مقالات
حوزه های تخصصی:
عادی سازی مناسبات اعراب و اسرائیل یکی از پیچیده ترین مسائل در منطقه خاورمیانه است که با قدرت های بزرگ و اکثر کشورهای منطقه پیوند دارد. یکی از کشورهایی که در فرآیند عادی سازی روابط اسرائیل و اعراب به شدت مورد تهدید قرار می گیرد، ایران است. از زمان شکل گیری خاورمیانه نوین بعد از جنگ جهانی دوم اعراب پیوسته با دو تهدید عمده و اصلی مواجه بوده اند؛ نخست، تهدید ناشی از شکل گیری کشور مستقل یهودی در سرزمین های عربی و دوم، ایران انقلابی شیعی که علاقمند به صدور ایده ها و انگاره های خود به جهان عرب بوده است. این مقاله با طرح این پرسش که چرا اعراب در شرایط احساس تهدید از هر دو تحول فوق، به سمت عادی سازی مناسبات خود با اسرائیل حرکت کرده اند؟ با اتکا به روش توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از رویکرد موازنه تهدید معتقد است صرف افزایش نقش منطقه ای ایران منجر به همکاری اعراب و اسراییل نشده است بلکه کشورهای عربی و اسراییل با درک تهدید مشترک ناشی از افزایش قدرت ایران، از طریق عادی سازی روابط به دنبال ایجاد موازنه در برابر این کشور هستند. یافته های این پژوهش نشان می دهند که در این فرایند از دید اعراب تهدیدهای ناشی از افزایش قدرت ایران علیه اعراب رو به تزاید بوده و در مقابل تهدیدهای اسراییل روندی کاهشی داشته است و در نتیجه با توجه به تزاید تهدید مشترک همزمان ایران برای اعراب و اسرائیل عادی سازی مناسبات میان آن ها رخ داده است.
آسیایی شدن: خوانشی جدید از نگاه به شرق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طی سالیان اخیر راهبرد نگاه به شرق تبدیل به یکی از اصلی ترین مباحث مربوط به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران شده است. علی رغم تأکیدات مکرر بر این راهبرد، یکی از مشکلات اصلی عدم تبیین دقیق از آن و ارائه تعاریف متفاوت از واژه "شرق" است. از طرف دیگر، در دهه های اخیر، و مخصوصاً پس از آغاز هزاره جدید، شاهد خیزش آسیا و افزایش نقش کشورهای این قاره در عرصه روابط بین الملل بوده ایم و به تبع آن موج گسترش روابط با کشورهای آسیایی هم افزایش یافته است که از سوی عده ای آسیایی شدن یا "چرخش به آسیا" نامیده شده است. اکنون این پرسش مطرح می گردد که آیا می توان خوانش جدیدی از سیاست نگاه به شرق جمهوری اسلامی ایران براساس ایده آسیایی شدن ارائه داد؟ به علاوه با توجه به تحولات نظام بین الملل و جایگاه جمهوری اسلامی ایران، راهبرد نگاه به شرق چه جایگاهی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت؟ بررسی های پژوهش حاضر ذیل روش توصیفی-تحلیلی و براساس منابع کتابخانه ای خوانش جدیدی از نگاه به شرق را مطرح نمود که ذیل سیاست "چرخش به آسیا" و اصلاحاً "آسیایی شدن" قرار می گیرد. نهایتاً با بررسی تاریخچه نگاه به شرق در جمهوری اسلامی ایران پیش بینی شد که راهبرد نگاه به شرق جمهوری اسلامی و مشخصاً آسیایی شدن حداقل در چند سال آینده محتمل ترین گزینه ای است که دستگاه سیاست خارجی به پیگیری آن خواهد پرداخت.
بنیادهای ژئوپلیتیکی رژیم حقوقی خزر و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران: تأثیرات و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منطقه خزر با توجه به موقعیت ویژه خود تحت تأثیر کنش سیاسی بازیگران ساحلی و فرامنطقه ای بوده است. ژئوپلیتیکِ این منطقه و بنیادهای اثربخش آن متقابلاً رفتارِ بازیگران را جهت و معنا می دهد. درهمتنیدگی سه مقوله جغرافیا، سیاست و قدرت و اَشکالِ رفتاری برآمده از آن موجب خلق این پُرسمان شده است که بنیادهای ژئوپلیتیکی رژیم حقوقی خزر چه تأثیری بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دارد؟ افزون بر این، بایستگی تاثیرگذاری فاکتورهای ژئوپلیتیک، می تواند پیامدهایی برای ج.ا. ایران به همراه داشته باشد که این پژوهش در جستجوی این حقیقت است. نویسه پیش رو ماهیتی توصیفی/تحلیلی و شالوده ای اسنادی/کتابخانه ای با کاربستِ نظری بنیادها و عوامل ژئوپلیتیکی پی ریخته شده است. بروندادِ پژوهش نشان داد که ژئوپلیتیک و بنیادهای آن ضمن خلقِ الگوی رفتاری «فرصت» برای جمهوری اسلامی ایران، الگوی رفتاری «ناامنی» را برای این کشور فراهم کرده است. به سخن دقیق تر، ژئوپلیتیک رژیم حقوقی خزر و بنیاد های آن علی رغم خلق برخی فرصت ها برای جمهوری اسلامی ایران، امنیت ملی این بازیگر ساحلی را در زمینه موقعیت جغرافیایی و فضای سرزمینی خزر در بستر تحولات تاریخی و تمدنی، خصوصیات و ماهیت طبیعی منطقه ساحلی، قلمروها و دسترسی دریایی و گستره سرزمینی کشور دریایی، تحت الشعاع قرار داده و با چالش مواجه ساخته است.
پیامدهای امنیتی خروج آمریکا از افغانستان بر جمهوری اسلامی ایران: با تاکید بر گسترش تحرکات گروهک های تکفیری و تروریستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مساله اصلی این پژوهش این است که خروج آمریکا از افغانستان چه پیامدهای امنیتی برای جمهوری اسلامی ایران در پی خواهد داشت، چرا که با خروج آمریکا و هم پیمانانش، گروهی با تفکر خاص به نام طالبان بر این کشور تسلط یافته است که حمایت از گروهک های تروریستی بویژه القاعده را در کارنامه خود دارد. با تسلط طالبان و فقدان ساختار سیاسی قدرتمند و آینده مبهم این کشور و نوع نگاه و تصمیمات طالبان متاثر از نفوذ برخی بازیگران می تواند پیامدهای امنیتی از جمله شروع فعالیت گروهک های تکفیری و تروریستی را در خاک افغانستان و در ادامه نفوذ و انجام عملیات در داخل خاک جمهوری اسلامی ایران را در پی داشته باشد. بنابراین اهمیت حفظ و ارتقاء امنیت ملی برای ج.ا.ا اولویت اصلی در رابطه با افغانستان می باشد. در این پژوهش با روش جمع آوری اطلاعات از طریق منابع کتابخانه ای،مصاحبه ساختارمند با صاحبنظران و رصد سایت های معتبر با بهره مندی از روش تجزیه و تحلیل توصیفی-تحلیلی، به بررسی پیامدهای امنیتی خروج آمریکا از افغانستان بر جمهوری اسلامی ایران با تاکید بر گسترش تحرکات گروهک های تکفیری و تروریستی پرداخته شده است.نتایج و یافته های پژوهش نشان داد خروج آمریکا از افغانستان پیامد های امنیتی برای جمهوری اسلامی ایران را در پی داشته و باعث تحرکات بیشتر گروهک های تکفیری-تروریستی علیه منافع ج.ا.ا در افغانستان و همچنین حمایت از گروه های معاند داخلی که سعی دارند با نام داعش خراسان،افکار خود را بر سایر گروه های تکفیری تروریستی تحمیل نمایند، اشاره نمود.
خنثی سازی تحریم و جانمایی جدید اقتصاد ایران در عرصه بین الملل به مثابه نقشه راه جدید دیپلماسی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر در نظر دارد پدیده تحریم و ماندگاری آن را از منظری بدیل مورد بررسی قرار داده و بر اساس آن، نقشه راه جدید دیپلماسی اقتصادی ایران را تبیین کند. سؤال پژوهش حاضر آن است که آیا تحریم صرفاً ناشی از مناقشه میان ایران و بلوک غرب است یا اینکه باید عامل دیگری را در موضوع ماندگاری تحریم در تحلیل های خود وارد کنیم. برای پاسخ به این پرسش، روش توصیفی-تحلیلی به کار گرفته شده و سه نتیجه به شرح زیر حاصل شده است که این نتابج در حقیقت نوآوری پژوهش حاضر محسوب می شوند: الف. امکان تحریم ایران از سال 2012 ازآن جهت ایجاد شد که رابطه راهبردی ایران و غرب در پرونده نفت (صادرات نفت به بلوک غرب و واردات لوازم توسعه) مخدوش شد. ب. تحریم اساساً امری ژئواکونومیک و نمودی از تعارض میان حوزه های ژئوپلیتیک است؛ خطای راهبردی آن است که تحریم را صرفاً ناشی از مناقشه میان ایران و بلوک غرب بدانیم. ج. موقعیت جغرافیایی ایران در ماندگاری تحریم ها امری مؤثر است؛ جغرافیای ایران به دلیل قرارگیری در نقطه گرانیگاهی شکل گیری نظم نوین جهانی عاملی مهم در ماندگاری تحریم است. بر اساس نتایج فوق، پاسخ دقیق به تحریم عبارت است از «خروج از زیست نفتی و جانمایی جدید کشور در عرصه بین الملل». در این رویکرد جدیدِ چندبعدی، چالش هایی که به واسطه تحریم بر ایران بار شده اند اکنون ذیل پرونده های متعدد (ابتکارهای مبتنی بر جغرافیای سیاسی) مورد حل وفصل قرار می گیرند.
فراتحلیل رویکرد آسیب شناسانه در پژوهش های سیاست خارجی ج.ا. ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهای پویا در پژوهشهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، رویکردی آسیب شناسانه است. از منظر این رویکرد، پژوهشگران ضمن شناسایی عوامل آسیب زا که منجر به تصمیمات نادرست و در نهایت، ناکامی در سیاست خارجی می شوند، درصدد ند تا با ارائه توصیه های سیاستی از دامنه این تصمیمات بکاهند. از این رو، مقاله حاضر کوشیده است با فراتحلیل هفده پژوهش منتشرشده در بازه زمانی 1400-1370، رویکرد آسیب شناسانه آنها از سیاستگذاری خارجی ج.ا.ایران را ترکیب و یکپارچه سازی کند. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر در پاسخ به این سؤال اصلی تنظیم شده است که «آسیب ها و عوامل آسیب زای سیاستگذاری خارجی ج.ا.ایران بر اساس پژوهشهای منتشرشده در بازه زمانی 1370-1400 کدامند؟ یافته های فراتحلیل حاضر نشان می دهد، در رویکرد آسیب شناسانه پژوهشها، عوامل آسیب زای مؤثر بر سیاستگذاری خارجی ج.ا.ایران در سه دسته: شناختی، نهادی و محیطی شناسایی شده اند. همچنین استنباط فراتحلیل حاضر این است که رویکرد آسیب شناسانه در پژوهشهای مورد تحلیل، تحت تأثیر مفروضات مدل تصمیم گیری سیاست خارجی «کنشگر عقلانی» نظر دارند، بدین معنا که آنها هم در توصیف وضعیت موجود (تشخیص مرض)، هم شناسایی عوامل آسیب زا و نیز ترسیم وضعیت مطلوب (تجویز سیاستی) از مفروضات مدل مذکور که خود، ریشه در بنیانهای هستی- روش شناسانه پارادایم واقع/عقل گرای روابط بین الملل دارد، بهره می گیرند.
راهبرد بهینه جمهوری اسلامی ایران در مدیریت مناسبات تجاری با چین در بستر تحلیلی نظریه بازی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی راهبرد بهینه جمهوری اسلامی ایران در مدیریت مناسبات تجاری با چین پرداخته و به این سوال پاسخ می دهد که با توجه به سطح بالای روابط تجاری آمریکا و چین از یک سو و افزایش تعارضات میان این دو کشور از سوی دیگر، راهبرد بهینه جمهوری اسلامی ایران در مدیریت مناسبات اقتصادی میان ایران و چین چگونه خواهد بود؟ فرضیه اصلی پژوهش آن است که افول قدرت اقتصادی آمریکا و افزایش قدرت اقتصادی چین و نیز افزایش سطح جنگ تجاری میان این دو کشور فرصت بسیار مناسبی را برای ایران فراهم آورده تا با توسعه مناسبات تجاری با چین، بخشی از فشارهای ناشی از تحریم های آمریکا را خنثی نماید. پژوهش با بهره گیری از روش نظریه بازی ها، رابطه تجاری ایران و چین را مدل سازی کرده و راهبرد بهینه ایران در توسعه مناسبات تجاری با چین را تبیین خواهد کرد. نتایج به دست آمده از تحلیل تعادل های بازی نشان می دهد راهبرد مطلوب برای ایران توسعه راهبردی روابط تجاری با چین باهدف امتیازگیری از طرف غربی و همچنین بهبود شرایط اقتصادی کشور و دور زدن تحریم هاست و به همین صورت راهبرد مطلوب برای طرف چینی نیز توسعه راهبردی روابط تجاری با ایران باهدف امتیازگیری از طرف غربی و نیز گسترش قدرت نرم خود در منطقه غرب آسیا است. چنانچه یکی از طرفین استراتژی قطع همکاری به منظور جلب رضایت طرف غربی را داشته باشند، طرف مقابل نیز چنین استراتژی را انتخاب می کند و بازی به تعادل جدیدی می رسد که منافع هر دو کشور در آن بسیار پایین خواهد بود.
مسئولیت حمایت و استیلای طالبان بر افغانستان درپرتو دیالکتیک هنجارهای بشری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وضعیت افغانستان دارای جایگاه ژئو سیاسی است و وقایع آن توجه قدرت های بزرگ دنیا را جلب می کند. یورشهای نظامی، بازداشت های خودسرانه، کوچ اجباری، رعب و وحشت، ناامنی، عملیات تروریستی مکرر و سلب حقوق زنان و کودکان و مردان افغانی از جمله اقداماتی بوده که با تسلط افغانستان توسط طالبان در اوت 2021 رخ داد. این درحالی است که حاکمیت یک دولت باید در بردارنده تعهد حمایت از افراد تحت صلاحیتی آن باشد زمانی که دولتی به این تعهد عمل نمی کند باید انتظار واکنش جامعه بین المللی را داشت. این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی در صدد است با در نظر داشتن وضعیت اخیر افغانستان و تسلط طالبان ، با تاکید بر لزوم رعایت تعهدات حقوق بشری نسبت به ملت افغانستان از طرف طالبان، امکان اعمال دکترین مسئولیت حمایت را به عنوان راه کاری برای خاتمه به وضعیت نابسمان افغان ها مطرح نماید تا در نهایت مشخص شود که مسئولیت حمایت مستلزم تعهد ایجابی در ذات مفهوم سنتی حاکمیت دولت ها است. حاکمیت نه تنها حق بلکه مسئولیتی است که به موجب آن یک دولت به مراقبت و رعایت حقوق افراد تحت صلاحیت خود متعهد می باشد به این ترتیب در رابطه دیالکتیکی میان حاکمیت از یک طرف و ارزش های بشری از طرف دیگر آنتی تز مسئولیت حمایت قابل ارائه است