فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۸۱ تا ۳٬۷۰۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
منبع:
فلسفه دین سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۳۹)
257 - 278
حوزههای تخصصی:
مطالعه تطبیقی رویکرد فخر رازی و استیس به زبان دینی، حاکی از این بوده که در حیطه روش شناسی، تأکید آنها بر روش عرفانی و شهود دینی است. در حوزه توجیه باورهای دینی، رویکرد مبناگرایانه به گزاره های دینی داشته اند. استیس کل دین را برابر با عرفان و ورای عقل و نطق و متناقض نما دانسته است. در حالی که فخر رازی تنها بخشی از دین را بیان ناپذیر و زبان ناظر به آن را حقیقی پنداشته است. به همین نحو ایمان دینی و تلقی از وحی، از منظر آنها نیز تفاوت دارد. در حوزه نقد و ارزیابی این گونه است که در دیدگاه استیس، علاوه بر تناقض درونی، دو عالم مادی و غیرمادی جدا و در عرض هم تصور شده اند. رویکرد استیس دارای لوازمی چون ایمان گرایی، غیرشناختاری بودن زبان دینی، بی نیازی انسان از وحی و ... است. اما فخر رازی روش ایمان گرایانه- عقل گرایانه به زبان دینی داشته و با تحلیل اسما و اوصاف الهی با دو رویکرد سلبی و ایجابی، انسان را نیازمند وحی دانسته است. از این رو دیدگاه فخر رازی نسبت به استیس در حوزه زبان دینی، کامل تر محسوب می شود.
مبانی معرفت شناختی عشق ازدیدگاه افلاطون و مولوی با تکیه بر محاورات ضیافت، فایدروس، ثئای تتوس و دیوان شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
231 - 272
حوزههای تخصصی:
عشق از مباحث مشترک میان عرفان و فلسفه است. طبق دیدگاه افلاطون و ملاحظات عاشقانه مولوی ، عشق به عنوان یک منبع عقل االهی، مدرِک کل شمرده می شود. در مقاله پیش رو به شباهت های این دو دیدگاه فلسفی و عرفانی در باب عشق می پردازیم. درتبارشناسی اندیشه و تجربه زیسته مولوی در ساحت عشق و نوع فهم کلی حاکم بر صورت بندی او از مفاهیم عاشقانه، نقب به بنیاد تاریخی، فلسفی این نوع نگرش، ضروری می نماید. در این مسیر، سایه اندیشه افلاطونی به عنوان خاستگاه و مرجعیت ارزش گذار فضیلت محور در عرصه عشق، مطرح می شود. در این رویکرد تطبیقی فلسفه و عرفان در پدیده عشق، جهت تعیین نقش معرفت حسی، عقلی و شهودی، با روش دیالکتیک افلاطون مواجه هستیم که در نُه محاوره مختلف از جمله فایدروس، ضیافت، جمهوری و ثئای تتوس بدان پرداخته است. با تکیه براین مباحث، ما درآثار مولوی به ویژه دیوان شمس، ضمن طرحواره هایی در غزل، با لایه های برهانی معرفت شناسانه ای روبرو می شویم که با نگاه افلاطون در باب معرفت و عشق هم پوشانی دارد و نشانگر تأثیر پذیری مولوی از نوع نگرش هستی شناسانه و فضیلت محور افلاطون است.
ملاحظاتی در نظر ویلیامسن درباره تنش میان منطق غیرکلاسیک و کاربردپذیری ریاضیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشگلات منطق کلاسیک در توضیح مسائلی همچون پارادکسهای معنا شناختی، مسئله ابهام و پدیده های کوانتمی موجب شده تا منطقدانها در صدد صورتبندی منطقی غیرکلاسیک برآیند که اینگونه مسائل در آن برنخیزد. با این حال، رشد غیرقابل انکار علم ریاضی و نفوذ گسترده آن در سایر شاخه های علمی اغلب منطقدانهای غیرکلاسیک را برآن داشته تا با جداکردن حوزه استدلالی ریاضیات از غیر ریاضی، بر پیروی استدلالهای ریاضیات از اصول منطق کلاسیک تاکید کنند. اما، ویلیامسن نشان می دهد که راهبرد جداسازی حوزه ریاضیات از غیر آن و پایبندی به منطق غیرکلاسیک در حوزه های غیرریاضی موجب اختلال در کاربردپذیری ریاضیات می شود و منطقدان غیر کلاسیک باید به فکر حل این مسئله باشد . در این نوشتار ضمن بیان استدلالهای ویلیامسن در تنش میان طرفداری از منطق غیرکلاسیک و کاربردپذیری ریاضیات و تاکید بر برخی از آنها، نشان می دهیم که برخلاف نظر ویلیامسن، فعالیت علمی مبتنی بر استنتاج قیاسی یکسره از منطق کلاسیک تبعیت نمی کند و بنابراین تنش مذکور گاهی فروکش می کند.
تحلیل فلسفی مبدئیت توحید برای فضایل اخلاقی و ارائه تعریف و الگویی جدید از فضایل اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسش اصلی در این مقاله آن است که مبدأ اصلی فضایل اخلاقی چیست؟ در پاسخ به این پرسش، در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر مبانی فلسفی و ضمن تبیین معنای توحید، مبدئیت آ ن برای فضایل اخلاقی اثبات شده و این نتیجه به دست آمده که اساس ارزش ها و فضایل به رابطه انسان با خدا بازمی گردد؛ بدین ترتیب آنچه موجب ارزش اخلاقی برای همه صفات اکتسابی و رفتارهای اختیاری انسان در عرصه های گوناگون بینشی، گرایشی و رفتاری می شود، توحید است و ما از این امر، به منشأ بودن توحید برای فضایل اخلاقی تعبیر می کنیم. توحید کامل مستلزم آن است که در مرحله اعتقاد، انسان هیچ کس را شریک خداوند قرار ندهد؛ در سطح گرایش، به هیچ کس و هیچ چیز جز او گرایش استقلالی نداشته باشد و در عمل نیز، فقط مستقلاً از دستورهای خداوند پیروی کند. در واقع توحید در سطح بینش منشأ ایمان، در سطح گرایش منشأ تقوا و در سطح رفتار منشأ عبودیت است و این سه فضیلت مطلق هستند و شرط فضیلت بودن دیگر فضایل این است که مصداقی از این سه فضیلت باشند.
ارزش و ساختار معرفت در فلسفه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۷
83 - 100
حوزههای تخصصی:
«ارزش و ساختار معرفت»، از مباحث جدید در معرفت شناسی است. این مبحث همچنین از چالش انگیزترین مباحث معرفت شناختی بوده، ذهن همه معرفت شناسان معاصر را به خود مشغول داشته و آرا و نظرات مختلفی در باب آن عرضه شده اند. در ذیل این این، معمولاً به مسائلی همچون نظریه صدق، معیار حقیقت و خطا، نظریه توجیه، و بداهت پرداخته می شود. با اینکه این مبحث در معرفت شناسی معاصر در کانون توجه قرار گرفته و اهمیت بسیار یافته است، لیکن این بدان معنا نیست که فلاسفه اسلامی متقدم به آن نپرداخته یا متعرض آن نشده اند. بر این اساس، فارابی «مؤسس فلسفه اسلامی» در آثار مختلف خویش، برای نخستین بار در فلسفه اسلامی، به بحث پیرامون موضوعات یا مسائل فوق پرداخته است. در نوشتار حاضر نشان داده خواهد شد که او به عنوان یک متفکر واقع گرا، در مبحث نظریه صدق، قائل به مطابقت است و معیار تمییز حقیقت و خطا در شناخت بشری را تبیین نموده است؛ در نظریه توجیه، مبناگرایی در تصدیقات را برگزیده است؛ به مسئله بدیهیات توجه داشته و ملاک و اقسام آن را دقیقاً برشمرده است. در انتهای نوشتار حاضر، دیدگاه های برخی از محققان در خصوص فارابی، ملاحظه، بررسی و احیاناً نقد خواهند شد.
نقدها بر ایده آلیسم استعلایی کانت، برمبنای تفسیر هنری آلیسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش خواهد شد با مرور جریان های اصلی منتقد کانت، تصویری روشن از محورهای این انتقادات مطرح شده و سیر تحول آنها تا طرح تفکیک میان «ایده آلیسم استعلایی» و «تئوری استعلایی تجربه» پی گرفته شود. در ادامه بازآرایی و بازخوانی هنری آلیسون از ایده آلیسم استعلایی را بر مبنای کتاب او با عنوان «ایده آلیسم استعلایی کانت» [1] ارائه خواهیم کرد. او با انتساب یک نگاه هستی شناختی به تفسیر منتقدان کانت از ایده آلیسم استعلایی و نیز ارائه یک خوانش معرفت شناسانه (یا فرامعرفت شناسانه) از این ایده آلیسم، اولا پاسخی به این سیر از انتقادات فراهم می نماید و ثانیا با ایجاد پیوندی بنیادین میان این ایده آلیسم و تئوری استعلایی تجربه، طرح تفکیک میان این دو را منتفی می گرداند. در پایان این مقاله، پس از ارائه ابعاد مختلف این خوانش از ایده آلیسم و نحوه پاسخگویی آن به نقدهای سنتی وارد شده بر کانت، سوالاتی را درباره امکان تفسیر عبارات سوال برانگیز کانت در این قالب و توان مقاومت این تفسیر در برابر همان انتقادات رایج مطرح نماییم.
Self-, Social-, or Neural-Determination?(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۸
95-108
حوزههای تخصصی:
Human “free will” has been made problematic by several recent arguments against mental causation, the unity of the I or “self,” and the possibility that conscious decision-making could be temporally prior to action. This paper suggests a pathway through this thicket for free will or self-determination. Doing so requires an account of mind as an emergent process in the context of animal psychology and mental causation. Consciousness, a palpable but theoretically more obscure property of some minds, is likely to derive from complex animals’ real-time monitoring of internal state in relation to environment. Following Antonio Damasio, human mind appears to add to nonhuman “core consciousness” an additional narrative “self-consciousness.” The neurological argument against free will, most famously from Benjamin Libet, can be avoided as long as “free will” means, not an impossible event devoid of prior causation, but an occasional causal role played by narrative self-consciousness in behavioral determination. There is no necessary incompatibility between the scientific and evolutionary exploration of mind and consciousness and the uniquely self-determining capabilities of human mentality which are based on the former.
Important aspects of Edmund Husserl’s phenomenology and phenomenological philosophy that could not be known through Husserl’s own publications during his lifetime(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۸
109-125
حوزههای تخصصی:
In this paper I discuss some significant aspects of Husserl’s phenomenology which could not be adequately known without studying the manuscripts, unpublished during his lifetime and then published gradually since 1950 by Husserl Archives in Leuven founded by Father van Breda in 1939. The aspects I discuss here are listed under 6 subjects: Husserl’s phenomenological analyses of the constituting corporeal subjectivity, Husserl’s phenomenological analysis of the conditions of possibility of representifications, concept of I-consciousness, conception of transcendental subjectivity as intersubjectivity, the development of Husserl’s conception of phenomenological philosophy, and Husserl’s metaphysics. This paper is drawn from, and an extension of, a lecture given at the Catholic University of Louvain in the occasion of 80th anniversary of the foundation of the Husserl Archives.
تفسیر عرفانی از دیدگاه امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و چهارم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۹۲
187 - 211
حوزههای تخصصی:
در این مقاله در مورد تفسیر عرفانی از دیدگاه امام خمینیw در سه ساحت بحث شده است: ساحت اول ماهیت، ساحت دوم مبانی و ساحت سوم شیوه. تفسیر عرفانی شاخه ای از تفسیر است که عهده دار بیان باطن آیات قرآن و معانی رمزی و اشاری آنها و مبتنی بر ذوق عرفانی و سیر و سلوک است و از طریق کشف و شهود به دست می آید. در تفسیر عرفانی، با قبول دلالت ظاهر آیات، وجهه همت مفسر، راهیابی به باطن آیات، اشارات و لطایف آنهاست؛ زیرا قرآن دارای چهار لایه است: «عبارت» که به عوام اختصاص دارد، «اشارت» که در حیطه ادراک خواص قرار دارد، «لطایف» که در حوزه فهم اولیاست و «حقایق» که برای انبیا قابل دستیابی است. در ادامه اشاره ای به پیشینه تفسیر عرفانی شده است. در بحث مبانی، محورهای متعددی مطرح شده است که به اختصار عبارت اند از: مبنای هستی شناختی؛ مبنای معرفت کشفی؛ مبنای زبان شناختی؛ مبنای برخورداری قرآن از مراتب نزول؛ مبنای برخورداری قرآن از مراتب معنایی متعدد؛ مبنای مراتب فهم قرآن و مبنای طهارت باطن. امام ضمن ارج نهادن به ظاهر آیات، به تفسیر عرفانی پرداخته و رسالت مفسران را کشف مقاصد عرفانی قرآن دانسته است.
غرض؛ عامل انسجام سوره های قرآن (نقدی بر نظریه وحدت موضوعی سوره ها )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و چهارم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۹۳
199 - 226
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با گرته برداری از دانش های مرتبط، در پی تبیین شواهدی است تا نقش یگانه غرض را در انسجام بخشی سوره ها تأیید نماید؛ بدین صورت که عامل تکوین متن از لحاظ نظریه های ادبی معاصر، وجود غرض است. از نظر علم نحو نیز تکوین کلام وابسته به فایده و هدف می باشد. همچنین تکوین سیاق مشروط به وجود غرضی کلان در پس متن است و در علم بلاغت هم تصریح شده است که اتصاف کلام به بلاغت مشروط به وجود غرض ثانوی (غیر از معنای ظاهری الفاظ) است. به علاوه در مباحث روش تحقیق ثابت شده است که انسجام متون تحقیقی، در صورت تعیین مسئله و هدف، محقق شده و متون موضوع محور سودمند نخواهند بود. در فلسفه علوم نیز گفته می شود عامل وحدت و تمایز علوم از یکدیگر، دست کم در علوم ارتباطی، غرض آن علم است. در این مقاله همچنین اشاره می شود که موضوع سوره، توانایی انسجام بخشی به سوره را ندارد؛ چراکه در روش تحقیق گفته می شود متون موضوع محور ازهم گسیخته و غیرمنسجم اند. در فلسفه علوم نیز ثابت شده است که نمی توان به وسیله موضوع، علوم را از یکدیگر متمایز نمود. به علاوه در مقام عمل نیز مشخص شده است ارائه موضوعی که جامع تمامی مسائل سوره و مانع از مسائل دیگر سوره ها باشد، ناممکن است و درنهایت محققان نیز تعریفی از وحدت موضوعی ارائه داده اند که عملاً بازگشت به وحدت غرضی دارد.
تمثیل مادری-برای/به جای-مسئولیت اخلاقی در اندیشه پدیدارشناسانه امانوئل لویناس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۹
317-336
حوزههای تخصصی:
اندیشه پدیدارشناسانه و اخلاقی امانوئل لویناس (فیلسوف یهودی لیتوانیایی تبار 1995-1906م) –مانند دیگر هم عصران فرانسوی اش- برای نقد سنت های فلسفی پیشین، آکنده از تمثیل ها و استعاره های مربوط به حیطه خانواده و نقش های خانوادگی است. در میان این نقش ها، لویناس نقش مادری را با توجه به بنیان اخلاقی ای که در تمامی سنت های فرهنگی-تربیتی دارد مورد اهتمام قرار می دهد تا بدین نمط مبنایی انفعالی-انضمامی را برای نظریه مسئولیت اخلاقی خود تدارک ببیند: این مسئولیت پیش از ورود شخص سوم و در نتیجه قدم نهادن به عرصه جامعه و سیاستْ مجال تحقق می یابد. مادری و زایندگی –در مقام پارادایم ارزش شناسانه مسلّط در اندیشه لویناس- با پدیده بنیادین مسئولیت اخلاقی هم بسته است زیرا جهت مندی یا مدالیته ارزش شناسانه هر دو یکسان است. در مقاله حاضر -که هدف عمده آن تبیین این همانی ارزش تمثیل مادری با مسئولیت اخلاقی است- نشان داده خواهد شد که نظریه مسئولیت اخلاقی لویناس در قالب تمثیل مادری به خوبی قابل طرح است و از این رو واجد سویه ای جنسیتی نیز می باشد.
تحلیل هستی شناختی و معرفت شناختی معقولات ثانیه فلسفی در حکمت متعالیه (با تأکید بر مفهوم وجود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های هستی شناختی سال هشتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۵
229 - 248
حوزههای تخصصی:
مفاهیم فلسفی نه تنها در فلسفه، بلکه در سایر دانش ها نیز دارای اهمیت زیادی بوده و قوام همه علوم وابسته به همین مفاهیم است. این مفاهیم، نه مانند معقولات اولی داده بلاواسطه حس هستند و نه مانند معقولات ثانیه منطقی ذهنی محض هستند؛ از همین رو فهم و تحلیل آنها در مکاتب مختلف با مشکل همراه بوده است. در بین معقولات، مفهوم «وجود» از جهات متعددی متمایز و مهم است. از طرفی در حکمت متعالیه وجود اصیل و ماهیت اعتباری است. بنابراین مفهوم وجود مصداق بالذات و مفاهیم ماهوی مصداق بالعرض دارند؛ از طرف دیگر ویژگی مشهور مفاهیم ماهوی این است که مصداق و مابازاء دارند و ویژگی شاخص معقولات ثانیه فلسفی این است که مابازاء ندارند. پس این سئوال قابل طرح است که مفهوم وجود معقول اول است یا معقول ثانی؟ این مقاله با روش تحلیلی – توصیفی و با هدف تحلیل معقولات ثانیه فلسفی، ملاک و معیار دقیق تری برای تمییز معقولات اولی و ثانیه ارائه کرده است. بنابر اصالت وجود، حقیقت وجود، خارجی و واقعی اما مفهوم وجود که با فعالیت ذهنی ساخته می شود معقول ثانی و حاکی از واقعیت خارجی است و سایر مفاهیم فلسفیِ ثبوتی، حاکی از انحاء و شئون واقعیات خارجی هستند.
بررسی دیدگاه ملاصدرا درباره استمرار اشیاءِ درزمان در پرتو اکنون گرایی اولویّتی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در متافیزیک تحلیلی معاصر دو نظریّه رقیب در مسأله چگونگیِ استمرار اشیاء در زمان موجود است، دوام گرایی (endurantism) و امتدادگرایی (Perdurantism). براساس دوام گرایی اشیاء سه بعدی اند و از طریق حضور تام در هر لحظه از زمان موجودند و براساس امتدادگرایی اشیاء چهاربعدی اند و علاوه بر اجزاء مکانی، دارای اجزاء زمانی نیز هستند. اوّلی اکنون گرایی و دوّمی سرمدی گرایی درباب زمان را پیش فرض می گیرند. اکنون گرایی این ایده است که تنها «اکنون» و محتویات آن موجودند و گذشته/آینده واقعیت ندارند. براساسِ سرمدی گرایی تمامیِ مواضعِ زمان یعنی گذشته/اکنون/آینده به نحو مساوی موجود و واقعی هستند. از ترکیب نظریات زمان و استمرار چهار ترکیب بوجود می آیند: 1. امتدادگرایی/سرمدی گرایی، 2. دوام گرایی/سرمدی گرایی، 3. دوام گرایی/اکنون گرایی و، 4. امتدادگرایی/اکنون گرایی. دیدگاه صدرا درباره استمرارِ در زمان، با (1) و (4) شباهت دارد امّا، بدلیل ناسازگاریِ درونی(4) و ناسازگاری اش با (1)، دیدگاه صدرا این دو هم نیست و بلکه، ایده پنجمی می تواند باشد که می توان آن را امتدادگرایی/اکنون گرایی اولویّتی نام نهاد که بر اساس آن هویّات اکنون به صورت بنیادینِ درزمانی موجودند و گذشته/آینده موجودند امّا، بر اکنون مُبتَنی هستند.
فلسفه اسلامی متأخر و مسئله هیومی علیّت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۷
141 - 159
حوزههای تخصصی:
دیوید هیوم استدلال مشهوری در باره علیّت اقامه کرده است. بنا به این استدلال، باورهای معمول ما در باره روابط علّی به خاطر در برداشتنِ ایده ربط ضروری موجّه نیستند. ایده ربط ضروری مولود عادت ذهنی است و اطلاق آن بر امور واقع اشتباه است. از آنجا که باورهای ما در باره قوانین طبیعت و آینده یکسره بر تجارب ما از علّت و معلول مبتنی اند، باورهای معمول ما در باره قوانین طبیعت و پیش بینی آینده نیز موجّه نیستند. در باره این استدلال در تاریخ فلسفه بحث های زیادی درگرفته است و از جمله برخی فیلسوفان معاصر اسلامی پاسخ هایی برای آن پیش نهاده اند. وجه مشترک این پاسخ ها این است که راهبرد همکاری عقل و تجربه را اتخاذ کرده اند. رهیافت کلی این پاسخ ها این است که باور ما به رابطه ضروری میان رویدادهای طبیعی پیشین و عقلی است اما کشف دقیق مصادیق علت و معلول از طریق تجربه حاصل می شود. من در این مقاله نشان می دهم که این پاسخ ها قانع کننده نیستند. در عین حال شاید چشم انداز بهتری را برای حلّ این مسئله در فضای فلسفه اسلامی بتوان ترسیم کرد.
جایگاه انسانی زن از منظر ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸
93 - 115
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا چه نگاهی به زن دارد؟ هرچند تفسیر ماهیت زن و تبیین راز تفاوت های او با مرد به صورت مستقل مسئله ملاصدرا نبوده است اما می توان از خلال مبانی هستی شناسی و انسان شناسی او پاسخ به این پرسش را استنباط کرد. از منظر حکمت صدرایی انسان بودن در تفسیر مشهور مشایی، تمام حقیقت افراد انسان نیست و آنچه موجب تمییز انسان از سایر موجودات می شود نه نطق به معنای «ادراک کلیات» بلکه نطق به معنای «نفس ناطقه قدسیه» است. تمام حقیقت انسان ها در سایه حرکت جوهری اشتدادی این نفس ناطقه به سمت اعلی مراتب وجود تعین پیدا می کند به گونه ای که هر یک از زن و مرد تبدیل به واحد مستمری می شوند که از کمترین مراتب وجود تا مرز بی نهایت امکان حرکت دارند. ملاک برتری در این حرکت، بهره مندی از مراتب علم و عمل است. بر همین اساس تمایزات جنسی و جنسیتی به خودی خود، عامل برتری یکی از زن یا مرد بر دیگری نیست بلکه بهره مندی از مراتب متفاوت وجود، در سایه فعلیت مراتب علم و عمل است که مرتبه سعادت و کمال هر فرد از انسان را می نمایاند. در انتهای مقاله عبارتی چالش برانگیز از ملاصدرا در خصوص زن، و توجیهاتی که برای آن آورده شده است نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
اثربخشی آموزش ارزش های اخلاقی (از طریق قصه گویی و پویانمایی) بر رشد مهارت های اجتماعی کودکان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه اثربخشی آموزش ارزش های اخلاقی (از طریق قصه گویی و پویانمایی) بر رشد مهارت های اجتماعی کودکان پیش دبستانی بود. روش پژوهش، از نوع طرح های عاملی «شبه آزمایشی» بود. 102 کودک یک مرکز پیش دبستانی از جامعه آماری کودکان پیش دبستانی ناحیه دو شهر یزد در سال 1394 انتخاب شده و به پنج گروه معادل منتسب شدند. در نهایت به تصادف چهار گروه به عنوان گروه آزمایش (جنسیت* قصه/کارتون) و یک گروه کنترل (پسر بدون مداخله) انتخاب شدند. آموزش ارزش های اخلاقی گروه های آزمایش از طریق قصه گویی یا پویانمایی در ده جلسه سی دقیقه ای اجرا شد. قبل و بعد از آموزش، پرسشنامه مهارت های اجتماعی ویرت (1984) توسط والدین و مربیان تکمیل شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون مانکوا، تحلیل کواریانس و تحلیل واریانس انجام شد. یافته ها نشان داد از نظر والدین، آموزش ارزش های اخلاقی از طریق کارتون (موثرتر در پسران) و قصه گویی (موثرتر در دختران) به طور معناداری (001/0 > p) باعث رشد مهارت های اجتماعی کودکان (در محیط غیررسمی خانه) می شود. همچنین از نظر مربیان، آموزش ارزش های اخلاقی از طریق قصه گویی به طور معناداری (001/0> p) باعث رشد مهارت های اجتماعی کودکان ( در محیط رسمی آموزشگاه) می شود. در مجموع، مهارت اجتماعی دختران از پسران دوره پیش دبستانی بالاتر است.
روش تحقیق شبکه ای روش معیار در تولید علم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸۰
5 - 38
حوزههای تخصصی:
با توجه به مبنای هستی شناختی و معرفت شناختیِ «رئالیسم شبکه ای» که پدیده ها را دارای وجود استقلالی از فاعل شناسا و قابل کشف و دارای ابعاد، سطوح، لایه ها و زوایای مختلف- هم در اصل وجودشان و هم در ظهور و بروزشان- می داند، روش موجّه برای کشف حداکثری از واقعیت ها چیست؟ فرضیه مؤلف در پاسخ به این مسئله چنین است: «روش تحقیقِ شبکه ای که مبتنی بر گستره شبکه هستی و معادلات حرکت در این شبکه است، روش موجه برای کشف حداکثری از واقعیت هاست». مقصود از «شبکه هستی» در این فضا، نقشه روابط کل موجودات با یکدیگر است و مقصود از «معادلات حرکت در شبکه هستی» برایندگیری از کمّ و کیف روابط میان پدیده ها برای ایجاد یک تغییر است. در این روش از سه ابزار هستی شناختی، به طورخاص استفاده می شود: «علل اربع»، «مقولات عشر» و «مقومات سته حرکت». این سه ابزارِ راهبردی، مسئولیت تجزیه پدیده ها به اجزا و روابطشان و سپس ترکیب آنها برای دستیابی به اثر جدید را به عهده دارند. این ابزارهای فلسفی با قرائت حکمت متعالیه، در تمام پدیده های فردی و جمعی، ذهنی، روحی و رفتاری، مُلکی و ملکوتی، حقیقی و اعتباری- بر اساس منشأ اعتبار یا انتزاعشان- کارایی دارند و می توانند وحدت را به کثرت تبدیل کرده، سپس کثرات را به وحدت برسانند.
بررسی روش های مختلف معرفی فورسینگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش فورسینگ کوهن یکی ازمهمترین ابزارهای نظریه مجموعه ها برای ساختن مدل های از ZFC می باشد. در این مقاله روش های مختلف معرفی فورسینگ را بررسی کرده و نشان می-دهیم همه آنها با هم معادل هستند. . ابتدا روش فورسینگ را به کمک مجموعه های جزئاً مرتب بیان می کنیم و بعضی از خواص اساسی آن را ذکر می کنیم. سپس روش مدل های جبر بولی-مقدار را می آوریم و نشان می دهیم که این رویکرد به فورسینگ با روش اول معادل است. این کار با نشان دادن اینکه هر مفهوم فورسینگ را می توان به طور چگال در یک جبر بولی کامل نشاند صورت می پذیرد. سپس به معرفی فورسینگ از دیدگاه توپولوژی می پردازیم و ارتباط آن را با روش مجموعه های جزئاً مرتب می آوریم. نشان خواهیم داد رابطه فورسینگ که از دیدگاه توپولوژیکی معرفی می شود با رابطه فورسینگ که از دیدگاه مجموعه های جزئاً مرتب تعریف شده یکی است و بنابراین این دو روش اساسا یکی هستند. سرانجام به معرفی فورسینگ از دیدگاه نظریه رسته ها پرداخته و ارتباط آن را با روش مدل-های جبر بولی-مقدار می آوریم. نشان می دهیم که برای یک جبر بولی کامل رسته شیف های روی آن را می توان با جهان بولی مقدار ساخته شده توسط آن جبر بولی یکی گرفت.
تحویل گرایی در مطالعات جامعه شناختیِ دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال بیست و چهارم بهار ۱۳۹۸ شماره ۹۱
59 - 96
حوزههای تخصصی:
یکی از پیامد های شایع در مطالعات دین که مانع از شناخت درست و دقیقِ تجلیات آن در عرصه های فردی و اجتماعی گردیده، تحویل گرایی است. شیوع و رواج آن چنان ریشه دار و گسترده است که کمتر توجهی را به سوی خود جلب می کند؛ به همین دلیل چندان مورد امعان نظر قرار نمی گیرد. از نخستین گام های لازم برای کنترل و غلبه بر رویکرد تحویلی، شناسایی و ردیابیِ آن در ادبیات نظری دین پژوهی است. «تحویل گرایی در مطالعات اجتماعیِ دین» این کار را با نشان دادنِ عقبه و مصادیقِ آن در موضوعات و حوزه ها و سطوح مختلف و سپس با آشکارسازی آن در رهیافت های نظری مطرح در جامعه شناسی دین دنبال کرده است.
تحلیلی بر مفهوم نسبی گرایی معرفتی (چیستی، اقسام و محل نزاع)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۸ شماره ۷۷
27 - 50
حوزههای تخصصی:
با وجود تأثیرات عمیق نسبی گرایی معرفتی در زمینه های مختلف نظری و عملی و اختلاف نظرهای فراوان درباره اعتبار آن، به تبیین حدود و ثغور این مفهوم و نیز اقسام آن و محل نزاع دقیق در این زمینه، به اندازه کافی توجه نشده است. با تحلیل مفهوم نسبیت، می توان نشان داد نسبی بودن به معنای وابستگی یک «موضوع» به یک «محور» است؛ چنان که تغییرات «عناصر» آن محور موجب تعیین و تعیّن «ارزش»های موضوع می گردند. موضوع نسبی گرایی معرفتی، معنای عام معرفت است که ارزش «اعتبار» یا «تحقق» آن وابسته به محور «عین» یا «ذهن» است. این نوع نسبی گرایی مبتنی بر تبیینی هنجاری (و نه صرفاً توصیفی) بوده و چهار قسم دارد: تحقق گرایی عین محور، تحقق گرایی ذهن محور، اعتبارگرایی عین محور و اعتبارگرایی ذهن محور. تنها قسم اخیر از نسبی گرایی معرفتی محل نزاع بوده و نقدهایی مانند خودتخریبی و استلزام شکاکیت، از سوی مخالفان بر آن وارد شده است.