مرتضی نوری

مرتضی نوری

مدرک تحصیلی: دکتری فلسفه، گرایش فلسفه ی جدید و معاصر غرب، دانشگاه شهید بهشتی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۶ مورد از کل ۱۶ مورد.
۱.

دامنه مقولی شهود ماهیات پدیده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انواع طبیعی مفاهیم فرهنگی ابژه های متعالی مفاهیم نظری تعلیق پدیده شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰ تعداد دانلود : ۱۷
ماهیت پدیده شناختی، مابازای اُبژکتیو یک مفهوم است که شهود می شود. پدیده شناسی علم این ابژه ها و درباره آن هاست؛ اما آیا تمامی مفاهیم می توانند واجد ماهیت باشند؟ اهمیت این پرسش در این است که هر مفهومی که نتواند ماهیت داشته باشد، از حوزه پدیده شناسی حذف می شود. معنای پدیده شناختی چنین مفاهیمی مسئله ای چالش برانگیز است. کنارگذاشتن یک موضوع از پدیده شناسی نتیجه اعتقاد به امتناع دست یابی به ذهنیتی متقن درباره آن است؛ زیرا نمی توان شهودی واضح و متمایز از آن داشت؛ درنتیجه، چنین مفهومی فی نفسه مبهم، مغشوش یا درنیافتنی است و هر مفهوم پردازی یا موضعی درباره آن درنهایت، مصادره اوبژه مذکور و موضعی دل بخواهی خواهد بود. دل بخواهی بودن در اینجا می تواند به معنای ابتنا بر موضعی متافیزیکی و البته غیرمتقن، اطلاقی جمعی (فرهنگی) یا ذوقی شخصی یا هنرمندانه باشد. در همان حال، شناسایی مقولاتی خارج از دامنه پدیده شناسی با انتظار ما از آن به عنوان جامع تمام علوم ناهم خوان است؛ اما شهود ماهیت در برخی مقولات مسئله ساز و مناقشه برانگیز است. چنین امکانی برای مفاهیم نظری، انواع طبیعی، مفاهیم فرهنگی و کلیات متعالی هرکدام به نحوی زیر سؤال رفته است. در این متن ابتدا این مسائل به تفصیل بیان می شود و سپس به آنها پاسخ داده می شود. تمام این نقدها در پایبندی به تعلیق پدیده شناختی، ناواقعی بودن ساحت استعلایی و سولیپسیستی بودن پژوهش پدیده شناختی دچار قصور شده اند. قصور آنها ناشی از اتکا به علوم در پژوهش پدیده شناختی است. درنهایت، طبق ملاحظات مطرح شده، شهود ماهیت معنایی جز تشخیص تعلق یا عدم تعلق یک ابژه منفرد به مفهوم کلی متناظر ماهیت مدنظر ندارد؛ درنتیجه، امتناع شهود ماهیت برای یک مقوله به معنای امتناعِ داشتن موضعی درباره تعلق هیچ ابژه ای تحت مقوله مذکور است؛ درحالی که تمام اشکالات فوق به چنین تشخیصی اذعان دارند.
۲.

امکانات فهم عصر مدرن از هستی: دفاعیه ای در برابر به انتقادات هایدگر، بر اساس نو-پراگماتیسم ریچارد رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پراگماتیسم واژگان نهایی مدرنیته هایدگر رورتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹ تعداد دانلود : ۴۷
پروژه ی هستی شناسانه ی هایدگر یکی از تکیه گاه های اصلیِ نقد عصر مدرن به شمار می آید. این نقد بیش از هر چیز فهمی از هستی را نشانه می رود که هستنده ها را به تمامی در قابِ پیشاپیش حاضرِ ایده یا اراده ی انسانی می گنجاند و حاصل تکانه ای متافیزیکی ست که، به زعم هایدگر، از افلاطون تا به امروز خود را در عطش روزافزونِ سلطه بر هستنده ها نشان می دهد. در این مقاله قصد ما این است که با تکیه بر نو-پراگماتیسم ریچارد رورتی بازتفسیری از فهم هستی در عصر مدرن به دست دهیم که نگاهی جامع تر به امکانات و آسیب های آن داشته باشد. در این بازتفسیر، فهم مدرن از هستی به تمامی به ماشیناسیون یا در قاب گنجاندن ختم نمی شود بلکه برخلاف دعاوی هایدگر، وقوفی روزافزون را نسبت به تناهی و پیشآیندیِ واژگان نهاییِ خود به نمایش می گذارد. گذشته از این، با توجه به اینکه از نظر هایدگر فهم های هستی در هر دوره در واقع دهشِ خودِ هستی به شمار می آیند، فلسفه ی هایدگر فاقد مبنایی ست که بر اساس آن بتواند اتهامِ غفلت از هستی و دورافتادگی از سرآغاز را به عصر مدرن نسبت دهد.
۳.

نسبتِ تخیل با امید، پیشرفت و همبستگیِ اجتماعی در فلسفه ریچارد رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تخیل صدق استعاره همبستگی اجتماعی هم ذات پنداری آیرونی دموکراسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۹ تعداد دانلود : ۱۹۶
این مقاله به جایگاهِ تخیل در فلسفه ریچارد رورتی می پردازد. تصور می شود که تخیل نقشی کلیدی در فلسفه رورتی دارد و فهمِ جایگاهِ تخیل در اندیشه رورتی می تواند به درکِ ما از قابلیت ها و دغدغه های اصلی فلسفه او کمک کند. به نظر می رسد که رورتی درصدد است تخیل را جایگزینِ خرد و عقلِ استدلالی نماید. ما نشان خواهیم داد که این جایگزینی برآمده از ضرورتِ منطقیِ فلسفه رورتی و نتیجه نگاهِ انتقادی وی به ایده «صدق» و جایگزینیِ آن با ایده «توجیه» است. ازاین منظر، تخیل می تواند، با پیش نهادن بدیل هایی برای وضعِ موجود، زمینه را برای پیشرفت، امید و همبستگیِ اجتماعی فراهم آورد. در این مقاله، در قالبِ جایگاهِ تخیل در اندیشه رورتی، تلاش می شود ایده تخیل و جایگاهِ آن در نسبت با مفاهیمِ کلیدیِ فلسفه او ازجمله امید، همبستگیِ اجتماعی و دموکراسی بررسی شود. به نظر می رسد که رورتی تنها با تکیه بر عنصر تخیل، به عنوانِ جایگزینی برای عقلِ استدلالی، است که می تواند پروژه خود را تحت عنوان نئوپراگماتیسم به اجرا درآورد. 
۴.

پراگماتیسم، طبیعت گرایی و چالش حفظ هنجارمندی: مجادله ریچارد رورتی و هیلاری پاتنم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۱۲ تعداد دانلود : ۱۲۰
ریچارد رورتی در پی چرخش زبانی ، تفسیری زمینه گرایانه از نسبت صدق و توجیه به دست می دهد و هرگونه کارکرد محتواییِ مفاهیمی چون صدق و توجیه را ورای رویّه های توجیهیِ مقیّد به زمینه، منکر می شود. در مقابل، هیلاری پاتنم که تا حدودی با گرایش های نوپراگماتیستی رورتی همسو است، معتقد است در عین التزام به پراگماتیسم باید راهی برای تبیین ماهیت تعالی جویانه مفاهیمی چون صدق و توجیه فراهم کرد، وگرنه این مفاهیم بار هنجاری خود را از دست می دهند. پاتنم همچنین به تلاش های رورتی برای تفسیر طبیعت گرایانه و جامعه شناسانه امر هنجاری خرده می گیرد و نتیجه آن را چیزی جز بی معنا شدنِ مفاهیمی چون «اصلاح» و «پیشرفت» نمی داند. در این مقاله، می کوشم نشان دهم که چگونه بخشی از انتقادهای پاتنم، رورتی را از طبیعت گرایی پرشوری که در آثار اولیه اش دیده می شود منصرف می کند و او را متقاعد می سازد که به جای تأکید بر یک طبیعت گرایی تمام عیار، بر نوعی کثرت گرایی واژگانی تأکید کند.
۵.

روشنگری و سلطه: نقدی بر تحلیل های فوکو از گفتمان رهایی بخش روشنگری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: روشنگری ضد روشنگری روابط قدرت جامعه انضباطی هنجاریت رهایی بخشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۶ تعداد دانلود : ۱۹۹
میشل فوکو عمدتاً به عنوان یکی از چهره های معاصر جنبش ضد روشنگری شناخته می شود. تحلیل های او از نوعی خودفریبی در نهادهای سیاسی اجتماعیِ به میراث رسیده از روشنگری پرده می دارد که به دلایلی به ظاهر موجه و انسان دوستانه، شرایط سلطه و انقیاد را بیش از پیش تسهیل می کنند. در این مقاله، قصد دارم با تکیه بر آرای چندتن از منتقدان اصلی فوکو، از جمله ریچارد رورتی، یورگن هابرماس و مایکل والزر نشان دهم که به رغم تلاش فوکو برای پرهیز از هرگونه توسل به مفاهیم هنجارینی چون حقیقت، رهایی، اصلاح و پیشرفت، در لایه های زیرین تحلیل های او بایستگی چنین ارزش هایی پیش فرض گرفته می شود و او خواه ناخواه از یک «هنجاریت پنهان» سود می برد. مفهوم «قدرت» در تحلیل های او میان دلالتی خنثی و توصیفی از یک سو، و دلالتی منفی و سرزنش بار از سوی دیگر، در نوسان است و هراس از مقید شدن به موضع مشخصی که ناآگاهانه گرفتار معنای همه شمول قدرت باشد، فوکو را از تفکیک این دو دلالت ناهمگون بر حذر می دارد. نشان خواهم داد که این ابهام مفهوم قدرت، در نهایت باعث می شود فوکو در ارزیابی نقش رهایی بخش برخی از نهادهای روشنگری مرتکب نوعی یکجانبه نگری و بی انصافی شود.
۶.

جایگاه دادۀ هیولایی در پدیدارشناسی استعلایی هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: داده هیولایی نوئسیس تقویم قصدیت زمانمندی درونی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۵ تعداد دانلود : ۱۴۸
ظریه داده هیولایی نقشی مهم در پدیدارشناسی استعلایی هوسرل ایفا می کند. هوسرل، با تکیه بر این نظریه، شاکله ای دوگانه از هیولای حسی و مورفه قصدی تدارک می بیند که امکان حل مسائل بسیاری را در نظریه ادراک و قصدیت فراهم می آورد. در مقابل، برخی از پدیدارشناسان و مفسران هوسرل، ازجمله سارتر، مرلوپونتی، کوینتین اسمیث، آرون گوریچ و سوکولوفسکی، امکان و اهمیت این نظریه را زیر سؤال برده اند و به زعم خود نشان داده اند که با حذف داده هیولایی و قائل شدن به شاکله یکپارچه ای از نوئسیس ها نه تنها به نظریه قصدیت لطمه ای وارد نمی شود، بلکه پدیدارشناسی هوسرل از شر عنصری نامفهوم و گنگ که فاقد ارزش تبیینی و اعتبار شهودی است خلاص می شود. در این مقاله می کوشم نشان دهم که بدون نظریه داده هیولایی بخش مهمی از دستگاه نظری پدیدارشناسی هوسرل، ازجمله نظریه تقویم، با مشکل مواجه خواهد شد. تکیه من در پاسخ به این نقدها، بیش از همه، بر اهمیت داده هیولایی در نظریه تقویم، شأن هستی شناختی داده هیولایی به عنوانِ ابژه ای تحت مقوله صوریِ وابستگی در اونتولوژی صوری هوسرل و همچنین شأن پدیده شناختی این داده ها به مثابه موجودیت های بیگانه با اگو است.
۷.

بررسی مشوق های پیشبرد پژوهش های نافع در آموزش عالی کشاورزی (مورد مطالعه: دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده کشاورزی دانشگاه یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استاد راهنما دانشجو تحصیلات تکمیلی فرایند تحلیل سلسله مراتبی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲
نظام آموزش عالی عهده دار وظایف و مسئولیت های مهمی در زمینه توسعه جامعه است. بخشی از این مسئولیت مهم از مسیر انجام پژوهش های نافع به عنوان یکی از پایه های اساسی و عمده توسعه جامعه تحقق می یابد، چراکه هیج حرکت علمی و منطقی بدون پشتوانه پژوهشی امکان پذیر نیست. بدیهی است استاد راهنما مسئولیت هدایتگری و راهبری فرایند آموزش و اشاعه دانش نافع را در دوران تحصیلات عالی به عهده دارد و کیفیت و توسعه دانش و پژوهش تا اندازه زیادی به چگونگی عملکرد وی وابسته است. بنابراین در پژوهش حاضر، مشوق های پیشبرد پژوهش های نافع در آموزش عالی کشاورزی در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشکده کشاورزی دانشگاه یاسوج مطالعه و بررسی شد بر این اساس، با بهره گیری از ابزار پرسشنامه 4 معیار اصلی رزومه استاد (شامل 7 زیرمعیار)، ویژگی های رفتاری (4 زیرمعیار)، شبکه ارتباطات اجتماعی (5 زیرمعیار) و علایق دانشجو (6 زیرمعیار) ارزیابی شد. بر مبنای نرخ ناسازگاری شرکت کنندگان این پژوهش شامل 17 دانشجوی تحصیلات تکمیلی کشاورزی بودند. برای تعیین اوزان معیارهای اصلی و فرعی انتخاب، از روش تحلیل سلسله مراتبی بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که از دید دانشجویان مهم ترین معیارهای انتخاب استاد راهنما به ترتیب ویژگی های رفتاری، شبکه ارتباطات اجتماعی، علایق دانشجو و رزومه استاد بوده است.
۸.

رویارویی تفسیرگرایی حقوقی و پراگماتیسم حقوقی: یک ارزیابی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: تفسیرگرایی حقوقی پراگماتیسم حقوقی قانون به مثابۀ یک پارچگی صعود نظری نظریۀ حقوقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۳ تعداد دانلود : ۳۵۲
تفسیرگرایی حقوقی رونالد دورکین دارای مؤلفه هایی است که می تواند توأمان نقطۀ قوت نظریۀ او و نقطۀ ضعف آن باشد. اصلی ترینِ این مؤلفه ها مفهوم «صعود نظری» در نظام فلسفی اوست. او با پیش کشیدن این مفهوم بنیان بسیاری از نظریه های پراگماتیستی را، به ویژه در فلسفۀ اخلاق و فلسفۀ حقوق، نشانه می رود. از سوی دیگر، آمیختگیِ این مفهوم با فرض های متافیزیکی گرانبار، خودِ این مفهوم را در برابر انتقادهای پراگماتیستی آسیب پذیر می کند. در این جستار، دو هدف عمده را دنبال می کنم: 1) خواهم کوشید با زدودن این فرض های متافیزیکی، نظریۀ او را با رویّه های عملی قضات و حقوق دانانْ همخوان تر و بدین طریق کارایی آن را بیشتر کنم؛ 2) نشان دهم که تفسیرگرایی او با تکیه بر مفهوم «صعود نظری»، به شرط کاستن از تضمنات متافیزیکی، نقش نظریه را در رویّۀ حقوقی بهتر از نظریه های پراگماتیستی نشان می دهد. به تعبیری، نشان خواهم داد که تعدیلی از هر دو سو، یعنی از سوی تفسیرگرایی حقوقی و پراگماتیسم حقوقی، ما را به سمت نظریۀ حقوقی جامع تری سوق خواهد داد که هم حق «بُعد نظری» در رویّه های حقوقی حقوق دانان و قضات ادا شود و هم حق استلزامات جزئی نگرِ رویّه های حقوقی.
۹.

نقدی بر مبانی نظریه کنش ارتباطی در اندیشه یورگن هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: صدق جهان شمولی کنش ارتباطی دعوی اعتبار هنجاریت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۱ تعداد دانلود : ۳۵۶
یورگن هابرماس، به عنوان شناخته شده ترین هوادار آرمان های روشنگری در عصر حاضر، دفاع از این آرمان ها، به ویژه آرمان رهایی از سلطه و سرکوب، را در گرو درانداختنِ نظریه ای می داند که مقید به زمینه های بومی و محلی نباشد و بتواند نوعی اخلاقِ گفتمانی را بر پایه بنیان هایی جهان شمول توجیه کند. او برای طرح چنین نظریه ای عمدتاً به مفاهیم «صدق» و «جهان شمولی» متوسل می شود. از سوی دیگر، او خود را در طیف متفکران پسا-متافیزیکی طبقه بندی می کند و طرح «عقلانیتِ ارتباطی»اش را از ثمرات ضد-سوبژکتیویستیِ چرخش زبانی به شمار می آورد. در این مقاله، می کوشم نشان دهم که شیوه استناد او به مفاهیم «صدق» و «جهان شمولی» با تعهدات پسا-متافیزیکیِ او و لوازم چرخش زبانی سازگار نیست.
۱۰.

نقد مکتب فرانکفورت بر روشنگری، و ارزیابی آن از منظرِ ریچارد رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: روشنگری نظریه انتقادی عقل ابزاری اندیشه رهایی بخش پراگماتیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸۶ تعداد دانلود : ۵۶۸
مکتب فرانکفورت یا نظریه ی انتقادی یکی از جبهه های اصلی جنبش ضدروشنگری معاصر را تشکیل می دهد. هورکهایمر و آدورنو، دو نظریه پرداز مهم این مکتب، نشان می دهند که روشنگری در فرآیندی دیالکتیکی تیشه به ریشه ی خود می زند و بنیان ارزش های خود را سست می کند. از نظر ایشان، غلبه ی عقل ابزاری، که محصول گسترش دیالکتیکی روشنگری بوده است، هرگونه مبنای عینی برای تعهد به آرمان هایی چون آزادی، برابری، و حقوق بشر را زائل کرده است. ایشان روی آوردن روشنگری و فرزند خلف آن، یعنی لیبرالیسم، به فلسفه ی پراگماتیستی را نشان از ورشکستگی فکری روشنگری می دانند. در این مقاله می کوشم پس از شرح انتقادهای ایشان، از منظر یکی از مدافعان معاصر روشنگری، ریچارد رورتی، آن انتقادها را پاسخ دهم. رورتی روی گردادن لیبرالیسم از عقل باوری و روی آوردن آن به تاریخ گرایی و پراگماتیسم را نشان از به بلوغ رسیدن روشنگری در یک فرآیند خودشکنی و خودسازی می داند. در ادامه می کوشم بر مبنای دیدگاه پراگماتیستی او نشان دهم که لیبرالیسم پراگماتیک معاصر از اتهام وادادگی در برابر وضع موجود مبرا است و توانسته است با نقد وضع موجود بر اساس اهداف و آرمان هایی که بیش از همه با هویت ها و سنت های ریشه دار ما گره خورده اند، موضعی انتقادی در برابر کاستی های آن بگیرد و راهنمایی برای تحقق وضع آرمانی در وضع موجود فراهم کند. اما تفسیر پراگماتیستی خود رورتی از لیبرالیسم نیز با نقطه ضعف هایی روبه روست که می کوشم در پایان مقاله به طور گذرا  به آن ها اشاره کنم.
۱۱.

ارزیابی و سطح بندی توسعه ی کشاورزی شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تاکسونومی عددی توسعه ی کشاورزی استان کهگیلویه و بویراحمد سیاست و توسعه کشاورزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳۴ تعداد دانلود : ۵۳۷
کشاورزی یکی از مهم ترین بخش های اقتصادی کشور و منبع اصلی تأمین کننده درآمد روستاییان می باشد. توسعه ی کشاورزی حاصل تلاش های برنامه ریزی شده، هماهنگ و مطلوب جهت وسعت بخشیدن به زمینه ها، گسترش دامنه فعالیت ها و افزایش عملکردها در قالب برنامه جامع توسعه روستایی است. شناخت و بررسی امکانات و قابلیت ها و در پی آن تعیین سطوح توسعه یافتگی کشاورزی، نخستین گام در فرآیند برنامه ریزی و توسعه ی کشاورزی است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی و سطح بندی توسعه ی کشاورزی شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد انجام گرفته است. در این پژوهش با استفاده از آمار کشاورزی سالنامه آماری سال 1392 استان، فهرستی از 84 شاخص توسعه ی کشاورزی در قالب پنج گروه عمده (بهره برداری کشاورزی، عملکرد، مکانیزاسیون کشاورزی، دام و طیور و آبزیان و تشکل های کشاورزی) با بهره گیری از مدل تاکسونومی عددی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که شهرستان گچساران نسبت به دیگر شهرستان ها از بالاترین درجه ی توسعه ی کشاورزی برخوردار بوده (723/0= Fi) و بر اساس دو شاخص مکانیزاسیون کشاورزی و دام و طیور و آبزیان در رتبه اول قرار گرفته است. در مقابل، شهرستان دنا دارای کمترین درجه توسعه ی کشاورزی بوده است (927/0= Fi). بدین ترتیب، دامنه نوسان درجات توسعه ی کشاورزی شهرستان های استان 204/0 برآورد شده است. افزون بر این، با توجه به سطوح توسعه یافتگی، در مجموع هیچ کدام از شهرستان ها در سطح توسعه یافته قرار نداشته و تنها دو شهرستان گچساران و بویراحمد نسبتاً توسعه یافته تلقی می گردند. لذا، شایسته است که برنامهریزان کشور در راستای سیاستهای عدالتمحوری و محرومیتزدایی خود به این مناطق توجه بیشتری داشته باشند.
۱۲.

نقد جماعت گرایی بر لیبرالیسم و ارزیابیِ آن از منظرِ ریچارد رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: انسان شناسی فلسفی روشنگری احساس گرایی جماعت گرایی لیبرالیسم وظیفه گرا

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه سیاسی
تعداد بازدید : ۱۲۴۲ تعداد دانلود : ۹۲۰
مکتب جماعت گرایی یکی از منتقدان اصلی نظریه اخلاقی   سیاسیِ لیبرالیسم به شمار می آید. طبق نظر بنیان گذاران این مکتب، لیبرالیسم تصویری از هویتِ انسان را پیش فرض می گیرد که حق پیوندهای جمعی در آن ادا نمی شود. لیبرالیسم با تأکیدِ نادرست بر اولویتِ عدالت از منظری فردگرایانه، تکالیفِ دگرخواهانه و تعهداتِ جمعیِ به ارث رسیده از سنت و تاریخ را، که نقشی قوام بخش در هویتِ فرد ایفا می کنند، نادیده می گیرد و به غلبه شخصیت هایی میان مایه، خودخواه، و بیگانه با ارزش های جمعی دامن می زند. در این مقاله می کوشم این انتقادها را به اختصار شرح دهم و سپس از منظرِ یکی از مدافعانِ لیبرالیسم، یعنی ریچارد رورتی، آن ها را پاسخ دهم. رورتی این سخنِ جماعت گرایان را می پذیرد که اجتماع نقشی قوام بخش در شکل گیریِ هویتِ فرد ایفا می کند، اما نقدهای آنان را بر قطبِ پراگماتیستیِ لیبرالیسمِ معاصر وارد نمی داند و می کوشد نشان دهد لیبرالیسمِ سیاسی سده بیستم، که بهترین صورت بندیِ خود را در آثارِ جان دیویی و جان رالز پیدا می کند، به دلیلِ سازگاری با تاریخ گرایی و قوم مداری، برخلافِ لیبرالیسمِ فلسفیِ فیلسوفانِ روشنگری، از انتقادهای جماعت گرایان مصون است.
۱۳.

نقد دیویدسون بر نظریه قیاس ناپذیریِ کوهن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قیاس ناپذیری – پارادایم شاکلة مفهومی نسبی گرایی – تفسیرناپذیری ترجمه ناپذیری دوگانه انگاریِ شاکله محتوا اصلِ نیک نگری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۲ تعداد دانلود : ۴۳۳
در این مقاله قصد دارم نقدهایی را که دیویدسون برپایة نظریة علّیِ معنا بر آموزة قیاس ناپذیریِ [1]کوهن وارد کرده بررسی و کوشش های یکی از مفسرانِ کوهن، هاوارد سانکی [2]، را در پاسخ به انتقادهای او به بحث بگذارم. در بخشِ نخست نگاهی کوتاه بر نظریة قیاس ناپذیریِ کوهن در ساختارِ انقلاب های علمیخواهم انداخت و جرح و تعدیل هایی را که وی در ضمیمة همان کتاب و نیز در آثارِ بعدیِ خود در خصوصِ این نظریة جذاب، و در عینِ حال مناقشه برانگیز، به عمل آورده مرور خواهم کرد. در بخشِ دوم نشان می دهم که چه گونه دیویدسون از رهگذرِ نقدِ ایدة «شاکلة مفهومی» [3]لوازمِ معناشناسانة این نظریه و نسبی گراییِ برخاسته از آن را به نقد می کشد و نشان می دهد که با اتخاذِ رویکردِ «تفسیرِ بنیادی» [4]چنان نظریه ای از اساس بی معنا خواهد بود. در بخشِ سوم، پاسخِ کوهن به دیویدسون را به طورِ گذرا مطرح می کنم و سپس نشان می دهم که چه گونه هاوارد سانکی «وابستگیِ تفسیر به ترجمه» را فرضِ پنهانِ نقدهای دیویدسون به شمار می آورد و با به چالش کشیدنِ آن راه را برای دفاع از آموزة قیاس ناپذیری فراهم می کند. در پایان، نتیجه خواهم گرفت که با کنار گذاشتنِ آن فرض، می توان آشتی ای میان آموزه ی «تفسیر بنیادی» و آموزه ی «قیاس ناپذیری» برقرار کرد. [1]. incommensurability thesis [2]. Howard Sankey [3]. conceptual scheme [4]. radical interpretation
۱۴.

نقش فلسفه تاریخ در نظریه امیدِ کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نظریه امید اخلاق سعادت فلسفه نظری فلسفه عملی غایت مندی فلسفه تاریخ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۶ تعداد دانلود : ۵۱۲
ه گواهیِ کتابِ نقدِ عقلِ محض، یکى از دغدغه های اصلیِ کانت در سرتاسرِ پروژه نقادانه او یافتنِ پاسخى برای مسئله امید است: اگر انسان تکلیف های اخلاقی اى را که عقل بر گردنِ او نهاده به جای آورد، تا چه اندازه می تواند برای رسیدن به سعادت امیدوار باشد؟ جداییِ نظامِ طبیعت از نظامِ اخلاق در فلسفه کانت توجیهِ این امید را به مسئله ای اساسی بدل می کند. اگر چه این مسئله، به گفته خودِ کانت، مسئله ای توأمان نظری و عملی ست، او در آثارِ نخستینِ خود می کوشد تنها با توسل به کارکردِ عملیِ عقل بدان پاسخ دهد، اما به خاطرِ شکافِ عمیقى که در فلسفه نظری و عملیِ او میانِ طبیعت و اخلاق وجود دارد، پاسخِ او چندان قانع کننده نیست. مدعای اصلیِ این مقاله آن است که کانت در نقدِ قوه حکم با پل زدن میانِ طبیعت و اخلاق _ فلسفه نظری و فلسفه عملی _ در واقع در صددِ رفعِ نواقصِ نظریه امیدِ خود برآمد و در نهایت با به کارگیریِ مفهومِ غایت مندیِ طبیعت در فلسفه تاریخ توانست نظریه اى قانع کننده در بابِ امید بپروراند.
۱۵.

کاربست پذیری نظریه رفتار برنامه ریزی شده برای پیش بینی پذیرش نظام تعاونی (مورد شهرستان بویر احمد)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تعاون بویراحمد نظریه رفتار برنامه ریزی شده

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی روش شناسی در علوم اجتماعی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی مفاهیم علوم اجتماعی (هویت، سرمایه اجتماعی و ...)
تعداد بازدید : ۱۶۲۰ تعداد دانلود : ۹۴۵
هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی کاربست پذیری و قابلیت اجرای نظریه رفتار برنامه ریزی شده برای پیش بینی پذیرش نظام تعاونی است. ابزار اصلی گردآوری داده های مورد نیاز این پژوهش پیمایشی، پرسشنامه ای محقق ساخته بوده است که روایی آن توسط پانل متخصصان تأیید شد و پایایی آن به وسیله آزمون آلفای کرونباخ از 578/0 تا 944/0 برآورد گردید. جامعه آماری این مطالعه را ساکنان شهرستان بویراحمد تشکیل داده اند که از این میان 486 نفر به عنوان نمونه آماری براساس جدول نمونه گیری پاتن و به شیوه طبقه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که متغیر قصد رفتاری و کنترل رفتاری محسوس اثر مثبت و معنی داری بر رفتار پذیرش تعاون داشتند. فزون بر آن، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیونی نشان داد که سازه های نگرش نسبت به تعاون، هنجار ذهنی و کنترل رفتاری محسوس پیش بینی کننده قصد پاسخگویان برای پذیرش نظام تعاونی بوده و این سه متغیر در مجموع 7/29 درصد از تغییرات متغیر قصد رفتاری را تبیین نموده اند. همچنین، نتایج آزمون های برازندگی با استفاده از نرم افزار AMOS بیانگر برازش مناسب داده ها با الگوی مورد بررسی بوده است.
۱۶.

اثربخشی گروه درمانی به روش تحلیل رفتار متقابل بر سازگاری زناشویی و پیشگیری از عود افراد سم زدایی شده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عود سازگاری زناشویی گروه درمانی تحلیل رفتار متقابل افراد سم زدایی شده

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۵۵ تعداد دانلود : ۱۰۳۱
عود اعتیاد در افراد سم زدایی شده، یکی از معضلات مهم درمانی برای سوء مصرف مواد است. هدف این پژوهش بررسی تاثیر گروه درمانی به روش تحلیل رفتار متقابل بر سازگاری زناشویی و پیشگیری از عود افراد سم زدایی شده می باشد. این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی با گروه کنترل نابرابر انجام گرفت. با استفاده از نمونه گیری در دسترس و از افـراد سم زدایی شده مراجعه کننده به مرکز دولتی درمانی نگهدارنده با متادون شهرستان بجنورد، 24 نفر به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 12 نفر) تقسیم شدند. هر دو گروه در پیش آزمون، مقیاس سازگاری زناشویی اسپانیر و پیش بینی از بازگشت رایت و همکاران را کامل کردند و پس از انجام گروه درمانی با گروه آزمایش، پس آزمون و پس از 5 ماه، آزمون پیگیری از هر دو گروه گرفته شد. در هنگام تکمیل آزمون پیگیری، مرفین چک نیز انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل و تحلیل کواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد که از لحاظ وسوسه ی مصرف مواد بین دو گروه تفاوت معنی داری در پس آزمون و مرحله پیگیری وجود دارد، اما بین سازگاری زناشویی و احتمال مصرف مواد تفاوت معنی داری مشاهده نشد. طبق نتایج این پژوهش، گروه درمانی به روش تـحلیل رفتار مـتقابل مـمکن است از لحاظ وسوسه ی مصرف مواد در افراد سم زدایی شده مؤثر باشـد و می تواند مورد توجه متخصصان قرار گیرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان