نویسندگان: مرتضی نوری

کلیدواژه‌ها: صدق جهان شمولی کنش ارتباطی دعوی اعتبار هنجاریت

حوزه های تخصصی:
شماره صفحات: ۲۴۵ - ۲۶۵
دریافت مقاله   تعداد دانلود  :  ۳۵۶

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۳۱

چکیده

یورگن هابرماس، به عنوان شناخته شده ترین هوادار آرمان های روشنگری در عصر حاضر، دفاع از این آرمان ها، به ویژه آرمان رهایی از سلطه و سرکوب، را در گرو درانداختنِ نظریه ای می داند که مقید به زمینه های بومی و محلی نباشد و بتواند نوعی اخلاقِ گفتمانی را بر پایه بنیان هایی جهان شمول توجیه کند. او برای طرح چنین نظریه ای عمدتاً به مفاهیم «صدق» و «جهان شمولی» متوسل می شود. از سوی دیگر، او خود را در طیف متفکران پسا-متافیزیکی طبقه بندی می کند و طرح «عقلانیتِ ارتباطی»اش را از ثمرات ضد-سوبژکتیویستیِ چرخش زبانی به شمار می آورد. در این مقاله، می کوشم نشان دهم که شیوه استناد او به مفاهیم «صدق» و «جهان شمولی» با تعهدات پسا-متافیزیکیِ او و لوازم چرخش زبانی سازگار نیست.

تبلیغات