مطالب مرتبط با کلیدواژه

رمزگان های بارت


۱.

نشانه شناسی فرهنگی رمان رهش با تکیه بر رمزگان های بارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نشانه شناسی فرهنگی رضا امیرخانی رهش رمزگان های بارت ایدئولوژی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴ تعداد دانلود : ۱۴۸
رهش آخرین رمان رضا امیرخانی است. او در این رمان به موضوع توسعه نامتوازن تهران پرداخته است. این رمان مانند سایر آثار امیرخانی به چاپ های متعدد رسید و جایزه ادبی جلال آل احمد را نیز نصیب خود کرد؛ نکته ای که ضرورت نقد و بررسی آن را نشان می دهد. از این رو، هدف مقاله حاضر این است که با استفاده از نظریه رمزگان بارت به تحلیل نشانه شناختی این رمان پرداخته شود. برای این کار ابتدا رمزگان های پنج گانه، با تأکید بر رمزگان های معنایی، نمادین و فرهنگی، در واحدهای خوانش برگزیده تحلیل و بررسی می شود. سپس به نقد این متنِ واسازی شده با نگاهی به مفهوم ایدئولوژی پرداخته می شود تا به حقیقت مادی پنهان در متن دست یازیم. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که روش بارت، در صورتی که با خوانشی فرامتنی همراه شود قادر است پرتوی بر زوایای پنهان و تاریک متن بیفکند. برای مثال، تقابلی تکرارشونده در رمان حول مضامین طبیعت/شهر، پاکی/آلودگی و سنت/تجدد از همان سطرهای نخستین رمان شکل می گیرد و تا پایان ادامه می یابد و تقویت می شود. تقابلی که بدیهی و طبیعی انگاشته می شود و تردید در آن روا نیست. نیز معلوم شد که راوی داستان با ایجاد تقابل های کاذب میان شخصیت های سیاه و سفید، سعی در پوشاندن بخشی از واقعیت و گاهی واژگونه نشان دادن آن دارد. ویژگی هایی که رهش را تبدیل به متنی ایدئولوژیک می کند.
۲.

منِ او: بازی رمزگان در چرخه ایدئولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رضا امیرخانی من او رمزگان های بارت ایدئولوژی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵ تعداد دانلود : ۸۲
منِ او پرفروش ترین رمان رضا امیرخانی است که تاکنون از منظر نشانه شناختی مورد بررسی قرار نگرفته است. در این مقاله کوشیده ایم با بهره گیری از نظریه رمزگان رولان بارت در کتاب اس/زد به بررسی این رمان را بپردازیم. برای این کار با استفاده از روش گزیده خوانی، واحدهای خوانش برگزیده ای از متن را تحلیل و رمزگان های بدست آمده را به کمک آرای پی یر ماشری و تری ایگلتون از منظر ایدئولوژیک تفسیر کردیم. نتایج پژوهش نشان می دهد که تأکید بر مفاهیم «مطلق اندیشی»، «علم ستیزی»، «تقدیرگرایی» و «اصالت باوری» و بازتولید و تقویت این مفاهیم در سراسر رمان، تمهیدی است که نویسنده با استفاده از آن بر ستیزه های اجتماعی و منازعات طبقاتی سرپوش می گذارد. به تعبیردیگر، امیرخانی با «مطلق انگاری» صدای مخالف را ناشنیده می گیرد و با «علم ستیزی» و «تقدیرگرایی» علت واقعیت های عینی را به امور انتزاعی حواله می دهد و با تلقی «اصالت تهرانی» به مثابه ارزش، راه را برای به کرسی نشاندن باورها و عقاید قهرمان داستانش هموار می کند. اما، نویسنده برای رسیدن به این هدف دچار تناقضاتی شده و تلاش او برای برطرف کردن این تناقضات، تنها بر شکاف ها و تعارضات متن افزوده است.