راضیه مختاری دهکردی

راضیه مختاری دهکردی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۸ مورد از کل ۸ مورد.
۱.

باززایش والایی در چیدمان های نوری اولافور الیاسون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: چیدمان های نوری هنر نوری والایی اولافور الیاسون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۳
مقاله پیش رو با هدف شناسایی والایی معاصر در چیدمان های نوری اولافور الیاسون بر آن است تا پتانسیل های متفاوت نور در آثار هنرمند را شناسایی کند.  روش پژوهش حاضر، از نوع کیفی و از منظر هدف، کاربردی است که با شیوه توصیفی، تحلیلی با روش گردآوری اسنادی تدوین شده است. اولافور الیاسون در آثار چیدمانی بزرگش با بهره گیری از عناصری چون نور، آب و دمای هوا فضاهای غوطه وری را ایجاد می کند که مخاطبینش را شگفت زده می کند و در آن ها تجربه حسی و عاطفی بازدیدکننده تعیین کننده می شود. هنر مبتنی بر نور الیاسون، تماشاگران را مسئول می سازد و آن ها را ترغیب می کند تا وارد یک وضعیت هوشیاری بالا شوند.  استفاده های هنری از نور هویت مادی آثار الیاسون را دگرگون می کند و شخصیتی پر انرژی به آن می بخشد که بیننده می تواند ارتباطی ژرف و معنا دار را تجربه نماید. نتایج پژوهش نشان داد، چیدمان های نوری  الیاسون می توانند نمایانگر والایی معاصر باشد؛ الیاسون با ساختارشکنی سنت رمانتیک، درک  بیننده از امر والا را تشدید می کند به نحوی که در آن می تواند خودش را در این ادراک قوی مشاهده کند و دوباره با قدرت والایی موجود در پدیده های طبیعی به شکل واسطه ای  ارتباط برقرار کنند.
۲.

نقش مخاطب در میدان هنر چندرسانه ای جدید با تأکید بر آثار احمد نادعلیان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنر چندرسانه ای میدان هنر مخاطب تعامل احمد نادعلیان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶ تعداد دانلود : ۱۳۳
هنر چندرسانه ای درصدد تبیین زبان تصویری جدیدی است که نقش مخاطب در ارائه اثر هنری را محور اصلی قرار می دهد و تعامل مخاطب با اثر، مورد اهمیت قرار می گیرد. احمد نادعلیان، یکی از هنرمندان معاصر ایرانی و پیشگام در هنر چندرسانه ای با خلق آثارش، تعامل پویایی در خوانش اثر برای مخاطب فراهم ساخته است. این پژوهش چگونگی عملکرد مخاطب در هنر چندرسانه ای جدید و نوع تعامل او با اثر چندرسانه ای را با تأکید بر آثار نادعلیان را شناسایی کرده است. هدف اصلی شناسایی و تبیین نوع مخاطب و نحوه تعامل او در ارائه این آثار است؛ بنابراین آثار چندرسانه ای جدید احمد نادعلیان که از مؤلفه های فرهنگ و هنر ایرانی استفاده نموده، موردمطالعه قرار گرفت. بر این اساس مقاله در پی پاسخ گویی به این سؤالات است: 1. چه کسانی مخاطب هنر چندرسانه ای جدید هستند؟ 2. مخاطب چگونه با هنر چندرسانه ای تعامل برقرار می کند؟ در پژوهش پیش رو به منظور پاسخ دادن به سؤالات مطرح شده از روش تحقیق کیفی با ماهیتی اکتشافی استفاده شده است. علاوه بر این آثار چندرسانه ای احمد نادعلیان به عنوان جامعه آماری از طریق روش اسنادی و مجموعه شخصی هنرمند گردآوری شده اند و به شیوه تحلیل محتوای کیفی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. چهار نمونه از چند رسانه های نادعلیان بر اساس شاخص های تعیین شده بین شانزده مخاطب، مورد مصاحبه هدایت شونده قرار گرفتند. نتایج پژوهش مبین این امر است که هنر چندرسانه ای به دلیل ارتباطی که با طیف وسیعی از مخاطبان دارد میدان گسترده تری را در برمی گیرد و مخاطبین از هر طیفی در ارائه اثر سهیم می شوند و مخاطب خاص به مخاطب عام تبدیل می گردد. مخاطبان کنشی متفاوت با اثر چندرسانه ای دارند که از بازی و سرگرمی تا جست وجو و کشف رازهای نهفته در اثر حکایت دارد. از طرفی دیگر به مدد فناوری های الکترونیکی، ایجاد شرایط یکسان و عمومی، هنر چندرسانه ای بستری است با پتانسیل های بالا که به عنوان زبان و بیان فرهنگ جامعه در عصر معاصر محسوب می شود. مخاطب در چند رسانه های احمد نادعلیان در هر موقعیت فرهنگی، اجتماعی یا اقتصادی در شرایط یکسانی قرار می گیرند تا با انتخاب و گزینش عناصر به هر بخشی از اثر به طور دلخواه اعتبار بیشتری ببخشند و کنش های متفاوتی داشته باشند.
۳.

نقش تعامل در طراحی لباس هوشمند در ارتباط با مخاطب

تعداد بازدید : ۴۰۲ تعداد دانلود : ۲۴۷
لباس هوشمند متناسب با تحولات فکری و علمی بشر در دوران معاصر از جایگاه ویژه ای برخوردار شده است. اهمیت این نوع لباس ها به گونه ای است که مهندسین و هنرمندان به کمک دیگر متخصصین حوزه نساجی و پزشکی و ... همه با هم برای نیازهای مختلف جامعه از این نوع لباس ها طراحی می کنند. ازاین جهت این لباس ها به دو صورت کاربردی و زیباشناسانه در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفت. هدف اصلی در پژوهش حاضر این بود که چه ارتباطی میان لباس هوشمند به عنوان متغیر اول و تعامل به عنوان متغیر دوم وجود دارد که ازاین رو با استفاده از روش مطالعات کتابخانه ای و با اتخاذ رویکرد کیفی به روش توصیفی تحلیلی مبتنی بر داده های متنی و تصویری لباس های هوشمند در دو حوزه علمی و آثار هنری مورد تحلیل محتوایی قرار گرفته اند که مسئله اصلی یعنی عملکرد هر کدام از لباس های هوشمند از منظر تعامل با مخاطب مورد کنکاش قرار گیرد و پاسخی به سؤال اصلی پژوهش باشد که لباس هوشمند دارای چه ویژگی هایی است و نقش تعامل در آن چیست؟ ازاین رو یافته های پژوهش نشان داد به طورکلی لباس های هوشمند مرتبط با عصر تکنولوژی و یا استفاده از علم الکترونیک و مکانیک نمی باشد و این مقاله صرفاً مبتنی بر تحولات تکنولوژی در عصر حاضر به لباس هوشمند اضافه شده است لباس های هوشمند بر روی حواس انسان تاثیر می گذارند بنابراین آنچه به عنوان نتیجه نهایی در این پژوهش رقم خورد بدین گونه است که لباس هوشمند در تعامل با مخاطب گاهی در روبروی مخاطب و گاه ی بر روی بدن مخاطب قرار می گیرد و در هر دو صورت گاهی به صورت علمی خواسته ای از نیازهای انسانی را پاسخ می دهد و یا در خدمت هنرمند ایده و یا فکر هنرمند را در قالب آن پیام هوشمند ارائه می دهد بنابراین لباس هوشمند لباسی نیست که صرفاً در حوزه طراحی لباس قرار گیرد و از سه حوزه طراحی لباس، هنر و علم کمک میگیرد تا در نهایت نیاز خواسته شده را برطرف نماید.
۴.

خوانش زمان در هنر مینیمال، مفهومی و پسامفهومی

تعداد بازدید : ۳۵۷ تعداد دانلود : ۶۵۰
زمان به عنوان پدیده ای مفهومی، در قلمرو هنر همواره مورد توجه بوده است و این مسئله با تحولات ناشی از اوج هنر مدرن در نیمه دوم قرن 20 میلادی و شکل گیری تکثرگرایانه گرایش ها و جنبش های هنری، ظهوری متفاوت از قبل و ماهیتی جدید پیدا نمود. بر این اساس در پژوهش حاضر به منظور شناخت ماهیت و چیستی زمان و چگونگی بازتاب آن در آثار هنرمندان هنر مینیمال، مفهومی و پسامفهومی از روش اکتشافی استفاده گردید و قصد بر آن است تا برای مخاطبان این آثار، بازخوانشی جدید مبتنی بر مسئله زمان ارائه گردد؛ بنابراین رویکردی کیفی اتخاذ گردید که هدفی بنیادین در پی داشت. همچنین از شیوه جمع آوری اطلاعات، مبتنی بر روش کتابخانه ای و از ابزار یادداشت برداری بهره گرفته شد. چارچوب نظری پژوهش حاضر مبتنی بر دیدگاه نشانه شناسی چارلز سندرس پیرس است و سه گانه وی برای تحلیل آثار مورد توجه قرار گرفت. نتایج حاصله نشان از آن داشت که خوانش زمان در نیمه دوم قرن بیست از هنر ماقبل خود کاملاً متفاوت است و زمان را می توان در سه حوزه نشانه های شمایلی، نمادین و نمایه ای در آثار هنر مینیمال، مفهومی و پسامفهومی بازخوانی و جستجو کرد.
۵.

شیوه بازنمایی دیداری و شنیداری فضا و زمان در آثار چند رسانه ایِ «رومن اوپالکا»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنر چند رسانه ای رومن اوپالکا بازنمایی دیداری بازنمایی شنیداری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۶۹ تعداد دانلود : ۱۹۷
بیان مسئله: در  هنر جدید فضا و زمان از عناصر مهم مورد توجه هنرمندان این عرصه است. یکی از این هنرمندان «رومن اوپالکا» است که از این عناصر در آثار خود استفاده کرده است. در این میان مسئله این پژوهش، نخست طبقه بندی انواع هنر چندرسانه ای و سپس چگونگی بازنمایی دیداری و شنیداریِ فضا و زمان در آثار چندرسانه ایِ رومن اوپالکا است. هدف: هدف این پژوهش، شناسایی مفهوم فضا و زمان در آثار چندرسانه ای رومن اوپالکا به عنوان مورد مطالعه و تبیین تأثیر کیفیات بصری آثار چند رسانه ای این هنرمند است.  روش پژوهش: پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته و گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای است. یافته ها: اوپالکا با فعال کردن حوزه نشانه های نمایه ای چه به صورت دیداری و چه به صورت شنیداری، سعی در تقویت ارتباط هنر با جهان به شیوه ای شبه علمی دارد و آثار را از حوزه صرفاً توهمی بیرون می راند. اوپالکا با معطوف کردن توجه مخاطب و هنر به وجود و آگاهی، بر آن است تا حس بی اعتباری زمان را با ایجاد خوانش های چند وجهی فراهم کند. خوانش زمان در آثار اوپالکا به صورت خطی و غیر خطی است. همچنین فضا و زمان در آثار اوپالکا سیال و پویا و دارای مفاهیمی استعاری نظیر مفهوم مرگ و میرایی است.
۷.

فضا و زمان دیجیتال در هنر چند رسانه ای با تأکید بر آثار دنیل استیگمن مانگرین و الساندرو راواگنان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۳۶ تعداد دانلود : ۸۹
هنر چند رسانه ای به منظور شکستن کیفیت خطی و سنتی فضا و زمان، بر آن است تا ادراک جدیدی از پدیده فضا و زمان را در محیط دیجیتال فراهم آورد و به طور بنیادین آنها را بازآرایی کند.  این نوع هنری همچنین قابلیت های منحصر به فردی در فضا و زمان اثر و در تعامل با کاربران ایجاد می کند. این مقاله بر آن است تا به شناسایی دو شاخه ی مهم هنر رسانه ای جدید، یعنی هنر واقعیت مجازی و واقعیت افزوده بپردازد. در این راستا با روش نمونه گیری انتخابی، آثار دنیل استیگمن مانگرین و الساندرو راواگنان به عنوان دو هنرمند اصلی این دو شاخه ی هنری مورد شناسایی قرار گرفت. چارچوب نظری با استفاده از نظریه گوتفرید بوهم و ای جی لسینگ تدوین شده است. روش مورد استفاده توصیفی تحلیلی و گردآوری مطالب نیز کتابخانه ای و با استفاده از منابع اینترنتی بوده است. نتایج پژوهش نشان داد که فضا و زمان در آثار هنر جدید رسانه ای به طور عام و هنر واقعیت مجازی، هنرواقعیت افزوده به طور خاص  به وسیله کاربرد فرارسانه ای خود، نیروی بالقوه ای را برای آنچه حضور مجازی نامیده می شود، جهت خلق تجربه ای از بی واسطگی به نمایش میگذارد و مخاطب را در این فضا و زمان  غوطه ور می سازد و یا آن را یا زمان و فضای واقعی ترکیب می کند. نهایتاً فضا و زمان در این نوع آثار  بسیار  سیال و پویا هستند که در امتداد آن تماشای منفعلانه ی مخاطب در درک فضا و زمان اثر را از بیننده صرف به  تعامل گری فعال مبدل می کند. طبق نظریه بوهم، زمان نمایش توسط هنرمندان از پیش شکل گرفته و مدت زمان دریافت آثار هر دو نوع هنری وابسته به تعاملگری و کنش مخاطبان است و با حضور ایشان معنا می گیرد. هم چنین مخاطب در درک این آثار طبق نظر لسینگ می تواند از خوانش های همزمان و متوالی برای درک فضا و زمان آثار بهره ببرد.
۸.

ماهیت فضا و زمان در آثار چند رسانه ایِ کتی پاترسون(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: زمان چیدمان چند رسانه ای هنر چند رسانه ای کتی پاترسون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۱ تعداد دانلود : ۱۱۲
مقاله حاضر با هدف شناسایی فضا و زمان در آثار چند رسانه ای کتی پاترسون با شیوه توصیفیT تحلیلی با روش گردآوری کتابخانه ای تدوین شده است.کتی پاترسون به عنوان یکی از هنرمندان چند رسانه ای با به کارگیری چندین رسانه ی گوناگون هنری غالباً فضا و زمان را با استفاده از تکنولوژی مفاهیم میکرو و ماکرو، فاصله گذاری، فاصله زمانی، چرخه زمانی و زمان بندی، و روابط زمانی را به اشتراک می گذارد. او فضایی را ایجاد می کند تا مخاطب را از حالت منفعل خود خارج و سعی می کند تا با درگیر کردن اکثر ادراکات حسی ، فضا و زمان را به شکل جدیدی ارائه دهد و نحوه ی برخورد متفاوتی با مسئله ی زمان را به وجود آورد. در نهایت فضا در آثار پاترسون فراتر از چارچوب ریاضیات برای برقراری ارتباطی ژرف، و تصور ناشناخته ها می باشد. در این راستا از چارچوب مفهومی و روش شناسی ملهم از رویکرد گوتفرید بوهم و تی جی لسینگ استفاده شد . نتایج پژوهش نشان داد، پاترسون درک جدیدی از زمان را برای مخاطب ارائه می دهد تا بتواند خوانش های متوالی و همزمانی را داشته باشد. مخاطب در درک فضا و زمان آثار چندرسانه ای پاترسون، نقشی فعال داشته و خود تعیین کننده مدت زمان دریافت آثار است.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان