماید. این جستار با بررسی ای مختصر از گونه معارف به عنوان شالوده ای برای بررسی منسجم آغاز شده و با نگاهی زبانی و محتوایی خلاصه شده است. بررسی نخست تلقی ای زبانی است که با عنوان زبان شاعرانه به سامان می رسد . بررسی دوم بررسی محتوایی است که در پی یافتن شگردهای درون متنی معارف است که با تجربه های درونی و بیرونی بهاء ولد گره می خورد . در گزارش پایانی ایدئولوژی اشعری بهاء ولد حائز اهمیت دانسته می شود. نویسنده برای تبیین این موارد با ارائه شواهدی مختصر ودر عین حال دقیق از متن کوشیده است دریچه ای تازه به سوی دنیای شگرف این متن بگشاید.
زبان شاعرانه نادر ابراهیمی در آتش بدون دود
حوزه های تخصصی:
نادر ابراهیمی نمایشنامه نویس، مستندساز، ترانه سرا و یکی از داستان نویسان برجسته معاصر است که افزون بر داستان های کوتاه خود و دیگر آثارش، رمان هفت جلدی آتش بدون دودرا نوشت که با نگارش آن جایزه "نویسنده برگزیده ادبیات داستانی ۲۰ سال بعد از انقلاب" را به خود اختصاص داد. علاوه بر قدرت داستان نویسی، انتخاب زبان ادبی و نثر شاعرانه، یکی از برجستگی های آتش بدون دودو دیگر آثار ابراهیمی است که وی را به عنوان داستان نویسی صاحب سبک معرفی کرده است. نگارنده این مقاله می کوشد با بررسی توصیفی- تحلیلی این رمان و استخراج شواهد و ویژگی های ادبی و سبک ساز آن به این سؤال پاسخ دهد که چه عواملی موجب شاعرانگی نثر آتش بدون دود وبرجستگی سبک آن شده است. چنین استدلال می شود که ابراهیمی در آتش بدون دودبا نوشتن داستانی واقع گرایانه درباره مردم ترکمن صحرا و ستم هایی که نسبت به آنها اعمال شده است با انتخاب نثر شاعرانه، زبان ادبی، عناصر موسیقایی و آشنایی زدایی، زبان ساده و آمیخته به لغات گویشی خاص منطقه، ترکیب سازی های ابتکاری، باستانگرایی های قاموسی و نحوی و استفاده از امکانات شعر منثور و شعر کهن، چنان رستاخیزی در کلمات داستان خود ایجادکرده که در کنار محتوای دلنشین داستان، زبان زیبا و شاعرانه داستانش را در خاطر خواننده جاودانه کند.
معناکاوی فمنیستیِ داستان کودکانه «خط سیاه تنها» از منظر گفتمان انقلاب زبان شاعرانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تقابل با لکان که زبان را صرفا از طریق «نام پدر» در فرایند سوبژکتیویته دخیل می کرد، کریستوا علاوه بر وجه پدرانه، وجه مادرانه زبان را نیز در این فرایندِ تکوینی ملحوظ می دارد. وجه پدرانه را «نمادین» و وجه مادرانه را «نشانه ای» می خواند. «معناکاوی» روشی مرکب از نشانه شناسی و روانکاوی است برای مطالعه فرایند سوبژکتیویته سوژه دوپاره ای که برساخته دو وجه ناهمگونِ نشانه ای و نمادینِ زبان است. کریستوا قدرت و زبان را در هم تنیده و وجه نمادینِ زبان را سرکوب گرِ وجه نشانه ای می داند، لذا با تأکیدبر وجه نشانه ایِ زبان راه سرکوب ستیزی را توجه به «گفتمان شاعرانه زبان» می انگارد. برخلاف رویکردهای «تن بیگانه» و «آلوده انگاری» که با تمرکز بر «تَرک کورا» صرفا به افشای گفتمان سرکوبگر مردسالارانه می پردازند، «انقلاب زبان شاعرانه» با تمرکز بر «بازگشت به کورا»، در پی ارائه راهی برای سرکوب زدایی است. پژوهش پیش ِرو برای نخستین بار از رویکرد مذکور برای خوانش متن استفاده می کند. این مقاله با روش تحلیلی توصیفی، در پی پاسخ به چگونگی تحقق آرمان شهر در سایه تعامل امر نشانه ایِ زنانه و نمادین مردانه در متن «خط سیاه تنها» است. نتیجه پژوهش، رد نظریه جدایی طلبِ فمنیسم رادیکال و تأیید آرای کریستوا است مبنی بر اینکه زنان به عنوان حاملانِ بیشینه وجه نشانه ای می توانند، با انقلاب زبان شاعرانه، در وجه نمادینِ مردانه حضور یابند.
براعت استهلال در تاریخ جهانگشای جوینی
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال اول تابستان ۱۳۹۲ شماره ۳
27 - 40
حوزه های تخصصی:
براعت استهلال سابقه ای به دیرپایی ادب فارسی دارد و در زبان پهلوی نیز شواهدی از آن وجود دارد، بلاغیون برای این صنعت تعاریف گوناگونی ذکر کرده اند، و از میان آنها عناصر مشترک زیر را می توان مشخص کرد: قرار گرفتن در ابتدای نوشته یا اثر، تناسب بین محتوای براعت استهلال با موضوع اثر، بیان موضوع یا محتوای اثر و مجمل و مختصر بودن. جوینی در تاریخ جهانگشا سعی کرده است با استفاده از صنایع گوناگون، زبانی شاعرانه داشته باشد و از قطب روایت به سوی توصیف حرکت کند. نویسندگان در این پژوهش به دنبال پاسخ این پرسش هستند که براعت استهلال چه بسامدی در جهانگشای جوینی دارد و چقدر نویسنده در آن، ظرافت شاعرانه به کار برده است. نتیجه پژوهش مشخص کرد که جوینی در ابتدای هجده داستان به وسیله تصاویری که برای توصیف صبح آورده است، خواننده را در جریان محتوای داستان مورد نظر قرار می دهد. هر چند همه این براعت استهلال ها مربوط به تصاویر خورشید است، اما جوینی با ذهن خلّاق و ذوق شاعرانه خود هر بار تصویری متفاوت از خورشید ارائه کرده که تصاویر او گاه سیاه است و گاه سپید.