مطالب مرتبط با کلیدواژه

روان اسطوره شناسی


۱.

تطبیق داستان نوجوان «درخت و بچه مردم» با اسطوره «مدوسا» بر اساس نظریه اضطراب اختگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: داستان نوجوان روان اسطوره شناسی مدوسا فروید عقده اودیپ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۴ تعداد دانلود : ۱۶۲
فروید اسطوره ها را نیز همچون رؤیاها وجه نمادین شده آرزوهای جنسیِ سرکوب شده و نتیجه اضطراب اختگی می داند و در همین راستا، خوانشی روان اسطوره شناختی از کهن الگوی «سر مدوسا» ارائه می دهد. او آثار هنری مختلف را بر اساس نظریه اضطراب اختگی واکاوی می کند و معتقد است: داستانِ روان شناختی، همچون سایکوبیوگرافی (شرح حال بیمار روان رنجور)، قابل خوانش روانکاوانه است. از آنجا که داستان کوتاه « بچّ ه مردم و درخت »، در تعریف داستان روان شناختی صدق می کند؛ لذا خوانش روانکاوانه درون مایه این داستان با خوانش روانکاوانه اسطوره مدوسا، مقایسه شده است. هدف از مقایسه مذکور نشان دادن آن است که هم اسطوره ها و هم داستان های کودک و نوجوان معاصر، چیزی جز فرافکنی روان اسطوره های درونی انسان نیستند. مقاله حاضر در پی پاسخ گویی به چگونگی بازنمایی اضطراب اختگی در داستان مذکور و اسطوره مدوسا است. در همین راستا، پژوهش پیش رو با روش تحلیلی توصیفی نخست داستان مذکور را رمزگشایی، سپس با بازتفسیری فرویدی، درون مایه آن داستان را با ویژگی های روان اسطوره ای مدوسا مقایسه می کند. نتیجه پژوهش نشان می دهد که تصویرِ دوره روانی جنسیِ فالیک (به عنوان یکی از چهار پندار خیالیِ نخستین) در طول تاریخ، از اسطوره های برساخته انسان های بدوی تا داستان های معاصر کودک و نوجوان، همواره بازنمودی مستمر داشته است.
۲.

روان اسطوره شناسی داستان کودکانه «بوقی که خروسک گرفته بود»: بر اساس نظریه فرایند تفرّد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: داستان کودک روان اسطوره شناسی یونگ تفرد کهن الگو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۲ تعداد دانلود : ۱۷۳
یونگ روان کاوی را باستان شناسی در بستر گونه های انسانی می داند. از همین رو اصطلاح «کهن الگو» (آرکی تایپ) که زیربنای نظریه فرایند تفرّد است، حاصل اشتقاق دو واژه باستان شناسی (آرکیولوژی) و گونه شناسی (تایپولوژی) است. تفرّد، کهن الگوی رشد روانی است که غیرارادی، تدریجی، منظم و نیرومند است. این کهن الگو متشکل از زنجیره کهن الگوهایی همچون سایه، نقاب، پیر خردمند، آنیما و خویشتن است. غایت فرایند تفرّد چیزی جز یکپارچه سازی آگاهانه تمام حلقه های این زنجیره کهن الگویی  نیست. در همین راستا، پژوهش پیشِ رو با روش تحلیلی توصیفی در پی بازشناسی زنجیره کهن الگوهای تفرّد و چگونگی فرایند یکپارچه شدن آنها است. از آنجا که در خوانش یونگیِ کتاب های کودک ایرانی، نشانه های تصویری همواره مغفول واقع شده اند؛ کتاب تصویری «بوقی که خروسک گرفته بود» برای موضوع پژوهش اختیار شده است. کتاب مذکور اثر حامد حبیبی و به تصویرگری علی رضا گلدوزیان است. نتیجه پژوهش نشان می دهد: شناخت شکاف های میان خودآگاه و ناخودآگاه و پذیرش بخش تاریکِ وجود، لازمه شکل گیری هویت یکپارچه انسان است.
۳.

روان اسطوره شناسی در ادبیات نمایشی (مطالعه موردی؛ اسطوره سنجی بهرام بیضایی با روش نقد اسطوره ای ژیلبر دوران)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روان اسطوره شناسی نقد اسطوره ای ژیلبر دوران اسطوره سنجی بهرام بیضایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۴ تعداد دانلود : ۱۹۰
پژوهش پیش رو به روش توصیفی تحلیلی، بر آن است تا روش نقد اسطوره ای ژیلبر دوران را بر آثار نمایشی بهرام بیضایی (نمایشنامه و فیلمنامه) اعمال نماید و از این مسیر به اسطوره سنجی نویسنده یا الگوی اسطوره ایِ پسِ پشت این آثار نائل آید. این مهم از مسیر فرایند سه گانه اسطوره شناسی، با تکیه بر متن و تدقیق در مهم ترین اثر هنرمند و تشخیص خرده اسطوره کانونی آثار وی به انجام رسید. روان سنجی با تکیه توأمان بر متن و فرامتن (ردیابی خرده اسطوره یافت شده در دیگر آثار نویسنده، زندگی شخصی حرفه ای هنرمند و تشخیص عقده شخصی نویسنده) و کنار هم گذاری مجموعه یافته ها، به کشف اسطوره شخصی و فراشخصی هنرمند نائل می شود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که خرده اسطوره کانونی آثار بیضایی عبارت است از: برخوانی گذشته برای ساخت آینده، ستیز با ستم و جهل و هر آنچه مانع باروری مام میهن باشد، و در صورت لزوم قربان شدن برای نیل به این باروری و بر همین سیاق، زندگی در برابر مرگ، و زنانگی در حکم منشأ زندگی. عقده شخصی وی نیز تثبیت شدگی و توقف در گذار از ساحت خیالی به ساحت نمادین ژاک لکان و اسطوره شخصی او ایزدبانو آناهیتا است.