فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۱۰٬۷۸۷ مورد.
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
84 - 65
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، دانشگاه ها با توجه به رویکرد "دانشگاه کارآفرین" سازوکارهای گوناگونی برای حمایت از تجاری سازی ایده های نوآورانه و دستاوردهای پژوهشی تدارک دیده اند. در این راستا، توسعه فرهنگ کارآفرینی در میان دانشجویان از اهمیت چشمگیری برخوردار است. دانشجویان باید به عنوان هدف اصلی برنامه ها و سازوکارهای دانشگاهی، قصد کارآفرینانه را در خود تقویت کرده و از آن برای راه اندازی کسب وکارها استفاده نمایند. قصد کارآفرینانه، به عنوان یک باور پذیرفته شده برای راه اندازی کسب وکار جدید و برنامه ریزی آگاهانه در آینده، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. عوامل متعددی می توانند قصد کارآفرینی را تحت تأثیر قرار دهند. از جمله این عوامل می توان به هوشیاری کارآفرینانه و سلامت روان شناختی اشاره نمود. از این رو پژوهش حاضر به بررسی تأثیر هوشیاری کارآفرینانه بر قصد کارآفرینی با نقش تعدیل گر سلامت روان شناختی در میان دانشجویان روانشناسی پرداخته است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و با روش توصیفی-پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان رشته روانشناسی در مؤسسه آموزش عالی فاطمیه شیراز هستند که از بین آن ها 183 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب شده اند. نتایج نشان داد که هوشیاری کارآفرینانه و سلامت روان شناختی اثرات مثبت و معناداری بر قصد کارآفرینی دارند، با این وجود، اثر تعدیلگر سلامت روان شناختی بر رابطه بین هوشیاری و قصد کارآفرینی تأیید نشد. بنابراین، هوشیاری کارآفرینانه می تواند به شدت قصد کارآفرینی را تحت تأثیر قرار دهد و سلامت روان شناختی نیز عامل مؤثری در پیدایش قصد کارآفرینی است. در عین حال، تأثیر هوشیاری بر قصد کارآفرینی در میان دانشجویان با سطوح مختلف سلامت روان، تفاوتی را نشان نداد. تدوین و اجرای برنامه ها و سیاست های دانشگاهی با تأکید بر تقویت هوشیاری کارآفرینانه و ارتقاء سلامت روان شناختی دانشجویان، به ویژه در رشته روانشناسی پیشنهاد می گردد.
تاثیر کیفیت خدمات بانکداری الکترونیک بر رضایت و وفاداری مشتریان بانک شهر، چشم انداز نوآوری در خدمات بانکی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر کیفیت خدمات بانکداری الکترونیک بر رضایت و وفاداری الکترونیکی مشتریان در بانک شهر، انجام شد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش پیمایشی است . نمونه آماری 384 نفر از مشتریان بانک شهر در شهرستان کرج بود. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته با40 گویه بود که به روش همسانی درونی و بر اساس ضریب آلفای کرونباخ، پایایی آن بالای 0.7. محاسبه شد روایی نیز با نظر متخصصان دانشگاهی تایید شد. روش تجزیه و تحلیل داده ها، استفاده از آزمون t تک گروهی بود. نتایج حاکی از تأثیر معنادار متغیرهای پاسخگویی بر رضایت مشتری بود. به همین ترتیب، رضایت مشتری از کیفیت خدمات بانکداری الکترونیکی تأثیر بسزایی بر وفاداری مشتریان دارد. مشاهده گردید که کيفيت خدمات بانکداری الکترونيک بر وفاداری مشتریان تاثير مثبت و معناداری دارد و وفاداری مشتریان بانک شهر را افزایش می دهد.
بررسی و اولویت بندی عوامل موثر بر موفقیت تجارت الکترونیک با استفاده از تکنیک بهترین و بدترین (BWM)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی و اولویت عوامل مؤثر بر موفقیت تجارت الکترونیک در شرکت های کوچک و متوسط استان مازندران می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل 15 نفر از خبرگان که تحصیلات کارشناسی ارشد و بالاتر و دارای حداقل 10 سال سابقه کاری در زمینه مربوطه و مدیران و کارشناسان شرکت های کوچک و متوسط مازندران می باشد. برای بررسی و اولویت بندی از روش دلفی فازی استفاده شد. جهت اولویت بندی عوامل و مؤلفه های آن از روش بهترین – بدترین (BWM) و برای تجزیه و تحلیل از نرم افزار لینگو (lingo) استفاده شد. عوامل مؤثر شامل مؤلفه های 1- زیرساخت (دسترسی به شبکه اینترنت، ذخیره سازی اطلاعات به صورت الکترونیکی، سیستم های امنیتی و پرداخت های الکترونیکی)، 2- سیستم پرداخت (مجوز پرداخت، شیوه های مختلف پرداخت مشتری، عملیات تسویه حساب)، 3- دانش و آگاهی (سیستم اطلاع رسانی به مشتریان، در نظر گرفتن حریم خصوصی مشتریان، پاسخگویی شرکت به سؤالات متداول مشتریان)، 4- رضایت مشتری (تنوع محصولات و تبلیغات. حراج های فصلی شرکت، ارسال به موقع کالا، اعتماد سازی) می باشد. نتایج نشان می دهد اولویت بندی عوامل مؤثر برموفقیت تجارت الکترونیک به ترتیب، سیستم پرداخت، زیر ساخت، رضایت مشتری و دانش و آگاهی رتبه اول تا چهارم اهمیت را کسب نمودند.
شیوه های رایج فریب مشتریان در فروشگاه های زنجیره ای: تبیین مدل درخت فریب مشتریان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
1029 - 1054
حوزههای تخصصی:
هدف: رواج پدیده فریب و تقلب در فروشگاه های زنجیره ای، یکی از چالش های مهم در صنعت خرده فروشی است. این پدیده را می توان از چند منظر بررسی کرد: تقلبی که مشتریان در خرید از این فروشگاه ها انجام می دهند، تقلبی که کارکنان فروشگاه ها انجام می دهند یا فریبی که فروشگاه ها در حق صاحبان سرمایه و سهام انجام می دهند و در نهایت، فریبی که فروشگاه ها در قبال مشتریان خود انجام می دهند! در خصوص آخرین نوع فریب خلأ پژوهشی وجود داشت و انگیزه ای شد که در پژوهش حاضر، به بررسی و شناسایی شیوه های رایج تقلب و فریب مشتریان در فروشگاه های زنجیره ای پرداخته شود. ارائه مدلی برای تبین شیوه های فریب مشتریان در فروشگاه های زنجیره ای، هدف نهایی این مقاله است.
روش: از رویکرد ترکیبی و آمیخته، برای به تصویر کشیدن ابعاد کلاه برداری و فریب مشتری توسط فروشگاه های زنجیره ای استفاده شده است. پس از کاوش در ادبیات موضوع و مطالعات اسنادی، مصاحبه عمیقی با مشتریانی که خریدهای زیادی انجام داده اند و نیز با افراد کلیدی مطلع و خبرگان این صنعت صورت گرفت و فهرستی از مؤلفه های رایج فریب مشتریان در فروشگاه های زنجیره ای استخراج شد؛ سپس چارچوب مفهومی از مدل فریب مشتریان با استفاده از روش شناخت نگاشتی و با مشورت خبرگان صنعت خرده فروشی ترسیم شد. در نهایت با استفاده از رویکرد کمّی (پیمایش میدانی) به ارزیابی اعتبار مدل اولیه اقدام شد و با به کارگیری تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری، مدل نهایی با عنوان «درخت فریب مشتریان» به دست آمد.
یافته ها: بیش از نیمی از پاسخ گویان، مصادیقی از تقلب و فریب را احساس کرده اند. این حجم از فریب و تقلب، زنگ خطری برای صنعت خرده فروشی است. مؤلفه های تببین شده از فریب مشتریان، در قالب یک مدل درختی نمایش داده شده است. شیوه های رایج فریب مشتریان در پنج شاخه اصلی این درخت عبارت اند از: تبلیغات فریبنده، عدم التزام به خدمات متعهد شده، دست کاری در قیمت کالاها، دست کاری در ویژگی های محصولات و دست کاری در محل چیدمان کالاها در قفسه ها.
نتیجه گیری: فریب مشتریان توسط فروشگاه های زنجیره ای، یکی از پدیده های بی اخلاقی جدید و رایجی است که به تازگی روند رو به رشدی داشته است. در این پژوهش ابعاد مختلف و متفاوت این پدیده بررسی شد و عوامل تشکیل دهنده آن استخراج و در قالب یک مدل ارائه شد. مدل تبیین شده می تواند راهنما و نقشه راهی باشد برای ذی نفعان (بازاریابان، سیاست گذاران و...) صنعت خرده فروشی، به ویژه تصمیم گیران و برنامه ریزان در فروشگاه های زنجیره ای تا به رفع این معضل و پرهیز از به کاربردن این شیوه ها اقدام کنند. همچنین این مدل می تواند برای نهادهای بازرسی، نظارتی و حاکمیتی مفید باشد تا علاوه بر به روزرسانی فهرست های نظارتی خود و تشدید مجازات فریب کاران، بتوانند در تکریم و احقاق حقوق مشتریان فریب خورده کوشاتر باشند. به علاوه، سایر سازمان های مردم نهاد و حامیان حقوق مصرف کنندگان و...، از مخاطبان اصلی این پژوهش هستند که می توانند از این نتایج برای پیشبرد فعالیت های خود بهره مند شوند. از دلایل مهم استفاده از نماد درخت برای نمایش پدیده فریب، می توان به آگاه کردن مشتریان، افکار عمومی و جامعه پژوهشگران و... اشاره کرد؛ زیرا در صورت نادیده گرفتن این موضوع و با گذر زمان، این درخت فریب تنومند می شود و شاخه ها و برگ های آن نیز بیشتر خواهد شد؛ حال آنکه با به صدا در آوردن زنگ خطر رشد درخت فریب مشتریان، انتظار می رود که نهادهای متولی بتوانند شاخه ها و برگ های این درخت در حال رشد را به موقع کوتاه کنند.
مکانیزم های مولد تکامل اکوسیستم بانکداری دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه دیجیتالی شدن برای تمامی نهادها و بازارهای پولی و مالی یک الزام محسوب می شود و صنعت بانکداری نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ اما مهاجرت به سمت بانکداری دیجیتال برای بانک ها کار آسانی نیست و انقلاب دیجیتال به یک چالش اساسی برای این صنعت تبدیل شده است. بانک ها برای پایدار نگه داشتن کسب وکار خود نیازمند راه اندازی پلتفرم های دیجیتال و ایجاد اکوسیستم های قوی در اطراف آن ها دارند که توانایی تکامل و سازگاری با چالش های ناشی از فضای آشفته و نامطمئنی که سازمان ها در آن فعالیت می کنند و افزایش ناکارآمدی های داخلی را داشته باشند. لذا پژوهش حاضر باهدف مدل سازی مکانیزم های مولد تکامل اکوسیستم بانکداری دیجیتال ایران انجام شده است. برای این منظور از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته با بهره گیری از نظرات خبرگان حوزه بانکداری دیجیتال استفاده شده است. تجزیه وتحلیل متن مصاحبه های انجام شده منتج به شناسایی 674 مضمون، 181 کد، 59 زیرمقوله و 20 مقوله گردید. نتایج پژوهش نشان می دهد عواملی بیرونی (شامل: حملات سایبری، موانع سیاسی و حاکمیتی، پیشرفت روزافزون فناوری ارتباطات و اطلاعات، تغییرات در محیط رقابتی و تضاد رابطه سرمایه گذاری در حوزه مالی و بانکی) و عوامل درونی (شامل: نداشتن زیرساخت امنیتی قوی در شبکه و ضعف در امنیت، ضعف در سرمایه انسانی دیجیتال، تغییر نیاز ها و خواسته های بازیگران، ضعف در مدل کسب وکار سنتی، عدم وجود چشم انداز مدیریتی به رشد بانکداری دیجیتال و الزامات نظارتی و قانونی) محرک هم-تکاملی عناصر اکوسیستم پلتفرم بانکداری دیجیتال است که با فعال شدن مکانیزم های مولد تقویت کننده و تحول آفرین رخ می دهد. پیامدهای تکامل اکوسیستم بانکداری دیجیتال را می توان در سه سطح کاربران، مالک و اجتماع طبقه بندی نمود.
تسری شرط داوری به شخص ثالث در مقررات سازمان های بین المللی داوری و نظام حقوقی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱۰
155 - 187
حوزههای تخصصی:
مداخله اشخاص ثالث در فرآیند داوری یکی از بحث برانگیزترین موضوعات در عرصه داوری داخلی و تجاری بین المللی است. به عبارتی مشارکت ثالث فراتر از اهمیت علمی این امر، پیامدهای عملی مهمی برای طرفین دارد. در نگاه اول، حضور چنین افرادی با سیستم قراردادی حل اختلاف به شیوه داوری، اساساً ناسازگار به نظر می رسد. با این حال، با افزایش اختلافات چند جانبه در معاملات تجاری بین المللی و گسترش استفاده از شروط داوری؛ سازمان های بین المللی داوری به طور فزاینده ای با موضوع مداخله اشخاص ثالث در فرآیند داوری روبرو هستند. این مقاله قصد دارد با رویکردی متفاوت؛ موضوع مداخله اشخاص ثالث در داوری را در درجه اول از منظر مقررات سازمان های بین المللی داوری و سپس بر مبنای قوانین موضوعه ایران مورد بررسی قرار دهد و به محدودیت ها و موانع آن بپردازد. یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد که تسری موافقتنامه داوری به شخص ثالث هرچند در عرصه داوری های بین المللی با استناد به دکترین متعدد حقوقی مورد قبول قرار گرفته است لیکن در نظام حقوقی ایران باتوجه به آرای متعارضی که در این زمینه صادر شده؛ نمی توان رویه واحدی را بر این موضوع حاکم دانست. با این حال وجود عنصر رضایت به عنوان شاخصه ی اصلی داوری، ارائه مبانی موجه و خاصی را برای گسترش قلمرو داوری به اشخاص ثالث، ضروری می سازد. اهم این مبانی عبارتند از؛ نمایندگی، قاعده استاپل و ذینفعی است که به آن پرداخته شد.
پایش تاثیر رفتارهای برندسازمنابع انسانی بر تصویرذهنی برند با نقش میانجی درگیری ذهنی مشتری (مورد مطالعه نمایندگی های شرکت ایران خودرو استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
254 - 280
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر روش و ماهیت، توصیفی- پیمایشی با رویکرد پژوهش کمّی است. جامعه آماری پژوهش از کارکنان و مشتریان نمایندگی های ایران خودرو واقع در استان لرستان، تشکیل شده است. لذا با توجه به محدود بودن تعداد کارمندان (300 نفر) و دسترسی به اعضای آن با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و بکارگیری فرمول کوکران 169 نفر از کارکنان انتخاب گردید و با توجه به نامحدود بودن مشتریان از روش نمونه گیری در دسترس و بکارگیری فرمول کوکران تعداد 384 نفر از مشتریان انتخاب شد، که در مجموع 553 نفر به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب گردید. ابزار گردآوری اطلاعات این پژوهش پرسشنامه می باشد، برای سنجش رفتار برندساز از پرسشنامه مورهارت و همکاران (2009) استفاده شد و توسط کارکنان تکمیل گردید، برای سنجش متغیر تصویر ذهنی برند از پرسشنامه حسینی و همکاران (1389) و استایلوس و همکاران ( 2017) و برای سنجش درگیری ذهنی مشتری از پرسشنامه بیتون و همکاران (2011) و اینو و همکاران (2017) استفاده شد، و توسط مشتریان تکمیل گردید. تحلیل داده های جمعیت شناختی و همچنین آزمون توزیع نرمال داده ها به کمک نرم افزار 24 SPSS و تجزیه وتحلیل داده ها به منظور آزمون فرضیات از روش حداقل مربعات جزئی با استفاده از نرم افزارSmart PLS 3 انجام شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که مؤلفه های رفتار برندساز منابع انسانی و درگیری ذهنی مشتری هر کدام به تفکیک اثر مثبت و معناداری بر تصویر ذهنی برند، دارند. همچنین در پژوهش حاضر، نقش میانجی درگیری ذهنی مشتری تأیید شد.
بررسی تاثیر ویژگی های افراد تاثیرگذار و صفحات آنها بر نیات رفتاری و قصد خرید افراد دنبال کننده در رسانه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
312 - 333
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر ویژگی های افراد تاثیرگذار و صفحات آنها بر نیت رفتاری و قصد خرید افراد دنبال کننده در شبکه اجتماعی اینستاگرام انجام شده است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی است که با روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش کاربران شبکه اجتماعی اینستاگرام هستند که با استفاده از فرمول کوکران 385 نفر از آنها به صورت تصادفی انتخاب شده است. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه است. برای تجزیه و تحلیل داده های از همبستگی اسپیرمن، کولموگروف-اسمیرینف، بارتلت، تحلیل عاملی و مدل سازی معادلات ساختاری بوسیله نرم افزار آماری SPSS و SMART-PLS استفاده شده است. یافته ها نشان داد که نیت رفتاری و روابط فرا اجتماعی بر قصد خرید اثر مثبت دارد و نگرش هموفیلی بر قابل اعتماد بودن و تخصص درک شده اثر مثبت دارد. همچنین جذابیت فیزیکی بر روابط فرااجتماعی اثر مثبت دارد و جذابیت اجتماعی نیز بر قابل اعتماد بودن، تخصص درک شده و روابط فرااجتماعی اثر مثبت دارد. علاوه براین تعامل اجتماعی بر وضعیت جریان و کیفیت اطلاعات بر رضایت از صفحه اینستاگرام و محتوای بصری بر وضعیت جریان و رضایت از صفحه اینستاگرام اثر مثبت دارد. نتایج نشان داد که الگوبرداری از ویژگی های افراد تأثیرگذار در رسانه های اجتماعی می تواند نقش مؤثری در قصد خرید کاربران این رسانه ها داشته باشد.
روش های مذاکره در زمان بحران
حوزههای تخصصی:
بخش عمده ای از رابطه های ما در زندگی، چه زندگی شخصی و چه محیط کسب و کار، از جنس مذاکره هستند. اصطلاح مذاکره، محدوده گسترده ای از فعالیتها و رابطهها، از تنظیم یک قرارداد تجاری بین المللی تا گفتگوی مجدد دو خویشاوند را در برمی گیرد.در این پژوهش سعی می شود با بسط نظریه های علمی و معتبر، مفهوم تربیت را به عنوان یکی از چالشهای بزرگ زندگی بیان شود. هدف از انجام این تحقیق، روش های مذاکره در زمان بحران؛ بود. این تحقیق بصورت کیفی و کتابخانه ای صورت گرفت. مطالب مرتبط از کتب معتبر و مقالات علمی فیش برداری و جمع آوری شدند؛ سپس مفاهیم روشهای مذاکره در بحران؛ گرد آوری شده است. بنابراین بر اساس نتایج بدست آمده از تحقیق حاضر، می توان چنین بیان داشت که، هر فرد با هر حرفه ای باید خود را با روند صحیح مذاکره آشنا کند. روش های مختلفی برای انجام مذاکره موفق وجود دارد که می توانید با توجه به موضوع و شرایط مختلف انتخاب کنید. هر کسی در هر سطحی قادر است مهارت مذاکره را کسب کند و در طیف گسترده ای از فعالیت ها از آن بهره ببرد. در نهایت باید بدانید، مذاکره مهارت ویژه ای است و مزایای زیادی برای حل هرگونه اختلاف در اختیار افراد قرار می دهد.
شناسایی عوامل بروز شکست خدمات براساس قیف بازاریابی و ارائه راهکارهای چابک سازی (مورد مطاله: بانک ایران زمین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
131 - 160
حوزههای تخصصی:
هدف: پدیده شکست خدمات بیان کننده فاصله میان رضایت و انتظارات مشتریان از یک خدمت است. بی توجهی و نادیده گرفتن دلایل و علل بروز این پدیده به یک معضل تبدیل شده است. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی این عوامل و ارائه راهکار های برای کاهش نارضایتی مشتریان از خدمات بانکی داخلی براساس قیف بازاریابی است.روش: با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند قضاوتی جامعه آماری از بین کارمندان و مدیران بانک ایران زمین و مشتریان این بانک از سراسر کشور انتخاب شدند. تحقیق از نظر هدف توسعه ای-کاربردی است. روش تحقیق از نوع کیفی بوده و در جامعه اول، تعداد 23 نفر از کارمندان و مدیران بانک ایران-زمین و درجامعه آماری دوم، 13 نفرازمشتریان این بانک تعیین و مورد مصاحبه قرار گرفتند و با استفاده از نرم افزار MAXQDA تحلیل صورت گرفت. یافته ها:در مجموع 3 تم اصلی و 12 تم فرعی شناسایی شد. تم های اصلی شامل دلایل اصلی شکست خدمات بانکداری، انتقام گیری مشتری ناراضی و راهکار های برون رفت از شکست خدمات عنوان شد.نتیجه گیری: در هر مرحله از قیف بازاریابی امکان وقوع پدیده شکست خدمات و نارضایتی مشتریان وجود دارد. در مرحله آگاهی، شلوغی شعبه، صف انتظار، در مرحله علاقه، نبود کاربری راحت همراه بانک، در مرحله تمایل نداشتن تسهیلات مناسب می تواند سبب شکست خدمات گردد.
شناسایی عوامل مؤثر بر کیفیت گردشگری ورزشی دسترس پذیر (مورد مطالعه: سه استان شمالی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۷
1 - 40
حوزههای تخصصی:
این پژوهش عوامل موثر بر استانداردهای کیفیت گردشگری ورزشی دسترس پذیر در سه استان شمالی ایران(مازندران، گیلان، گلستان) را بررسی می نماید. پژوهش دارای رویکرد تفسیری، هدف اکتشافی، روش کیفی و استراتژی داده بنیاد مبتنی بر رویکرد ظاهرشونده بوده است. جامعه مورد مطالعه افراد دارای سمت های علمی و اجرایی شامل، متخصصان و اساتید حوزه مدیریت ورزشی،گردشگری، جمعیت شناسی آشنا به موضوع پژوهش، سالمندشناسی؛ افراد ستادی در هیات های ورزشی، بهزیستی، شهرداری بودکه هدفمند و با تکنیک گلوله برفی انتخاب شد. روش گردآوری دادها مصاحبه نیمه ساختار یافته با 18 تن از خبرگان بود. یافته ها نشان داد که عوامل موثر به ترتیب اهمیت شامل: عوامل اقتصادی، دانش و اطلاعات، فرهنگی- اجتماعی، عوامل مدیریتی، ارتباطات، و عوامل محیطی بوده است که در این میان عوامل اقتصادی بیشترین اهمیت را داشته است. بنابراین ضرورت دارد این عامل مورد توجه همه متولیان و نهاهای ذی ربط بالاخص مدیران مربوطه قرار گیرد
شناسایی عوامل مؤثر بر گردشگری رویداد: رویکرد کتاب سنجی و شبکه های عصبی مصنوعی (ANN)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۶۷
117 - 160
حوزههای تخصصی:
این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش جزء تحقیقات کیفی و کمی است. تحلیل های بخش کتاب سنجی مربوط به بخش کیفی و تحلیل های شبکه عصبی مربوط به بخش کمی می باشد روش بررسی کتاب سنجی سیستماتیک با نرم افزار VOSviewer و زبان برنامه نویسی R انجام شد. سه خوشه اصلی در بخش تجزیه و تحلیل هم رخدادی واژگان شناسایی شد، که شامل: (1) نوآوری در جاذبه های گردشگری رویداد (2) درگیری ذهنی نسبت به دلبستگی مقصد گردشگری رویداد (3) تجربیات گردشگری رویداد در رسانه های اجتماعی. در بخش کمی پس از نتایج چارچوب TCM-ADO در تحلیل های شبکه عصبی روی خوشه ها برای پیش بینی قصد بازدید مجدد گردشگری رویداد انجام شد. نتایج حاکی از آن است که متغیرهای رسانه های اجتماعی، تجربه و جاذبه های گردشگری، رضایت، وفاداری، نگرش های، درگیری ذهنی و وابستگی به محل برقصد بازدید مجدد اثرگذار می باشد.
توسعه مدل بیمه دیجیتال با رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
518 - 539
حوزههای تخصصی:
هدف: صنعت بیمه یکی از مهم ترین صنایع خدماتی ایران است که در چند سال اخیر، برخی از خدمات خود را به صورت آنلاین ارائه کرده است. همچنین به دلیل حضور استارتاپ های حوزه خدمات بیمه ای، شاهد ظهور ویژگی های بیمه دیجیتال در این صنعت هستیم. دیجیتالی سازی برای شرکت های متصدی بیمه، جریان های جدیدی از درآمد را به همراه آورده است؛ برای مثال از محافظت در برابر خطر تا جلوگیری از خطر تکامل یافته است؛ زیرا فناوری فرصتی را برای استفاده از پایش زمان واقعی و تصویرسازی فراهم می کند که پیش بینی کننده خطرهاست و به جلوگیری از آن ها کمک می کند؛ بنابراین اطلاعات موجود از مشتریان را افزایش می دهد. به علاوه، قدرت تحلیل کلان داده به بیمه گذاران امکان ارائه سریع و دقیق بیمه های دیجیتال (برای مثال در بیمه حوادث) را می دهد. هدف اصلی این پژوهش، توسعه مدل مفهومی بیمه دیجیتال است.
روش: این پژوهش از نوع اکتشافی توصیفی است و با رویکرد کیفی مبتنی بر نظریه داده بنیاد اجرا شده است. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۱۱ نفر از خبرگان صنعت بیمه بود که این افراد با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. کدگذاری براساس شاکله اشتراوس و کوربین به صورت کدگذاری های باز، محوری و انتخابی انجام شد. کدها و مؤلفه های بیمه دیجیتال (۳۵۵ کد باز، ۱۶ مقوله و ۶ دسته) از مصاحبه ها استخراج شدند و در قالب مدل مفهومی داده بنیاد قرار گرفتند.
یافته ها: مقوله محوری بیمه دیجیتال، شرایط علّی (تغییر نسل ها، بین المللی شدن صنعت بیمه، تنوع خدمات بیمه)، شرایط محیطی (بستر تکنولوژیک، بستر سازمانی، بستر فرهنگی)، شرایط مداخله گر (الزامات قانونی و ویژگی های صنعت بیمه) شناسایی شدند. افزون براین، راهبردهایی با رویکرد استراتژیک، سیستماتیک، تحول آفرین و توسعه فرهنگ و تفکر دیجیتال محور ارائه شد. در نهایت، مدل بیمه دیجیتال پیامدهایی برای ارزش های پیشنهادی مدل کسب وکار، منافع درون سازمانی و بازتاب های محیطی به همراه دارد که این پیامدها هم تشریح شدند.
نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که با توسعه فناوری های دیجیتال، به زودی صنعت بیمه دچار تحولاتی خواهد شد و این پژوهش ابعادی را معرفی کرد که باید در این تحول در نظر گرفته شود. با توجه به نتایج، پیشنهاد می شود به تکنولوژی های نوین سخت افزاری برای کمک به توسعه و تحول دیجیتال در صنعت بیمه توجه شود؛ به ویژه در بخش هایی که در زمینه موضوع اصالت ریسک موانع جدی به وجود می آورند. همچنین نقش توسعه فرهنگ دیجیتال در جامعه، سازمان های مرتبط و همچنین نهادهای قانونی و نظارتی برای کمک به توسعه و تحول دیجیتال در صنعت بیمه، بسیار حائز اهمیت است و در نهایت باید به وضع قوانین و اصلاح قوانین موجود و دستورالعمل هایی اقدام شود که در این مسیر مانع ایجاد می کنند.
نقش مولفه های رسانه های اجتماعی در تاثیرگذاری بر متغیرهای مدل آیدا در پذیرش بانکداری تلفن همراه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
224 - 247
حوزههای تخصصی:
رسانه های اجتماعی نقش مهمی در انتقال اطلاعات و پذیرش بانکداری تلفن همراه در نظام های بانکی دارند. رسانه های اجتماعی به عنوان یک منبع اطلاع رسانی، تبلیغاتی و تعاملی، می توانند تأثیر قابل توجهی بر متغیرهای آیدا، که مراحل مختلف رفتار خرید را نشان می دهند، داشته باشند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی تأثیر مولفه های رسانه های اجتماعی بر مراحل شناختی مشتریان تلفن همراه از طریق مدل آیدا در بین استفاده کنندگان از بانکداری تلفن همراه است . این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش از نوع پیمایشی است . جامعه آماری این پژوهش استفاده کنندگان بانک داری تلفن همراه در شهر تهران است که تعداد 384 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شده اند. تکنیک مورد استفاده در این پژوهش مدل معادلات ساختاری است . ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه و ابزار تجزیه و تحلیل اطلاعات نرم افزار آماری Smart PLS است . نتایج نشان می دهد که رسانه های اجتماعی می توانند به عنوان ابزاری موثر برای ارتقای خدمات بانکداری موبایلی مورد استفاده قرار گیرند. بنابراین بانک ها می توانند از طریق شبکه های اجتماعی، آگاهی از ویژگی ها و مزایای بانک داری همراه را افزایش داده و با طراحی استراتژی های رسانه های اجتماعی، استفاده از آن ها را تشویق کنند.
پیش بینی قصد خرید از طریق تجربه برند: چالش ها و فرصت های جدید در جذب و حفظ مشتریان با تأکید بر نگرش، اعتماد و دلبستگی به برند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
327 - 345
حوزههای تخصصی:
با ظهور اقتصاد مبتنی بر تجربه، از تجربه مشتری به عنوان یکی از مفاهیم اصلی در بازاریابی تجربی و همچنین مبنایی خلاقانه برای پیش بینی قصد خرید مشتری استفاده شده است. در این زمینه، مطالعات بازاریابی نشان می دهد که امروزه مصرف کننده خواهان مشارکت فعال در ایجاد تجارب برند است. لذا علاقه به بررسی پیامدهای تجربه برند با سرعت در حال افزایش است. با این حال، تجربه برند و آثار آن تا حد زیادی ناشناخته باقی مانده است. مطالعه حاضر با در نظر گرفتن نقش میانجی نگرش، اعتماد و دلبستگی به برند، به بررسی تأثیر تجربه برند بر قصد خرید پرداخته است. تحقیق پیش رو از نظر هدف کاربردی است و ماهیتی توصیفی-پیمایشی دارد. جامعه آمورد مطالعه پژوهش مصرف کنندگان لوازم آرایشی و بهداشتی در شهر تهران بودند. حجم نمونه با نرم افزار G-Power 3.1 355 نفر محاسبه و از روش غیراحتمالی در دسترس برای نمونه گیری استفاده شد. پرسشنامه ها از طریق یک پیمایش آنلاین گردآوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS 3 استفاده گردید. با آزمون فرضیه ها، تأثیر مستقیم تجربه برند بر نگرش، اعتماد و دلبستگی به برند و نیز تمامی این متغیرها بر قصد خرید تأیید شد. به همین ترتیب، نقش میانجی نگرش به برند در رابطه بین تجربه برند و قصد خرید تأیید گردید، اما نقش میانجی اعتماد و دلبستگی به برند رد شد. نتایج مطالعه مفاهیم نظری و مدیریتی متعددی برای کمک به مدیران کسب وکارها ارائه می کند تا ضمن افزایش فروش از طریق خلق تجارب مثبت برای مشتریان، برند بهتری ارائه دهند.
طراحی و اعتباریابی الگوی قصد خرید مجدد در تجارت الکترونیک کسب و کار به مشتری (B2C)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قصد خرید مجدد آنلاین اشاره به درجه ای از اعتقادات ادراکی مشتری به خرید مجدد یک محصول یا خدمت خاص با در نظر گرفتن وضعیت فعلی و شرایط احتمالی او دارد. بنابراین هدف مطالعه حاضر، طراحی الگوی قصد خرید مجدد در تجارت الکترونیک کسب وکار به مشتری(B2C) و شناسایی عوامل تأثیرگذار بر قصد خرید مجدد در تجارت الکترونیک و دسته بندی آن ها و تعیین روابط بین عوامل تأثیرگذار بر قصد خرید مجدد است. روش پژوهش ازنظر هدف کاربردی است و ازنظر روش جمع آوری داده ها، میدانی است. پژوهش حاضر ازلحاظ فرایند اجرا از نوع روش تحقیق آمیخته (کیفی و کمی) است. به همین منظور در بخش کیفی پژوهش با 36 تن از خبرگان، مصاحبه هایی صورت گرفت که بر اساس روش تحلیل تم، محتوای مصاحبه ها، تجزیه وتحلیل و کدگذاری شدند و درنهایت مدل پیشنهادی تحقیق ارائه گردید. بر اساس این مدل شش مفهوم اصلی (خصوصیات فنی، سیستم های پشتیبانی، مدیریت مشتریان، سازمانی، تجزیه وتحلیل مشتری، تحلیل محیطی) شناسایی شدند. سپس جهت تائید مدل به دست آمده، پرسشنامه محقق ساخته طراحی و در بین کلیه فروشگاه های آنلاین و مشتریان توزیع گردید و با روش معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت پی ال اس تجزیه وتحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان داد که تمامی عوامل شناسایی شده از مصاحبه ها، در افزایش قصد خرید مجدد در تجارت الکترونیک مؤثر بوده اند و مدل از اعتبار کافی برخوردار بوده است.
واکاوی عوامل مؤثر بر رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی در شرکت های فناوری محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چشم انداز معاصر صنایع فناوری محور، ادغام هوش مصنوعی در رصد فناوری برای تقویت نوآوری و حفظ رقابت ضروری است. هدف این پژوهش، توسعه چارچوبی برای رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی با تمرکز بر شرکت های فناوری محور است. این پژوهش با رویکرد کیفی به گردآوری داده ها از طریق روش فراترکیب سندلوسکی و بارسو پرداخت. این روش با بررسی نظام مند 28 مقاله مرتبط با هدف پژوهش از بین 253 مقاله اولیه انجام شد. مقاله های نهایی براساس معیارهای ورود به مطالعه انتخاب شدند. روایی پژوهش برطبق معیارها، برگزاری جلسات با اعضای تیم پژوهش، استفاده از کارشناس و ممیزی کل فرایند برای اجماع نظری تأیید شد و پایایی نیز از طریق برنامه مهارت های ارزیابی انتقادی مشخص شد. چارچوب رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی در شرکت های فناوری محوردر پنج بعد ترسیم شده است: ابزارهای رصد فناوری، چرخه عمر فناوری، محیط شرکت، رویکرد شرکت در مواجهه با محیط، و ظرفیت جذب شرکت. یافته ها بر نقش محوری ابزارهای رصد فناوری مبتنی بر هوش مصنوعی تأکید می کنند، پویایی های ظریف چرخه عمر فناوری را روشن می کنند، جنبه های چندوجهی محیط شرکت را آشکار می سازند، رویکردهای استراتژیک در مواجهه با چشم انداز فناوری درحال تحول را ترسیم می کنند، و بر ضرورت ظرفیت جذب برای استفاده موثر از فناوری های هوش مصنوعی تأکید می کنند. این پژوهش با ارائه بینش های عملی و راهنمایی استراتژیک، شرکت های فناوری محور را با پایه ای قوی برای پیمایش در تقاطع پیچیده هوش مصنوعی و رصد فناوری مجهز می کند، درنتیجه رشد پایدار، افزایش مزیت رقابتی و نوآوری پایدار را تسریع می کند.
نقش منابع انسانی در استقرار فناوری های صنعت 4.0 و هوشمندسازی صنایع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
187 - 225
حوزههای تخصصی:
امروزه هوشمندسازی و استفاده از فناوری های صنعت 4.0 به دلیل مزایای مختلفی همچون ردیابی مواد اولیه و محصولات تولید شده، کاهش هزینه ها و ... مورد توجه بسیاری از صنایع قرار گرفته است. یکی از مهم ترین عوامل در تسهیل استقرار صنعت 4.0، منابع انسانی است. هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش منابع انسانی بر استقرار صنعت 4.0 در صنعت فولاد یزد است. با استفاده از ادبیات پژوهش، 13 عامل مرتبط با منابع انسانی اثرگذار بر استقرار صنعت 4.0 شناسایی شده است. در ادامه با استفاده از رویکرد دلفی فازی و انتخاب 17 نفر از اساتید دانشگاهی و مدیران صنعت فولاد یزد با روش نمونه گیری گلوله برفی و نظرخواهی از آنان، سه عامل توانایی یادگیری مستمر، تحلیل داده و هوش تجاری و امنیت و حفظ حریم خصوصی مورد تأیید قرار نگرفتند. همچنین بر اساس خواست نویسندگان پژوهش از خبرگان مرتبط با اضافه کردن عوامل مرتبط بر اثرگذار بر استقرار صنعت 4.0، سه عامل آزادی عمل در انجام کار، زمان کافی برای انجام کار و نوآوری و خلاقیت معرفی شد. در نهایت با استفاده از رویکرد دیماتل فازی روابط علی- معلولی میان عوامل مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل نشان داد که همکاری و تعامل به عنوان مهم ترین عامل استقرار صنعت 4.0 در صنعت فولاد یزد است. سودمندی درک شده و جذب نیروی ماهر به عنوان اثرگذارترین عامل و نوآوری و خلاقیت و یادگیری و توانمندسازی به عنوان اثرپذیرترین عوامل بر استقرار صنعت 4.0 شناخته شده اند.
بررسی رابطه مدیریت دانش و خودکارآمدی کارآفرینی با نقش میانجی رهبری کارآفرینانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
64 - 45
حوزههای تخصصی:
امروزه، مدیریت دانش و خودکارآمدی کارآفرینانه نقشی حیاتی در موفقیت سازمان های کارآفرین ایفا می کنند. مدیریت دانش به عنوان فرآیندی استراتژیک برای شناسایی، خلق، ذخیره سازی و به اشتراک گذاری دانش، در افزایش اثربخشی و سودآوری سازمان ها نقش مهمی ایفا می کند. همچنین، خودکارآمدی کارآفرینانه، باور فرد به توانایی های خود در راه اندازی و مدیریت موفق یک کسب وکار نوپا، از جمله عوامل کلیدی موفقیت کارآفرینان است. در این میان، رهبری کارآفرینانه می تواند بر ارتباط بین مدیریت دانش و خودکارآمدی کارآفرینی تأثیرگذار باشد. از این رو پژوهش حاضر به بررسی رابطه مدیریت دانش و خودکارآمدی کارآفرینی با نقش میانجی رهبری کارآفرینانه پرداخته است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است که با روش توصیفی - همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مدیران و کارمندان ارشد شهرک صنعتی سیرجان بود که تعداد 384 نفر از آنان با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب گردیدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته ای بود که داده های گردآوری شده آن با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و Amos24 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که مدیریت دانش تأثیر مثبت و معناداری بر خودکارآمدی کارآفرینی دارد. همچنین، رهبری کارآفرینانه نقش تسهیل کننده ای در این رابطه ایفا می کند. بر اساس نتایج، پیشنهاد می شود شرکت های صنعتی از سیستم های مدیریت دانش بهره مند شده و از رهبران کارآفرین جهت تقویت خودکارآمدی کارآفرینی کارکنان استفاده نمایند.
تبیین سویه های گردشگری خلاق مبتنی بر توسعه پایدار روستایی و ارائه مدل مفهومی (مطالعه موردی: روستای اُوان قزوین)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
فضای گردشگری سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
1 - 20
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار روستایی فرایندی کیفی، همه جانبه، پیچیده، پویا و درون زا است که در جهت پاسخگویی به نیازهای اساسی روستا صورت می پذیرد و به دنبال ارتقای سطح کیفیت زندگی ساکنان روستا است. از سویی دیگر، با توجه به نقش اساس گردشگری به مثابه سرمایه و توسعه دهنده جامعه، گردشگری خلاق به عنوان شیوه ای نوین از توریسم با استقبال بسیاری مواجه شده است. درواقع گردشگری خلاق گونه جدیدی از گردشگری فرهنگی است که هم امکان رشد از طریق یادگیری و تجارب جدید را برای گردشگران فراهم می سازد و هم منجر به پویایی، مشارکت و خلاقیت در مکان/محیط موردنظر می شود. روستای اُوان در حاشیه ی شهر الموت قزوین طی فرآیند ارگانیک بر اساس تعامل بین عوامل طبیعی و انسانی تکامل یافته و دارای دریاچه و پتانسیل های طبیعی، چشم نوازی است. پرسش اصلی این پژوهش چگونگی تبیین سویه های گردشگری خلاق مبتنی بر توسعه پایدار روستایی و ارائه مدل مفهومی در روستای اُوان است. پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت پژوهش، از گونه پژوهش های کیفی و از نوع بنیادی، به لحاظ قصد پژوهش توصییفی-تحلیلی و از نظر منطق پژوهش، استدلال منطقی است. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که گردشگری خلاق به مثابه سفری با تجربه ای تکرارنشدنی و کنش مندانه و شامل سویه های کالبدی، زیست محیطی، فرهنگی، اجتماعی، مدیریتی، اقتصادی و راهبردهایشان است. همچنین توسعه روستایی به مثابه راه کارهایی جهت حفظ محیط روستا، با ساختاری مشخص از طریق برنامه مدون، تأمین مالی و آگاه سازی جامعه. سویه های گردشگری خلاق و توسعه پایدار روستایی متناظر با هم و همسو هستند. روستاها مسئله نیستند؛ بلکه خودشان راه حل هستند.