فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۰۱ تا ۸۲۰ مورد از کل ۱۶٬۷۲۶ مورد.
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲
125 - 142
حوزههای تخصصی:
آموزش آواها و خط در هر زبان مهم ترین بخش آموزش زبان به شمار می رود؛ زیرا اگر زبان آموز یک آوا را چه در مرحله خواندن و چه در مرحلهنوشتن، به اشتباه یاد بگیرد، دیگر قادر به درست خواندن و درست نوشتن نخواهد بود. با توجه به اهمیت الفبای یک زبان در مراحل ابتدایی یادگیری زبان دوم یا خارجی و نقش بنیادین آن در امر آموزش آن زبان، هدف از نگارش این مقاله بررسی روش های موجود در رابطه با نحوه آموزش الفبا و خط زبان فارسی است. بدین منظور، دو پرسش پژوهش طرح شد؛ آیا در آموزش زبان فارسی به عنوان زبان دوم توجه کافی به آموزش مستقیم الفبا شده است یا خیر؟ از دیدگاه مدرسان زبان فارسی، بهترین شیوه آموزش الفبای زبان فارسی به غیرفارسی زبانان کدام شیوه است؟ برای پاسخ به این پرسش ها، پرسشنامه ای با 16 گویه طراحی شد و در اختیار مدرسان آموزش زبان فارسی قرار گرفت. یافته های حاصل نشان دهنده اهمیت بالای یادگیری آواها بیش از یادگیری خط است. از بررسی داده ها چنین به دست می آید که در آغاز کلاس های فارسی آموزی بهتر است آموزش الفبا با حروف پربسامد و سپس با واژگان کاربردی و پربسامد همراه باشد. هم چنین نظر مدرسان بر این بود که در آموزش الفبا به غیرفارسی زبان استفاده از لوحه الفبا تأثیر مثبت دارد و نیز آموزش واکه های کوتاه و بلند هم راستا باهم در یک جلسه آموزشی می تواند به نوعی در یادگیری به غیرفارسی زبانان کمک کننده باشد و نکته بعدی که می تواند در یک جلسه آموزشی به همراه هم باشد، آموزش حروف یک شکل است که تنها تفاوت آنها در نحوه و تعداد نقطه گذاری است.
مروری بر زندگی و آثار اریش کستنر
منبع:
ادبیات متعهد دوره دوم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۶
6 - 10
حوزههای تخصصی:
اریش کستنر کیست؟ برای برخی از ما، او سازنده بخشی از نوستالژی های کودکیمان است. برخی دیگر از ما حتی بدون این که بدانیم، او را از طریق فیلم ها و نمایش هایی که براساس آثارش ساخته شده است، می شناسیم و برخی نامی از او شنیده ایم و برخی هم هیچ....
هرمان هسه و شعر
منبع:
ادبیات متعهد دوره دوم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۶
11 - 13
حوزههای تخصصی:
هرمان هسه، نویسنده، شاعر و نقاش آلمانی و برنده جایزه نوبل ادبیات، در دوم ژوئیه ۱۸۷۷ میلادی در شهر کالو واقع در کشور آلمان در خانواده ای فرهنگی دیده به جهان گشود. او تا سال ۱۹۶۲ زندگی و طی عمر ۸۵ ساله خود، زندگی پر فراز و نشیبی را تجربه کرد. وی به بحران های روحی و بیماری های روانی شدید دچار شد و طعم فقر را چشید، اما به رغم همه مسائل، هسه بیش از ۸۰ رمان، مجموعه شعر یا کتاب داستان کوتاه از خود به یادگار گذاشت. از او به عنوان پرخواننده ترین نویسنده آلمانی قرنEEWFK بیستم یاد می کنند. او علاوه بر جایزه نوبل، هشت جایزه ادبی دیگر از جمله جایزه جهانی گوته را به دست آورده است.
دراسة ملامح الغروتیسک فی روایة "التجوّل فی أرض الغرباء" بقلم أحمد دهقان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
115 - 138
حوزههای تخصصی:
الغروتیسک (المزاح بالألم) مصطلح فنی- أدبی یقوم من خلاله الکتّاب والفنانون بخلق مشاعر غیر متجانسه ومتناقضه فی نفس الوقت لإظهار کل ما هو غریب ومتناقض وغیر مألوف فی الوسط العام لدى المتلقی. بالنظر إلى الخصائص غیر المنتظمه وغیر المتجانسه، مثل التناقض والرعب والسخریه والمبالغه والغرائبیه، یخلق الکاتب شعوراً غریباً على حدود الضحک والخوف والاستیاء، وروح الدعابه فی هذا العالم المضطرب الخالی من الفرح وعلى الرغم من أنه یسعى إلى رسم الابتسامه على الشفاه، إلا أن المراره سیشعر بها المتلقی بعد تلقیه الموضوع. یقوم البحث الحالی معتمدا على المنهج الوصفی التحلیلی بدراسه ملامح الغروتیسک فی روایه "التجول فی أرض الغرباء" بقلم أحمد دهقان. فی هذه الروایه الواقعیه، یتم سرد جزء من عملیات فتره الدفاع المقدس (الحرب العراقیه الإیرانیه) فی أرض العراق بعین ناقده وقد ابتکر الکاتب ملامح غروتیسکیه باستخدام عناصر اللهجه والحوار وتوظیف التشبیهات والاستعارات فی ظل الحرب وظروفها - التی تحتوی على مشاهد وأحداث مفجعه - وصوّر أحداثاً مریره من هذا المنطلق.
جستاری در مقایسه و تطبیق وجوه اشتراک جذبه و کشش در عرفان مولوی و عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: برخی معتقدند تأثیرپذیری مولوی از عطار تا آنجاست که مثنوی ازنظر شکل و قالب و اشتمال بر حکایات، کاملاً متأثر از آثار عطار است؛ به همین سبب این پژوهش به دنبال معرفی جذبه و کشش و نشان دادن وجوه اشتراک این دو عارف در این موضوع است. کشش در اندیشه عارفان موهبت خاصی است که خداوند برای انسان رقم می زند. در اندیشه عرفانی، عارفان آدمیان را برای رسیدن به کمال روحانی به جهدی مستمر دعوت می کنند؛ اما از نظرِ آنان جهدِ خالی از عنایت، بی ثمر است. بسیاری از صوفیان نامدار و تأثیرگذار، اصالت و اهمیّت را به مجاهده و تلاش سالک داده اند و جذبه و عنایت را فرع دانسته اند. برخی دیگر از عارفان بزرگ نظیر مولانا و عطار، کشش را اصل دانسته اند و معتقدند چنانچه جذبه و کشش نباشد، تلاش سالک راه به جایی نمی برد. روش: این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای به انجام رسیده است. یافته ها و نتایج: نتایج به دست آمده نشان می دهد مولوی و عطار برای تکمیل دین و شریعت عارف و برای رسیدن به معبود، بیشتر به جذبه تمایل دارند و دارای وجوه اشتراک بسیاری در این زمینه هستند؛ از نظر آنها، مجاهدت های سالک تنها تا جایی لازم است که نور جذبه بر سالک بتابد و سالک به مقصود برسد.
تحلیل و بررسی نگره تطبیقی چهره هادیان ارواح در آیینه اساطیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۶
243 - 266
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در اساطیر ملل، داشتن باورهای متفاوتی از نحوه ورود و هدایت ارواح به جهان پسین است. اعتقاد به جاودانگی، دین، فرهنگ و چگونگی اندیشیدن مردم در اساطیر مختلف سبب شده است تا دنیایی برای خود تصور کنند که با توجه به کردار و اعمالشان، «هادی» در آن نقش فرستنده ارواح مردگان به جایگاه ابدیشان دارد. در این پژوهش با رویکرد تحلیلی تطبیقی به انواع هادیان ارواح و رابطه هادی با جنسیت متوفی، برهه زمانی همراهی روح از لحظه جدایی روح از بدن تا پایان رسیدن به جایگاه ابدیش و چهره ارواح در اساطیر ایران و جهان پرداخته شده است تا مردم به درک عمیق از زندگی پس از مرگ و کاهش ترس و اضطراب و رسیدن به آرامش در کردار و اخلاق نفسانی خود در گذر این جهان برسند. یافته های پژوهش نشان می دهد که نحوه عملکرد هادیان روح بر اساس میزان خوبی یا بدی اعمال متوفی ارزیابی می شود و نقش هادی در هر اسطوره متفاوت از اساطیر دیگر کشورهاست و اعتقادات هر کشوری تأثیر بسیار زیادی در نشان دادن چهره هادی و نحوه برخورد با شخص متوفی دارد.
بررسى صور خیال در باب «بازجست کار دمنه» در سه ترجمه نصرالله منشی، ابن مقفع و محمد بخاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۶
353 - 382
حوزههای تخصصی:
کلیله و دمنه یکی از مهم ترین و برجسته ترین متون ادبی و تعلیمی است که توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب نموده است و ترجمه های گوناگونی از آن در دست است. هدف این پژوهش بررسی صور خیال (تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز) در باب «بازجست کار دمنه» در دو ترجمه فارسی نصرالله منشی و داستان های بیدپای محمد بن عبدالله بخاری و ترجمه عربی عبدالله بن مقفع از مشهورترین ترجمه های کلیله و دمنه است. در این پژوهش که به شیوه توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است، نگارندگان پس از بررسی صورخیال در سه اثر و ترسیم جدول و نمودار بسامدی به این نتیجه دست یافتند که صور خیال به کار رفته در دو ترجمه، جهت روشنگری خواننده و از ابهام و پیچیدگی به دور است و بسامد عناصر خیال در ترجمه فارسی نصرالله منشی بسیار بالاست و مترجم فارسی با پدید آوردن تشبیهات، استعارات و کنایات و مجازها به زیباتر شدن و خیال انگیزی بیشتر اثر خود پرداخته و در این زمینه بر دو مترجم دیگر برتری یافته است.
تحلیل عنوان رمان های نوجوان (رمان هستی، زیبا صدایم کن و عاشقانه های یونس در شکم ماهی) از دیدگاه توصیفی ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل عنوان رمان های نوجوان (رمان هستی ، زیبا صدایم کن و عاشقانه های یونس در شکم ماهی ) از دیدگاه توصیفی ژرار ژنت
سجاد نجفی بهزادی*
چکیده
عنوان به مثابه عاملی پیرامتنی نقش مهمی در جذب مخاطب و خوانش متن دارد. این مؤلفه در آثار داستانی نوجوانان اهمیت و ارزش دوچندانی دارد. عنوان اثر باید به گونه ای هنرمندانه انتخاب شود تا بتواند کیفیت متن را به نمایش بگذارد. هدف این پژوهش، بررسی و تحلیل کارکرد توصیفی عنوان رمان های هستی ، زیبا صدایم کن و عاشقانه های یونس در شکم ماهی بر اساس نظریه ی برون متنی و درون متنی ژرار ژنت است. در این پژوهش عنوان رمان های گفته شده بر اساس نظریه ی ژار ژنت و کارکردهای توصیفی (مضمونی، کنایی، استعاری و..) بررسی و تحلیل شده اند. روش پژوهش، تحلیل کیفی محتوای آثار و شیوه ی گردآوری اطلاعات به صورت اسناد کتابخانه ای است. نتایج پژوهش نشان داد که رمان عاشقانه های یونس در شکم ماهی چندین کارکرد مهم دارد؛ کارکرد جذب کنندگی، کارکرد توصیفی از نوع استعاری و عنوانی برون متنی از کارکرد آن است. رمان های هستی و زیبا صدایم کن نیز به ترتیب کارکردی هویتی و مضمونی دارند. عنوان های برون متنی به دلیل ارجاع برخی از اطلاعات به پس زمینه ذهن مخاطب، نقش مهمی در مشارکت خواننده در داستان و مفاهیم آن دارند.
واژه های کلیدی: رمان نوجوان، زیبا صدایم کن ، عاشقانه های یونس در شکم ماهی ، عنوان، کارکرد توصیفی ژنت، هستی .
* استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهرکرد najafi23ir@yahoo.com
تاریخ دریافت مقاله: 1/10/1399 تاریخ پذیرش مقاله: 12/4/1400
بازخوانی اندیشه های سارتر در آثار جلال آل احمد با تمرکز بر داستانِ زندگی که گریخت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
121 - 154
حوزههای تخصصی:
اگزیستانسیالیسم یکی از مکاتب فلسفی است که به واسطه نگاه خاص و تاکیدی که بر «انسان» دارد، از جایگاهی ویژه در ادبیات، به ویژه رمان و نمایشنامه برخوردار است. انسان در جهان اگزیستانسیال موجودی تنها و رها شده است که باید به فریاد خود برسد، زیرا هیچ واجب الوجودی به او کمک نخواهد کرد. اندیشمندان ایرانی در دهه های چهل و پنجاه توجه خاصی به این مکتب، به ویژه از منظر سارتر داشتند و آثار متعددی خلق کردند. جلال آل احمد یکی از این روشنفکران و نویسندگان بود که در مقطعی از حیات ادبی خود تحت تأثیر اندیشه های سارتر قرار داشت. در داستان کوتاه «زندگی که گریخت»، او به عنوان یک «نویسنده متعهد»، به شرح مصائب و رنج های یک کارگر باربر ساده می پردازد و تلاش می کند راهی برای خروج از بن بست بی عدالتی اجتماعی بیابد. این مقاله تلاش دارد تا مفهوم رنج در این داستان را بررسی کند و به واسطه آن تاثیر اندیشه های سارتر بر آثار آل احمد را واکاوی کند. این تحقیق برای بررسی مفهوم ذکرشده از روش توصیفی تحلیلی و مطالعه تطبیقی سود می برد تا عناصر و مؤلفه های مکتب اگزیستانسیالیسم (به ویژه تفکرات سارتر) را در آثار آل احمد بیابد. برآیند این مقاله نشان می دهد رنجی که آل احمد آن را به تصویر کشیده است، رو به ناامیدی و انفعال ندارد، او در پسِ ترسیم این رنج، در صدد بهبود و سامان بخشی اوضاع نابسامان کارگران است و این رویکرد برآمده از نظریه «نویسنده متعهدی» است که سارتر از آن سخن می گوید.
مشرب عرفانی شاه داعی الله شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: یکی از موضوعات اساسی در پژوهش های عرفانی، شناخت سنت و مشرب عرفانی هر عارف است. درواقع تبیین سنت و مشرب عرفانی عارفان، نخستین گام در شناخت آرا و اندیشه های آنان است. این پژوهش با هدف تبیین سنّت و مشرب عرفانی شاه داعی شیرازی با روشی مضبوط و علمی انجام شده است. روش: نویسندگان در این پژوهش می کوشند با روشی توصیفی تحلیلی، نخست با بررسی هدف و غایت عارف، روش رسیدن به هدف، موضوعات و مفاهیم مطرح شده درآثار وی، نظام تربیتی و زبان عرفانی او، به تعیین سنّت عرفانی شاه داعی بپردازند و سپس مشرب عرفانی وی بررسی شود. برای تبیین مشرب شاه داعی، به مبدأ و مقصد سیروسلوک و مراحل میان مبدأ و مقصد پرداخته شده است. یافته ها و نتایج: با بررسی این موضوعات، تلفیقی از سنّت اول و دوم عرفانی را اندیشه های شاه داعی می توان دید؛ به طورکلی می توان گفت مشرب عرفانی شاه داعی در بحث نظری به سنّت دوم عرفانی گرایش دارد و در سلوک عملی منطبق با سنّت اول عرفانی است.
تحلیل و تطبیق «منطق الطیر» عطار نیشابوری و رمان «کتاب سیاه» از اورهان پاموک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اورهان پاموک، داستان نویس صاحب نام ترکیه، برخی آثار خود را تحت تأثیر ادبیات ایران و مطابق الگوهای موجود در شاهکار های ادب کلاسیک فارسی خلق کرده است. «کتاب سیاه» یکی از رمان های پاموک است که در آن، شیوه های نوین و مدرن داستان نویسی در غرب، با قصه ها و حکایات کهن ادبیات شرق، از جمله ادب فارسی، نزدیکی و خویشاوندی یافته است. پاموک در این رمان، توجه ویژه ای به عطار نیشابوری و منظومه «منطق الطیر» نشان داده و تلاش نموده است کار خود را با الگوی نمادین موجود در «منطق الطیر» مطابقت دهد. او از «منطق الطیر» به صورت پشتوانه ای محتوایی و ساختاری بهره برده و با ایجاد موقعیت های داستانی ویژه، در صدد بازنمایی وادی های طریقت در متن رمان خود برآمده است. این گفتار، با روش تحلیلی تطبیقی، شیوه بهره مندی پاموک از اندیشه های عطار و چگونگی تأثیرپذیری او از «منطق الطیر» را بررسی کرده است. یافته های پژوهش نشان می دهد ظرفیت های عرفانی، تمثیلی و داستانی منظومه «منطق الطیر» و رمان «کتاب سیاه» از جهات مختلف همانندی دارد. در این رمان، ضمن بازنمایی معنایی مفاهیم عرفانی «منطق الطیر»، اشاراتی مستقیم به قصه های «منطق الطیر» و فرازهایی از داستان سفر مرغان به کوه قاف، به چشم می خورد؛ همچنین ذکر برخی نام ها به روشنی نشان می دهد که وجه بینامتنی ژرف و فراگیری میان رمان «کتاب سیاه» و «منطق الطیر» وجود دارد.
بررسی تحلیلی پیوند ضحاک ماردوش با نهوشه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حماسه ها و اساطیر ایران و هند به دلیل ریشه های مشترک، همسانی های بسیاری دارند. یکی از شخصیت های حماسه های ایرانی که خویشکاری های او در هند بسیار تکرار شده، ضحاک است. پژوهش گران ویشوه روپه را به دلیل سه سر بودن و وریتره را به دلیل ارتباط با خشکسالی هم سان هندی ضحاک می دانند، اما داستان گناه ایندرا و رسیدن حکومت او به نهوشه همسانی های بسیاری با داستان گناه جمشید و رسیدن ضحاک به پادشاهی دارد. در روایت های هند و ایرانی ایندرا و جمشید از نمونه گناه کارانی هستند که فره خود را از دست می دهند، اما ضحاک و نهوشه به عنوان جانشینان ایشان، پس از انجام بزه هایی همسان چون چشم داشت به همسران پادشاه پیشین، خوارداشت روحانیون و ایجاد بدعت در دین و اجتماع، خود از پادشاهی خلع شده و در مکان هایی که جهان زیرین هستند، اسیر می شوند. در این جستار به بررسی تحلیلی و تطبیقی اشتراکات این داستان ها در شاهنامه، مهابهارت و دیگر روایت های هند و ایرانی پرداخته شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بر خلاف نظر بسیاری از پژوهش گران که ضحاک را با ویشوه روپه یا وریتره تطبیق می دهند، در روایت های هندی نهوشه تطابق بیشتری با ضحاک دارد.
بررسی تطبیقی معراجنامه های بایزید و روزبهان بقلی با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۶
125 - 158
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی درباره چگونگی و چرایی تولید گفتمان سخن می گوید و با توجه به بافتِ درون زبانی و برون زبانی سعی در موشکافی گفتمانِ تولید شده دارد. پژوهش پیش رو با روش تحلیلی – تطبیقی بخش هایی از معراجنامه بایزید بسطامی و روزبهان بقلی را با تکیه بر مدل نورمن فرکلاف بازنگری کرده است. نتایج نشان می دهد که بایزید و روزبهان با انتخاب واژگان و نحو خاص، گفتمان متمایزِ عرفانی خود را تولید و بازآفرینی کرده اند. مکاشفه، گفت و گو و تجلی سه پایه مشترک معراج بایزید و بقلی است، اما ساختار فکری، ایدئولوژیکی و عرفانی هر کدام تفاوت های ظریفی دارد. گفتمان عرفانی بایزید بر محور من (انسان)/ خدا (او) شکل گرفته است و در آن میانجی یا واسطه ای وجود ندارد که در طی تهذیب نفس و کشش الهی انانیت زایل و هویت انسان با فنا شدن در حق، مستحیل می شود و جز حق چیزی باقی نمی ماند، اما گفتمان روزبهان حول محور شخصیت های روزبهان (انسان)، ملائکه، خضر و خدا شکل گرفته است. در این گفتمان ملائکه و خضر واسطه بین او و خداوند هستند و خضر نمادِ پیر و راهنمای انسان است. ضمناً در پایان معراجِ بایزید همه صفات اشارات و زبان او توحیدی شده است، اما روزبهان از خداوند طلب فرجام نیک دارد. روزبهان از مرگ می هراسد و بایزید به حق پیوسته است. سهم بایزید در عرفان اصیل ایرانی - اسلامی به مراتب از روزبهان برجسته تر است.
مناجات- قصه های مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۸
131 - 152
حوزههای تخصصی:
«مناجات» در مثنوی از یک طرف مفهومی مکاشفه ای دارد و از سوی دیگر نقش هنری آن اغلب، توضیح مضامین و تبیین مفاهیم قصه های آن است. مولانا به منظور بیان نکات عرفانی و در جهت تکمیل دقایق باطنی خویش کاربرد مناجات را شیوه ای مؤثر برای توضیح موضوعات عرفانیِ داستان می داند. باید دانست که مولانا در مناجات های خویش در راستای نیل به کدام مقاصد سخن عرفانی است؟ بررسی نقش مناجات و کارکرد آن برای درک بهتر مبانیِ جمال شناسی مثنوی، تبیین دقیق تر نگرش های عرفانی مولانا با استفاده از رویکرد تفسیری معانی رمزی قصه و چگونگیِ بسط مفاهیم آن از قِبل قابلیت های بلاغی این نوع ادبی، هدف اصلی پژوهش حاضر است. این مقاله به روش توصیفی و به شیوه تحلیل محتوا و نقد اجزای تحقیق، مناجات های مثنوی را در ارتباط با درون مایه قصه های آن ارزیابی می کند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که مناجات ساحتِ جمال شناسی مثنوی را تا حد بسیار هنری متحول می کند و استفاده از آن، نه تنها یافته های ذهنی مولانا را در معانی و صورت های بدیعی گسترش می دهد، بلکه مفاهیم رمزی و مبهم قصه را بر مبنای آن به روشنی تفسیر و تأویل می کند.
بررسی تطبیقی شخصیت در داستان های منتخب گلی ترقی و آلیس مونرو بر مبنای نظریه اناگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
155 - 183
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی نقش مهمی در شناخت جایگاه نویسندگان ایران در جهان ایفا می کند. شناخت پیوندها و تفاوت های دو فرهنگ، مرزبندی ها و هم پوشانی ها را تغییر می دهد و نگرش جدیدی را بازآفرینی می کند. از طرفی، واکاوی روان شناختی ادبیات داستانی، شناخت زوایای پنهان آن را میسر می سازد. اِناگرام یک تیپ شناسی نوین است که از مطالعه بر روان انسان ها حاصل شده است. این نظریه روان شناسی، صفات رفتاری انسان ها را در 9 تیپ شخصیتی کمال گرا، امدادگر، موفقیت طلب، فردگرا، پژوهشگر، پرسشگر، خوش گذران، ریاست طلب و صلح طلب دسته بندی می کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تطبیق پذیری شخصیت های اصلی آثار منتخب گلی ترقی و آلیس مونرو، با تیپ های نُه گانه اناگرام و تحلیل روان شناختی شخصیت ها به منظور شناخت دقیق تر و همچنین مقایسه و برابر نهادنِ نتایج تحلیل، جهت دستیابی به شباهت ها و تفاوت های دیدگاه هر دو نویسنده بوده است. مقاله حاضر، پژوهشی توصیفی- تحلیلی است. نتایج به دست آمده، حاکی از آن است که شخصیت های داستانی گلی ترقی و آلیس مونرو، انطباق پذیری بالایی با نظریه اناگرام دارند و هر دو نویسنده از تیپ های 2 (امدادگرا) و 8 (ریاست طلب) با بیشترین فراوانی بهره جسته اند و تفاوت شان در این است که شخصیت پردازی در آثار آلیس مونرو تنوع بیشتری نسبت به آثار گلی ترقی دارد.
نویافته هایی از حیات و آثار نجم رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: ادعای اصلی مقاله این است که در نسخه نویافته ای از تفسیر بحرالحقایق (نسخه شماره 37 از کتابخانه حسن حُسنی پاشا) اطلاعات ارزشمندی از حیات و آثار نجم الدین رازی می توان یافت. نجم رازی در این گزارش مفصل، نخست استادان طریقت خود را به تصریح با این ترتیب معرفی می کند: 1) شیخ مجدالدین بغدادی؛ 2) نجم الدین کبری؛ 3) تاج الدین اُشنُهی؛ 4) شهاب الدین سهروردی. او به سبک عالمان رجال و حدیث، نوع و مدت مصاحبت، نوع اجازه نامه دریافتی از شیخ، تاریخ تلمّذ و حتی سبب تقدم و تاخّر آنها در ذکر را می آورد که دربردارنده اطلاعاتی تازه درباره این استادان است. آنگاه گزارشی از سفرهای طولانی خود قبل از حمله مغول و پس از آن عرضه می دارد. روش: اطلاعات مستخرج از نسخه نویافته تفسیر بحرالحقایق ، به شیوه تحلیلی با دیگر یافته های معاصران در این باب، مقایسه شده است. یافته ها و نتایج: براساس این شرح حال، معلوم می شود که نجم رازی از همان سال های نخستِ سیرِ آفاقی خود، در سال 601 ق. در خدمت سهروردی بوده؛ چندین نوبت در شهرهای مختلف از خدمتش بهره برده و چندین اجازه نامه از او دریافت کرده است. همنشینی دایه با تاج الدین اُشنهی در همدان و ردّ این پندار که او به هنگام حمله مغول از ری فرار کرده باشد و... از فروعات دیگر مقاله است. نیز طرح احتمال بازگشت نجم الدین از آناتولی به ایران (پس از استقرار مغول) و اقامت در خوزستان از دیگر یافته های این پژوهش است. به نظر می رسد این نسخه از تفسیر، با توجه به تاریخ کتابت آن، باید رونویسی از نخستین نگارش های نجم دایه در تفسیر خود باشد. نجم الدین در این مرحله از نگارش تفسیر، بسیار وابسته به الکشف و البیان ثعلبی است و از همان ابتدای مقدمه با ذکر منبع، نقل قول های بسیاری دارد.
التراث التاریخی فی الروایتین"توراکینا" لمحمد قاسم زاده و"الزینی برکات" لجمال الغیطانی؛ دراسة مقارنة(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دوازدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
9 - 35
حوزههای تخصصی:
یعدّ التراث مصدرّا هامّاً للأدباء، ویشکّل التاریخ إحدى المصادر التراثیه الغنیه التی یمکن أن یلجأ إلیها الکاتب ویستلهمها فی أعماله الأدبیه، والأمر کذلک بالنسبه للروائی الإیرانی (محمد قاسم زاده) والروائی المصری (جمال الغیطانی) فی کثیر من أعمالهما الروائیه، لا سیما فی الروایتین المدروستین فی هذه الدراسه "توراکینا" و"الزینی برکات". وقد سلّطت الدراسه الضوء على نقاط الائتلاف والاختلاف فی استلهام التاریخ عند الکاتبین بصفته أحد المکونات التراثیه وسعت إلى تبیین الدوافع والأسباب ومنها هموم الحاضر وقضایاه، واعتمدت الدراسه على منهج البنیویه التکوینیه من خلال أبرز منظّریه "جورج لوکاتش" و"لوسیان غولدمان"، حیث أکّدا على دراسه شکل الأعمال الأدبیه وتأثیر البنیه التحیه علیها. کذلک استخدمت الدراسه، لکونها دراسه مقارنه، إنجارات مدرسه المادیه الجدلیه المعروفه بالمدرسه السلافیه، وهی نظریه منسجمه تماماً مع نظریه البنیویه التکوینیه. واتضح من خلال هذا الدرس المقارن أنّ من أسباب استلهام الکاتبین للتاریخ فی النصین هی الأحداث والقضایا السیاسیه والاجتماعیه التی أثّرت فی الإنسان ومن أهم هذه القضایا قضیه المرأه، فکانت المرأه شبه مغیبه رمزیاً عند الغیطانی، فجاءت معظم شخصیات روایته ذکوریه ولعلّ قصدیه الغیطانی من هذا التغییب فیها إشاره إلى الغاء دور المرأه فی المجتمع المصری، و تناول أیضاً "قاسم زاده" قضیه المرأه کما یظهر عبر النصین الأصل والموازی للنص الأصل، أی من خلال العنوان ونص الروایه.
بررسی و تحلیل تشابهات حکمت مزدیسنا و نگرش خودبنیاد فریدریش نیچه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۹
30 - 58
حوزههای تخصصی:
آیین مزدیسنا یکی از کهن ترین ادیان جهان است که حتی با وجود مهجور ماندن زبان و خط اوستایی و پهلوی، از دیرباز مورد توجه مکاتب و معارف بشری قرار گرفته است. فریدریش نیچه فیلسوف آلمانی نیز حتی با گذشت قرون متمادی و تحولات اجتماعی گسترده در زندگی نوع انسان، از فلسفه و حکمت آیین زرتشتی بی نصیب نمانده و به نظر می رسد بسیاری از سخنان وی متاثر از این آیین است. پژوهش حاضر میزان تشابهات میان این دو نحله آیینی و فلسفی را به روش توصیفی - تطبیقی بررسی می کند. دستاورد این تحقیق، امکان ارتباط و تاثیر آیین مزدیسنا بر آرای نیچه را تقویت می کند، به نحوی که در بازنمایی سوژه خودبنیاد نیچه، اراده در یک بینش ناشناس درونی، معطوف به قدرت است، تفسیری که در مزدیسنا از آن با نام امشاسپندان فروشی نام برده می شود و همچنان که آن ها صور معنوی عالم خلقت هستند، در جهان نیچه ای نیز اشیاء و اجسام، نمودی از حقیقت ذات خود هستند. محوریت اصلی اندیشه نیچه نوآفرینی و ساخت جهانی عاری از پیش فرض های دیرین و خرافه هاست، همان طور که نوآفرینی عالی ترین خواست پیامبر مزدیسنا در ایران اوستایی بوده است. از رهیافت های نیچه، برآمدن اندیشه نوین و فرو شدن اندیشه های ناسازگار است، همچنان که در بینش زرتشتیان، فروهرهای نوین مردم زنده، قوی تر از فروهرهای درگذشتگان هستند. در دو رویکرد، ابرانسان یا سوشیانت، نامیرا و آخرین آفریده است که جهان را عاری از شر دروغ و انسان را فنا ناپذیر خواهد کرد.
بررسی تطبیقی اسطوره های ضحاک و مردوک در خویشکاری دو نیم کردن هماوردان اساطیری خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
136 - 109
حوزههای تخصصی:
در اکثر قریب به اتفاق منابع پس از اسلام، روایت غلبه ضحاک بر جمشید این گونه آمده است که پس از افول اقتدار سلطنت جمشید و گریختن فرّه از او و پیشروی و کشورگشایی ضحاک، در نهایت جمشید حکومت و تخت پادشاهی را رها می کند و می گریزد. مدت زمانی او در نقاط مختلف جهان سرگردان و فراری بود و ضحاک همه جا در پی او. در پایان ضحاک، جمشید را می یابد، و وی را با ارّه به دو نیم می کند. حال سوال اینجاست: چرا ضحاک جمشید را با این شیوه منحصر به فرد می کشد؟ آیا ضحاک نمی توانست مانند بسیاری از شاهان یا پهلوانان تاریخ اساطیری ایران، دشمن خود را سر ببرد؟ چرا ضحاک او را به دار نیاویخت؟ یا حتی می شد بدون بیان نحوه کشته شدن، تنها به ذکر این مطلب بسنده کرد که ضحاک پس از یافتن جمشید، او را کشت. پس بی گمان رازی و نمادی در پس این نحوه خاص کشتن جمشید؛ یعنی ارّه کردن او بوده است. این تحقیق بر آن است تا با روش توصیفی تحلیلی و با توجه به تأثیر اسطوره های اقوام بومی ایران که قطعا تحت تأثیر اسطوره های دولت شهرهای میان رودان بوده است، مطابقت اسطوره های ضحاک و مردوک را بیان کند؛ با توجه به شباهت این دو روایت، این نظریه را مطرح می سازد که ارّه کردن جمشید توسط ضحاک، متأثر از دوپاره کردن تیامت توسط مردوک است.
نقش ادبیات و نوشتار زنانه در بهبود جایگاه اجتماعی زنان در فرانسه و تأثیر آن بر نوشتار زنانه فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
355 - 385
حوزههای تخصصی:
خلاصه : آغاز قرن بیستم را دوران اوج و شکوفایی ادبیات زنانه دانسته اند اما نوشتار زنانه از دیرباز وجود داشت بدون اینکه هدف نویسندگان آن به تصویر کشیدن ویژگی های زنانه ی نوشتارشان باشد؛ اما زنان نویسنده به تدریج به موضوعاتی پرداختند که در گفتمان مردانه نادیده گرفته می شد و هدف آن ها بازتعریف هویت، شکستن کلیشه ها و تغییر ارزش های از پیش تعریف شده جامعه سنتی بود. در این مقاله بر آنیم با ارائه تاریخچه ای کوتاه از دوران باستان تا به امروز، فعالیت های اجتماعی و ادبی زنان در فرانسه را دنبال کنیم که به بهبود و ارتقا جایگاه زنان در جامعه منتهی می شود، سپس به تعریف ادبیات زنانه، ویژگی ها و مفاهیم آن خواهیم پرداخت و در آخر نگاهی به ادبیات زنانه فارسی خواهیم داشت که تحت تأثیر ادبیات فرانسه و جریان هایی همانند فمینیسم و رمان نو تغییرات بسیاری می کند و نشان خواهیم داد که نویسندگان زن ایرانی نیز برای بهبود جایگاه اجتماعی زنان تلاش بسیار کرده اند.