فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۲۱ تا ۴۴۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
سعادت از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم فلسفی و کلامی بحث سعادت و شقاوت است. لذا شایسته است دانسته شود که سعادت چیست. لذت، حکمت، خیر و علم است یا چیزی کاملتر و دربردانده همه اینها. سعادت غایت مطلق و مطلوب نهایی انسان است. سعادت همان چیزی است که انسانها دانسته، یا نداسته در پی آن هستند. و بینش ها و گرایشهای اصیل انسانی آن را تایید می کند.
سعادت چیزی است که با هدف خلقت و کمال نهائی انسان هماهنگی دارد.
بنابراین سعادتمند کسی است که در مسیر الی الله و کمال مطلق گام بر می دارد.
در این مقاله نخست به معنای لغوی و مفهوم اصطلاحی سعادت و شقاوت پرداخته شده و سپس دیدگاه صدرالمتالهین در حکت متعالیه و علامه طباطبائی در المیزان بیان شده است و در ضمن به سؤالاتی از این دست که آیا سعادت از امور حقیقی و مطلق است یا اعتباری و نسبی؟ سعادت امری ذاتی است یا اکتسابی؟ امری دنیائی است یا آخرتی و یا دنیائی ـ آخرتی؟ آرمانی یا دست یافتنی و... پاسخ داده شده است.
بررسی تغییر عقیده آنتونی فلو از منظر موافقان و مخالفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنتونی فلو، فیلسوف تحلیلی مشهور، پس از حدود 60 سال تلاش برای انکار خدا، اعلام کرد که با تکیه بر اسناد و شواهد علمی، وجود خدا را پذیرفته است. به گفته او، چرخش وی در جهت عمل به این اصل اساسی رخ داده است: «پیرو دلیل باش، هرکجا که تو را راهنمایی کرد».
فلو در دوره الحاد با تأکید بر مسائلی از قبیل شرور موجود در جهان و معناداری گزاره های دینی، عقیده خدا باوران را به چالش می کشد و بر اساس پیش فرض الحاد، مسئولیت ارائه دلیل را بر دوش آنها می گذارد. اما او نسبت به ملحدان نیز موضع مشابهی می گیرد و از این رو خود را نه خدا باور می داند و نه ملحد ایجابی؛ او موضع خویش را""الحاد سلبی "" می نامد. از همین رو می توان باور او را در دوره الحاد موقتی دانست؛ در نتیجه با آگاهی از اکتشافات جدید، به ویژه در حوزه ژنتیک، او براساس اصل دلیل خویش اعلام می کند که به خدا باور یافته است. اما مخالفان فلو بیشتر از روی تعصب می کوشند رویگردانی او را از الحاد، ناشی از کبر سن، ضعف حافظه و نقص دانش جلوه دهند. در این مقاله ضمن اشاره به تفکر اساسی فلو در دو دوره الحاد وخدا باوری، به نقد و بررسی آرای مخالفان می پردازیم و نشان می دهیم که چرخش فلو با اصول اساسی او در تعارض نبوده است.
کیفیت نزول قرآن و رهیافت های گوناگون آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۲ شماره ۲۹
حوزههای تخصصی:
چگونگی نزول قرآن از مباحث کهن تفسیری و کلامی است که مطمح نظر عالمان اسلامی قرار گرفته است. امروزه با پیش کشیدن مباحث تجربة دینی و تفسیر حقیقت دین و نبوت بر آن، برخی از روشنفکران، به انکار نزول آسمانی پرداخته و حقیقت قرآن را معلول تجربة دینی پیامبر اسلام9 تفسیر کردهاند.
نویسنده در این مقاله به تدوین و تحلیل دیدگاههای کهن و معاصر از چگونگی نزول قرآن میپردازد که عبارتند از: 1. نزول لفظی (قرآن عین کلام خدا)؛ 2. نزول معنایی (قرآن کلام نبوی)؛ 3. انکار نزول (قرآن محصول تجربة دینی پیامبر)؛ 4. نزول حقیقت مجردة قرآن (تفسیر عرفانی).
در این نوشتار، روشن خواهد شد نظریة اول که نظریة معروف متکلمان و مفسران است، هر چند با ظواهر آیات سازگاری دارد، مبانی و اصول فلسفی و عرفانی، آن را بر نمیتابد که در متن مقاله به نظریه بزرگانی مانند محییالدین، صدرالمتألهین و امام خمینی اشاره خواهد شد. نظریة چهارم، برگزیدة عارفان و حکمت متعالیه است که با آیات و مبانی عقلی و فلسفی جمع میشود.
تجدید حیات فرهنگ و تمدن اسلامی
منبع:
قبسات ۱۳۷۸ شماره ۱۴
حوزههای تخصصی:
معرفت شناسی اصلاح شده و عقلانیت باور دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۲ شماره ۲۸
حوزههای تخصصی:
معرفتشناسی اصلاح شده که گاه به آن معرفتشناسی کالوینیستی نیز گفته میشود، یکی از شاخههای نوپیدای معرفتشناسی دینی است که به طریقی نو از باور دینی دفاع میکند. طرفداران این مکتب نه دفاع ایمانگرایانه و غیرعقلانی از دین را میپذیرند و نه استدلال ورزی برای دفاع عقلانی از دین را راه مناسبی میدانند. این اندیشهوران برای تبیین دیدگاه خود، سراغ مبانی معرفتی غرب درگذشته میروند و معتقدند که تاکنون بیشتر کوششهای عقلانی برای دفاع از دین در قالب مبناگرایی کلاسیک که دیدگاه رایج و حاکم بر اندیشة غرب است، صورت پذیرفته. منتقدان به دین نیز با همین پیشفرضها به انتقاد از دین پرداختهاند؛ اما به گفتة آنها، این دیدگاه، امروزه در معرض انتقادات متعددی قرار دارد و دیگر نمیتوان بر اساس آن، از باورهای دینی دفاع کرد یا آنها را مورد حمله قرار داد. آلوین پلانتینگا، فیلسوف دین و نمایندة سرشناس مکتب معرفتشناسی اصلاح شده، بیش از همه از این رویکرد جانبداری میکند. دیدگاه وی در این زمینه را میتوان تحت عنوان مقالة معروفش چنین خلاصه کرد: «ایا اعتقاد به خدا، واقعاً پایه است؟»
در این نوشتار، پس از تبیین دیدگاه پلانتینگا دربارة معرفتشناسی اصلاح شده، به نقد و بررسی این دیدگاه خواهیم پرداخت.
محرک نخستین ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده
ارسطو که رسالههای مختلفی دربارة فیزیک، مابعدالطبیعه و مانند آن نگاشته است، ضمن اذعان به واقعی بودن حرکت و تغییر، استدلال کرده است که چون هر متحرکی نیازمند محرک است پس باید یک محرک اوّلی و آغازین وجود داشته باشد، اما چنان محرکی چگونه میتواند همه عالم را به حرکت درآورد.
ارسطو برای توضیح مسأله به تمثیل رابطه عاشق و معشوق متوسل میشود. برطبق فلسفه سنّتی محرک اول، عالم را از راه علیت غایی و نه علیت فاعلی به حرکت درمیآورد.
شواهدی بر پذیرش عمومی این دیدگاه در میان فیلسوفان شرق و غرب عالم دیده میشود. این مقاله کوششی است برای نشان دادن خطای این برداشت عمومی و اینکه محرک اول ارسطو علاوه بر علت غایی، علت فاعلی هم است؛ یکی به این دلیل که اساساً برهان ارسطو برای اثبات محرک اول از طریق علیت فاعلی است ثانیاً، خود ارسطو محرک اول را فاعل حرکت میداند.
وجود محمولى
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای متافیزیک باوری معاصر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
چکیده
در این مقاله به بررسى پاسخهاى مختلف به این پرسش پرداختهایم که آیا مفهوم «وجود» در قضایاى هلیه بسیطه، مانند «خدا هست» ، محمول است . روشن شدن این مسئله مىتواند اعتبار یا عدم اعتبار براهین وجودشناختى و حتى جهانشناختى را روشن کند .
در بخش اول، مقاله آرا، ادله و نتایج مسئله از دیدگاه فیلسوفان غربى مطرح و بررسى شده است و بخش دوم، به بررسى آرا، ادله و نتایج مسئله به صورت مقایسهاى بین فیلسوفان غربى و مسلمان مىپردازد .
توهم خدا یا توهم داوکینز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار پیش رو، شرح تقابل اندیشه دو شخصیت معروف در دو حوزه الهیات و الحاد است. یکى از این دو، ریچارد داوکینز، مى کوشد در کتاب «پندار خدا» از همه تخصص خود در حوزه زیست شناسى فرگشتى یارى بجوید و به بى خدایى و الحاد برسد و در نقطه مقابل، آلیستر مک گراث، با تصنیف کتاب «پندار داوکینز» تلاش دارد به نقدى منصفانه از این کتاب بپردازد و به مخاطبان نشان دهد که علوم تجربى و به طور خاص، نظریه فرگشت با خداباورى در تنافى نیستند. نکته درخور توجه اینکه هر دو نفر در فضاى دانشگاه آکسفورد تنفس کرده و هر دو تجربه الحاد را از سر گذرانده اند؛ با این تفاوت که اولى هنوز با پافشارى بر الحاد خود، مشهورترین و پرارجاع ترین ملحد جهان شده، ولى دومى با وجود تخصص در علوم تجربى، از الحاد دست شسته و به مدافعى سرسخت براى خداباورى بدل گشته است.
نقد و بررسی نظریه مثل افلاطون و انتقادات وارده بر آن با نگاه ویژه به ارسطو (مقاله علمی وزارت علوم)
فلسفه از نظر ویتگنشتاین دوم
حوزههای تخصصی:
چکیده
این مقاله به بررسى دیدگاه ویتگنشتاین دوم درباره فلسفه مىپردازد. نگاه او به فلسفه تفاوتى بنیادین با دیدگاههاى غالب فیلسوفان دارد. فلسفه نزد او نه حل مسائل به روشى جدید، بلکه بازخوانى دوباره اصل مسائل فلسفى است. براى رسیدن به این هدف گزارههاى گرامرى مطرح مىشود که وظیفه آن بررسى کاربردهاى واژهها و نشان دادن استعمالات نابجاى آنهاست. «بازىهاى زبانى» از ابداعات دیگر اوست که نقش مهمى در نشان دادن تنوّع حوزههاى مختلف زبانى به عهده دارد، بازىهایى که شباهت آنها خانوادگى است و همه به نوعى قاعدهمندند. ویتگنشتاین بازىهاى زبانى مختلف را به صورت امورى بدیهى مىپذیرد و صرفا آنها را توصیف مىکند. از این رویکرد به «طبیعتگرایى ویتگنشتاین» تعبیر شده است. زبان صورت زندگى است و قابل تفکیک از سایر فعالیتهاى انسان نیست. ویتگنشتاین زبان را نهادى انسانى مىداند؛ یعنى زبان مجموعهاى از فعالیتهاىِ خود ـ ارجاع و جمعى است. بررسى خصوصیات زبان و بازى ما را به شناخت دقیقترى از بازىهاى زبانى مىرساند. ویتگنشتاین این شناخت دقیق را براى آشکار کردن مرزهاى بازىها از یکدیگر و در نهایت، ایضاح مشکلات فلسفى بهکار مىگیرد. انتهاى مقاله به مقایسهاى میان تراکتاتوس و تحقیقات فلسفى مىپردازد و نشان مىدهد که چگونه رأى ویتگنشتاین درباره گزارههاى فلسفى، از تراکتاتوس تا تحقیقات فلسفى دچار تحوّل شده است.
پراکلیتوس در انجیل یوحنا و تجلّی آن در عرفان اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در انجیل یوحنا مسیح بشارت آمدن کسی را میدهد که نام او پراکلیتوس یا پاراکلیتوس است. پراکلیتوس بمعنی «ستوده» یا «محمد» واژهیی است که در متون کهن بکار رفته است و پاراکلیتوس بمعنی «تسلی دهنده» یا «روح القدس» واژه مورد قبول کلیساست.
این مقاله با جستجو در نظریه عرفانی تجلّی و چگونگی ظهور اسماء و صفات الهی در مراتب مختلف هستی و مظهریت انسان کامل برای اسم اعظم خداوند و تجلّی آن در وجود پیامبر اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) و نیز تداوم آن با حضور بقیة الله (عج)، در پی اثبات این مدعاست که آنچه در انجیل یوحنا، مسیح بشارت آمدنش را داده، همان حقیقت محمدیه(ص) است که با همة انبیا بوده و در وجود نبی اکرم(ص) و ائمه معصومین(ع) بکمال ظهور رسیده است.
در این راستا ابتدا به تبیین تجلّی اول و ظهور حقیقت محمدیه که «عقل اول» و «روح القدس» نامهای دیگر آن هستند، میپردازیم و سپس به تجلی دوم اشاره میکنیم که در نتیجة آن همة موجودات که در تجلّی اول در علم الهی حضور دارند، در عالم خارج بمنصه ظهور میرسند و حقیقت محمدیه که بعنوان انسان کامل در لباس نبوت، رسالت و امامت نمودار میگردد و بر همة عوالم وجود ولایت دارد، همان تسلی دهنده، روح القدس یا ستوده است که مسیح بشارت آمدن و ماندنش را داده است. ازاینرو باوجود تفاوت مفهومی میان دو واژة پراکلیتوس و پاراکلیتوس، بلحاظ مصداقی میان این دو واژه تقاوتی وجود ندارد و مصداق هر دو یک حقیقت میباشد و آن حقیقت محمدیه (ص) است.
اهداف و آرمان های حکومت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۰ شماره ۲۰ و ۲۱
حوزههای تخصصی:
فلسفه رسانه چیست؟
حوزههای تخصصی:
دانش جدید و میان رشته ای فلسفه رسانه (Media Philosophy ) حدود ده سال است که در کشورهایی از قبیل آلمان، و آمریکا مورد توجه محققان علوم فلسفی، اجتماعی و ارتباطات قرار گرفته است. اینکه این دانش خود از میان رشته ها و علوم دیگر به طور طبیعی متولد شده و یا به تلقیح برخی علوم با یکدیگر با انتظارات معینی به وجود آمده است، بحث جداگانه ای لازم دارد که در هر صورت، باعث مطرح شدن مسایل جدیدی در حوزه ارتباطات و رسانه های جدید شده است.
جایگاه فلسفه رسانه و نسبت آن با تقسیمات اساسی فلسفه، ماهیت فلسفه رسانه و توجه به هویت و روش و مسایل این دانش، و هم چنین، خانواده فلسفه رسانه و بستگان آن دانش، و در نهایت، فلسفه رسانه گسترش مرزهای دانش و یا ضرورتی بومی، محورهای اصلی این نوشته را تشکیل می دهد.
در تبیین جایگاه دانش فلسفه رسانه، دو تقسیم اصلی فلسفه به فلسفه مطلق و فلسفه مضاف، و فلسفه قاره ای و فلسفه تحلیلی عنوان خواهد شد، و نسبت دانش فلسفه رسانه در اقسام آن بررسی و نتایج آن ارائه خواهد شد. سپس، در بحث ماهیت دانش فلسفه رسانه، نسبت این دانش جدید با معرفت های درجه اول و درجه دوم و فلسفه های مضاف مورد توجه قرار خواهد گرفت و به دنبال آن روش معتبر این علم تبیین خواهد شد. در ادامه نوشته، تقسیم بندی مهم فلسفه رسانه به فلسفه نظری رسانه و فلسفه عملی رسانه و شرح اقسام آن مطرح خواهد شد.
معرفی معرفت شناسان (8): ایمره لاکاتوش(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن ۱۳۸۳ شماره ۱۷
حوزههای تخصصی:
عصر تصویر جهان
سوبژکتیویته در فلسفه دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۰
75-100
حوزههای تخصصی:
سوبژکتیویته عبارت است از اصالت من انسان در قلمروهای معرفت شناسی، جهان شناسی، اخلاق، زیبا شناسی، هنر، دین و علم. شکاکیت عمومی دکارت اورا به سوبژکتیویته رهنمون شد، زیرا او بعد از شک در همه چیز، وجود خود را به صورت اولین و تنها موجود یقینی یافت و بر همین پایه، قضیۀ« می اندیشم پس هستم» را شالوده هر نوع شناختی و هرگونه موجودی در عالم، از جمله وجود خداوند و اشیای جسمانی، قرار داد. دکارت عقل آدمی را در مسئله شناخت،بی نیاز از غیر خود دانست و در این راستا برای شکل دادن به ساختمان علم، فقط به سراغ مفاهیم فطری ذهنی می رود، مفاهیمی که تنها با قاعده ی وضوح و تمایز، که خود برگرفته از ذهن آدمی است، می توان بدانها دست یافت.اصالت سوژه (من انسان)، تمام بخش های فلسفه دکارت را دربرگرفته و در این فلسفه تمام جهان، به صورت مجموعه ای از ابژه ها، خودنمایی می کند و عالم جز تصویری که آدمی از آن ساخته است، حقیقت دیگری ندارد. بنابراین، یگانه سوژه حقیقی، چیزی نیست جز من انسانی و لذا گستره سوبژکتیویته در فلسفه دکارت کاملاً مشهود است. فلسفه دکارت با چنین نگاه سوبژکتیوی فلسفه جدید غرب را به مسیری نو انداخت. از این رو دوران جدید را، دوران سوبژ کتیویسم نامیده اند.
نظریه کنش گفتاری جان آستین و فهم زبان قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات ۱۳۸۱ شماره ۲۵
حوزههای تخصصی:
مفهوم «نیستی» در اندیشه هایدگر و فلسفه چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل بحث نیستی در فلسفه هایدگر به خصوص در آثار متأخر وی، و جایگاهی که وی برای نیستی در وصول به حقیقت هستی و آشکارگی قائل است، اهمیتی به سزا در تاریخ فلسفه غرب دارد. هایدگر این بحث را در فرازهای مختلف، از جمله در تبیین دازاین و اگزیستانس و در راهیابی به نسبت های انتولوژیک به صورتی ایجابی و نه سلبی مطرح می کند. وی دازاین را در سیر به سوی نیستی و در حالت ترس آگاهی(Angst) به تصویر می کشد. از طرف دیگر چنین می نماید که مفهوم نیستی در فلسفه های چینی از مفاهیم اصلی و کلیدی محسوب می شود. در تفکر چینی، درهم تنیدگی هستی (Yu) و نیستی(Wu) عامل مؤثری برای درک وحدت و همبستگی میان نیروها و پدیده ها، فعّالیت ها و انفعالات و معنا بخشی به کنش های میان هستنده ها تلقی می شود که با نگرشی هستی شناختی قابل تشخیص است. مسئله اصلی این جستار، ویژگی نیستی و کارکرد آن در تعامل «هستی»(Being) و «ناهستی»(Non Being) است. در این نوشتار برآنیم تا ضمن بررسی معناهای مختلف «نیستی» در دو فلسفه، به تحلیلی تطبیقی در مورد کارکرد این مفهوم در ارتباط میان «نیستی» و «هستی» بپردازیم. همچنین تلاش شده مفهوم غیر پوچ گرایانه و غیرسلبی «نیستی» در فلسفه چین به خصوص در آیین های دائویی(Daoism) و ذن بودیسم Zen Buddhism)) با معنای نیستی در اندیشه هایدگر مورد مقایسه قرار گیرد و ضمن بررسی مفاهیمی مانند «حقیقت و گشایش»، «راه» و «رهایی از تفکر»، تقرب به سوی هستی مورد کاوش قرار گیرد.
بررسی «تنهایی اگزیستانسیال» در دنیای مدرن و روش های مواجهه با آن با تکیه بر آراء «اروین یالوم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اگزیستانسیالیسم معاصر از چهار دغدغه یا دلواپسی غایی سخن به میان می آید که سبب دلهره و اضطراب آدمی می شود. این دلواپسی ها عبارتند از آزادی، پوچی، مرگ و تنهایی. آدمی به دنبال امنیت در بیغوله ی این دلواپسی هاست. در این مکتب فلسفی و ادبی، فرد انسانی به عنوان فاعلی آگاه شناخته می شود که در تجربه ی هستی و لمس معنای وجود، به طور بی واسطه با حقیقت زندگی رویارو شده و پوچی و بی معنایی زندگی خود را در می یابد، آنگاه با تکیه بر پاسداشت گوهر "آزادی" و با استفاده از امکان گزینش و انتخاب، هدفی برای خود برگزیده و بدین شکل به سلسله رویدادها و حوادثی که "زندگی" نامیده می شود، معنا و مفهوم می بخشد. اروین یالوم در راستای این تفکرات سعی نموده دغدغه های وجودی از جمله تنهایی را که منجر به مشکلات و اختلال در زندگی می شود را بررسی کرده و برای آن ها راه حل هایی بیابد. در این نوشتار برآنیم با بررسی چیستی و انواع تنهایی، روش های مقابله با این معضل را با تکیه بر رویکرد اگزیستانسیالیستی ارائه کنیم.