فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۱۴٬۷۷۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
فبک برنامه ای آموزشی است که متیو لیپمن (Matthew Lipman) در نیمه دوم قرن بیستم آن را پایه گذاری کرد. هدف از برنامه آموزشی فبک پرورش قدرت تفکر و استدلال در کودکان است. بهترین روش و عنصر برای آموزش تفکر در این برنامه آموزشی، استفاده از داستان است. داستان با فضاسازی های متعدد و متفاوتی که فراهم می کند به کودک این امکان را می دهد که از طریق هم ذات پنداری و قرینه سازی فعالانه، با قهرمانان داستان همراه شود و خود را به جای آن ها بگذارد و درگیر چالش ها شود. این پژوهش که با روش توصیفی – تحلیلی و با مطالعه کتابخانه ای انجام شده است، غنای فلسفی، ادبی و روان شناختی داستان های «عاشق کتاب»، «ناف بچه» و «ماهی» از مجموعه داستان «قصّه های مجید» هوشنگ مرادی کرمانی براساس برنامه آموزشی فبک بررسی شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که هر سه داستان غنای بالایی را در هر سه شاخص دارند، اگرچه ضعف هایی در آن ها دیده می شود که با اصلاح و بازنویسی آن، ظرفیت و توانشِ استفاده از این داستان ها در برنامه آموزشی فبک وجود خواهد داشت.
نقد اثبات حرکت جوهری از راه تبعیت، تشأن و علیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
53 - 78
حوزههای تخصصی:
معروف ترین برهان صدرا در اثبات حرکت جوهری برهانی است که به وجود نسبت خاصّی بین عرض و جوهر پای می فشرد و با تعبیرهایی همچون تابعیت عرض از جوهر، معلول بودن، لازم بودن و شأن بودن عرض برای جوهر تبیین می شود: چون اعراض تابع جوهرند، پس در حرکت خود نیز باید تابع جوهر باشند؛ بنابراین جوهر به طریق اولی متحرک است. در این مقاله این برهان ها به صورتی جامع نقد و بررسی می شوند. بر پایه اشکال سکون جوهری سکون عرضی نیز شاهدی بر ثبات جوهر است و جوهر باید به گونه ای متناقض هم ساکن باشد و هم متحرک. افزون بر این، چون حرکت های عرضیِ بالفعل در همه اجسام اثبات نشده است، فراگیر بودن حرکت جوهری به مشکل برمی خورد. در اشکال عدم رابطه علّی میان جوهر و عرض معلول بودن، مرتبه بودن و نحوه وجود بودن عرض و حرکت های عرضی برای جوهر با ادله و مثال نقض های گوناگون نقد می شود. همچنین، با نقد وحدت وجود در ذات و عرض های آن اثبات تغییر در وجود جوهر زیر سؤال می رود. در نقد اثبات حرکت جوهری از راه تبعیت و نسبی بودن حرکت نیز نشان داده می شود که صدرا قاعده تکافؤ متضایفان را به نادرستی تعمیم داده است. به همین سبب مشکل اجتماع جوهر و اضافه و مشکل حضور یک چیز واحد در ذات دو امر متغایر پدید می آید و افزون بر حرکت جوهری اموری چون سرخی جوهری نیز اثبات می شود!
بررسی کاربردها و چالش های متاورس در آموزش: یک مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
193 - 218
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی کاربردها و چالش های متاورس در آموزش انجام یافته است. این پژوهش از نوع کیفی و روش انجام آن، مرور نظام مند با اساس پروتکل پریسما بوده است. میدان مطالعه پژوهش حاضر مقالات علمی چاپ شده در مجلات معتبر داخلی و خارجی به زبان فارسی از سال 1398 تا سال 1402 و انگلیسی از سال 2020 تا سال 2024 در زمینه متاورس و آموزش بوده است. نمونه آماری به روش هدفمند و با در نظر گرفتن معیارهای ورود از بین 900 مقاله 38 مورد انتخاب و وارد مطالعه شد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که یادگیری از راه دور، یادگیری غوطه ورسازی، یادگیری مشارکتی، یادگیری شخصی سازی شده، یادگیری معکوس، یادگیری دانش آموز محور، یادگیری تجربی، یادگیری هیبریدی، یادگیری سیار، یادگیری شبیه سازی شده، یادگیری مبتنی بر مهارت و بدون مرز و یادگیری مبتنی بر پرسش از رایج ترین کاربردهای متاورس در آموزش هستند. بااین حال، متاورس با چالش های فنی، اخلاقی و اجتماعی مانند نوپا بودن فناوری، هزینه بالای تجهیزات، ضعف زیرساخت های پشتیبانی، غیرقابل دسترس بودن برای همه، نقض حریم خصوصی، امنیت داده ها و شبکه، فقدان دستورالعمل ها و مقررات حقوقی همراه است. با بهره گیری از نتایج این پژوهش سیاست گذاران نظام آموزشی می توانند برنامه های درسی و آموزشی را متناسب با ویژگی های یادگیرندگان نسل Z و آلفا بازآفرینی کنند و با تدوین برنامه راهبردی نظام آموزشی با فضای به وجود آمده مواجه و بسترهای لازم در ایجاد و توسعه زیرساخت های فناورانه را فراهم و به شیوه ای مسئولانه آن را مدیریت نمایند.
تحلیلی بر خوانش دکتر داوری از مناسبات فلسفۀ اسلامی و عالم معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تامل در باب امکانات و محدودیت های سنت فلسفه اسلامی درعالم معاصر یکی از مضامین محوری جریان های فکری عالم اسلام و به وِیژه ایران امروز است .هر چند عمده آثار دکتر داوری اردکانی به عنوان یکی از فلاسفه معاصر ایران در باب فلسفه و علوم انسانی غرب بوده و اساسا تحصیلات و سوابق آموزشی ایشان در گروه فلسفه غرب دانشگاه تهران است معهذا از زمان دفاع از رساله دکتری با عنوان «حکمت عملی افلاطون و ارسطو و تأثیر آن در فلسفه سیاسی فارابی » در سال 1346 تا زمان انتشار کتاب «گفت و گوهایی با سایه ام » (1402)- بیش از پنج دهه- همواره به وضع فلسفه اسلامی در گفتمان فکری معاصر اندیشیده است. دکتر داوری همه تلاش خود را مصروف این نکته کرده تا از این خوانش شرق شناسانه عبور کند که فلسفه اسلامی را مقلد صِرف سنت فلسفی یونان جلوه دهد د فلسفه در عالم اسلامی به صرف انتقال و ترجمه آثار فیلسوفان سلف پایان نیافت بلکه این رویکرد تاریخی به تفکر یونانی با تفسیر تازه ای که از مبادی شد به پدید آمدن صورت دیگری از فلسفه مجال داد.
ارزیابی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش در مدارس ابتدایی به شیوه مدیریت مدرسه محور از دید مدیران مدارس ابتدایی در سطح شهرستان ارومیه در سال تحصیلی 1403-1402
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ارزیابی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر کیفیت آموزش در مدارس ابتدایی به شیوه مدیریت مدرسه محور از دید مدیران مدارس ابتدایی در سطح شهرستان ارومیه در سال تحصیلی 1403-1402 اجرا شده است. روش کار: پژوهش حاضر نوع کاربردی و به روش رویکرد آمیخته انجام شد. در بخش کیفی از طریق نمونه گیری گلوله برفی با 12 نفر از مدیران مدارس ابتدایی شهر ارومیه، مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد و تجزیه و تحلیل آنها از طریق محتوای تحلیل مضمون در راستای شناسایی چالش ها و موانع انتخاب و انتصاب مدیران مدارس دولتی استان آذربایجان غربی صورت گرفت. در بخش کمی با استفاده از پرسشنامه ماحصل کار کیفی و بهره گیری از تحلیل سلسله مراتبی از نظر 46 نفر از مدیران مدارس ابتدایی به اولویت بندی موانع پرداخته شده است. نتایج: یافته های پژوهش نشان می دهد عوامل موثر بر کیفیت آموزش در مدارس ابتدایی به شیوه مدیریت مدرسه محور از دید مدیران مدارس ابتدایی شامل 5 مفهوم اصلی در قالب 25 مضمون است که مفاهیم اصلی به ترتیب براساس تحلیل سلسله مراتبی عبارتند از: تعلیم و تربیت معلمان، منابع و تجهیزات آموزشی، نقش و عملکرد مدیران، عوامل بیرونی یا برون سازمانی و ساختار سازمانی نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد می توان با در نظر گرفتن اولویت و اهمیت هر کدام از این عوامل موثر بر کیفیت آموزش در مدارس ابتدایی به شیوه مدیریت مدرسه محور از دید مدیران مدارس، سطح کیفیت آموزش در مدارس ابتدایی را بالا برد.
بررسی نقش جو سازمانی و رضایت شغلی با سلامت روان معلمان دوره ی ابتدایی شهرستان دیواندره
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی نقش جو سازمانی و رضایت شغلی با سلامت روان معلمان دوره ی ابتدایی شهرستان دیواندره می باشد. روش تحقیق حاضر توصیفی از نوع همبستگی است و از نظر هدف جزء تحقیقات کاربردی است. جامعه آماری در این تحقیق شامل کلیه معلمان دوره ی ابتدایی شهرستان دیواندره به تعداد 439 نفر می باشد. با استفاده از جدول مورگان و روش نمونه گیری در دسترس تعداد 205 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه جو سازمانی سوسمان و دیپ (1989)، پرسشنامه رضایت شغلی مینه سوتا (1989) و پرسشنامه سلامت روان گلدنبرگ (1972) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نسخه 3 نرم افزار اسمارت پی ال اس برای تدوین مدل معادلات ساختاری و اس پی اس اس نسخه 26 برای سایر تحلیل ها استفاده شد سطح معنی داری آزمون در این تحقیق 05/0 =α در نظر گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد بین جو سازمانی و رضایت شغلی با سلامت روان رابطه معناداری وجود دارد. بررسی فرضیه های فرعی تحقیق نشان داد بین وضوح و توافق اهداف سازمان، وضوح و توافق نقش، رضایت از پاداش های سازمان، رضایت و توافق بر روی رویه ها، نظام پرداخت، نوع شغل، فرصت های پیشرفت، سبک رهبری با سلامت روان رابطه معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحقیق نشان داد بین اثربخشی ارتباطات، جو سازمانی و شرایط فیزیکی با سلامت روان رابطه وجود ندارد.
برون رفت تومیستی از مساله "نجات به مثابه شری طبیعی"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های الهیات معاصر، شرور طبیعی است. در جستار حاضر، بیان خواهد شد که از آنجا که انسان ها اغلب در پدیدآمدن شرور طبیعی نقشی ندارند، یکی از مصادیق شر طبیعی مساله نجات و سعادت انسان هایی دانست که یا سال ها پیش از ظهور ادیان می زیسته اند و یا به دلایل مختلف از مواجهه با پیام نجات بخش خداوند محروم مانده اند. از این رو، می توان گفت که مساله امکان یا امتناع نجات چنین انسان هایی هم می تواند در زمره مباحث الهیاتی به ویژه الهیات مسیحی قرار گیرد و هم در زمره مباحث فلسفه دین. این مساله با رویکردهای کثرت گرایی و انحصارگرایی در الهیات مسیحی نیز مرتبط می شود. اما براساس الهیات تومیستی، اگرچه خداوند پیام خود را در زمان و مکان خاصی در مسیح متجلی نموده ولی با داشتن تصوری درست از خدا و اوصاف او، درخواهیم یافت که خداوند هرگز، انسان ها را از مواجهه با پیام نجات بخش خود محروم نساخته است.
تحلیل برهان صدیقین از منظر علامه طباطبایی و مقایسه آن با تقریر سینوی از برهان صدیقین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت فلسفی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۸۳)
7 - 21
حوزههای تخصصی:
در برهان صدیقین، فیلسوف با مطالعه مطلق واقعیت، درصدد اثبات واجب الوجود است. علامه طباطبائی با توجه به ضرورت ازلی واقعیت عینی و در بستر جریانِ برهان «إن ملازمات»، به وجوب ذاتی آن منتقل گشته است. ابن سینا بر اساس ضرورت ذاتی واقعیت عینی و خارج نبودن آن از دو وضعیت «وجوب» و «امکان»، وجود واجب را تثبیت نموده است. علامه چون برخلاف ابن سینا قایل به ضرورت ازلی واقعیت عینی و وجوب ذاتی آن است، تحقق واجب الوجود را بدیهی دانسته که می توان بر این اساس وجود واجب را به مثابه اولین مسئله فلسفی مطرح نمود. همچنین با توجه به تقریر علامه، واقعیت عینی حقیقتی یگانه بوده و ماسوای آن حقایقی ربطی است که در طول آن حقیقت واحد و به نحو غیر منحاز از آن، واقعیت دار گشته است. این مقاله درصدد است اولاً، تحلیل و توصیفی نوین از برهان صدیقین علامه طباطبائی ارائه دهد و به ارزیابی اشکال وارد شده بر این برهان و برخی تقریر های ناصواب از آن بپردازد. ثانیاً، در بستر سنجش برهان علامه با تقریر سینوی از برهان صدیقین، تبیین نماید که تقریر علامه ویژگی هایی دارد که آن را از سایر تقریرها ممتاز می سازد.
ایدئالیسم استعلایی کانت به مثابه ی شرط امکان علم اجتماعی پوزیتیویستی دورکیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی پوزیتیویستی امیل دورکیم در بستر ایدئالیسم استعلایی کانت امکان ظهور پیدا می کند، در حالی که در جامعه ی علمی ما به طور متداول و به اشتباه پوزیتیویسم دورکیم را امتداد آمپریسیسم تلقی می نمایند. از یک طرف دورکیم منتقد آمپریسیسم و یا روایت های پوزیتیویسم انگلیسی است و از طرف دیگر در پوزیتیویسم دورکیم موضوع علم جامعه شناسی که همان واقعیت اجتماعی است ذیل مفهوم «بازنمایی جمعی» صورت بندی می گردد. مفهوم «بازنمایی»صرفا در پرتو انقلاب کوپرنیکی و در بستر ایدئالیسم استعلایی کانت امکان طرح می یابد و دورکیم متاثر از فیلسوف نوکانتی قرن نوزدهم فرانسه یعنی «رنوویه» مفهوم بازنمایی را بنیاد معرفت جامعه شناختی تلقی می کند. بنابراین پوزیتیویسم دورکیم تاکید صرف بر رویکرد تجربی نیست، بلکه تاکید بر تجربه در بستر فرآیند وضع (position) در معنای کانتی است و ابژه ی جامعه شناسی دورکیم در فرآیند وضع به معنای کانتی عینیت پیدا می کند.
مفهوم در پدیدارشناسی روح هگل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
103 - 128
حوزههای تخصصی:
هگل در پدیدارشناسی روح می کوشد این دعوی خود را به روشنی تبیین کند که آن چه او آن را نظام علم می خواند تنها می بایست از طریق «زندگی مفهوم» سامان پیدا کند. در این مقاله تلاش خواهیم کرد نشان دهیم که اولاً هگل در پدیدارشناسی روح چه نقشی برای مفهوم قائل است، ثانیاً کاربست این واژه در این کتاب را بررسی کرده و از این خواهیم گفت که هگل در آن چه معانی ای از این واژه مراد می کند، ثالثاً این مسئله را بررسی خواهیم کرد که مفهوم مورد نظر او چگونه از حدودی که کانت برای مفهوم قائل است برمی گذرد و در پایان با اشاره به تفاسیر پیپین، هولگیت و استرن، تلاش خواهیم کرد نشان دهیم که بر خلاف تصورات غالب در هگل پژوهی معاصر، آن چه در بخش دانش مطلق پدیدارشناسی روح روی می دهد، نه چنان که هولگیت می پندارد بی بنیان شدن یقین آگاهی به خود است و نه حتی به اطلاق رسیدن آگاهی، بلکه در این بخش، این مفهوم است که به اطلاق می رسد.
زیست-سیاستِ مدرن: فوکو به کافکا (مطالعه موردی: رمان محاکمه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
73 - 90
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، با مطالعه ای بینارشته ای و تطبیقی، به دنبالِ کشف پیوندی میان رویکرد فوکو به مفهوم قدرت و نگاه کافکا در رمان محاکمه است. نقطه اتصال فوکو و کافکا را می توان در مفهوم زیست-سیاست یافت، جایی که زندگی به موضوع سیاست تبدیل می شود. ظهور زیست-سیاست نقطه افتراق جهان مدرن از جهان سنتی است. در جهانِ پیشامدرن، قدرت در شمایل جلاد و در لحظه مرگ پدیدار می شد. اما قدرت مدرن با مدیریتِ سوژه زنده و آزاد درگیر است. مطالعه موردیِ پژوهش حاضر رمان محاکمه اثر کافکا است. کا. (شخصیت داستان) درگیر همان قدرتِ سراسربینی است که فوکو در آثار خویش ترسیم می کند، قدرتی که نه یک فعل مجرمانه خاص بلکه تمامیتِ زندگیِ مجرم را تعقیب می کند. به همین دلیل است که کا. هیچ گاه به ارتکاب جرم مشخصی متهم نمی شود. درعوض، او ناگزیر است که کل زندگی اش -از کودکی تاکنون- را شرح دهد و به زیرِ نور آورد. به اعتقاد فوکو، هرچه قدرت مدرن بیشتر خود را پنهان می کند، زندگیِ توده ها را بیشتر به روشنا می آورد. در رمان کافکا نیز کا. هیچ گاه به دادگاه دسترسی ندارد و تا پایان هم از چشم او دور می ماند. دادگاه همچون قدرت منتشرِ فوکویی در همه جا پراکنده است و هیچ نقطه ثابتی ندارد. در مقاله حاضر نشان داده شده است که این قدرتِ همه جا حاضر نه یک نیروی الهیاتی بلکه همان زیست-سیاستی است که فوکو از آن سخن می گوید.
بررسی مفهوم «سلب سلب» نزد مایستر اکهارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شناخت بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۰
115 - 133
حوزههای تخصصی:
«سلبِ سلب» وصفی است که اکهارت برای «ذات خفی الوهیت» برمی گزیند. در این پژوهش، با تحلیل دقیق آثاری که در آن ها اکهارت به مفهوم «سلب سلب» می پردازد، روشن می گردد که اگرچه اکهارت گاهی وصف «احد» را –که برگرفته از نوافلاطونیان است- مترادف با «سلب سلب» قرار می دهد، اما «احد» نزد او تفاوت چشمگیری با «احد» نزد نوافلاطونیان دارد. «احد» در نزد اکهارت علاوه بر اینکه فوق «وجود» و موجودات است، عیناً به مثابه «سلب سلب» در عالم سریان می یابد. درک درست از مفهوم «سلب سلب» می تواند کلید حل بسیاری از تعارضات ظاهری در آثار اکهارت یا تفاسیر متعارض از آثار او باشد. از جمله این تعارضات می توان به مسئله نسبت «وجود» به خداوند اشاره کرد. «سلب سلب» به ما می آموزد که «وجود» نزد اکهارت دو اعتبار دارد که به یک اعتبار اطلاق آن بر خداوند جایز –هرچند نه چندان مطلوب است- و به اعتبار دیگر اطلاق لفظ وجود بر خداوند جز گمراهی و دوری از حقیقت نیست.
بازخوانی دیدگاه ملاصدرا در مساله علم با رویکرد منطق فازی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰۰
61 - 95
حوزههای تخصصی:
نگرش متافیزیکی خاص حاکم بر منطق فازی، اصولی چون سیالیت، فازی، پیوستاروجودی و شناخت دارای مراتب را به عنوان بنیان و شالوده مسائل و قواعد فوق قرار می دهد. دیدگاه ملاصدرا در مساله علم را می توان در تناظر با منطق فازی، قرارداد: از جهت شیوه بحث به صورت سلسله تعاریف ذومراتبی و نیز بازگشت و مساوقت آن با وجود که ازاین جهت احکام حقیقت واحد ذومراتب بر آن جاری می شود و همچنین حرکت پیوسته ی زمانمند که به تشکیک در مراتب ادراک و متقابلا نفس می انجامد؛ مستنبط اصول هستی شناحتی در منطق فازی است. از سوی دیگر در چارچوب قوانین فازی می توان برای توصیف پیچیدگی ها و ابهامات در تعیین تأثیر درجه وجودی انسان بر علم او، به ارائه مدلی پرداخت که در آن شرایط در تعیین درجه عضویت در هریک از مجموعه های فازی باتوجه به فلسفه ملاصدرا، اعمال می شود. برای اثبات مدعای مقاله، شواهدی از نظام فلسفی صدرایی چون النفس فی وحدتها کلّ القوا و جسمانیّه الحدوث و روحانیّه البقاء بودن نفس در سایه تکامل و حرکت اشتدادی آن؛ اقامه و به روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی به اثبات فرضیه پرداخته شده است.
بررسی کتب فارسی دورهء ابتدایی بر اساس مولفه های تفکر انتقادی
حوزههای تخصصی:
هدف: از آنجا که کتب درسی در سیستم های آموزشی متمرکز از جمله ایران نقش اساسی را در شکل گیری انواع تفکر از جمله تفکر انتقادی دارند از این رو هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی کتب فارسی دورهء ابتدایی بر اساس مولفه های تفکر انتقادی می باشد. روش کار: روش پژوهش تحقیق فوق روش تحقیق آمیخته بود و با استفاده از چک لیست محقق ساخته داده ها از سه بخش اصلی کتب فارسی چهارم، پنجم، ششم گردآوری شدند. نتایج: نتایج نشان داد کمترین توجه به مولفهء تفسیر بالاخص در بخش تصاویر کتب درسی مبذول داشته شده است لذا انتظار می رود در کتب فارسی دورهء دوم ابتدایی بیش از پیش به دروسی که می توانند دانش آموز را با مهارت تفسیر درگیر نمایند پرداخته شود این در صورتی است که مابقی مولفه ها به قدر کافی در کتب درسی مورد توجه قرار گرفته اند. نتیجه گیری: نتیجه گیری کلی پژوهش نشان داد که توجه به مساله مهارت های تفکر انتقادی در بهبود مهارت تفکر نقاد و خلاق و درک مسائل آموزشی بسیار ضروری است و از طرفی پرورش مهارت های فکری و ذهنی فراگیران همواره به عنوان یکی از مهم ترین هدف های آموزشی در محافل آموزشی جهان مدنظر است.
بررسی انتقادی چیستی دین در نگاه دنیل دنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۴
5 - 25
حوزههای تخصصی:
چیستی دین، از بنیادی ترین مسائل حوزه فلسفه دین و تعیین کننده رویکرد مکاتب گوناگون در مسائل مختلف دین شناختی چون خاستگاه دین، حقانیت دین، زبان دین، گستره دین، کارکرد دین و... است. دنیل کلمنت دنت _ فیلسوف ذهن فیزیکالیست آمریکایی _ از چهره های شاخص الحاد جدید و چهره ای تاثیرگذار در گسترش دیدگاه طبیعت گرایانه به دین است و این مسأله ضرورت بخش بررسی و ارزیابی دیدگاه وی در این زمینه است. از این رو، مقاله پیش رو، بر آن است تا دیدگاه او را در این زمینه به روش توصیفی _ تحلیلی بررسی کرده و مورد سنجش قرار دهد. نتیجه تحقیق، پدیدارشدن خطاهای گوناگون دنت در توضیح چیستی دین و گرفتارآمدن در دام مغالطاتی همچون مغالطه کنه و وجه، مغالطه مصادره به مطلوب، مغالطه تعمیم نابه جا و همچنین کاستی ها، ناراستی ها و اشکالات گوناگون دیگر است.
مسئله شرّ در آرای جان هیک و آلوین پلانتینگا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
7 - 31
حوزههای تخصصی:
بررسی مسئله شرّ در نظام های فلسفی، الاهیاتی و منطقی از دیرباز زمینه ساز مباحثات گسترده ای بوده که تا دوران معاصر نیز پاییده است. تبیین نظام احسن نه تنها از دیدگاه متألهان ادیان ابراهیمی بلکه از سوی فیلسوفان یونان باستان نیز صورت گرفته و به تبع آن یکی از حساسّترین و در عین حال پیچیده ترین عناصر بحث یعنی ضرورت تبیین ماهیت شرّ یا امر شرور و نسبت آن با احسن بودن نظام هستی نیز همواره محل مناقشه بوده است. ضرورت این بحث است که زمینه نگارش مقاله حاضر را با روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد تطبیقی میان آرای دو فیلسوف معاصر دینی یعنی جان هیک و الوین پلانتینگا و با هدف شناسایی آرای آنها در باب مفهوم و ماهیت و جایگاه شرور در نظام الهی سبب گشته است. بسط نظری آرای این دو و صورت بندی مفهوم شرّ در میان تفکرات ساختاری آنها نشان می دهد که بعضاً این مفهوم صرف نظر از اختلافات دیدگاهی، زمینه-ساز شباهات ساختاری نیز بوده است. جان هیک اعتقاد دارد که شرّ در مقام امری وجودی نه تنها نافی نظام احسن نیست و خصائل دینی خداوند به عنوان منبع علم و قدرت و فیاضیت مطلق را نفی نمی کند بلکه اساساً بانیِ تعالی معنوی و فکری انسان در این میان است. در مقابل پلانتینگا با قول بر وجودی بودن شرّ بازسازی ایراد اپیکوری بر وجود الهی که در گفتار منتقدانی همچون جی.ال مکی ظهور یافته را نقد می کند و معتقد است که شرّ به منزله فقدان قابلیت در پدیده هاست و نه نقصان در فاعلیت الهی.
عینیت در علوم اجتماعی: تفسیری فلسفی از روش شناسی ماکس وبر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
: عینیت، خصلت (یا هنجار) مهمی برای علم جدید محسوب می شود. ادعاهای مطرح شده در علم، صرفاً از آن جهت که در خصوص امور عینی هستند، قابل دسترس، قابل سنجش و دارای ارزش صدق یکسان هستند. با این حال، عینیت در علوماجتماعی، به واسطه پیچیدگیِ پدیدههایی که موضوع بررسی این علوم هستند (یعنی کنش معنادار انسانی)، آنطور که در علوم طبیعی محقق میشوند تضمین نخواهند شد. ماکس وبر حدود یک قرن پیش تلاش کرده است نشان دهد که چطور علوم اجتماعی می توانند عینی باشنددر این مقاله دو تفسیری که توسط مفسران دیگر از مفهوم عینیت نزد ماکس وبر ارایه شده تشریح شده و تضادهای میان این دو تفسیر، موضوع تحلیل بعدی مقاله حاضر خواهد بود. این دو تفسیر (هرچند هر دو عینیت نزد وبر را یک هنجار قلمداد کرده ا ند) اما هرکدام نوعی متفاوت (و معکوسی) از هنجار را مورد توجه قرار داده اند. مقاله حاضر قصد دارد با تمرکز و تأکید به تمایزهای دو نگرش و تفسیر، نشان دهد که نگاه وبر به عینیت، چطور می تواند در بحث های متاخرتر، در مورد رابطه میان سطح اجتماعی و سطح شناختی علم، بصیرت بخش باشد.
تحلیلِ انتقادیِ دیدگاهِ استاد مطهّری در بابِ کارکردِ منطقِ ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منطق پژوهی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
147-171
حوزههای تخصصی:
مسئله اساسیِ این پژوهش، گزارش و بررسیِ دیدگاه استاد مطهّری در بابِ کارکردِ منطقِ ارسطویی در کشفِ خطاهای اندیشه و هدف از آن نقدِ دیدگاهِ تحویلی نگرانه وی است. مطهّری در آثارِ خویش، کارکردِ منطقِ قدیم را صرفاً به اصلاحِ صوریِ استدلال های بشری محدود می کند. وی نه تنها اصلاحِ خطاهای مادّی را وظیفه منطق نمی داند؛ بلکه معتقد است اساساً منطقی برای تصحیحِ خطاهای مادّیِ بشر وجود ندارد و تنها «با دقّت» و «مراقبت» می توان از خطای مادّی مصون ماند. در این پژوهش نشان خواهم داد: 1- مطهّری در انحصارِ کارکردِ منطقِ ارسطویی به ساختارهای صوریِ استدلال، دچار مغالطه تحویلی نگری شده است؛ 2- وی بررسیِ جزئیِ «مادّه استدلال» و «تعیینِ قانونِ حاکِم بر مادّه استدلال» را با یکدیگر خَلط کرده است؛ 3- وی «منطقِ مادّی» را این همان با کشفِ «عِلل روانیِ خطای مادّی» دانسته است و به دامِ «روانشناسی گری» افتاده است؛ 4- عدمِ وجودِ قوانینِ کلّی در تشخیص صحّت و سقم موادّ استدلال به شکاکیّت می انجامد؛ 5- «دقّت» و «مراقبت»؛ شروطی عامّ در عدمِ ارتکابِ هرگونه خطایی است، نه خطای مادّی. با این انتقادات آشکار می شود نظریّه مطهّری در بابِ کارکردِ منطقِ ارسطویی قابلِ دفاع نیست.
مفهوم فلسفی خیر عمومی و معمای بلاک چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خیر عمومی مفهومی فلسفی است که در فلسفه معاصر تابعی از ترفیع شاخصه های حکمرانی قلمداد شده است. مطابق تعریف ارسطو خیر مساوی با انجام کارها به بهترین شکل ممکن است و این مستلزم اولویت دادن به نهادهای بشری، علم و فن آوری و فرایندهای عقلانی در ساختارهای سیاسی است. یعنی حصول به شرایطی که عدالت و آزادی به بهترین شکل ممکن در جامعه محقق می شود. فن آوری بلاک چین در این میان نماد سلطه علوم جدید بر سیاست قلمداد شده است که می تواند خیرعمومی را در سیاست با تکیه بر شفافیت و دقت گسترش دهد و البته واجد آسیب های جدی نیز می باشد. این همان معمای بلاک چین است. بلاک چین دو امکان پیش روی انسان در قبال دولت قرار داده است. یک امکان به توانایی این فن آوری برمی گردد که می تواند اعمال حاکمیتی دولت را ضعیف کند، از مرزهای دولت – ملت عبور کند، کارویژه نظارت دولت ها را به سخره بگیرد و با ابداع رمزارز، مهم ترین ابزار قدرت دولت یعنی پول را از آن سلب کند. و از سوی دیگر می تواند خیر عمومی را به بهترین وجه محقق کند و ایده دولت کمال مطلوب را صورتی عینی بخشد، دولتی که با تکیه بر فن آوری های نوین مهم ترین کارویژه های دولت اعم از پاسخ گویی و خدمات رسانی را به بهترین شکل ممکن ایفا کند و نقطه عطفی در امور سیاسی چون بالابردن شاخصه های بروکراتیک و دموکراتیک باشد. با این توصیف پرسش اصلی مقاله این است نقش فن آوری بلاک چین در تحقق خیر عمومی است. لذا در پاسخ به قابلیت های آن در تحقق خیرعمومی پرداخته می شود. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی نگاشته شده است.
Whether Hegel is a Pantheist? Spinoza in Hegel’s Pantheism(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۸
133 - 146
حوزههای تخصصی:
Does Hegel embrace pantheism? He faced accusations from his orthodox peers who adhered to Pantheism, a phrase that was commonly associated with atheism during his day. This study presents a counterargument to the assertion made by several contemporary orthodox contemporaries that Hegel is pantheistic. Hegel can be classified as a semi-pantheist. The manuscript is divided into three distinct sections. In the initial segment, I examine pantheism as posited by Spinoza, the pioneering contemporary pantheist whose contributions exerted a profound influence on other German thinkers, including Hegel. In the subsequent part, an examination of Hegel's pantheism will be conducted through an analysis of the concept of God or the Absolute. In the third section, an analysis is conducted on Hegel's notion of the features of the Absolute, and a comparison is made with Spinoza's God or Nature in order to ascertain if Hegel can be classified as a pantheist. It is believed that Hegel has a dissenting stance towards conventional pantheism, particularly that of Spinoza. Therefore, it can be inferred that Hegel's pantheism differs from Spinoza's. Hegel can be classified as a semi-pantheist.