مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
نگاه به شرق
فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، اهمیت ژئوپلتیک و منطقه گرایی را در نظام بین الملل دوچندان کرده، به طوری که بسیاری از کشورها در سیاست خارجی خود منطقه گرایی را به عنوان اصلی ثابت و اساسی جهت تامین منافع و امنیت ملی خود برگزیده اند. نگاه عملی و نظری غالب در طول سال های متمادی گذشته در سیاست خارجی ایران عدم توجه به راهبرد «نگاه به شرق» و بلکه نگاه یک جانبه به غرب بوده و این باعث غفلت از سایر مراکز و منابع قدرت و ثروت جهانی به خصوص در نزدیکی مرزها گشته است؛ اما در سال های اخیر راهبرد نگاه به شرق، به راهبردی منطقه گرایانه از سوی جمهوری اسلامی ایران در منظومه نگاه ژئوپلتیکی و جغرافیایی تبدیل شده است، چرا که ایران از جمله کشورهایی می باشد که به لحاظ موقعیت جغرافیایی و سیاسی، از مزیت ژئواستراتژیکی، ژئواکونومیکی و ژئوپلیتیکی بهره مند می باشد. بر این اساس «راهبرد نگاه به شرق» که از منطق علمی و تاریخی و همچنین ریشه های جغرافیایی و سیاسی در سیاست خارجی کشور برخوردار است و هویت سازی جدیدی در گفتمان سیاست خارجی ایجاد می کند، از اهمیت مضاعفی برخوردار شده است. نوشتار حاضر تلاش دارد دیدگاه ها، زمینه ها و فرصت ها راهبرد نگاه به شرق را در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران واکاوی نماید
بررسی روابط اتحادیه اروپا و ترکیه
حوزه های تخصصی:
روابط ترکیه و اروپا پس از حدود چهار دهه از گام ابتدایی یعنی موافقت نامه آنکارا هنوز در کشوقوس پیرامون صلاحیت ترکیه برای ورود به اروپا قرار دارد. این رابطه تحولات بسیاری را در دهه های اخیر به خود دیده است اما هم چنان ابهام و عدم قطعیت درباره سرانجام این رابطه وجود دارد. در دهه ابتدایی قرن بیستویکم با روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه روند اصلاحات مدنظر اروپاییان از ترکیه با سرعت و جدیت بیشتری دنبال شد و تحولات درونی ترکیه در حوزه سیاسی و اقتصادی، سیاست خارجی ترکیه را نیز بی تاثیر نگذاشته است. بازتاب این تحولات در سیاست خارجی ترکیه در قالب نگاه به شرق و عمق استراتژیک، گمانه زنی ها را در خصوص سناریوهای محتمل در روابط آتی ترکیه و اروپا بسیار پیچیده تر نموده است.
از سیاست نگاه به شرق تا سیاست سرد: مرکل، پوتین و سیاست خارجی آلمان در قبال روسیه*
روابط آلمان با روسیه برای امنیت اروپا و کلیت نظام غرب از زمان جنگ جهانی دوم به بعد اهمیت اساسی داشته است. لذا علیرغم بحران های ژئوپلیتیکی ناشی از پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی، رویکرد همکاری به عنوان ادامه سیاست نگاه به شرق، همچنان در مرکز توجه سیاست آلمان نسبت به روسیه باقی ماند و حتی این کشور به عنوان شریک راهبردی روسیه در اروپا شناخته شد. با این وجود، از سال 2012 شرایط شروع به تغییر کرد و این روند منفی در زمان بحران اوکراین در سال 2014 نیز شدت گرفت. از آن زمان تا کنون روابط آلمان و روسیه دیگر آن سطح درک متقابلی را که قبلاً داشت، نشان نمی دهد. در این مقاله در وهله اول، تمرکز روی کار توصیفی بوده و بعد به دنبال تأیید این مطلب که آیا سیاست آلمان نسبت به روسیه در طول سال های گذشته تغییر کرده است یا نه و اگر تغییر کرده تا چه حد و در چه راستایی بوده است؟ نتیجه ای هم که گرفته شد این است که سیاست کنونی آلمان نسبت به روسیه، با شرایط پس از جنگ سرد تطابق بیشتری دارد و دیگر این کشور از بیان انتقادات تند و تیز نسبت به روسیه نگران نیست و آماده است تا هزینه های ناشی از تحریم اقتصادی روسیه به جهت نقض قوانین بین المللی را نیز تحمل کند. از سوی دیگر باید گفت که تغییر سیاست آلمان در قبال روسیه چندان کلی و عمیق نیست و هنوز هم شراکت و همکاری به عنوان گزینه ای مطلوب، مدنظر آلمانی ها است.
جایگاه گفتمان نگاه به شرق در تغییر رویکرد سیاست خارجی ایران با تأکید بر ژنوم ژئوپلیتیک روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از اولویت های سیاست خارجی ایران بنابر سند چشم انداز بیست ساله، دست یابی به جایگاه برتر منطقه ای است. با وجود ظرفیت هایی که این هدف گذاری را معقول کرده است محدودیت هایی هم وجود دارد که تأمین آن را با مشکل روبه رو می سازد. یکی از این موانع چالش زا، ساختار نظام بین الملل و نظام فرعی منطقه ای است که جمهوری اسلامی ایران باید برای دستیابی به این موقعیت برتر بر آن ها غلبه کند. ژنوم ژئوپلیتیک به مثابه نقشه ژنتیک جغرافیایی سیاست و برخاسته از جغرافیای یک کشور، سیاست خارجی کشورها را در تأثیر قرار می دهد. ایران با داشتن پانزده کشور همسایه در منطقه ای ژئواستراتژیک، موقعیت برجسته ای دارد. این نوشتار با هدف بررسی عامل های ژئوپلیتیک تأثیرگذار بر تغییر نگاه سیاست خارجی ایران از غرب به شرق با تأکید بر روسیه انجام شده است. نگارندگان، با روش توصیفی-تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش هستند که چه عامل های ژئوپلیتیکی سبب تغییر نگاه سیاست خارجی ایران از غرب به شرق به ویژه روابط ایران و روسیه در سال های 1991 تا 2016 شده است؟ در پاسخ به این پرسش فرضیه این است که عامل های ژئوپلیتیک ایران، ساختار نظام بین الملل، فروپاشی اتحاد شوروی، تغییر موقعیت ایران در منطقه، گفتمان های سیاست خارجی ایران، منطق سیاست و فشار غرب در زمینه های مختلف علیه ایران سبب تغییر نگرش گفتمان سیاست خارجی ایران از غرب به شرق بین سال های 1991 تا 2016 و ایجاد روابط ویژه بین ایران و روسیه شد. به گونه ای که با وجود برخی منافع متفاوت، رابطه با روسیه از مهم ترین روابط سیاست خارجی ایران در سه سطح دوجانبه، منطقه ای و بین المللی شد.
سیاست نگاه به شرق: واکاوی دیپلماسی علمی-فرهنگی ایران در قبال کشورهای اسلامی جنوب شرق آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با پایان یافتن جنگ سرد، منطقه گرایی نو به عنوان فرآیندی مهم در عرصه بین المللی رو به گسترش بوده است و کشورها تلاش می کنند سیاست های منطقه گرایانه خود را به صورت دوجانبه و در قالب موافقتنامه های مشترک و یا چندجانبه و نهادینه شده در قالب تشکیل سازمان ها و نهادهای منطقه ای و یا به صورت موافقتنامه های چندجانبه به منظور تحقق اهداف خود توسعه دهند. بی شک، جمهوری اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده و بررسی سیاست های آن در چند سال اخیر نمایان گر توجه ویژه جمهوری اسلامی ایران به گسترش روابط با کشورهای مختلف قاره آسیا در زیرمناطق مختلف از جمله شرق و جنوب شرق آسیا، جنوب آسیا، غرب آسیا و آسیای مرکزی است.<br /> هدفاصلی از انجام این پژوهش، بررسی ابعاد، وجوه، نوع و ویژگی دیپلماسی علم و فناوری جمهوری اسلامی ایران با کشورهای اسلامی جنوب شرق آسیا در قالب نگاه به شرق است. استدلال اصلی نویسنده این است که سیاست نگاه به شرق و گسترش روابط علمی و فناوری با کشورهای جنوب شرق آسیا از اهمیت راهبردی و استراتژیک در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برخوردار نبوده است.
اورآسیاگراییِ نوین در سیاست خارجی ایران دوره حسن روحانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی پیشران های اوراسیاگرایی جدید ایران و تحلیل اهداف و دورنمای آن در دوره روحانی است. راهبرد پیشین در این زمینه زیر عنوان «نگاه به شرق» به دلایل مختلفی چون شناخت نادقیق از روندها و قدرت های اوراسیایی، اجماع اندک، سیاست زدگی و امریکازدگی دستاورد مشخصی نداشت و اساساً واکنشی به فشارهای امریکا بود. هرچند این فشارها متغیری همچنان مهم در نواوراسیاگرایی جدید ایران است، اما در رویکرد جدید سعی شده ضمن تلاش برای کاهش اثر این متغیر، سیاست فعال تری برای مشارکت در پویایی های جدید اوراسیایی اتخاذ شود. این مقاله با روش کیفی- سیستمی و توجه به برهم کنش متغیرها، کارگزاران و موضوعات مختلف در سطوح منطقه ای و بین المللی و در چهارچوب «بین دولت گرایی جدید»، جنبه های نظری و عملی نواوراسیاگرایی ایران را بررسی می کند. احتراز از سیاست زدگی، رویکرد تعدیل فشار و نه ضرورتاً مقابله با امریکا، اجماع بیشتر داخلی، سیاست چندبرداری، تأکید بر ژئواکونومی به جای ژئوپولیتیک و نگاه جامع و نه جزئی نگر از وجوه عمده اوراسیا گرایی جدید ایران هستند. به عنوان نتیجه، تأکید می شود که هرچند فشار امریکا عامل «اجبارآمیز» مهمی در اوراسیاگرایی جدید ایران است، اما تلاش برای انطباق با تحولات فزاینده بین المللی و اوراسیایی در شرایط گذار به نظم جدید نیز متغیر «انتخابی» مهمی در شکل گیری این سیاست است.
ایندو پاسیفیک و ضرورت نگاه جدی تر جمهوری اسلامی ایران به آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره چهاردهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۹
91 - 109
حوزه های تخصصی:
ایران طی سالیان اخیر به منظور تثبیت و توسعه منافع ملی خود، با تأسی از راهبرد سنتیِ نگاه به شرق، توجه ویژه ای را به برقراریِ رابطه تنگاتنگ و تعامل وثیق با کشورهای حاضر در آوردگاه راهبردی ایندو پاسیفیک مبذول داشته است. با عنایت به دگردیسی های راهبردی که بر دستگاه دیپلماسی ایران سایه افکنده است، نگارندگان پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی تحلیلی و با به کارگیری مفروضاتِ تئوریکِ مستتر در نظریه نو منطقه گرایی کوشیده اند تا به چرایی این پرسش راهبردی پاسخ گویند که ویژگی، ابعاد، وجوه و ضرورت توجه و تمرکز فزاینده ایران به حوزه قدرت آفرین ایندو پاسیفیک، چگونه ارزیابی می گردد؟ فرضیه ای که از معبر پرسش فوق مطرح گردیده ناظر بر آن است که متأثر از صعوبت های تحمیلیِ ناشی از تحریم های بی سابقه مجموعه غرب و همچنین با عنایت به جایگاه ویژه ای که حوزه راهبردی ایندو پاسیفیک در معادلات ژئوپلیتیکیِ پسا جنگ سرد احراز کرده است، دستگاه دیپلماسی ایران، به منظور حضور هرچه فعال تر در سامانه های چندجانبه منطقه ای و افزایش سطح تعاملات سیاسی اقتصادی خود با منظومه قدرت های شرق آسیایی همچون چین، جهت، محور و گستره سیاست خارجی خود را به سمت مناطق فراسویِ مرزهای شرقی معطوف داشته است.
بازنمایی دست مایه های هویتی نگاه به شرق در سیاست خارجی ایران روسیه و ترکیه در دوران پس از جنگ سرد
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۱
96-124
حوزه های تخصصی:
سه کشور ایران، روسیه و ترکیه در طول دو سده ی اخیر روابط پر نوسانی با کشورهای اروپایی و امریکای شمالی (مجموعه ی غرب) داشته اند. این روابط پس از جنگ دوم جهانی همواره با افت وخیز همراه بوده است. این شرایط باعث شده است تا بعد از جنگ سرد و شروع هزاره ی جدید نوعی سرخوردگی و عدم موفقیت در روابط این سه کشور و غرب شکل گیرد که حاصل آن گرایش هایی با شدت و ضعف متفاوت و نوسان داد به سمت کشورهای شرقی (آسیایی) در قالب گرایش به شرق در مواضع اعلامی و عملی (مناسبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی) بروز یابد. سؤال مطرح شده در این مقاله این است که: چرا نگاه به شرق در سیاست خارجی ایران، روسیه و ترکیه در دوران پس از جنگ سرد تقویت شده است؟ فرضیه ی مقاله این است که پیشینه مرزبندی هویتی کشورهای ایران، روسیه و ترکیه با غرب و رودررویی این کشورها با هویت هژمونیک غرب در دوران پس از جنگ سرد، سبب تقویت نگاه به شرق در سیاست خارجی این کشورها شده است. مقاله ی در چارچوب نظریه ی برسازی (سازنده گرایی) در سیاست خارجی (مهم شدن هویت ها و کناکنش ها) و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی در پی یافتن پاسخ سؤال بالا و تائید فرضیه ی طرح شده، به این نتیجه رسیده است که هم هویت تاریخی، دینی و تمدنی، هم هویت جغرافیایی (مرزبندی های جغرافیایی) و هم موانع و فشارهای هویت هژمونیک غرب در گرایش این سه کشور به شرق و آسیا نقش آفرین بوده است.
واکاوی تطبیقی جایگاه چین در رویکرد نگاه به شرق در سیاست خارجی احمدی نژاد و روحانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاه به شرق، برآمده از نقش متغیر تصمیم سازان داخلی متأثر از ساختار نظام بین الملل در سیاست خارجی ایران است. با پیروزی احمدی نژاد، نیاز به تجدیدنظر در اولویت بندی سیاست خارجی احساس شد و در نشست های علمی و اجرایی بحث «نگاه به شرق» تقویت شد. تبیین می شد که از ظرفیت های موجود در سیاست خارجی به خوبی استفاده نشده و حرکت به سوی شرق و ایجاد اتحاد راهبردی با چین یکی از ظرفیت هایی است که به تقویت جایگاه ایران منجر می شود. در این دوره، تلاش شد جایگاه چین ارتقا یابد. با پیروزی روحانی در انتخابات ریاست جمهوری، تلاش شد در قالب مذاکرات هسته ای با آمریکا دوباره، تعامل با غرب همانند دوران اصلاحات و سازندگی در اولویت قرار بگیرد. اما از نیمه دولت روحانی، به ویژه پس از خروج آمریکا از برجام و کاربست سیاست فشار حداکثری، بار دیگر تجدیدنظرهایی در سیاست خارجی ایجاد شد و اولویت به روابط فعالانه با چین مورد توجه قرار گرفت. در این نوشتار با روش مقایسه ای به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که کدام مؤلفه تصمیم سازان داخلی و ساختار نظام بین الملل، در جایگاه چین در این دو دوره برای ایران مؤثر بوده است؟ برای پاسخ به این پرسش از چارچوب نظری واقع گرایی نوکلاسیک و روش مقایسه ای استفاده کردیم. یافته ها نشان می دهد روابط ایران با چین در هر دو دوره به شدت متأثر از ساختار نظام بین الملل بوده است و دردوره روحانی بیش از دوره احمدی نژاد، جایگاه چین در نگاه به شرق برجسته شده است. همین ساختار، نگرش تصمیم سازان داخلی را به چین معطوف کرده است.
آسیایی شدن: خوانشی جدید از نگاه به شرق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
37 - 68
حوزه های تخصصی:
طی سالیان اخیر راهبرد نگاه به شرق تبدیل به یکی از اصلی ترین مباحث مربوط به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران شده است. علی رغم تأکیدات مکرر بر این راهبرد، یکی از مشکلات اصلی عدم تبیین دقیق از آن و ارائه تعاریف متفاوت از واژه "شرق" است. از طرف دیگر، در دهه های اخیر، و مخصوصاً پس از آغاز هزاره جدید، شاهد خیزش آسیا و افزایش نقش کشورهای این قاره در عرصه روابط بین الملل بوده ایم و به تبع آن موج گسترش روابط با کشورهای آسیایی هم افزایش یافته است که از سوی عده ای آسیایی شدن یا "چرخش به آسیا" نامیده شده است. اکنون این پرسش مطرح می گردد که آیا می توان خوانش جدیدی از سیاست نگاه به شرق جمهوری اسلامی ایران براساس ایده آسیایی شدن ارائه داد؟ به علاوه با توجه به تحولات نظام بین الملل و جایگاه جمهوری اسلامی ایران، راهبرد نگاه به شرق چه جایگاهی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران خواهد داشت؟ بررسی های پژوهش حاضر ذیل روش توصیفی-تحلیلی و براساس منابع کتابخانه ای خوانش جدیدی از نگاه به شرق را مطرح نمود که ذیل سیاست "چرخش به آسیا" و اصلاحاً "آسیایی شدن" قرار می گیرد. نهایتاً با بررسی تاریخچه نگاه به شرق در جمهوری اسلامی ایران پیش بینی شد که راهبرد نگاه به شرق جمهوری اسلامی و مشخصاً آسیایی شدن حداقل در چند سال آینده محتمل ترین گزینه ای است که دستگاه سیاست خارجی به پیگیری آن خواهد پرداخت.
راهبردهای دفاعی عربستان در قبال بیداری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۴۱)
107 - 132
حوزه های تخصصی:
موج تحولات نوظهور از شمال افریقا تا خاورمیانه عربی زنگ خطر را برای کشورهای پیرامونی که اغلب به دلیل اقتدارگرایی رژیم حاکم بر آن ها دچار ایستایی سیاسی بودند و همواره از هرگونه تغییر گسترده در محیط پیرامونی خویش به ویژه تغییر از بالا به شکل انقلاب و یا قیام مردمی بسیار هراسان بودند، به صدا درآورد. این پژوهش با توجه به اهمیت تحولات بیداری اسلامی و تأثیر آن بر محیط پیرامونی عربستان به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که عربستان در قبال تحولات بیداری اسلامی در خاورمیانه در دو سطح داخلی و منطقه ای چه واکنش هایی از خود بروز داده تا اولاً بتواند از دومینوی تحولات دور بماند و کماکان شانس این را داشته باشد که با همان نظام سنتی خود به ایفای نقش بپردازد و ثانیاً در سیاست خارجی چه اقداماتی را براساس منافع خود و مطابق با وضعیت موجود برای گذار از این تحولات انجام داده است. مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی -تحلیلی در پی اثبات این فرضیه است که اگرچه راهبرد امنیتی عربستان با تغییراتی چون اتخاذ سیاست تهاجمی و انجام اصلاحات در کوتاه مدت توانسته است که بروز و ظهور جنبش را در درون مرزهای ملی به تأخیر اندازد ولی در تعمیق رابطه با عراق، در ابتکار عمل در سوریه و لبنان و رهبری در شورای همکاری خلیج فارس در ائتلاف سازی علیه ایران با شکست مواجه شد.
تحول در اولویت های راهبردی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران: از راهبرد «نه شرقی، نه غربی» تا «نگاه به شرق»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
161 - 135
حوزه های تخصصی:
با پیروزی انقلاب اسلامی درک تصمیم گیرندگان سیاست خارجی ایران از روابط بین الملل متحول شد و نفی سلطه بیگانگان به مؤلفه اصلی در تدوین سیاست خارجی تبدیل شد. نوع نگاه حکومت به نظام بین الملل در اصل محوریِ «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» تجلی یافت. پژوهش حاضر با بهره گیری از دیدگاه و چارچوب نظری نوواقع گرایان به دنبال یافتن پاسخ دو پرسش پژوهشی زیر است: 1. چه عواملی به دگرگونی نگرش جمهوری اسلامی از اصل «نه شرقی، نه غربی»، به راهبرد «نگاه به شرق» منجر شدند؟ 2. چگونه این عوامل بر دگرگونی راهبردی در سیاست خارجی ایران تأثیرگذار بودند؟ در فرضیه پژوهشی استدلال می شود که شرایط خودیاری نوینی که با دگرگونی ساختار نظام بین الملل پس از فروپاشی شوروی پدید آمد، سبب شد تا ایران در راهبرد سیاست خ ارج ی رفته رفته بازنگری کند، و به جای سیاست نفی رابطه با قدرت های جهانی مبتنی بر اصل «نه شرقی، نه غربی»، به راهبرد «ائتلاف یا اتحاد با شرق» روی آورد. با رویکردی کیفی و با استفاده از روش تحلیل رویدادها و شواهد تاریخی پساانقلاب که در آثار تحلیلگران مسائل سیاست خارجی ایران و نظریه پردازان روابط بین الملل تبیین شده اند، تأثیر تحولات ساختاری در نظام بین الملل بر میزان پایبندی ایران به اصل «نه شرقی، نه غربی» در سیاست خارجی در مقاطع تاریخی مختلف بررسی خواهند شد؛ به ویژه بر سه سیاست (انقلابی گری متعادل، امت گرایی حمایت از مسلمانان و جنبش های رهایی بخش، عمل گرایی و «نگاه به شرق» با پایان نظام جهانی دوقطبی) تأکید خواهد شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که در دیپلماسی و سیاست خارجی باید از مزایای نسبی تمام کشورها و قدرت های جهانی بهره برد، همچنان که در اقتصاد جهانی نیز بر این اصل تأکید می شود. بی شک هر تحولی در سیاست شرقی ایران مستلزم برقراری روابط متعادل با غرب است، وگرنه این تهدید امنیتی وجود دارد که ایجاد وابستگی یکسویه به شرکای شرقی به انتخاب های محدود در روابط خارجی ایران منتهی شود. ازاین رو ایران باید با همه دولت های شرقی و غربی بر پایه احترام متقابل و منافع مشترک همکاری کند.
راهبردهای دفاعی امنیتی جمهوری اسلامی ایران با نگاه به شرق مطالعه موردی: چین و روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۴
131 - 171
حوزه های تخصصی:
با توجه به همسویی نسبی رویکرد جمهوری اسلامی ایران با روسیه و چین، به نظر می رسد که امکان بهره برداری از ظرفیت دو کشور مذکور برای تدوین راهبردهای دفاعی امنیتی بهینه در ج.ا.ایران وجود داشته باشد ازاین رو، پژوهش حاضر با نگاهی به زمینه های همکاری و توافقات ازپیش موجود میان ایران با هریک از این دو کشور در پی پاسخ به این پرسش است که «راهبردهای مطلوب جمهوری اسلامی ایران در بهره برداری از ظرفیت های چین و روسیه کدام است؟» به منظور ارائه راهبردهای پیشنهادی از مدل اS.W.O.T و ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمی (Q.S.P.M) استفاده شده است. داده های این پژوهش ازطریق مصاحبه عمیق نیمه ساختارمند با اساتید دانشگاه و هم چنین با استفاده از بیانات حضرت آیت الله خامنه ایمدظله العالی جمع آوری شده است. اطلاعات به دست آمده در قالب پرسش نامه تنظیم و در میان جامه نمونه توزیع شد. نتایج حاصل از ماتریس ارزیابی عوامل داخلی (I.F.E) و ماتریس ارزیابی عوامل خارجی (اE.F.E) موقعیت استراتژیک معطوف به مرکزیت نمودار را نشان می دهد ازاین رو، راهبردهایی در قالب چهار الگوی تهاجمی، اقتضایی، انطباقی و تدافعی ارائه شده است. اما طبقه بندی نهایی براساس ماتریس (Q.S.P.M) نشان می دهد که راهبردهای تهاجمی (S.O) و انطباقی (O.W) که مبتنی بر استفاده از ظرفیت چین و روسیه می باشند، مطلوبیت بالایی دارند، به طوری که پنج راهبرد نخست مبتنی بر همکاری با چین و روسیه به ویژه در ابعاد اقتصادی است.
الگوی رفتاری ایران در برابر جنگ اوکراین، از سیاست خارجی موازنه گرا تا سیاست خارجی متوازن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنگ اوکراین از رویدادهای بین المللی است که آثار و پیامد های بلندمدتی بر کلان روندهای جهانی و منطقه ای بر جای گذاشته و کشورها را به تناسب اصل سود محوری به موضع گیری واداشته است. جمهوری اسلامی ایران که در جریان چالش با کشورهای غربی، روابط راهبردی با روسیه را در چارچوب موازنه گرایی برگزیده است، اینک جنگ اوکراین را به واسطه سرشت ضد هژمونی و ضد لیبرالی آن شبیه با سیاست تجدیدنظرطلبانه خود یافته است. بر پایه این سیاست، پرسش اصلی این است که جنگ اوکراین چه تأثیری بر سیاست خارجی موازنه گرای ایران گذاشته است و آیا به سیاست خارجی متوازن می انجامد؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که جنگ اوکراین موجب شده است جمهوری اسلامی ایران بر گستره جغرافیایی اقدام های موازنه ساز خود بیفزاید و به موجب آن «سیاست نگاه به شرق» را در سطح های جداشده (دوجانبه)، ترکیب شده (سه جانبه) و نهادی شده (چندجانبه) و «سیاست منطقه ای» را در قالب دیپلماسی ترمیمی پیش ببرد. هدف این نوشتار، از یک سو تحلیل تأثیر جنگ اوکراین بر سیاست خارجی موازنه گرای ایران و نشان دادن روندهای تغییر و تداوم آن و از سوی دیگر، نقد چنین سیاستی است. این مهم را براساس رویکرد توصیفی تحلیلی با استفاده از روش روندپژوهی به عنوان یکی از روش های پژوهش کیفی انجام می دهیم. بنا بر این رویکرد، در این نوشتار از دو چارچوب نظری بهره می بریم. برای تبیین، سیاست خارجی جمهوری اسلامی با چارچوب نظری «موازنه گرایی به عنوان الگوی سیاست خارجی» سازگار و برای نقد با چارچوب مفهومی «سیاست خارجی متوازن» ناسازگار است. یافته های این نوشتار نشان می دهد که سیاست خارجی موازنه گرای ایران در نتیجه جنگ اوکراین در سطح های تازه تری گسترش یافته است، اما از آنجا که با تعادل و تنوع در حوزه های جغرافیایی و موضوعی همراه نیست، به ضرورت به سیاست خارجی متوازن نمی انجامد.
تبیبن سیاست خارجی ایران در پرتو نقش متغیرهای جامعه، دولت و نظام بین الملل (1402- 1400)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۰)
51 - 68
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش می شود با تاکید بر بعضی از متغیرهای »جیمز روزنا« مثل "دولت"،"جامعه" و " نظام بین الملل" به تبیین سیاست خارجی ایران و ارزیابی آن در دوره زمانی(2ساله ابتدایی) رئیسی پرداخته شود. سوال این مقاله عبارتست: سیاست خارجی ایران در پرتو تقاضاها،ارزش ها و هنجارهای گروه ها و طبقات متوسط جامعه، گرایش های خارجی دولت و ارتباط با قدرت های بزرگ(چین،روسیه و امریکا)چگونه تبیین می شود؟متدولوژی مقاله تحلیلی –تبیینی است.فرضیه عبارتست از: سیاست خارجی ایران در مقطع زمانی 1402-1400 با توجه به متغیر دولت( شرق گرایی ناشی از یکدست شدن نهادهای حاکمیتی )و متغیر ساختار نظام بین الملل (همسویی با روسیه و چین در نظام بین المل) و کم توجهی به خواسته ها،تقاضا و ایده های جامعه خصوصا طبقه متوسط قابل تبیین می باشد.یافته های پژوهش نشان می دهد متغیرهای دولت و سیستم بین الملل بیشترین تاثیر و متغیر جامعه به خصوص ارزش ها،هنجارها و تقاضاهای طبقه متوسط نقش حاشیه ای در جهت گیری سیاست خارجی رئیسی ایفاء می نمایند.
بحران در طبقه متوسط ایران؛ برآیندی از رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۴۵)
81 - 111
حوزه های تخصصی:
در عصر حاضر میان سیاست خارجی و تحولات داخلی جامعه پیوند مستقیمی وجود دارد. در این میان بسط و تقویت طبقه متوسط و افزایش نقش آفرینی آن به عنوان پیشران توسعه جوامع تا حد زیادی متاثر از سیاست خارجی دولتها است. در همین راستا، هدف این پژوهش تبیین پیامدهای سیاست خارجی ج. ا. ایران بر جایگاه و سرنوشت طبقه متوسط جامعه می باشد. پرسش اصلی از این قرار است که «رویکردهای حاکم بر سیاست خارجی در طول حیات جمهوری اسلامی چه تاثیری بر وضعیت طبقه متوسط داشته و آیا به تقویت یا تضعیف جایگاه طبقه متوسط انجامیده است؟ فرضیه مقاله اینگونه تدوین یافته: «راهبرد حاکم بر سیاست خارجی ج. ا. ایران که مبتنی بر اولویت انگاره امنیت بر توسعه بوده، منجر به مغفول ماندن امر توسعه اقتصادی در سیاست خارجی و در نتیجه تضعیف جایگاه طبقه متوسط در ایران شده است.» چارچوب نظری پژوهش مبتنی بر بهره ای آزادانه از ادبیات سیاست خارجی توسعه گرا در راستای تبیین مسئله پژوهش می باشد. روش پژوهش مقاله کیفی و از طریق منابع کتابخانه ای - اسنادی به گردآوری، طبقه بندی و در نهایت تحلیل داده ها و اطلاعات پرداخته می شود. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که این طبقه کنشگر در دو دهه اخیر شانیت اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خویش را از دست داده و این مهم برآیند سیاست خارجی و تاثیر آن بر توسعه اقتصادی کشور و بر سرنوشت طبقه متوسط به عنوان پیشران تحولات و پویایی های جامعه است.
رویکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در جنگ اوکراین؛ دستاوردها و چالشها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با فروپاشی نظام دو قطبی و تشدید دشمنی آمریکا علیه ایران، گرایش به شرق در سیاست خارجی به اولویت راهبردی ایران تبدیل شد. در این میان، ایران در مواجهه با تهدیدات غرب و با آرزوی شکلگیری جهان چند قطبی، رقابت تاریخی خود با روسیه را کنار گذاشته و اخیراً در جنگ اوکراین مواضعی فراتر از رویکرد «نگاه به شرق» بروز داده است. این مقاله درصدد پاسخ به این پرسش است که تحت تاثیر چه مولفه هایی سیاست خارجی ایران در قبال تهاجم روسیه به اوکراین شکل گرفته و تا چه اندازه در راستای اهداف ملی و منافع بلندمدت ایران بوده است؟ در پاسخ میتوان گفت جمهوری اسلامی تهاجم روسیه را آغاز دگرگونی در نظام بین الملل با ظهور بلوک ها و ائتلاف های جدید تعبیر میکند که به تهران امکان خروج از انزوا و بازیگری در عرصه جهانی را میدهد. برای جمهوری اسلامی حمایت همه جانبه از مسکو در جنگ اوکراین، بخشی از یک استراتژی واحد برای مشارکت و استفاده از نظم بین المللی در حال ظهور است. این نوشتار با سنجش فرصتها و تهدیدات بحران اوکراین توصیه میکند که ایران با اتخاذ رویکردی محتاطانه در حمایت از روسیه از تحریک رقبای مسکو اجتناب و کشور را از قرار گرفتن در معرض تحریم ها و فشارهای گسترده دور سازد. مقاله با رویکردی کیفی و استفاده از روش تحلیل رویدادها و شواهد تاریخی در روابط تهران - مسکو و تاثیر تحولات ساختاری در نظام بین الملل و سیاست داخلی ایران در چارچوب نظریه واقعگرایی نوکلاسیک، سیاست خارجی ایران در جنگ اوکراین را بررسی میکند.
کاربست تحلیل علّی لایه ای در تبیین رویکرد نگاه به شرق در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگاه به شرق از جمله رویکردهای مطرح در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دست کم طی دو دهه گذشته است. این رویکرد متعاقب تشدید تحریم های بین المللی علیه تهران و اعمال محدودیت های اقتصادی و سیاسی بر سر راه تعاملات بین المللی ایران بیش از پیش در عرصه نظری و سیاستگذاری مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به ناکامی این سیاست در دستیابی به اهداف مورد انتظار طی سال های گذشته و نیز با نگاهی دقیق تر به جایگاه آن در سیاست خارجی ایران، می توان سویه هایی از ایدئولوژی، گفتمان و سازه های فرهنگ راهبردی را در کنار عوامل و متغیرهای سیستمی پیش گفته در اقبال به این رویکرد مشاهده کرد. بر این مبنا هدف مقاله پیش رو ارزیابی این سیاست با استفاده از رهیافت تحلیل علّی لایه ای در چهار سطح عینیت، سیستم، گفتمان و جهان بینی و نهایتاً اسطوره ها و استعاره های سیاسی و هویتی ایرانی با هدف فهم دقیق بنیان های سیاست نگاه به شرق است. بررسی ها نشان دهنده فاصله میان نقطه ایده آل جمهوری اسلامی ایران از پیگیری سیاست نگاه به شرق با وضعیت موجود است. از نقطه نظر آینده نگری راهبردی، این امر ریشه در پایین ترین سطوح یعنی «لایه های جهان بینی و استعاره ها و اسطوره ها» دارد. به این معنا که وجود منابعی برای تمایز و عدم اشتراک در این لایه ها در کنار فقدان دستیابی به فهم مشترک پیرامون مسائل، چالش ها و فرصت ها و به ویژه ضعف در بسترسازی هویتی و فرهنگی مشترک موجب شده تا نگاه به شرق بیش از آن که یک راهبرد مستقل در ساحت سیاست خارجی ایران باشد، از واکنش نسبت به فشارهای سیستمی و همچنین تلاش در جهت پیشبرد دستورکارهای مشخص در زمینه روابط خارجی فراتر نرود.
دیگری سازی در سیاست «نگاه به شرقِ» جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عرصه بین المللی مانند زندگی فردی و اجتماعی دولت ها تلاش دارند، از راه دیگری سازی، (مانند نظریه صلح دموکراتیک یا مفهوم قدرت هنجارمند اروپا) خود را از دیگران جدا سازند. این دیگری سازی، بخشی از فرایند هویت یابی است و بیشتر پایه نظری دارد. این پژوهش استدلال می کند چنین دیگری سازی در راهبرد نگاه به شرقِ جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه نیز وجود دارد. پرسش اصلی این پژوهش این است که: جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه چگونه با راهبرد نگاه به شرق تلاش دارند، خود را از دیگران جدا سازند؟ و نقطه مشترک یا تلاقی راهبرد نگاه به شرق آن ها چیست؟ در پاسخ به این دو پرسش این پژوهش استدلال می کند ایران و روسیه در چارچوب راهبرد نگاه به شرق با تأکید بر عناصری مانند: جغرافیا، فرهنگ، تمدن، ایدئولوژی و مانند آن تلاش دارند، خود را از دیگران (غرب) جدا سازند و نقطه مشترک این جداسازی، دشمنی با غرب (به ویژه ایالات متّحد) است. ویژگی های مشترک در راهبرد نگاه به شرق دو کشور مانند: هم پوشانی جغرافیایی، تأکید بر سنت گرایی و ارزش های سنتی (ضدجدید) و نظم چندقطبی پادهژمون این موضع مشترک را تقویت می کند. سرشت این پژوهش، کیفی بوده و نگارنده با رویکرد توصیفی- تحلیلی، فرضیه پژوهش را مورد آزمون قرار می دهد. داده های مورد نیاز برای تبیین مسئله نیز از راه مطالعات کتابخانه ای (مقاله ها، کتاب ها و منابع معتبر اینترنتی) گردآوری شده است.
نگاه به شرق از تبیین تا راهبرد (با تاکید بر اندیشه امامین انقلاب اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهنمون اﻧﻘﻠﺎب اسلامی سال ۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
101 - 122
حوزه های تخصصی:
کشورهای شرقی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران همواره مطرح بوده اند و از زاویه مسایل و منافع اقتصادی و سیاسی از اهمیت برخورداراند. نخبگان سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قالب راهبرد نگاه به شرق جهت موازنه سازی با غرب و فروش سوخت های فسیلی و واردات فناوری و کالاهای مصرفی سیاست های مختلفی را طرح کرده اند. انچه در دولت های مختلف در تعامل با شرق همواره مطرح بوده است فروش نفت و واردات کالا در شرایط تحریمی بوده است. با پیروزی انقلاب اسلامی امام خمینی (ره) از شرق و نحوه تعامل با ان معنای خاصی را مدنظر داشت. در دوره پس از جنگ هشت ساله تحمیلی شرق در قالب تعاملی راهبردی مدنظر قرار گرفت. در ادبیات امامین انقلاب مفهوم شرق از محتوای خاصی برخوردار است و به کشورهایی گفته می شود که در جغرافیای خاصی حضور دارند. سوال پژوهش این است که رویکرد امامین انقلاب اسلامی در ارتباط با مفهوم شرق و اتخاذ راهبرد در تعامل با ان چگونه است؟ در پاسخ به سوال فوق فرضیه ذیل مطرح می شود که رویکرد امامین انقلاب نسبت به شرق کشورهایی را که در برابر غرب مستقل تر هستند دربرمی گیرد و این کشورها در اولویت تعاملات سیاست خارجی قرار می گیرند. روش پژوهش در مقاله حاضر توصیفی- تبیینی و روش جمع اوری مطالب اسنادی است.