مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
فرافلسفه
حوزه های تخصصی:
چکیده
نویسنده مقاله ضمن توضیح اهمیت فلسفه تطبیقی ـ که در اینجا شامل بررسی تطبیقی نظامهای عرفانی نیز هست ـ روش اساسی آن را استخراج روح کلی نظامها و چارچوبهای ساختار روشهای معرفتی و مقایسه آنها با یکدیگر میداند (فرافلسفه) و برای نمونه به یکی از اساسیترین موارد، یعنی مفهوم و نظریه «وحدت وجود» و تحلیل دقیق معناشناختی آن از دیدگاه عرفان و حکمت اسلامی، همراه با مباحثی از آیین و دانتا و ذن میپردازد.
وی ضمن توصیف وجود به عنوان محمولی استثنایی که هویت موضوع را تشکیل میدهد، برای توضیح وحدت وجود عرفانی به رابطه خود و ماهیت ـ مطلق و مقیّد ـ وحدت و کثرت و دو دیدگاه حاصل از دو مقام فنا و بقا میپردازد.
زبان، جستجو و آپوریا در نامهی هفتم افلاطون (Language, Search and Aporia in Plato’s Seventh Letter)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله رابطهی میان زبان و وجود را آن گونه که در به اصطلاح انحراف فلسفی نامهی هفتمِ منسوب به افلاطون فهمیده شده است، بررسی میکند. در اینجا نویسندهی نامه، برخلاف گواهی بسیاری از رسالات افلاطون، مدعی است که هیچ کلمه ای دربارهی فلسفهی افلاطون نوشته نشده است و نخواهد شد؛ وبه علاوه، گویا نگارنده به این دلیل که مطلب چندان سردرگم کننده نبوده است، در ادامه توضیح میدهد که در واقع مسائل فلسفی به هیچ وجه بیان شفاهی را نمیپذیرند.این مقاله، برای طرح استدلالات این ادعاها و بیان نتایج آنها، آنچه را میجوید که به گفتهی نامه تنها راه خروج از کمبودهای معرفت شناسانه و وجود شناسانهی ذاتی زبان است. این مقاله در کوشش برای کشف اینکه چگونه نویسندهی نامه برای نابسندگی فهم عقلانی، نظری و زبانی واقعیت نهایی استدلال میکند، در مفاهیم سونوسیا (sunousia) و تریبو (tribô) (که شاید در این بافت به ""گفتگوی زنده"" و ""صرف زمان"" ترجمه شدنی باشد)، به عنوان تنها اعمال به قدر کافی نیرومند برای چیرگی بر موانع زبان و دست یابی به فهمی حقیقی از وجود، کنکاش میکند. این مقاله به منظور استدلال علیه تفسیری اسطوره ای از مفاهیم سونوسیا و تریبو- بر اساس وحدت مسلم سوژه و ابژه- مدعی است که بر طبق نامه، رابطهی فلسفی حقیقی با وجود، به عنوان نتیجهی نوع خاصی از جستجو فهمیده نمیشود، بلکه باید به عنوان خود جستجو فهمیده شود. مقاله میگوید نه سونوسیا و نه تریبو، هیچ کدام نوع خاصی از موقعیت تأملی را تسخیر نمیکنند، بلکه یک گفتگوی مفصل منعکس کنندهی شرایط خاصی از یک رهیافت فلسفی است.
بررسی روش فراتاریخی ایزوتسو در مطالعات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پروفسور توشیهیکو ایزوتسو فیلسوف، زبان شناس، شرق شناس و قرآن پژوه، چندین اثر تطبیقی از خود برجا گذاشته است. او از معدود متفکرانی بود که علاوه بر تطبیق فلسفه ها به فلسفه تطبیق و مباحث روش شناسی در مطالعات تطبیقی نیز نظر داشت و به درستی و با بینشی عمیق به این نکته توجه یافت که مهم ترین و اصلی ترین علت ناکامی تلاش های تطبیقی دوران اخیر فقر روش شناختی در انجام چنین مطالعاتی بوده است. در این مقاله برآنیم تا علاوه بر ارائه توصیفی از روش تطبیقی پیشنهادی ایشان، کاستی ها و نقاط قوت احتمالی آن را بیان کنیم. ایزوتسو با روش فراتاریخی تلاش کرده بر این مشکل فائق آید. دو مشکل دیگر هم بر سر راه تطبیق وجود دارد که باید قبل از مشکل پیش گفته مطرح گردد: یکی مشکل زبان و دیگری مشکل تکثر فلسفه های شرقی است که اولی با فراگفت وگو یا همدلی وجودی و دومی از طریق دستیابی به فرافلسفه فلسفه های شرقی قابل حل است. ایزوتسو در فرایند تطبیق فلسفه های شرقی با فلسفه های غربی در پاره ای از موارد برای کشف مفاهیم کلیدی و کانونی فلسفه های شرقی و نیل به یک فرافلسفه فلسفه های شرقی به روش سمنتیکی روی آورده است. ارتباط روش فراتاریخی با روش سمنتیکی در زمانی مبتنی بر تاریخ از جمله موضوعاتی است که باید بدان پرداخت.
ون اینواگن و فلسفه: فرافلسفه پیتر ون اینواگن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
203-222
حوزه های تخصصی:
پیتر ون اینواگن در همان حال که فیلسوفِ مهم و تاثیرگذاری است، دربسیاری از مواضع، مطابق روشِ متداول فلاسفه تحلیلی بحث را پیش نمی برد و این منجر به اتخاذِ برخی مواضعِ نامتعارف از طرفِ او شده است. در این مقاله سعی کرده ایم تصویری روشن از نگاهِ او، به فلسفه و روشِ درستِ آن ارائه دهیم. برای این کار، مستقیماً به سراغ تعدادی از آثار او رفته و سعی کردیم مولفه های فرافلسفه او، یعنی نگاه او به استدلال، تعریف و تحلیلِ واژگانِ فلسفی، متافیزیک، شهودِ فلسفی و فراهستی شناسی را استخراج کرده تا با کنارهم قرار دادن این مولفه ها، تصویر مان را از فرافلسفه او کامل تر کنیم. به باور نویسنده گان، بدون درنظر گرفتن این تصویرِ کامل، فهمِ فلسفه ورزی او به درستی ممکن نخواهد بود. بنابراین هر یک از بخش های این مقاله درنظر دارد به یک سوالِ فرافلسفی در نظرِ این فیلسوف، پاسخ دهد و نویسده گانِ آن باور دارند که کنارهم قرار دادن این پاسخ ها می تواند تصویر خوبی از فرافلسفه او ارائه دهد.
درنگی در روش فلسفی ابن سینا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
روش های علمی، ابزار هایی برای حل مسائل هر علم هستند. در دوران جدید و معاصر به تدریج مباحث مستقل، درباره چند و چون این روش ها رواج یافته، به تدوین متدولوژی (روش شناسی) علوم دامن زد. هر چند بحث از روش فلسفه در دوران گذشته نیز مطرح بود، امروزه این بحث در شاخه نوپیدایی به نام فرافلسفه دنبال می شود. نوشتار پیش رو در پی برداشتن گامی اولیه به منظور شناسایی مختصات روش فلسفی ابن سینا است. ابن سینا بحث مستقل و مستوفایی درباره روش فلسفه مطرح نکرده است؛ از این رو برای شناسایی روش فلسفی او باید از فرافلسفه ضمنی اش بهره برد و با مرور بر آثارش روش هایی را که وی در عمل به کاربسته است، شناسایی کرد.در این مقاله پس از بحثی مقدماتی درباره روش علوم و روش شناسی فلسفی، بحث های ابن سینا در مورد روش فلسفه را مرور می کنم. در مرحله بعد با نگاهی بر روش های کمابیش رایج در فلسفه تحلیلی، چهار روش استدلال قیاسی، تحلیل مفهومی، تحلیل منطقی و آزمون ذهنی به عنوان الگو و چارچوب بحث، انتخاب شده و نمونه هایی از به کارگیری این روش ها در فلسفه ابن سینا ارائه می گردد. بازشناسی روش فلسفی ابن سینا در این چارچوب نشان می دهد فلسفه وی به لحاظ روشی شباهت زیادی به فلسفه تحلیلی معاصر دارد.