مقالات
حوزه های تخصصی:
احیای جنبش ناسیونالیستی بلوچ در پاکستان از سال 2004 به بعد، به یکی از منابع تهدید امنیت داخلی این کشور و امنیت ملی همسایگان آن از جمله ایران، تبدیل شده است که تبیین آن اهمیت ویژه ای دارد. هدف این پژوهش نشان دادن تأثیرات اشغال نظامی افغانستان پس از سال 2004 بر روابط داخلی پاکستان با قبایل پشتون و بلوچ در پاکستان است، یعنی عملاً در اینجا به تعاملات منطقه ای و تأثیر آن بر امور داخلی پاکستان توجه می شود. یافته های این پژوهش نشان می دهد که درگیری های داخلی و جنبش های قومی در یک کشور، تنها تحت تأثیر سیاست های داخلی نیستند بلکه تحت تأثیر تحولات کشورهای همسایه نیز می باشند. ادعای اصلی پژوهش پیش رو آن است که اشغال نظامی افغانستان و روی آوری پاکستان به جنگ با نیروهای طالبان، فضای مناسبی را برای درگیری قبایل با حکومت مرکزی پاکستان و خصوصا احیای جنبش ملی گرای بلوچ در پاکستان فراهم آورده است.
عربستان: کنشگر منطقه ای در بستر روابط ویژه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طی بیش از دو دهه گذشته، دولت عربستان سعودی سیاست خارجی انفعالی و حفظ وضع موجود در هر شرایطی و هزینه های مترتب در منطقه را به مرور از چشم انداز استراتژیک خود دور ساخته است. عملکرد دولت عربستان سعودی از زمان پایان رسمی و غیررسمی این دو جنگ سرد و بالاخص اقدامات این کشور در رابطه با جنبش های اجتماعی در جهان عرب، به طور مشخص و بارزی تجلی گر جایگزینی سیاست های انفعالی با سیاست های کنش گرایانه و پیش قدمی در برهم زدن وضع موجود در صورت توجیه پذیر بودن آن است. سئوال مقاله این است که چه الزامات و مولفه هایی عربستان سعودی را به سوی ایفای نقش بازیگر کنشگر و فعال در سطح منطقه و تلاش برای تأثیرگذاری فزون تر بر معادلات قدرت در صحنه داخلی کشورهای منطقه سوق داده است. فرضیه مقاله بر این ایده استوار است که به دنبال افول جنگ سرد عربی در سطح منطقه و پایان جنگ سرد در سطح نظام بین الملل که محو خطر موجودیتی علیه عربستان را رقم زد، در طی بیش از دو دهه گذشته عربستان سعودی سیاست بسط نفوذ سیاسی و اشاعه ارزش های موردنظر را که در بستر جنبش های اجتماعی شکل گرفته در جهان عرب فرصت تجلی وسیع تر را پیدا کرده بود، پی گرفته است.
بررسی روند مدیریت بحران مربوط به جزایر تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی در سال های 1971 – 1968 با نگاهی به نظریه پختگی بحران زارتمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سئوال اصلی مقاله حاضر این است که آیا بحران مربوط به جزایر سه گانه در سال 1971، همزمان با خروج نیروهای بریتانیا از خلیج فارس، از مولفه های تئوری پختگی بحران زارتمن برای حل نهایی برخوردار بود و در صورت مثبت بودن پاسخ، شروع مجدد بحران در سال 1992 چگونه ارزیابی می شود؟ فرضیه مقاله این است که بحران مربوط به جزایر از تمامی ویژگی ها و مولفه های لازم برای پختگی شامل پختگی بحران، رسیدن زمان، وجود فرمول حل کننده و وجود میانجی صادق و حل آن در سال 1971 بهره مند است؛ منتهی خلل در مولفه چهارم این نظریه یعنی وجود میانجی صادق (بریتانیا)، موجب حل نشدن کامل بحران و باقی ماندن زمینه های ظهور مجدد بحران شد.
تحلیل شیوه ها و فنون سخنرانی اوباما در مبارزات انتخاباتی امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی و مطالعه متن سخنرانی های اوباما و نحوه ارائه آن از سوی وی در مبارزات انتخاباتی امریکا نشان می دهد که باراک اوباما مهارت ها و فنونی را در این سخنرانی ها بکاربرده است که دیگر نامزدهای ریاست جمهوری فاقد چنین مهارت هایی بوده اند. بررسی سخنرانی های اوباما گویای آن است که وی از روش های نهفته و پنهانی استفاده کرده است که ریشه در فنون ارتباطی روانشناختی، ناشی از روش های میلتون اریکسون و الگوی ارتباطی «برنامه ریزی عصبی-زبانی»، داشته است. هدف این مقاله بررسی و تحلیل سخنرانی های اوباما در دو دوره انتخاباتی است. لذا پرسش اصلی این است که وی چگونه توانست با استفاده از روش ها و فنون ارتباطی میلتون اریکسون و «برنامه ریزی عصبی-زبانی» در برقراری ارتباط با مخاطبان امریکایی موفق شده و آرای بیشتری را در هر دو انتخابات به خود اختصاص دهد؟ به این منظور، نویسنده مقاله برخی سخنرانی های مهم و کلیدی را که اوباما در مبارزات انتخاباتی دو دوره ارائه داده است، از نظر ساختار و فنونی که وی در هر سخنرانی استفاده کرده است، مورد بررسی قرار می دهد، تا فهم دقیقی از چگونگی موثر بودن شیوه های سخنرانی اوباما ارائه شود. این مقاله در عین اینکه به استفاده از این شیوه ها توسط اوباما می پردازد، اثرات عمیق شیوه های پیچیده میلتون اریکسون و الگوی ارتباطی «برنامه ریزی عصبی-زبانی» در جذب افکار عمومی رأی دهندگان را مورد بررسی قرارمی دهد.
ایران و قدرت ساختاری غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر معطوف به تبیین رویکرد غرب (امریکا و اتحادیه اروپا) در قبال ایران در 8 سال مصادف با دولت های نهم و دهم (1392-1384) است. نویسندگان به بررسی این پرسش پرداخته اند که چگونه مجموعه غرب که درگیر بحران عمیق اقتصادی است و قدرت نسبی آن رو به کاهش است، قادر به واردآوردن فشارهای استراتژیک به کشورهایی همچون ایران است؟ از آنجا که سیاست بین الملل قلمرو بازی قدرت است، نویسندگان استدلال کرده اند که غرب در این دوران قدرت ساختاری خود -به معنای قدرت تعیین قواعد بازی دیگران و شکل دهی به انتخاب های سایرین- که گونه ای انحصاری و نادر از قدرت است را علیه ایران به کار گرفته است. در این چهارچوب، غرب در قالب تحریم ها تلاش کرده تا در چهار ساختار مالی، دانش، امنیتی و تولیدی، دسترسی ایران به منابع مورد نیاز را محدود و در مواردی قطع نماید. از منظر نویسندگان، ساختارهای مالی و تولیدی بیش از سایر ساختارها در این دوره علیه ایران به کار گرفته شده اند. در نهایت نویسندگان استدلال کرده اند که با توجه به ماهیت قدرت ساختاری و ناکارآمدی ابزارهای سنتی برای مواجهه با آن، گزینه ممکن و مطلوب پیش روی ایران، بهره گیری حداکثری از ابزارهای دیپلماتیک و شکل دهی به نوعی «تعامل سازنده» با هدف اقناع جامعه بین المللی نسبت به اهداف استراتژیک این کشور است.
مثلث روابط میان ایران، آلمان و اتحادیه اروپا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی نقش و جایگاه ایران در سیاست خارجی آلمان و تاثیر دولت آلمان بر سیاست خارجی اتحادیه اروپا در قبال جمهوری اسلامی ایران می پردازد. در حقیقت، هدف اصلی این مقاله بررسی این مسئله است که آیا ایران می تواند از ظرفیت آلمان برای توسعه روابط با اتحادیه اروپا، کاهش تنش ها و اختلافات فی مابین و تامین نیازهای صنعتی و سرمایه گذاری تکنولوژیک خود بهره گیری کند. می توان چنین عنوان نمود که از یکصد و پنجاه سال گذشته به این سو، به تدریج نوعی روابط ویژه میان ایران و آلمان در جمع دول اروپایی شکل گرفته است؛ روابطی که حتی تحولات شگرف سیاسی نیز نتوانسته است مانع از گسترش آن شود. اگرچه آلمان نقشی کلیدی در توسعه روابط میان ایران و اتحادیه اروپا دارد، لیکن عوامل بازدارنده ای همچون اوج گیری تنش میان ایران و کشورهای غربی، به ویژه امریکا و انگلیس، در خصوص موضوعاتی همچون فعالیت های هسته ای ایران می تواند تلاش های آلمان را در این زمینه کم فروغ و حتی بی اثر نماید.
تحدید اعمال تحریم های اقتصادی در پرتو ضوابط حقوق بشر، قواعد رقابت و حقوق اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه توجیه وضع و اعمال اکثر تحریم های اقتصادی با داعیه های حفظ حقوق بشر و اجبار به اجرای آن در دولت هدف (هدف وضع تحریم) است. با این همه نگاهی دقیق تر به آثار ناشی از تحریم ها و همچنین موفقیت یا شکست آنها در دستیابی به منظور خود، نمایان می سازد که تحریم ها ابزار مناسبی برای ارتقای حقوق بشر نیستند. این وسیله ناکارآمد، آثار سوئی دارد که می تواند به تنزل حقوق بشر در کشور هدف بینجامد. این اثر غالبا به دلیل وابستگی حقوق بشر به سطح درآمد دولت ها بروز می یابد؛ زیرا یک دولت باید منابع مالی کافی داشته باشد تا بتواند آموزش، بهداشت، اشتغال و سایر هنجار های حقوق بشری را ارتقا دهد. در این میان بدیهی است که تجارت اصلی ترین مسیر و اساسی ترین وسیله برای دست یابی به منابع ثروت است تا بتوانیم وضعیت حقوق بشر را در یک کشور ارتقا دهیم. لذا وقتی تحریم های اقتصادی این مسیر را سد می کند، نمی توان انتظار داشت به اعتلای حقوق بشر بینجامد. با توجه به این مسئله به نظر می رسد به ضوابط حقوق بشری و همچنین ضوابط حقوق رقابت و حقوق اجتماعی، باید از منظری نو نگریست؛ منظری که بتواند محدودیت بر سر راه اعمال تحریم های اقتصادی ایجاد کند.
رابطه نگرش دینی و سیاست خارجی ادراکی: تحلیل رمزگان عملیاتی بازرگان و احمدی نژاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران، مفروض براین است که بازیگرانی دیندار مناصب اصلی حکومت را برعهده بگیرند. بنابراین می توان این انتظار را داشت که همان گونه که باورها و شخصیت افراد در ادراکات و تصمیمات آنها اثرگذار است، باورهای دینی بازیگران جمهوری اسلامی ایران بر ادراکات ایشان اثر بگذارد. در این مقاله با بکارگیری روش تحلیل محتوا و ابزارهای تحلیل رمزگان عملیاتی و تحلیل نگرش دینی، تلاش می شود به این پرسش پاسخ داده شود که چگونه نگرش دینی فرد بر سیاست خارجی ادراکی وی اثر می گذارد؟ به بیان دیگر، آیا می توان ادراکات سیاستمداران در عرصه سیاست خارجی را به کمک نگرش دینی ایشان معنادار کرد؟ برای این منظور از میان کارگزاران جمهوری اسلامی، مهدی بازرگان و محمود احمدی نژاد برگزیده شدند که به لحاظ ادراکی نسبت به نظام بین الملل، در ظاهر تفاوت های عمیقی با یکدیگر دارند. آشکار می شود اگرچه هر دو کارگزار نسبت به نظام بین الملل بدبین هستند، ولی احمدی نژاد گرفتار هراس و بدبینی بیشتری است و بر قدرت کارگزار بیش از ساختار و سازمان توجه دارد. در الگوی نگرش دینی نیز برای بازرگان و احمدی نژاد به ترتیب «الگوی انسان مختار ملی» و «الگوی انسان فطرت جوی بی مکان» استنباط شد که زمینه مناسبی برای تحلیل چرایی تفاوت نوع شخصیتی این دو در سیاست خارجی ادراکی فراهم می کند.