مطالب مرتبط با کلیدواژه

مبناگرایی‌ کلاسیک


۱.

معرفت شناسی اصلاح شده و عقلانیت باور دینی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نسبی‌گرایی معرفت‌شناسی اصلاح شده عقلانیت باور دینی مبناگرایی‌ کلاسیک انواع‌ انتقادات‌ به‌ دین طرح‌ آکویناس‌ - کالوین انتقادات‌ به‌ معرفت‌شناسی‌ اصلاح‌ شده انتقاد کدو تنبل

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۷۱۱۲
معرفت‌شناسی‌ اصلاح‌ شده‌ که‌ گاه‌ به‌ آن‌ معرفت‌شناسی‌ کالوینیستی‌ نیز گفته‌ می‌شود، یکی‌ از شاخه‌های‌ نوپیدای‌ معرفت‌شناسی‌ دینی‌ است‌ که‌ به‌ طریقی‌ نو از باور دینی‌ دفاع‌ می‌کند. طرفداران‌ این‌ مکتب‌ نه‌ دفاع‌ ایمان‌گرایانه‌ و غیرعقلانی‌ از دین‌ را می‌پذیرند و نه‌ استدلال‌ ورزی‌ برای‌ دفاع‌ عقلانی‌ از دین‌ را راه‌ مناسبی‌ می‌دانند. این‌ اندیشه‌وران‌ برای‌ تبیین‌ دیدگاه‌ خود، سراغ‌ مبانی‌ معرفتی‌ غرب‌ درگذشته‌ می‌روند و معتقدند که‌ تاکنون‌ بیش‌تر کوشش‌های‌ عقلانی‌ برای‌ دفاع‌ از دین‌ در قالب‌ مبناگرایی‌ کلاسیک‌ که‌ دیدگاه‌ رایج‌ و حاکم‌ بر اندیشة‌ غرب‌ است، صورت‌ پذیرفته. منتقدان‌ به‌ دین‌ نیز با همین‌ پیش‌فرض‌ها به‌ انتقاد از دین‌ پرداخته‌اند؛ اما به‌ گفتة‌ آن‌ها، این‌ دیدگاه، امروزه‌ در معرض‌ انتقادات‌ متعددی‌ قرار دارد و دیگر نمی‌توان‌ بر اساس‌ آن، از باورهای‌ دینی‌ دفاع‌ کرد یا آن‌ها را مورد حمله‌ قرار داد. آلوین‌ پلانتینگا، فیلسوف‌ دین‌ و نمایندة‌ سرشناس‌ مکتب‌ معرفت‌شناسی‌ اصلاح‌ شده، بیش‌ از همه‌ از این‌ رویکرد جانبداری‌ می‌کند. دیدگاه‌ وی‌ در این‌ زمینه‌ را می‌توان‌ تحت‌ عنوان‌ مقالة‌ معروفش‌ چنین‌ خلاصه‌ کرد: «ایا اعتقاد به‌ خدا، واقعاً‌ پایه‌ است؟» در این‌ نوشتار، پس‌ از تبیین‌ دیدگاه‌ پلانتینگا دربارة‌ معرفت‌شناسی‌ اصلاح‌ شده، به‌ نقد و بررسی‌ این‌ دیدگاه‌ خواهیم‌ پرداخت.
۲.

بررسی و نقد دیدگاه معرفت شناسانه پلنتینگا(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: مبناگرایی مبناگرایی‌ کلاسیک برون گرایی اعتمادگرایی معرفت شناسی اصلاح شده پلنتینگا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۶۸ تعداد دانلود : ۲۷۸
نظریه معرفت شناسانه الوین پلنتینگا در باب توجیه با این که اختلافاتی بسیار با مبناگرایی کلاسیک دارد، در ذیل نظریات مبناگرایانه قرار می گیرد. در این مقاله پس از معرفی مبناگرایی در باب توجیه، با اشاره به مبناگرایی کلاسیک، به انتقادات پلنتینگا علیه این نوع از مبناگرایی پرداخته ایم. در ادامه با توجه به اینکه دیدگاه پلنتینگا درباره توجیه، دیدگاهی برون گرایانه و اعتمادگرایانه می باشد، اشاره ای به این دو جریان شده و سپس نظریه مبناگرایانه پلنتینگا را برررسی کرده ایم. در پایان نقدهایی بر دیدگاه وی مطرح شده است که برخی از این نقدها متوجه وجه برون گرایانه بودن دیدگاه وی و برخی دیگر متوجه جنبه اعتمادگرایانه نظر او است.
۳.

امکان سنجی اثبات پذیری گزاره های دینی با تأکید بر مبناگروی کلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اثبات پذیری معرفت پیشین و پسین معرفت شناسی اصلاح شده مبناگرایی‌ کلاسیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۱۱ تعداد دانلود : ۳۹۲
یکی از اصلی ترین مباحث فلسفه دین بدون کمترین تردید، بحث اثبات پذیری گزاره های دینی است. در این بحث به امکان سنجی اثبات گزاره های دینی بر اساس بنیان های عقلی به گونه ای که ارضاکننده حس حقیقت طلب انسان باشد، پرداخته می شود. دسته ای از مخالفان عقل گرایانی هستند که به نظر می رسد قصد دارند، بساط ایمان را به بهانه ارزش عقل جمع کنند و عده ای ایمان گرایانی که ایمان را فوق طور و مقام عقل می دانند و بخشی هم پوزیتویست هایی که معیار معناداری یک گزاره را تجربی بودن آن می دانند. در مقابل عده ای با مصلحت سنجی یا با اختیار مبناگرایی سنتی یا معرفت شناسی اصلاح شده، به عنوان مبنای معرفت شناختی خود، در تلاش برای اثبات گزاره های دینی هستند. یقین بالمعنی الاخص متاع ارزشمندی است که هر گروهی برای امکان یا عدم امکان رسیدن به آن استدلال می کند و بر این اساس مدعی اثبات پذیری یا عدم اثبات پذیری گزاره های دینی می شوند از میان روش های مذکور، روش مبناگرایی با رویکرد کلاسیک مدعی تأمین این غایت قصوی است. در این پژوهش مدعیات هر یک از انظار مختلف و نقدهای وارد بر آن بررسی و تلاش شده است تا تحقق چنین معرفتی در حیطه گزاره های پیشینی دینی را نه تنها ممکن، بلکه واقع و محقق شده نشان دهد.
۴.

مبناگرایی کلاسیک و ساختار توجیه دانش تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مبناگرایی‌ کلاسیک ساختار توجیه دانش تاریخی تبیین تاریخی نظریه برساختی تاریخ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲ تعداد دانلود : ۱۲
نقش مطالعات تاریخی در تنظیم مناسبات اجتماعی و برساخت نظم گفتمانی جوامع، پرسش از مبانی اعتبار دانش تاریخی را ضروری و اندیشه وران را به ارزیابیِ منطقِ تفکرِ تاریخی در پرتو ضوابط معرفت شناسانه رهنمون کرده است. «مبناگرایی کلاسیک» یکی از این ضوابط معرفت شناسانه است که گروهی از اندیشمندان غربی و فیلسوفان مسلمان معاصر جهت اعتبارسنجی حوزه های معرفتی تجویز می نمایند. مبناگرایی کلاسیک با این ادعا که توجیه هر ادعای معرفتی مستلزم دسترسی به باورهای پایه خطاناپذیر و استنتاج قیاسی باورهای غیرپایه از باورهای پایه است، شروط سخت گیرانه ای را تجویز می کند که دانش تاریخی توان برآورده کردن آن را ندارد. عدم دسترسی مستقیم مورخ به کنش های انسانی در گذشته، آمیختگی شواهد تاریخی با ذهنیت مورخان، دشواری فهم عینی شواهد مکتوب و توجیه گزاره های تاریخی با ارجاع به منابع خطاپذیری همچون گواهی و حافظه موانعی است که اجازه تولید گزاره های پایه خطاناپذیر در ساحت بازشناسی واقعیت های تاریخی را نمی دهد. ازسوی دیگر، نابسندگی تلاش های مورخان برای گذر از مسئله اذهان دیگر و همچنین، ناتوانی آنها در توجیه خطاناپذیری فرضیه های جهان شمول موانعی است که اجازه تولید باورهای پایه خطاناپذیر در ساحت تبیین تاریخی را نمی دهد. با استناد به این دلایل است که نگارنده مبناگرایی کلاسیک را نظریه مناسبی برای ترسیم ساختار توجیه دانش تاریخی نمی انگارد و بر آن است که ساختار توجیه دانش تاریخی را باید براساس ظرفیت های مطالعات تاریخی ترسیم نمود.