فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۸۱ تا ۱٬۶۰۰ مورد از کل ۱۰٬۵۱۵ مورد.
منبع:
international Journal of Foreign Language Teaching & Research, Volume ۱۰, Issue ۴۱, Summer ۲۰۲۲
103 - 115
حوزههای تخصصی:
This study is a mixed-methods parallel design aiming at exploring the perception of 49 ESP teachers toward formative classroom assessment with regard to their language assessment literacy (LAL) in Iran within the theoretical framework of Hay and Penney (2013). The data were collected through an online semi-structured interview and a questionnaire, extracted from Shahzamani and Tahririan's (2021) questionnaire, consisting of 13 Likert items and 9 open-ended questions which were validated for this study through confirmatory factor analysis. The results of a Chi-square test on the Likert items showed a significant difference between the participant’s responses to each item which revealed an overall tendency of the ESP teachers toward employing formative assessment as an efficient way for evaluating their own teaching efficacy, the quality of the teaching materials, and their students' progress. The results also revealed that the two features of 1) ability to assess learners based on cultural-related issues in a certain context, and 2) ability to design suitable assessment methods for multilevel ESP classes should be added to the components of LAL in the existing literature. The results have implications for teacher educators to consider these two features in teacher education programs. Also, academic authorities are to notice that reliance on summative assessment and evaluation merely based on final exam scores are not appreciated by most ESP teachers.
نظام شمارش در چند زبانِ ایرانی و ناایرانیِ درون و برون ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، نظام شمارشِ شماری از زبان های رایج در درون و بُرون ایران بررسی شده است. روش شناسی پژوهش، ترکیبی از روش شناسی استقرایی و قیاسی است؛ و داده های آن به روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی بررسی شده . هدف کانونی پژوهش، شناخت و تبیینِ ویژگی های نظام شمارش زبان هاست. زبان هایی که داده های آنها در این پژوهش بررسی و تحلیل شده، دو دسته اند: شماری از زبان های ترکی تبار رایج در ایران و شماری از زبان های ایرانیِ رایج در درون و بُرون ایران. به اقتضای نیاز، در تحلیل ها و بررسی های مقاله، از نظام شمارش زبان های دیگری نیز سخن به میان آمده است. این پژوهش نشان می دهد که در نظام شمارش زبان های ترکی تبار رایج در ایران و زبان های ایرانیِ رایج در درون و بُرون ایران، گوناگونیِ چشم گیری دیده می شود؛ و زبان های ایرانی و ناایرانی، در سطح نظام شمارش، اثرپذیری های زیادی از یکدیگر داشته اند. همچنین استدلال شده که برخی همانندی های نظام شمارش زبان های ایرانی و ناایرانی، برایند اثر تماس زبانی درازمدت است.
تحلیل انتقادی گفتمان عرفانی در غزلیات حافظ مطابق با الگوی سه سطحی فرکلاف و با تکیه بر فرانقش اندیشگانی زبان در نظریه نقش گرای نظام مند هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با روشی توصیفی- تحلیلی و مطابق با الگوی سه لایه ای نورمن فرکلاف، زبان عرفانی حافظ را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین، بررسی و تحلیل می کند و به این مسئله اصلی پاسخ می دهد که حافظ چرا، چگونه و با استفاده از کدام ساختارهای زبانی، گفتمان عرفانی اش را تولید و موجبات درک و دریافت آن را فراهم کرده است. بدین منظور پس از توصیف غزل های عرفانی حافظ مطابق با چارچوب نظریه نقش گرای نظام مند مایکل هلیدی و با تکیه بر فرانقش اندیشگانی زبان در آن چارچوب، با عنایت به بافت درون زبانی و برون زبانی غزل ها و با تحلیلی بینامتنی، به تفسیر و تبیین ایدئولوژیک آنها می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد، ویژگی های عرفانی شاخص در زبان حافظ، ویژگی هایی است که با دیگر متون عرفانی، اشتراکاتی دارد و ضمن ارائه مختصات بینامتنی و قواعد عام گفتمان عرفانی، منعکس کننده دیدگاه های شخصی و ایدئولوژیک حافظ در ارتباط با اوضاع فرهنگی- اجتماعی زمانه اوست. دستاورد پژوهش، توجیه و تبیین علمی، نظام مند و الگومدار زبان عرفانی حافظ و بیان چگونگی و چرایی شکل گیری، تولید و دریافت گفتمان عرفانی او، با استفاده از ابزارهای دقیق و قابل اتکاء تحلیل انتقادی گفتمان است که نتایج پژوهش را بر پایه های مستدل و موثق زبان شناسی نوین، استوار و از برچسب کلی گویی و خطاهای حاصل از آن، مبرّا می سازد.
نگاه تعاملی به ویژگی های نوایی اصوات و گفتمان نماها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و زبان شناسی دوره ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۶
83 - 109
حوزههای تخصصی:
در این مقاله براساس آموزه های جامعه شناسی زبان تعاملی به ویژگی های نوایی اصوات و گفتمان نماها در مکالمات فارسی پرداخته می شود. معنای تعاملی از لحن صدا تأثیر می پذیرد. بنابراین مطالعه ویژگی های نوایی عناصر زبانی و از آن جمله گفتمان نماها و اصوات برای تفسیر کاربردشناختی مکالمه ضروری است. برای این منظور داده هایی از درام اجتماعی «کوچه بی نام» گردآوری شده اند تا داده ها بیشترین نزدیکی را به گفتار روزمره داشته باشند. دیالوگ ها با به کارگیری الفبای آوایی آمریکای شمالی آوانویسی و با نمادهای جفرسونی تحلیل شده اند. در مورد اصوات شاهد دیرش، سرعت کم و زیروبمی بالا با هدف تأکید بر کارکردهای مختلف این ابزار زبانی هستیم. در رابطه با گفتمان نماها نیز شاهد سرعت در تولید، عدم تأکید بر خود گفتمان نما و شدت کم هستیم که خود گویای حذف نقش معنایی آنها و تغییر در راستای دستوری شدگی و کارکرد کاربردشناختی است.
تأثیر جنسیت نویسنده در به کارگیری کنش های گفتاری در ادبیات کودکان در زبان کردی
منبع:
پازند سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۱
41 - 63
حوزههای تخصصی:
کاربران زبانی برای بیان و انتقال منظور خویش پاره گفتارهایی را تولید می کنند، این پاره گفتارها علاوه بر رساندن معنا و مفهوم، به انجام عملی نیز ختم می شوند که کنش های گفتاری نامیده می شود (یول، ۲۰۱۱: ۴۷). در پژوهش حاضر، سعی بر آن است تا کنش های گفتاری در ادبیات داستانی کودکان در زبان کردی بررسی، انواع کنش های گفتاری سرل (۱۹۶۹) شناسایی و بر اساس فراوانی توزیع آنها دسته بندی و همچنین تأثیر جنسیت نویسنده بر میزان استفاده از کنش های گفتاری سنجیده شود. بدین منظور پیکره ای خام شامل ۲۰ کتاب داستان کودکانه تهیه شد که در مجموع دربردارنده ۱۲۰۳ جمله است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. نتایج حاصل از آمار توصیفی نشان می دهد که در مجموع از ۵ نوع کنش گفتاری اظهاری، ترغیبی، عاطفی، تعهدی و اعلامی استفاده شده است. همچنین میزان استفاده از کنش های گفتاری توسط نویسندگان زن و مرد یکسان نیست یعنی نویسندگان زن از کنش های گفتاری اظهاری، عاطفی و اعلامی بیشتر از نویسندگان مرد و در مقابل، نویسندگان مرد از کنش های گفتاری ترغیب و تعهدی بیشتر از زنان استفاده کرده اند. بر اساس نتایج حاصل از آمار استنباطی نیز، تأثیر عامل جنسیت در میزان استفاده از کنش های گفتاری خنثی نیست و تأثیر آن قابل تأیید است. نویسندگان با به کار بردن کنش های گفتاری سعی کرده اند تا خواننده را بیشتر با حوادث و رویداد های داستان ها آشنا سازند، بر این اساس، وجود کنش های گفتاری جهت روشن ساختن منظور و اهداف نویسنده ضروری است.
ساخت های مرحله ای در زبان فارسی (تحلیلی پیکره بنیاد در چارچوب دستور نقش و ارجاع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمول های مرحله ای مبین هریک از مراحل آغاز، ادامه یا پایان انجام یک رویداد هستند و در قالب فعل هایی مانند شروع کردن، ادامه دادن، پایان یافتن و نظایر آن ها مطرح می شوند. در این راستا، ساخت هایی را که در آن ها محمول مرحله ای وجود دارد، «ساخت مرحله ای» نام می نهیم و به بحث و یررسی آن ها می پردازیم. بر این باوریم دستور نقش و ارجاع با رویکردی که به تحلیل ساخت های مرکب دارد می تواند به عنوان چارچوب نظری پژوهش حاضر مورد استفاده قرار گیرد. بر این اساس نخست به تحلیل نحوی و معنایی، سپس به تبیین تعامل دو سطح نحو و معنا می پردازیم. در نهایت نیز طرحواره ساختی ساخت های مرحله ای در زبان فارسی را ارائه خواهیم داد. در بعد نحوی انواع روابط «الحاق-پیوند» مد نظر هستند و در بعد معنایی انواع ویژگی های محمول ها محور بحث خواهند بود. تعامل نحو-معناشناسی در ساخت های مرحله ای نیز در قالب الگوریتم های پیوندی توجیه خواهند شد. گفتنی است داده های پژوهش حاضر برگرفته از پیکره همشهری 2 می باشند.
رابطه بین برو ن گرایی/درون گرایی، وابستگی به زمینه/استقلال از زمینه و تمایل فراگیران زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی برای برقراری ارتباط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مطالعه، بررسی تمایل فراگیران به برقراری ارتباط، ارتباط احتمالی بین سبک های شناختی و تیپ های شخصیتی آنها است . برای انجام این تحقیق، 198 دانشجوی زبان انگلیسی (131 زن و 67 مرد) در مطالعه شرکت کردند . ابتدا، از طریق پرسش نامه تیپ شخصیت آیزنک، فرم بزرگسالان (EPQ)، ویژگی های شخصیتی شرکت کنندگان (درون گرایی/ برون گرایی) تعیین شد. در مرحله دوم، شیوه های شناختی مختلف شرکت کنندگان (وابستگی به زمینه و استقلال از زمینه) از طریق آزمون اشکال درهم تنیده گروهی تعیین شد. پس از تکمیل پرسش نامه های مربوطه، شرکت کنندگان به فراگیران درون گرا، فراگیران برونگرا، فراگیران وابسته به زمینه و فراگیران مستقل از زمینه تقسیم شدند و سپس از پرسش نامه (WTC) برای تعیین تمایل فراگیران به برقراری ارتباط استفاده شد. از طریق همبستگی دو رشته ای نقطه ای و همبستگی پیرسون داده ها مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده، یک رابطه معنادار بین سبک های شناختی و تمایل به برقراری ارتباط را نشان داد. مقایسه افراد وابسته به زمینه و مستقل از زمینه نشان داد که تمایل به برقراری ارتباط، در بین فراگیران وابسته به زمینه بالاتر بود. فراگیران برون گرا به طور قابل ملاحظه ای از وابستگی به زمینه بیشتری برخورداربودند و تمایل بیشتری به برقراری ارتباط در مقایسه با فراگیران درون گرا داشتند. مطالعه به اهمیت آگاه سازی فراگیران با سبک های شناختی و تیپ های شخصیتی آنها و توجه بیشتر به این متغیرها برای ارتقاء مهارت های زبانی به طور کلی و رابطه احتمالی این عوامل با افزایش تمایل به برقرای ارتباط در زبان خارجی به طور اخص اشاره دارد.
بازنمایی مؤلفه های گفتمانی وکلا در اقناع قاضی از منظر زبان شناسی حقوقی: مطالعه موردی گفتمان پرونده های کیفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل گفتمان شیوه های اقناع قاضی توسط وکلا در دادگاه های کیفری و حقوقی ایران براساس رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی انجام شده است. ماهیت روش شناسی انجام این پژوهش به صورت توصیفی تحلیلی بوده و نگارندگان برای گردآوری داده ها با مراجعه به دادسراها، دادگاه های شهر تهرا ن و دفاتر وکلا با مطالعه صدها پرونده و مشاهده ده ها بازجویی در سال های 1397 و 1398 به روش فیش برداری متن پنجاه پاره گفت از مکالمات مشارکان گفتمان (10 پرونده) را در چارچوب رویکرد لاکلا و موفه ( 1985, 2001, 2002 ) موردبررسی قرار داده اند. مؤلفه های اصلی این رویکرد عبارت اند از: دال و مدلول، ضدیت و غیریت، هژمونی و تثبیت معنا، قدرت، اسطوره، تصور اجتماعی، موقعیت سوژه ای و سوژگی سیاسی. با توجه به گفتمان وکلا می توان گفت که وکلا از تثبیت نظام معنایی گفتمان شامل واژه هایی چون آزادی موکل، تخفیف در مجازات، اثبات جرم متهم و تقاضای مجازات برای متهم که هر کدام از این نظام های معنایی با مفاهیمی خاص به تثبیت دال های خود می پردازند، به مثابه عوامل شناختی و رفتاری اثرگذار برای اقناع سازی استفاده می کنند. پرسش اساسی پژوهش حاضر آن است که مفهوم اقناع چگونه در گفت وگوهای وکلا در گفتمان دادگاه نمود پیدا می کند. نتایج نشان داد که وکلا با استفاده از برجسته سازی و حاشیه رانی به بیانِ نقاط قوت موکل خود و نقاط ضعف رقیب می پردازند. یافته ها حاکی از آن است که وکلا به منظور اقناع سازی قضات جهت دفاع از موکل خود، با سوگیری منفی از حاشیه رانی و بیان نقاط ضعف رقیب و با سوگیری مثبت از برجسته سازی و ارائه نقاط قوت موکل خود استفاده می کنند.
کاربرد خلاق رویکرد شناختی در تسهیل آموزش زبان انگلیسی برای کودکان فارسی زبان در سطح متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به ضرورت در انتخاب راهبردها و شیوه های کارآمد جهت طراحی های آموزشی برای کودکان فارسی زبان در یادگیری زبان انگلیسی، در پژوهش کاربردی نظری حاضر، نظریه دستور شناختی لنگاکر به عنوان یک روش خلاق در آموزش زبان انگلیسی مورداستفاده قرار گرفت. هدف از تحقیق حاضر کاربرد خلاق دستور شناختی در آموزش است که سبب ساده سازی، یادگیری بهتر و توانمندی زبانی می شود که برای رسیدن به آن پرسش های زیر موردتوجه قرار گرفته است: 1. بعد از گذراندن «دوره خلاق شیوه یادگیری توصیف کردن واژه در جمله»، افزایش تعداد واژگانی که با استفاده از ویژگی «مشخص بودگی» در بافت متنی معنادار توسط گروه های کنترل و آزمایش به کاربرده شدند، به چه میزان می شود؟ 2. چگونه می توان از ویژگی «ترکیب های هم نشینی» جهت آسان سازی آموزش ساخت «واحدهای پیچیده زبانی» درجمله ها استفاده کرد؟ در این راستا، بعد از آموزش خلاق به شیوه شناختی از بین 160 نفر، متن 46 نفر از فارسی زبانان به کمک نرم افزار اس. پی. اس. اس. [1] توصیف کیفی و کمی شدند. درنتیجه با کاربرد دوره های خلاق دستور شناختی لنگاکر، زبان آموزان توانستند با روش صحیح ترکیب و هم نشینی واژگان، به ساخت جملات خوش ساخت زبانی اقدام کنند. گروه آزمایش بعد از گذراندن دوره خلاق شیوه یادگیری توصیف کردن واژه در جمله، توانست از تعداد کل واژگان کتاب درسی 98 درصد واژگان را گسترش دهد و در متون خود بگنجاند. گروه کنترل نیز بدون گذراندن دوره خلاق توانست 44 درصد از کل واژگان را در متون خود به روش صحیح ترکیب و هم نشین کند. از نمودارهای شبه شناختی نیز جهت آسان سازی آموزش استفاده شد. [1] SPSS
بررسی تحقق کنش های گفتار عذرخواهانه و راهبردهای ادب در بین زبان آموزان ایرانی در حال فراگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی (EFL) با سطح مهارت متوسط رو به پایین و پیشرفته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رسیدن به سطح بالایی از مهارت، آرزوی غایی تمامی زبان آموزان بوده و به کار بردن عذرخواهی و ادب نیز به صورت مستمر با سطح مهارت زبان فرد مرتبط می باشد. به سبب اهمیت کنش های گفتاری، راهبردهای ادب و سطح مهارت زبان، این تحقیق بر بررسی تحقق کنش های گفتار عذرخواهانه و راهبردهای ادب در بین زبان آموزان ایرانی که در حال فراگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی(EFL) هستند، متمرکز گردیده تا به کارگیری راهبردهای عذرخواهی و ادب را میان زبان آموزان سطح متوسط رو به پایین و پیشرفته مقایسه کند. برای دستیابی به این هدف، 320 نفر از بین 390 زبان آموز EFL که آزمون دانش زبان انگلیسی را پشت سر گذاشته بودند انتخاب گردیده و سپس به سطوح متوسط رو به پایین و پیشرفته تقسیم بندی شدند. یافته های این تحقیق، تفاوتهای عمده ای را در تحقق کنش های گفتار عذرخواهانه و راهبردهای ادب آشکار نمود. زبان آموزان پیشرفته در مقایسه با زبان آموزان متوسط رو به پایین، به کار بردن اشکال پیچیده تر و غیرمستقیم تری از کنش های گفتار عذرخواهانه را ترجیح داده و همچنین به استفاده از ادب منفی و روش های خاموش تمایل بیشتری نشان دادند. از سوی دیگر، زبان آموزان سطح متوسط رو به پایین، از اشکال ساده و صریح تر عذرخواهی و ادب استفاده نمودند. می توان نتیجه گرفت که همگام با رشد سطح علمی زبان آموزان در وادی زبان هدف و نزدیک تر شدن زبان آموزان به این زبان، آنها به به کارگیری کنش های گفتاری پیچیده تر علاقمند و به راهبردها و کنش های گفتاری بومیِ زبان هدف، نزدیک تر می شوند.
رویکرد رده شناختی به ساخت ملکی در گویش سُرخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش راهبردهای ملکی سازی در گویش سُرخی را بررسی می کند و بر مبنای دسته بندی انواع راهبردهای غالب صرفی- نحوی ملکی سازی مطرح شده در رویکرد رده شناختی کرافت (2003) رده زبانی این گویش را آشکار می سازد. پژوهش پیش رو همچنین بر مبنای راهبرد غالب به کار گرفته شده برای ملکی سازی، آرایش سازه ها، روش پیونددهی میان دارنده (مالک) و داشته (مملوک)، اندازه آمیختگی این دو سازه و تمایز ملکیت انتقال پذیر و انتقال ناپذیر در این گویش را بررسی می کند. گویش سُرخی از گروه زبان های ایرانی غربی-جنوبی است که در منطقه کوهمره سُرخی واقع در استان فارس بدان سخن می گویند. یافته های به دست آمده از بررسی داده ها نشان می دهد که راهبرد غالب ملکی سازی در گویش سُرخی از دیدگاه رده شناختی بهره گیری از پیونده و وندافزایی است. این گویش در سطح جمله، از دو ساخت «داشتن» و «متعلق بودن» بهره می گیرد که به لحاظ آرایش سازه ها، شناخته یا ناشناخته بودن (معرفه و نکره) دارنده و داشته و انتقال پذیری و انتقال ناپذیری با هم متفاوت هستند.
شواهد 60 واژه گویشی خراسان بزرگ در پنج متن کهن فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، ردیابی واژه های گویشی خراسان بزرگ در چند متن کهن فارسی است تا نشان دهد کاربرد آن ها تا به امروز در گفتار مردم این سامان جاری است، اما در فارسی معیار وجود نداشته اند یا به فراموشی سپرده شده اند. شناخت این واژه ها در گویش های خراسانی، مسئله درک برخی از متون کهن فارسی دری را برطرف می سازد. متون مورد نظر عبارت اند از رساله داروشناسی الابنیه عن حقایق الادویه (اواخر سده سوم)، تاریخ بیهقی (سده چهارم هجری)، تفسیر عرفانی کشف الاسرار و عدّه الابرار (سده پنجم هجری)، متن عرفانی طبقات الصوفیه (سده پنجم هجری) و ارشادالزراعه در کشاورزی (اوایل سده دهم هجری). فارسی در استان های سه گانه خراسان به گویش های چندی تکلم می شود که برخی دارای اختصاصات واژگانی و بعضاً دستوری ویژه ای می باشند و از گونه معیار دورتر هستند. زبان فارسی در بخش های وسیعی از نقاط مرکزی و جنوبی خراسان بنا به سوابق تاریخی و به دلیل دوری از مرکز و یا واقع شدن در جوار بیابان لوت، کم تر دچار آمیختگی با دیگر زبان ها می شوند و عموماً واژه های فارسی اصیل خود را حفظ می کنند و از گونه معیار کم تر تأثیر می پذیرند. از آن سو، گویش های مختلفی از فارسی در افغانستان متداول است که از آن جمله می توان به تاجیکی، هراتی، کابلی و هزارگی اشاره کرد. با وجود جدایی مناطق غربی افغانستان از خراسان در کم تر از دو سده اخیر، اشتراکات زبانی و گویشی قابلی میان مردم دو سوی مرز در نواری به طول حدوداً 500 کیلومتر برقرار است. تاکنون نقشه گویشی جود ندارد که در آن مرزهای گویش های فارسی شرق ایران و غرب افغانستان مشخص شده باشد، و لذا پژوهنده لاجرم برای تکمیل بررسی واژگانی خود به گویش های فارسی رایج در افغانستان نیز نظر داشته و در این باره از اطلاعات گویشی دانشجویان افغانی ساکن در دانشگاه بیرجند بهره برده است. پژوهنده واژه های مورد نظر را که در حاشیه یک تحقیق میدانی در زمینه بررسی تطبیقی گویش های مرز شرقی ایران استخراج نموده بود، جست وجو کرده و ذیلاً 60 نمونه از موارد منتخب را به ترتیب حروف الفبای فارسی همراه با معنای آن به همراه درج شاهد مثال مربوط و نیز اشاره به محل کاربرد فعلی آن در شهرهای خراسان بزرگ، مدخل کرده است.
واکاوی عناصر ارتباط غیراستاندارد در داستان های ترجمه شده گروه سنی نونهال براساس دیدگاه کاربردشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان ها نقش مهمی در شکل دهی به رفتار کودکان و رشد استعداد آنها ایفا می کنند. با وجود این، مطالعات زبانشناختی نسبتا کمی از داستان های گروه سنی نونهال انجام شده است. پژوهش حاضر با تکیه بر دیدگاه کاربردشناسی شناختی به مطالعه داستان های شگفت انگیز و نو ترجمه شده این گروه سنی می پردازد. جامعه آماری این پژوهش سه کتاب ترجمه شده است که برای دستیابی به نتایجی دقیق و قابل اعتماد متن هر سه کتاب به صورت کامل بررسی شده اند. بنابراین، در تحلیل این کتاب ها نمونه گیری از جملات صورت نگرفته و نمونه آماری همان جامعه آماری است. نتایج بر مبنای تحلیل کیفی حاکی از آن است که در فرایند ارتباطی همیشه نمی توان انتظار داشت که توالی پنج مرحله ای استاندارد شامل بیان، درک منظور گوینده، تاثیرگذاری، واکنش و تولید پاسخ شکل گیرد، بلکه در بیشتر موارد ارتباطات در قالب غیراستاندارد شکل گرفته و کودک در این فرایند غیراستاندارد با عناصر ارتباطی متفاوتی بویژه در بعد انتزاعی آشنا می گردد. عناصر شناختی همچون عصبانیت، شادی، توسل به زور، ترس، شیطنت و مواردی از این دست در قالب ارتباط غیراستاندارد و به شیوه غیرکلامی به کودک منتقل می شوند. بنابراین، مترجمان، نویسندگان و خوانندگان این داستان ها، باید به عناصری که به شیوه غیرکلامی به کودک انتقال می یابند، توجه نشان دهند، نتایج این تحقیق حاکی از انتقال بسیاری از عناصر شناختی مانند ترس، خشم و شادی به شیوه غیرکلامی به کودکان است.
ساختار موضوعی اسم فعل: بررسی موردی زبان کردی (گونه ی سنندجی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترسیم مختصات شیوه نگاشت نحوی موضوع ها به شکلی فراگیر که قابل تعمیم به ساختار موضوعی انواع محمول ها اعم از فعلی و غیرفعلی باشد، یک غایت مطلوب نظری در رویکردهای زایشی به ساختار موضوعی است. در این مقاله، ساختار موضوعی اسم فعل به عنوان محمولی غیرفعلی، در زبان کردی، گونه سنندجی بررسی و کنکاش می شود. با توجه به محدودیت های فضای نحوی گروه معرف (DP) در زبان کردی سنندجی (به دلیل حضور ساخت اضافه[1])، مسئله نحوه نگاشت موضوع های اسم فعل و محدودیت های حاکم بر ساختار موضوعی آن اهمیت می یابد. بر پایه مشاهدات تجربی، اسم فعل ها به چهار دسته پادکنایی، پادمفعولی، دو ظرفیتی و سه ظرفیتی تقسیم می شوند. در اسم فعل های پادکنایی موضوع بیرونی به شکل اضافه به اسم فعل می پیوندد و قابلیت انضمام ندارد. در خصوص اسم فعل های پادمفعولی، نشان داده می شود که موضوع درونی هم به صورت اضافه و هم انضمامی می تواند حضور داشته باشد. اسم فعل های متعدی دو صورت را به نمایش می گذارند: موضوع درونی می تواند به صورت اضافه حضور یابد و موضوع بیرونی قابلیت حضور ندارد؛ یا اینکه موضوع بیرونی در حالت اضافه و موضوع درونی انضمامی است. در آخرین دسته از اسم فعل های کردی سنندجی، موضوع درونی هدف به صورت گروه حرف اضافه است و قابلیت بازبینی مشخصه EPP و ارتقا به جایگاه فاعل را ندارد. با مفروض پنداشتن رویکرد برون-اسکلتی بورر (2005 a, b)، استدلال خواهد شد که ویژگی ها و محدودیت های منحصربه فرد ناظر بر نگاشت موضوع های اسم فعل تابعی از اصول و فرایندهای عام و مستقل حرکت هسته-به-هسته، بازبینی حالت، اصل گسترش ریشه و اصل فرافکنی گسترده هستند.
[1] ezafe construction
اشتقاق زبان فارسی در چارچوب نظری رابرت برد
منبع:
پازند سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۰
45 - 68
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، ماهیت و طبیعت اشتقاق براساس دیدگاه رابرت برد مورد بررسی قرار گرفته و سعی شده است با واژه های مشتق جمع آوری شده از زبان فارسی این پدیده توضیح داده شود. پرسش این است که اشتقاق زبان فارسی چگونه در چارچوب نظری رابرت برد جایگاه می یابد و چطور می توان از این نظریه در اشتقاق فارسی الگو گرفت. چنین فرض می شود که اشتقاق فارسی با الگوی مطرح در نظریه حاضر همراستا باشد. روش پژوهش به صورت کتابخانه ای است. واژگان مشتق از فرهنگ واژه های مصوب فرهنگستان (1384)، فرهنگ واژه سازی در زبان فارسی (1386)، فرهنگ فارسی عمید(1359) و کتاب اشتقاق پسوندی در زبان فارسی امروز (کشانی،1371) استخراج و با استفاده از نمونه های استخراج شده از منابع گوناگون، طبیعت اشتقاق در زبان فارسی نشان داده می شود. جداسازی وند ها و چگونگی واژه سازی هر واژه مشتق فارسی، هدف اصلی این پژوهش است. اشتقاق به عنوان گزینش واژگانی، عملکرد صرفی و نسبت های واژگانی از جمله موارد مهم و اساسی در این پژوهش است و با ارائه مثال ها و نمودار های درختی بر اساس نظریه رابرت برد، به روشنی ماهیت اشتقاق در زبان فارسی بیان می شود. در این مقاله کوشیده ایم طبیعت اشتقاق را با ذکر نمونه هایی از زبان فارسی براساس دیدگاه رابرت برد با ارائه نمودارها و جدول هایی، مورد بحث و بررسی قرار دهیم. ماهیت اشتقاق زبان فارسی با ماهیتی که رابرت برد در نظریه خود مطرح نموده، همراستا است. درستی سه ماهیت مطرح در این نظریه در زبان فارسی با نمودار ها و جدول ها ثابت شد.
تحلیل نحوی انطباق کنائی گسسته و مفعول نمائی افتراقی در وفسی و تاتی شال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به تبیین نحوی نظام حالت و مطابقه در گویش های تاتی شال و وفسی از زبان تاتی می پردازیم. در گونه های منتخب انطباق از نوع کنائی گسسته است و توامان با مفعول نمائی افتراقی همراه است. از سوی دیگرتجلی ساختواژی حالت کنائی و مفعولی مشابه است. یکی از رویکردها در تبیین نظام حالت در زبانها نظام حالت دهی وابسته است که مارانتز (1991) آنرا مطرح کرده است. پرسشی که در تحقیق پیش رو مطرح است آن است که آیا این نظریه می تواند انطباق در گونه های تاتی منتخب را تبیین نماید؟ طبق تحلیل نگارنده عامل اصلی گسسته شدن انطباق در گونه های تاتی ضعیف بودن فاز در فعل سبک (v) زمان گذشته است که به موجب آن فاعل تحت پارامتر وابسته (ب) از مفعول حالت غیرفاعلی دریافت می کند و فعل در تمامی بافت ها تنها با فاعل در حالت بی نشان مطابقه دارد. مفعول های معرفه نیز در جایگاه اشتقاقی تحت همان پارامتر از فاعل حالت غیرفاعلی دریافت می کنند و علت هم آوایی حالت کنائی و مفعولی نیز تثبیت یک پارامتر مشابه در حالت دهی کنائی و مفعولی است. شیوه گردآوری داده ها به صورت میدانی و پرسش از سخنگویان بومی زبان و نیز روش کتابخانه ای بوده است.
تحلیل تعادل واژگانی بین متن مبدأ و ترجمه براساس نظریه بیکر: مواضع آیت الله خامنه ای در مورد فلسطین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۳
65 - 95
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تبیین چالش ها و تشریح راهکارهای برقراری تعادل واژگانی بین متن مبدأ و ترجمه است تا دانشجویان مترجمی به صورت متمرکز با گونه های مختلف عدم تعادل واژگانی بین زبان های مبدأ و مقصد و همچنین با راهکارهای حل و فصل آن ها آشنا گردند؛ بنابراین ساختار و محتوای این اثر، به دو بخش نظری و مقابله ای گروه بندی شده است: بخش نظری، درباره تعادل بین زبان ها در سطح واژگان با نگاه ویژه به کتاب «In other words: A coursebook on translation» (ویرایش دوم) نوشته بیکر (Baker, 2011) است. بیکر (همان) در این کتاب به یازده چالش برقراری تعادل واژگانی بین زبان ها اشاره کرده و از هشت راهکار نیز برای حل و فصل آن ها نام برده است. بخش مقابله ای، براساس مبانی بخش نظری شکل گرفته و محدود به تحلیل مسائل تعادل واژگانی، بین متن فارسی و ترجمه عربی مواضع آیت الله خامنه ای درباره فلسطین است. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی است. یافته های پژوهش نشان داد که گونه های مختلف عدم تعادل بین زبان های فارسی و عربی، در سطح واژگان با استفاده از یک واژه عام تر، یک واژه خنثی تر یا از نظر معنایی کمتر القائی، جایگزینی فرهنگی، دگرگویی با استفاده از واژه های مرتبط، دگرگویی با استفاده از واژه های غیر مرتبط و همچنین با حذف واژه ها حل وفصل شده است، با این وجود، تحقق یک جای معیارهای تعادل جامع، یعنی تعادل وابسته به معنای آشکار، تعادل وابسته به معنای ضمنی، تعادل هنجاری، تعادل منظورشناختی و تعادل صوری/ زیباشناختی، بین دو متن فارسی و عربی، ممکن به نظر نمی رسد، زیرا زبان ها نسبت به یکدیگر تفاوت های ذاتی دارند.
خطاهای زبانی دانش آموزان در کاربرد گروه اسمی انگلیسی از منظر روان شناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۵
189 - 209
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر تأثیر واژگان زبان فارسی بر فرایند تولید گروه اسمی انگلیسی درگفتار دانش آموزان از منظر روان شناسی زبان مطالعه شده است. داده ها (خطاهای زبانی) از گفتار دانش آموزان دوم انسانی دوره متوسطه در کلاس های درس انگلیسی جمع آوری شده است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. نخست، 221 خطای زبانی مرتبط با گروه اسمی انگلیسی از میان داده ها استخراج گردید و در شش گروه دسته بندی شد. سپس، خطاهای زبانی طبق اصول و فرضیه های مطرح در سطوح انتزاعی تولید گفتار تحلیل شدند. وجود ویژگی های نحوی ساختواژی زبان فارسی در پاره گفتارهای انگلیسی دانش آموزان، نشان دهنده آن است که واژگان زبان فارسی در سطوح انتزاعی تولید پاره گفتارها فعال بوده و انتخاب شده اند، زیرا پردازش ویژگی های دستوری از پیامدهای انتخاب واژگانی است. همچنین طبق فرضیات انگاره های مرتبط با فعال سازی بازنمایی واحدهای واجی، مشخص گردید که جریان فعال سازی به راه افتاده از سطح مفهومی با فعال کردن مدخل های انتزاعی زبان فارسی به سطح واجی در تولیدات زبانی نیز گسترش یافته است. بنابراین، روساخت پاره گفتارهای تولیدی انگلیسی براساس نظام زبان فارسی شکل گرفته است. یافته ها حاکی از آن است که زبان فارسی تا آخرین مرحله سطوح انتزاعی تولید پاره گفتارها (سطح واجی) حضور داشته است و معادل انگلیسی واژه های روساخت، قبل از تولید فیزیکی پاره گفتارها از واژگان زبان انگلیسی برگزیده شده و نمود آوایی پیدا کرده اند. نتایج پژوهش حاضر با پیشنهاد انگاره تداعی کلمات مطابقت دارد که بر اساس آن واژه های زبان دوم زبان آموزان در اوایل دوره یادگیری آن زبان، از طریق واژه های زبان اول به سطح مفهومی دسترسی دارند.
معادل یابی عناصر فرهنگی در ترجمه ابن عربشاه از مرزبان نامه بر اساس الگوی ایویر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۵
233 - 267
حوزههای تخصصی:
ترجمه متون ادبی به عنوان پویاترین جریان در ادبیات، بیش از گونه های دیگر دربردارنده عناصر فرهنگی و بومی است. این امر جایگاه خاصی در پژوهش های ترجمه از منظر نظریه پردازی و راهکارهای ترجمه یافته است. حکایت های مرزبان نامه از جمله متن های برجسته ادبی در ادبیات فارسی است که از عناصر و مقوله های فرهنگی پرشماری برخوردار است که در فرایند بازگردانی، مترجم را با چالش های فراوانی روبه رو می کند. این کتاب در سال 852 قمری با نام «فاکهه الخلفاء و مفاکهه الظرفاء» به قلم ابن عربشاه و با رویکردی مقصدمحور به زبان عربی ترجمه شده است. از آن جاکه انتقال تمام لایه های معنایی یک واژه از زبانی به زبان دیگر کار دشواری است و نمی توان برای هر یک از عناصر فرهنگی در زبان مقصد معادل دقیقی یافت، تبیین هر واژه متناسب با قلمرو معنایی و مضمون فرهنگی نیازمند راهبردهای جامع و متنوع است. بر این مبنا، الگوی ایویر (Ivor, 1991) اساس کار پژوهش پیشِ رو قرار گرفت. ایویر (همان) برای بازگردانی عناصر فرهنگی راهبردهایی مانند وام گیری، تعریف، ترجمه تحت اللفظی، جایگزینی، واژه سازی و حذف ارائه نموده است. پژوهش پیشِ رو، کوشیده به روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر الگوی ایویر (همان)، شیوه های برگردان و معادل یابی عناصر فرهنگی مرزبان نامه را در ترجمه ابن عربشاه نقد و تحلیل کند. با توجه به گستردگی حجم کتاب، باب هفتم، هشتم و نهم آن به عنوان پیکره پژوهش مورد بررسی قرارگرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد که مترجم در برگردان و بازآفرینی عناصر فرهنگی بیشتر از شیوه تلفیقی بهره برده و با کاربست این رویکرد، زمینه را برای خواننده عرب زبان در قالب فهم جهان متنی ناآشنا فراهم ساخته و سبب خوانایی ترجمه او شده است.
سلسله مراتب رده شناختی و حذف مفعول در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان شناسی و گویش های خراسان سال چهاردهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۲۶
135 - 157
حوزههای تخصصی:
از میان فرایندهای کاهنده ظرفیت فعل می توان به حذف مفعول اشاره کرد که در آن فعل متعدی بدون بیان مفعول به صورت یک فعل تک ظرفیتی به کار می رود . با این حال درک مخاطب از معنای جمله و نیز مفهوم مفعول محذوف کامل بوده و حذف مفعول در انتقال پیام خللی ایجاد نمی کند. ساخت حذف مفعول مورد نظر در پژوهش حاضر متفاوت از حذف به قرینه و حذف بافتی است و نمونه هایی را شامل می شود که مرجع مفعول جایی پیشتر در متن گفتاری یا نوشتاری ذکر نشده باشد و بافت زبانی و موقعیتی نیز سرنخ هایی برای تشخیص مرجع مفعول حذف شده به دست ندهد. هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های مرجع مفعول محذوف بر مبنای عمده ترین سلسله مراتب رده شناختی است. به این منظور که از این طریق بتوان رفتار مفعول قابل حذف را در قیاس با مفعول سرنمون حاضر در جمله پیش بینی نمود. از این رو 435 مورد حذف مفعول از منابع متعددی استخراج گشته و به لحاظ جان داری، ارجاعیت، معرفگی و شمار مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافته ها نشان می دهد که مفعول برای این که قابلیت حذف داشته باشد باید دارای ویژگی های متفاوت از مفعول مستقیمی باشد که در زبان فارسی با تکواژ «را» حالت نشانی می شود. علاوه بر این، عاملی همچون مقوله شمار که در تظاهر واژنحوی مفعول مستقیم حاضر در جمله نقشی نداشته باشد، بر احتمال حذف مفعول نیز تأثیری نخواهد داشت و مفعول مفرد و جمع به یک میزان امکان حذف خواهند داشت.