مقالات
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به بررسی بحران اوکراین، تأثیر آن بر نظم جهانی پرداخته می شود. سیاست بین الملل در دیدگاه واقع گرایان بر اساس مفاهیمی همچون: عملگرایی؛ تقدم نظم بر عدالت در عین لزوم عدالت برای استمرار نظم، توازن قوا و لزوم دستیابی به یک نظم پایدار بر اساس اجماع قدرت های بزرگ بنا شده است. کیسینجر به خاطر سابقه سیاسی و نظری طولانی و اثرگذار، همچنین حضور فعال در بطن چند بحران پیچیده ی بین المللی و ابتکاراتی که برای حل بحران ها از خود ارائه داده است، بسیار مورد توجه بوده است. از این رو، این ظرفیت در او و دیدگاه های نظری و تطبیقی اش وجود دارد که بتوان پژوهشی علمی را بر اساس چارچوب نظرات علمی و سیاسی او به تنهایی بنا نهاد. او نظم جهانی را مجموعه ای از مفاهیم مورد پذیرش برای یک منطقه درباره چیستی مناسبات عادلانه و توزیع قدرتی که گمان می کنند باید بر همه ی جهان اعمال گردد، تعریف می کند. بحران اوکراین، با گسترش غرب به سمت روسیه پس از جنگ سرد، نظم جهانی موجود را به چالش کشیده است. فاصله گرفتن اوکراین از یک مشی متعادل میان شرق و غرب، این بحران را به حد منازعه کشانده است و مهم ترین اثر این منازعه بر نظم جهانی، تغییر ادراک جغرافیایی روسیه از جایگاه خود است. اثرات این بحران به رانده شدن روسیه از جغرافیای اروپایی محدود نخواهد و اثرات خود را بر مجموعه سازی های امنیتی در جهان نشان خواهد داد. عمیق ترین جنبه ی این تأثیر، قوت گرفتن انگاره ی شرق با پیوستن روسیه به جغرافیای شرقی است.
تحول در نظم منطقه ای خاورمیانه؛ از نظم هژمونیک تا ائتلاف سازی منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش بر این پیش فرض استوار است که نظم منطقه ای خاورمیانه در حال گذار از نظم هژمونیک به وضعیتی پیچیده و نامعلوم بوده و تلاش می کند با تکیه بر ابزار روندپژوهی و جستار در پویش های امنیتی در سطوح ملی، منطقه ای و بین المللی به پیش بینی نظم آینده خاورمیانه بپردازد. بنابراین ضمن تبیین وضعیت در حال گذار کنونی به این پرسش پاسخ می دهد که نظم آینده خاورمیانه از چه شاخص ها و نشانه هایی پیروی کرده و الگوی حاکم بر آن چیست؟ براساس فرضیه پژوهش تغییر در الگوهای نظم منطقه ای خاورمیانه به صورت تدریجی و با خصلتی فرایندی در حال وقوع است. روندهای ملی، منطقه ای و بین المللی حکایت از کاهش مداخله مستقیم قدرت های بزرگ و پررنگ شدن ائتلاف های منطقه ای در آینده مناقشات خاورمیانه دارد. پیشران های اصلی این تحول عبارت اند از دگرگونی منطق ائتلاف سازی در خاورمیانه، بازتعریف الگوهای تعامل و تقابل منطقه ای، ضعف موازنه سازی سنتی اعراب در قبال ایران و درک مشترک تهدید از نقش منطقه ای جمهوری اسلامی ایران. براساس یافته های پژوهش به موازات روند صلح سازی در مناسبات عبری- عربی، ایران به یکی از محورهای اصلی تقابل در آینده خاورمیانه تبدیل خواهد شد. در این راستا شکل گیری یک ائتلاف منطقه ای با محوریت اعراب و رژیم صهیونیستی جهت مدیریت مناقشات منطقه ای و مقابله امنیتی با ایران گزینه ای محتمل و در حال وقوع است. برای تبیین فرضیه پژوهش و ترسیم چشم انداز آتی نظم منطقه ای خاورمیانه از روش روند پژوهی که یکی از رهیافت های آینده پژوهشی است استفاده شده است.
جایگاه منافع ملی و ایدئولوژیک در رویکرد سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث اصلی در روابط بین الملل به منظور بررسی ماهیت و رویکردهای سیاست خارجی کشورها موضوع و جایگاه منافع ملی و ایدئولوژیک می باشد که براساس نوع حکومت و جهان بینی خاص حاکم بر آن تبیین می شود. جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان بازیگری در نظام بین الملل از این قاعده مستثنی نیست و بنابراین پژوهش حاضر به بررسی رابطه این منافع در سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران می پردازد. در پرسش مربوط به جایگاه و نقش منافع ملی و ایدئولوژیک و چیستی آن در کلیت و کُنش و واکنش های سیاست خارجی ایران باید توجه داشت که از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی بنابر ماهیت ارزشی اسلامی و انقلابی آن که در متن و بطن قانون اساسی متجلی و به تمام شئون کشور جهت می دهد و سرلوحه و خط مشی انقلابیون و نخبگان حاکم قرار گرفت، شاهد رویکردی هویت محور هستیم. هر چند در اکثر کشورها ارزش ها و هنجارهای به درجاتی در رویکردهای سیاست خارجی تأثیرگذار هستند، اما منافع ایدئولوژیک سهم قابل توجهی در امر سیاست سازی و اجرای سیاست خارجی ایران داشته و در حکم اصول راهبردی محسوب می شوند. البته این بدان معنا نیست که متفکرین و بانیان انقلاب از اهمیت منافع ملی و عینی و مساعی وصول به آن غافل مانده و یا اهمیتی بر آن قائل نبوده و نیستند، بلکه بر وجه کلی در سیاست خارجی و در رأس آن سیاست های کلان جمهوری اسلامی ایران با توأمان بودن منافع ملی و ایدئولوژیک و تلفیقی هوشمندانه و پویا از آن دو و گاهأ غلبه یکی بر دیگری بنابر مقتضیات زمانی و مکانی و شرایط جاری داخلی و بین المللی مواجه هستیم.
جایاه سوریه در راهبرد بازدارندگی جمهوری اسلامی ایران علیه تهدیدات منطقه ای و بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات خ اورمیانه و ت سری م وج خیزشهای مردمی در م نطقه، آن ه م به سرعت موجب ت صمیم ه ای متفاوت بازیگران در سیاست خارجی شان شده است. ظرفیت های ژئوپولیتیکی ایران، امنیت ملی آن را به شدت تحت تاثیر محیط منطقه ای خاورمیانه قرارداده است. پس از انقلاب اسلامی، شکل گیری ائتلافی از کشورهای سنی نشین حاشیه ی خلیج فارس به زعامت عربستان، ناچارا ایران را وادار به تقابل جویی در چارچوب محور مقاومت نمود. با تسری تحولات اخیر به یمن و بحرین و شکل گیری بحران در عراق و سوریه چه فرصت ها و تهدیدهای امنیتی برای ایران ایجاد شده و از سوی دیگر راه بردهای امنیتی منطقه چه تغییری نموده است که حفظ محور مقاومت، جزء اصلی دکترین امنیتی ایران تبدیل شده است. از این رو شاهدیم که وابستگی متقابل امنیتی میان ایران و محور مقاومت، الگوی دوستی و دشمنی در م نطقه ن سبت به ایران، مجاورت و همچنین عوامل فرهنگی، مذهبی در سیاست خارجی امنیتی ایران بسیار حایز اهمیت است و امنیت ایران را به ثبات امنیتی در محور مقاومت گره زده است. از همین روست که سرنگونی دولت بشار اسد و دولت شیعی ع راق م وجب تضعیف محور مقاومت و گفتمان شیعه، انزوای جمهوری اسلامی ایران، از دست رفتن جبهه ی سوریه و عدم دسترسی ایران به حزب الله و حماس، برتری یافتن عربستان و دولت های م عاند ایران در م نطقه و نهایتا کاهش ضریب امنیتی ایران م ی شود و البته روی کار آمدن یک دولت شیعی در بحرین و یمن موجب افزایش عمق استراتژیک ایران در منطقه، تقویت گفتمان شیعی در منطقه و افزایش قدرت مجموعه امنیتی محور مقاومت شده و ض ریب ام نیتی ایران را بشدت افزایش می ده د.
بررسی تحول دکترین امنیتی آمریکا در غرب آسیا و الزامات راهبردی جمهوری اسلامی ایران ۲۰۰۹-۲۰۲۲ (مطالعه موردی افغانستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی دکترین سیاست خارجی ایالات متحده آمریکادرخاورمیانه با تمرکزبرافغانستان بین سال های ۲۰۰۹_۲۰۲۲ حکایت ازاین داردکه یکی ازمهمترین جنبه های سیاستهای خارجی ایالات متحده پیرامون خاورمیانه ومنطقه غرب آسیا بوده و کلیه استراتژیها و سیاستهای اعلامی و عملی آمریکادرخصوص تحولات منطقه و افغانستان با توجه به تحولات اخیر یعنی روی کار آمدن طالبان در این کشور اهمیتی وافر برای وضعیت منطقه خاورمیانه دارد.از منابع کتابخانه ای برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است.در این راستا با استفاده از نظریه ی واقع گرایی در پی پاسخ به این سؤال هستیم که دکترین سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه بین سال های ۲۰۰۹_۲۰۲۲ بر اساس رویکرد نگاه به شرق و مدیریت هزینه ها دچار چه تغییر و تحولاتی شده است؟ تغییر و تحولات دکترین امنیتی آمریکا در غرب آسیا از سال 2009 تا 2022 مبتنی بر ائتلاف سازی و مدیریت هزینه ها در منطقه ، پیگیری منافع از طریق متحدین ، همچنین به دلیل نگاه به شرق و هزینه هایی که در خاورمیانه متحمل شده است، شاهد تغییراتی شامل کاهش دخالت نظامی ، نبرد با القاعده در افغانستان و کاهش دخالت همه جانبه در غرب آسیا بوده است. در نتیجه با اعلام اولویت استراتژیک جدید رقابت با قدرت های بزرگ و به ویژه چین، تغییری دراستراتژی خود ایجاد کرده و با تمرکز بر افزایش حضور خوددر شرق آسیا، به دنبال بهینه سازی حضورخود در کل جهان است. خاورمیانه هم از این امر مستثنی نشده است وکاهش وتغییرحضورنیروهای آمریکایی درمنطقه به ویژه در افغانستان وبسته شدن سه پایگاه آمریکایی درقطرو انتقال آنها به اردن همگی نشان ازتغییر وتحول دکترین سیاست خارجی آمریکادرخاورمیانه دارد.
نقش دیپلماسی پارلمانی در تقویت امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کشورها با رویکرد مزیت سازی حداکثری از فرصت ها و تقلیل آسیب ها به سمت ترسیم نقشه راه دیپلماسی پارلمانی، متناسب با ظرفیت های داخلی و الزامات منطقه ای و جهانی گام برمی دارند. دیپلماسی پارلمانی از طریق هم افزایی ظرفیت های فکری و فیزیکی نقش قابل توجهی در تحقق اولویت های سیاست خارجی ایفا می کند. هدف این مقاله، ارزیابی نقش دیپلماسی پارلمانی در تقویت امنیت ملی کشور است. یافته ها نشان می دهد دیپلماسی پارلمانی در دو سطح ملی و فراملی از ظرفیت های فراوانی برای تقویت امنیت ملی جموری اسلامی ایران برخوردار است. در سطح ملی با بهره گیری از ابزارهایی چون قانون گذاری و نظارت بر عملکرد دولت از قابلیت های فراوانی برای اثرگذاری بر حوزه امنیت برخوردار است. همچنین در سطح فراملی با بکارگیری ابزارهایی چون گروه های دوستی و مشارکت فعال در پارلمان های منطقه ای و بین المللی می تواند زمینه ساز تقویت همگرایی در سطوح منطقه ای و بین المللی و تقویت امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران شود. زیرا، بهره گیری از ابزارهای قانونگذاری و نظارتی پارلمان ها در سطح ملی و فراملی، می تواند منجر به توسعه و رفاه متوازن منطقه ای در قلمروها ملی شده و در نتیجه با کاهش ناامنی های ملی، زمینه تقویت امنیت منطقه ای و بین المللی را فراهم آورند. در واقع گسترش همکاری های نظام مند منطقه ای و جهانی پارلمان های دنیا بر پایه ارتقاء صلح، ثبات و امنیت، نه تنها می تواند نقش مؤثری را در کاهش منازعات منطقه ای و جهانی ایفاء نماید بلکه حفظ و ارتقا امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را نیز به دنبال خواهد داشت.
ارائه الگوی دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیپلماسی فرهنگی تبادل ایده ها، اطلاعات، هنر و جنبههای دیگر فرهنگ در بین ملل و مردمان آن ها برای تقویت تفاهم میان آن ها است. هدف از این پژوهش تدوین الگوی دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران بود. این پژوهش از نوع کیفی و با استفاده از نظریه داده بنیاد و مدل پارادایمی استراوس و کوربین انجام شده است و داده ها از طریق مصاحبه های عمیقی با استفاده از نمونه گیری هدفمند از اساتید، صاحب نظران، رایزنان عوامل دخیل در حوزههای مختلف دیپلماسی فرهنگی ج.ا.ایران صورت گرفت. بعد از حاصل شدن اشباع نظری با 24 مصاحبه و تحلیل داده ها طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام شد و بر اساس نظریه داد بنیاد الگوی مورد نظر تبیین شد.(توسعه فرهنگی، توسعه سیاسی و توسعه ارتباطی)به منزله شرایط علی، (پیروی از اصول، ارزش ها و سیاست ها؛ جغرافیای فرهنگی؛ اسلام و تشیع؛ زیر ساخت های آموزشی؛رسانه ای و فضای مجازی؛ دینی و مذهبی؛ تمدنی و میراثی؛ علمی فرهنگی؛ نهادی؛ سبک زندگی ایرانیان؛ قابلیت های فرهنگی و اجتماعی؛ ادبی و هنری؛ انسانی؛ سیاسی؛ کارگزاران فرهنگی؛ ماهیت ایدئولوژیک) عوامل زمینه ای، (تهدیدها، فرصت ها، متغیرهای محیطی و ضعف ها و کاستی های داخلی) به عنوان عوامل مداخله گر شناسایی شدند. راهبردها در8 محور(تنوع بخشی به راهبردها و ابزارها، ارتقاء اقدامات، توسعه بازیگران، تقویت زیرساخت ها، ارتقای ساختار و الگوی مدیریت) و پیامدها شامل6 محور(تامین منافع و امنیت ملی، توسعه ایدئولوژیک دینی و انقلابی، تولید و بازتولید فرهنگ، رشد اقتصادی در بستر فرهنگ، تفاهم و صلح پایدار، تقویت مشروعیت و پرستیژ بین المللی) می باشد.
تبیین راهبرد امنیتی جمهوری اسلامی ایران در قبال افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیر زمانی است که از جدایی اجباری همسایگان، از قلمرو تمدنی ایران می گذرد؛ این مرکز تمدنی، با موقعیت پیوندگاهی در جغرافیای غرب آسیا، همواره میراث دار تهدیدات پنهان و آشکار از سوی همسایگان خود بوده است. در میان 15 همسایه ایران، افغانستان یگانه است؛ چرا که در چند دهه گذشته، ایران در خط مقدم تهدیدات جهانی صادره از سوی افغانستان قرار داشته است. با خروج آمریکا از افغانستان، بار دیگر معادلات قدرت به نفع طالبان دچار تغییر شد و معمای امنیتی افغانستان ابعاد جدیدی به خود گرفت. از این رو، نگارندگان در پی پاسخ به این سوال بودند که «راهبرد مطلوب فراروی جمهوری اسلامی ایران برای تنظیم مناسبات همسایگی با افغانستان کدام است؟». درون دادهای پژوهش به روش کتابخانه ای گردآوری و در سپهر مؤلفه های مفهومی و نظری امنیت، سیاست همسایگی و دیپلماسی اقتصادی مورد بررسی قرار گرفته است؛ روش شناسی حاکم بر متن از ماهیتی توصیفی- تحلیلی برخوردار است. یافته های پژوهش بیانگر این است که جمهوری اسلامی ایران با رویکردی راهبردی، باید مناسبات خود را با همسایه شرقی به گونه ای تنظیم کند تا از رهگذر دیپلماسی فعال اقتصادی و جلب همراهی جامعه جهانی، بتواند تهدیدات سه گانه بازتولید شده در میدان افغانستانِ طالبان را به فرصت های اقتصادی و امنیتی تبدیل نماید. نتیجه پژوهش نشان داد که حل معمای امنیتی افغانستان در سایه فاعلیت دیپلماسی اقتصادی ایران و همراهی بازیگران مؤثر منطقه ای و فرامنطقه ای امکان پذیر است.