مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
گرامر
حوزه های تخصصی:
چکیده
این مقاله به بررسى دیدگاه ویتگنشتاین دوم درباره فلسفه مىپردازد. نگاه او به فلسفه تفاوتى بنیادین با دیدگاههاى غالب فیلسوفان دارد. فلسفه نزد او نه حل مسائل به روشى جدید، بلکه بازخوانى دوباره اصل مسائل فلسفى است. براى رسیدن به این هدف گزارههاى گرامرى مطرح مىشود که وظیفه آن بررسى کاربردهاى واژهها و نشان دادن استعمالات نابجاى آنهاست. «بازىهاى زبانى» از ابداعات دیگر اوست که نقش مهمى در نشان دادن تنوّع حوزههاى مختلف زبانى به عهده دارد، بازىهایى که شباهت آنها خانوادگى است و همه به نوعى قاعدهمندند. ویتگنشتاین بازىهاى زبانى مختلف را به صورت امورى بدیهى مىپذیرد و صرفا آنها را توصیف مىکند. از این رویکرد به «طبیعتگرایى ویتگنشتاین» تعبیر شده است. زبان صورت زندگى است و قابل تفکیک از سایر فعالیتهاى انسان نیست. ویتگنشتاین زبان را نهادى انسانى مىداند؛ یعنى زبان مجموعهاى از فعالیتهاىِ خود ـ ارجاع و جمعى است. بررسى خصوصیات زبان و بازى ما را به شناخت دقیقترى از بازىهاى زبانى مىرساند. ویتگنشتاین این شناخت دقیق را براى آشکار کردن مرزهاى بازىها از یکدیگر و در نهایت، ایضاح مشکلات فلسفى بهکار مىگیرد. انتهاى مقاله به مقایسهاى میان تراکتاتوس و تحقیقات فلسفى مىپردازد و نشان مىدهد که چگونه رأى ویتگنشتاین درباره گزارههاى فلسفى، از تراکتاتوس تا تحقیقات فلسفى دچار تحوّل شده است.
تأثیر محیط تدریس، میزان تحصیلات، تجربه تدریس، و جنسیت بر باورهای معلمان زبان انگلیسی دربارة گرامر و تدریس گرامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از جنبه های تدریس نظر و باورهای معلم درباره تدریس، یادگیری، یادگیرنده، محتوی تدریس، و به طور کلی مسایلی است که در کار خود با آن سر و کار دارد. هدف اصل این تحقیق مطالعه تاثیر عوامل فردی چون میزان تحصیلات، میزان تجربه تدریس، و جنسیت و عوامل محیطی چون محیط تدریس بر نظر و باور معلمان زبان درباره تدریس گرامر است. بدین منظور 130 معلم زبان زن و مرد و با مدرک تحصیلی لیسانس و فوق لیسانس و تجره تدریس متفاوت که در مدارس دولتی و مؤسسات خصوصی زبان تدریس می کردند انتخاب شدند. آنان پرسشنامه ای 25 سؤالی- با مقیاس لیکرت- را پاسخ دادند که 5 عنصر باور آنان درباره گرامر را مورد پرسش قرار می داد: معنی و مفهوم گرامر/ اهمیت گرامر/ روش و شیوه تدریس گرامر/ نحوه تصحیح اغلاط گرامری/ و تکنیک ها، فعالیت ها، تمرینات، و فرایندهای مورد استفاده در تدریس گرامر. نتایج آزمون- ت نشان داد که نظر و باور معلمان با میزان تحصیلات، تجربه تدریس، و محیط تدریس متفاوت درباره گرامر یکسان نیست و تفاوت معنی داری بین آنان وجود دارد در حالی که تفاوت معنی داری بین نظر و باورهای معلمان زن و مرد (جنسیت) درباره گرامر و تدریس آن وجود ندارد. این نتایج برای آموزش معلمان کاربرد دارد.
چگونه کتابهای درسی و دانش آموزان هر دو اشتباه می کنند (اصل مقاله به زبان انگلیسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یادگیری بسیاری از نکات گرامری انگلیسی در یک محیط خارجی مشکل می باشد. افعال وجهی یکی از این ساختارهایی است که معمولا یادگیری آن برای دانش آموزان دشواراست. افعال وجهی نه تنها ازنظر معنایی سخت وپیچیده هستند بلکه در بعضی موارد که کلمه های معادل آن ها در زبان مادری وجود ندارد مشکلات بزرگتری را برای دانش آموختگان زبان انگلیسی بوجود می آورند. یکی از این زبان ها زبان مالایی است که در کشور مالزی صحبت می شود و به همین دلیل دانش آموزان مالزیایی در استفاده از افعال وجهی در زبان انگلیسی مشکل دارند و یادگیری آنها به میزان زیادی بستگی به نوع آموزشی دارد که این دانش آموزان دریافت می کنند. این مقاله ابتدا افعال وجهی موجود در یک مجموعه ساخته شده از کتابهایی که در مالزی تدریس می شود را با مجموعه مرجع مقایسه کرده و به این نتیجه رسید که این افعال از نظر کثرت وقوع با مجموعه مرجع متفاوت بوده است. سپس مجموعه ساخته شده از کتاب های تدریس شده در مالزی با مجموعه ساخته شده از انشاء های نوشته شده دانش آموزان سال چهارم متوسطه مقایسه شد و محققین به این نتیجه رسیدند که نه تنها کثرت وقوع افعال وجهی در دو مجموعه بسیار با هم تفاوت دارند بلکه دانش آموزان مالزیایی غلط های بسیاری در ساختار این افعال دارند. دلایل احتمالی این عدم تطبیق و همچنین چگونگی مفید واقع شدن این اطلاعات برای معلمین و نویسندگان کتاب در این مقاله بحث شده است.
بررسی پدیده دستورنویسی برای زبان های خارجی در ایران
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر سعی دارد با بررسی شیوه تدوین و مطالب دستورزبان هایی که پژوهش گران و اساتید ایرانی در فاصله سال های 1357 تا کنون به زبان فارسی برای زبان های انگلیسی، آلمانی، فرانسه، اسپانیایی، ایتالیایی و ترکی استانبولی نگاشته اند، پدیده دستورنویسی برای این زبان ها را با دیدی انتقادی مورد پژوهش قرار دهد. در مجموع 347 مورد به عنوان نمونه ها (داده ها)ی مقاله حاضر انتخاب شدند و از میان این موارد تعداد 100 مورد به صورت تصادفی انتخاب شده و پس از تهیه کتاب های موردنظر، نحوه تدوین مطالب، نقاط قوت و کاستی های آن ها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده حاکی از این است که دستورزبان های نگاشته شده دارای نقاط ضعف بنیادین و اساسی بوده و به هیچ وجه نتوانسته اند جایگزین متون درسی اصلی این زبان ها شوند؛ هرچند برای طیف خاصی از مخاطبان همیشه جذابیت داشته اند. از سوی دیگر، کتاب های حاضر بیشتر جنبه های اقتصادی را لحاظ کرده و عمدتاً نیازهای بازار را مدنظر دارند و از این رو، هیچ اقبالی در آموزشگاه های زبان و دانشگاه های داخل کشور به چنین کتاب هایی نشان داده نمی شود. دوازده مورد از کاستی های این نوع دستورزبان ها و چهار مورد از مزیت های آن ها به طور مفصل در متن مقاله توضیح داده شده اند.
«زبان پدیده شناختیِ» ویتگنشتاین؛ چیستی، خاستگاه و چراییِ ارائه و طرد آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
165 - 193
حوزه های تخصصی:
ویتگنشتاین در سال 1928، در مقطعی کوتاه، طرحی را دنبال می کرد که خود از آن با عنوان «زبان پدیده شناختی» نام می بَرد. کشف برخی کاستی ها در کلیت رساله (از جمله «مسئله ناسازگاری رنگ ها») او را بر آن داشته بود که با ارائه سمبولیسمی جدید این کاستی ها را رفع کند، اما او پس از مدتی از این طرح دست می کشد و آن را ناممکن یا دست کم غیرضروری می شمرد. در این مقاله سعی می کنیم به چند پرسش مهم در این باره پاسخ دهیم: این زبان پدیده شناختی چیست؟ خاستگاه آن کجاست؟ دلایل ارائه و طرد آن چیست؟ ویتگنشتاین به دو معنا از «زبان پدیده شناختی» سخن می گوید؛ یک بار به عنوان توصیف محضِ پدیده (در مقابل زبان فیزیکیِ متعارف) و دیگر بار به عنوان مطالعه امکان های معناداری. خاستگاهِ نخستین معنا را می توان به نظریه پردازان فیزیک بازگرداند. یکی از دلایل اصلی ویتگنشتاین برای طرح این زبان توضیحی قابل قبول درباره مسئله ناسازگاری رنگ ها بود، مسئله ای که منطقِ تابع- صدقی رساله را به خطر می انداخت. ویتگنشتاین در پی نشانه گذاری ای مکمل بود و گمان می کرد که راه حل در «پژوهش منطقی خود پدیده ها»ست. او پیشنهادهایی اولیه ارائه می کند (از جمله اینکه اعداد را در صورت گزاره وارد کنیم)، اما هر چه پیش تر می رود خود را از توسل به مفاهیم و واژه های زبان متعارف ناگزیرتر می بیند و سرانجام از این طرح دست می کشد. حال او از «تحلیل پدیده» به «تحلیل گرامر» روی می آورد که هدفش جداسازیِ وجوه ذاتی و غیرذاتی زبان از یکدیگر است.
بررسی رفتار و رفتارگرایی در اندیشه ویتگنشتاین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۳
17 - 29
حوزه های تخصصی:
در نوشتار حاضر برآنیم تا به یکی از وجوه فلسفه ذهن، یعنی بحث از سرشت حالات ذهنی، از نگاه ویتگنشتاین بپردازیم. کم و بیش، موضع و ایستار ویتگنشتاین پیرامون این بحث را، به دیدگاه رفتارگرایی نزدیک دانسته اند. برای بررسی چند و چون این امر، نخست شمه ای درباره مکتب رفتارگرایی در روان شناسی نوین بیان می کنیم و سپس به رفتارگرایی فلسفی نظری می اندازیم و به برخی از آراء فیلسوفان مهم در این باب اشاره می کنیم. در ادامه، موضع ویتگنشتاین را نسبت به رفتارگرایی بیان می داریم و این مهم را نشان می دهیم که از منظر ویتگنشتاین، «پدیده های ذهنی را نه می توان به حالات جسمانی یا رفتاری شان فرو کاست و تقلیل داد (تقلیلی که رفتارگرایان انجام می دهند) و نه می توان بالکل از آن ها [ حالات جسمانی و رفتاری] جدا کرد و منفک ساخت»(انفکاکی که دوگانه انگاران برقرار می کنند). پس از طرح و شرح این مباحث، در انتهای نوشتار، نتایج و رأی مختار خویش را در باب نسبت ویتگنشتاین و رفتارگرایی بیان می کنیم.
تبیین و نقد نگاه فیلیپس به گرامر دعا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیلیپس با نگاهی ناشناخت گرایانه به زبان دین معتقد است در گرامر دعا نباید به دنبال اثبات موجودی متعالی به عنوان متعلق نیایش بود، بلکه باید اولویت را به تبیین معناداری دعا در نحوه زندگی دینی داد. فیلیپس با مقایسه سحر و دعا نشان می دهد که این دو شیوه هایی فراطبیعی برای تحصیل مطلوب تلقی می شوند، با این تفاوت که اهمیت دعا برای متدینان در تغییری است که در زندگانی ایشان ایجاد می کند. از سوی دیگر، ساحر معتقد است اوراد وی دارای تأثیر عینی بر پدیده ها است، اما متدینان چنین نگاهی به ادعیه ندارند. فیلیپس نتیجه می گیرد که دعا امری درونی است و معنای آن صحبت کردن با خدا درباره رنج ها و آرزوها است. دعا برای متدینان تلاش جهت یافتن معنا و امیدی است که ایشان را از عوامل مخرب زندگی نجات می دهد. از همین روست که دعاکننده می تواند الوهیت خدا را در دعا درک کند. دیدگاه فیلیپس دچار دور است، نگاه هنجاری (دستوری) او در خصوص معنای دعا با نظریه بازی های زبانی ویتگنشتاین در تضاد قرار دارد، و ایده او درباره وجه تمایز دعا از جادو با مبانی پوزیتیویستی وی در تعارض است.
تبیین و نقد گرامر جاودانگی نفس از دیدگاه فیلیپس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۰
49 - 64
حوزه های تخصصی:
فیلیپس فیلسوف دین ناواقع گراست که منکر واقعیت امور دینی ازجمله «خدا» و «نفس» و «رستاخیز» و... است؛ اما به عنوان یک مسیحی سعی دارد برخلاف نکته ذکرشده، با ارائه معنایی جدید از نفس، معنای جاودانگی و خلود آن را به حیات اخلاقی داشتن تحویل ببرد. برهمین اساس، جاودانگی نفس را معادل گذشتن از امیال نفسانی برای وصول به حیات اخلاقی تعریف می کند و خلود آن را به مشارکت انسان در زندگی با خدا معنا می کند و رویکردی عمل گرایانه در مقام تبیین گرامر جاودانگی در پیش می گیرد. این پژوهش نشان داده است در دیدگاه وی به لحاظ معناشناختی، مرز مشخصی میان الحاد و ایمان باقی نمانده است. ازسوی دیگر، مبنای این رویکرد آن است که اخلاق صرفاً مبتنی بر دین است؛ درحالی که عمده نظریات امروزین در حوزه فرااَخلاق این نگاه به رابطه دین و اخلاق را نفی می کنند. همچنین، مشخص می شود این رویکرد به معنای جاودانگی با نحوه زندگی دینی مسیحیان در تعارض است.