مقالات
حوزه های تخصصی:
صعود چین در سلسله مراتب قدرت جهانی، بحث هایی را در مورد نسبت این دولت با نظم بین المللی به جامانده از برتن وودز و آینده آن در میان چین پژوهان و سیاست گذاران برجسته ساخته است. یکی از ابعاد مهم این بحث تبیین رویکرد چین نسبت به نظم نهادی جهانی است. پژوهش حاضر ضمن اذعان به نارضایتی چین از نهادهای مالی بین المللی و تلاش این کشور برای بازسازی تدریجی بدیل این نظم، تأسیس و راه اندازی بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیایی را در راستای این تلاش چین می داند که می توان آن را در چارچوب قدرت نهادی مورد تجزیه وتحلیل قرار داد. بر این مبنا این مقاله با هدف بازشناسی ظرفیت های این بانک در تحقق قدرت نهادی چین در نظم بین المللی با طرح این پرسش که این بانک چه فرصت ها و چالش هایی برای انتقال قدرت در نظم بین المللی فرا روی چین قرار می دهد؟ بر این نظر است که ایفای نقش این بانک در راستای پیشبرد و تقویت قدرت نهادی چین با در پرتو شناسایی ظرفیت های و چالش های این نهاد قابل تحلیل است. یافته های پژوهش با اتکا به روش توصیفی تبیینی نشان می دهد که این بانک به مثابه یکی از ابزارهای قدرت نهادی، فرصت هایی همچون بین المللی یوآن، ترویج ارزش های آسیایی و معرفی چین به عنوان یک قدرت بزرگ مسئولیت پذیر را برای چین به همراه دارد. در مقابل چالش هایی همچون نهادینگی سیستم برتن وودز، چالش های نقش آفرینی یوان به مثابه یک ارز جهانی و تصور تهدید نسبت به ظهور اقتصادی چین نیز وجود دارد.
نقش دیپلماسی در مقابله با تروریسم معاصر علیه جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تروریسم معاصر یا جدید یکی از پدیده های نوینی می باشد که تأثیرات مختلفی را بر زندگی بشر در قرن بیست و یکم مترتب نموده است. این دیپلماسی توسط نهادهایی نظیر شعام(شورای عالی امنیت ملی)، شاک(شورای امنیت کشور)، واجا(وزارت اطلاعات)، سازمان اطلاعات سپاه، واخ(وزارت امور خارجه) و غیره انجام می پذیرد. در این راستا، جریان اصلی مطالعات تروریسم و آراء اندیشمندانی نظیر ویلکِنسِن، جَکسِن، کِرچِلِس، اسمِلسِر و میچِل، هافمَن، راجِرز و ... به عنوان چارچوب نظری پژوهش حاضر انتخاب گردیده تا بتواند از عهده پاسخ گویی به پرسش اصلی پژوهش برآید. بنابراین، این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش اصلی که «نقش دیپلماسی د ر مقابله با تروریسم معاصر متوجه مردم و نظام سیاسی ایران چیست؟» این فرضیه را ارائه می دهد که «جمهوری اسلامی ایران به واسطه بهره گیری از دیپلماسی می تواند 9 اقدام اساسی ضدتروریستی را در مقابله با تروریسم معاصر انجام دهد: 1)کاهش انگیزه تروریست ها جهت حمله به اهداف در داخل خاک ایران به واسطه اعمال فشار بر کشورهای میزبان تروریست ها و محروم نمودن تروریست ها از فضای فیزیکی و سیاسی؛ 2)تقلیل قابلیت های عملیاتی تروریست ها به واسطه اعمال فشار بر کشورهای میزبان و حامی در جهت خلع سلاح تروریست ها؛ 3)مسدود نمودن یا مصادره منابع مالی و دارایی های تروریست ها؛ 4) اشتراک گذاری اطلاعات سازمان های اطلاعاتی خارجی با سرویس های اطلاعاتی ایران و بالعکس؛ 5) ایجاد شکاف در جبهه حامیان تروریسم ضد ایرانی و منفعل نمودن دولت های حامی تروریسم ضد ایرانی؛ 6) زمینه سازی جهت محکومیت بین المللی تروریست ها؛ 7) سازمان دهی فضای رسانه ای سنگین علیه تروریست ها؛ 8) ممانعت از دست یابی تروریست ها به تسلیحات و فناوری پیشرفته؛ 9) منفعل نمودن، بازداشت و حتی زمینه سازی جهت حذف مهره های کلیدی جریان های تروریستی». این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد.
تبیین قدرت جمهوری اسلامی ایران بر پایه مفهوم «ارز قدرت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فهم قدرت در جمهوری اسلامی ایران هم به لحاظ پیچیدگی مفهومی و هم به دلیل چندلایگی فرایند سیاستگذاری راهبردی امری مشکل است. نوع نگاه به قدرت به مثابه «منبع» یا «رفتار» می تواند به فهم آن کمک کند. درواقع، این تحقیق در پی پاسخ به این سؤال است که قدرت در جمهوری اسلامی ایران بر پایه مفهوم نوینی به نام «ارز قدرت» که اشاره به به تفکیک گذاری قدرت به مثابه «منبع» یا «رفتار» دارد، چگونه قابل تییین است؟ برای پاسخ به این سؤال، ویژگی های این مفهوم جدید از قدرت موردواکاوی قرار گرفت و مشخص شد که ارز قدرت در قالب سه وجه درخشندگی، شفقت و زیبایی قابل بازنمایی بوده و هر یک از آن ها یک بخشی از ارزنده بودن قدرت را نشان می دهند. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی است که برای گرداوری داده ها از منابع کتابخانه ای و اسناد استفاده گردید. برمبنای این روش تلاش شد ابتدا مفهوم ارز قدرت به عنوان چارچوب نظری مورد تدقیق قرار گفته تا بتوان با استنتاج محورهای این مفهوم، آن را در مورد قدرت جمهوری اسلامی ایران کاربست داد. نتایج تحقیق نشان داد قدرت جمهوری اسلامی ایران در 4 بُعد سیاسی، فرهنگی- اجتماعی، دفاعی- نظامی و اقتصادی و 19 مؤلفه (6 مؤلفه بُعد سیاسی، 5 مؤلفه بُعد فرهنگی- اجتماعی، 4 مؤلفه بُعد دفاعی- نظامی و 4 مؤلفه بُعد اقتصادی) و 28 شاخص (ارز قدرت) در سه وجه درخشندگی، شفقت و زیبایی قابل تبیین است.
رقابت ایران و عربستان در شاخ آفریقا: تلاش برای کسب منزلت و اعتبار منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با شروع خیزش های عربی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، تنش، رقابت و منازعه میان قدرت های منطقه ای در این منطقه نیز روند صعودی به خود گرفت. ایران و عربستان از مهم ترین قدرت های منطقه ای در خاورمیانه هستند که تنش و رقابت میان آنها در سال های بعد از 2011 به اوج خود رسید. درحقیقت، در طول سال های 2011-2023، این دو قدرت منطقه ای با استفاده از ابزارهای اقتصادی، سیاسی و نظامی در عرصه های مختلف منطقه ای به رقابت با یکدیگر پرداختند. نکته مهم این است که رقابت میان تهران و ریاض منحصر و محدود به مرزهای جغرافیایی خاورمیانه نشد، بلکه رقابت و تنش میان آنها فراتر از منطقه و به مناطق مجاور ازجمله منطقه شاخ آفریقا نیز سرایت کرد. باتوجه به مسئله فوق، سؤال پژوهش حاضر این است که چه انگیزه ها، علل و عواملی موجب کنشگری ایران و عربستان در شاخ آفریقا شده و متعاقباً زمینه سرایت انتقال رقابت آنها به این منطقه راهبردی را فراهم آورده است؟ نگارندگان با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی این فرضیه را مورد بررسی و مداقه قرار دادند که «ایران و عربستان باتوجه به راهبردی بودن منطقه شاخ آفریقا، اقتصاد درحال توسعه و وجود ناامنی و خلأ قدرت در آن به جهت کسب نوعی «منزلت» و «اعتبار» اقدام به کنشگری در صحنه قدرت در شاخ آفریقا کرده اند». فلذا، به نظر می آید که سرایت رقابت های تهران و ریاض به شاخ آفریقا محصول بستر موجود در شاخ آفریقا و انگیزه ها و مشوق های روانی آنها به جهت کسب اعتبار و منزلت در سطح منطقه ای و بینامنطقه ای بوده است.
راهبرد میانجیگری چین در سیاست خارجی؛ مطالعه موردی میانجی گری چین در روابط ایران و عربستان (2023)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش چین به عنوان میانجیگر بین عربستان و ایران برای بسیاری از ناظران غافلگیرکننده بود؛ زیرا تا همین اواخر، پکن از دخالت در رویدادهای برجسته درصحنه جهانی اجتناب می کرد. چین ترجیح می داد تا مسئولیت کنترل تهدیدات علیه ثبات را بر عهده نگیرد و به سازمان ملل نقش ناظر در حوادث جهانی بدهد. میانجیگری چین شاهد جدید و واضحی بود که نشان می دهد، پکن از اصل دیپلماسی دنگ شیائوپینگ مبنی بر «در پس زمینه ماندن» به دیپلماسی فعال تر یک قدرت بزرگ روی آورده است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش چین در میانجیگری بین ایران و عربستان بر اساس نظریه تصمیم گیری مرتبط با مدیریت ریسک سایمون است. بر این اساس سؤال پژوهش حاضر این است که چرا ایران و عربستان چین را به عنوان میانجی مورد اعتماد و مؤثر انتخاب کردند؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که مزیت چین برای ایران و عربستان در پارادایم دیپلماتیک آن که شامل اجتناب از جانب داری؛ تلاش برای نزدیک کردن هر دو طرف به یکدیگر؛ توانایی استفاده از نفوذ فزاینده ژئواکونومیکی چین و خودداری این کشور در استفاده از زور در امور منطقه، نهفته است. هدف این رویکرد ارائه روش جدید برای مشارکت چین در امور صلح منطقه است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که موفقیت میانجیگری چین را می توان به رویکرد دیپلماتیک پکن در عدم تعهد و عدم مداخله نسبت داد که بر تصویر بی طرف چین در میان ایران و عربستان و انباشت طولانی مدت پیوندهای اقتصادی آن بنا شده است. این رویکرد چین به عنوان «توانایی عدم استفاده از قدرت» در نظر گرفته شده است. روش پژوهش، کیفی و روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای و اسنادی است.
درک نیات راهبردی خصمانه ایالات متحده آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران؛ بر اساس مدل و محتوای اوژن سَنتوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نبردها و جنگ ها به خصوص جنگ اراده ها و عزم ها، درک زودتر نیات، طرح ها و نقشه های دشمن عامل مهم پیروزی است. شناخت درک نیات دشمن، نیازمند مدل و ساختار است؛ در این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع اسنادی وکتابخانه ای، مدل سَنتوس برای درک نیات راهبردی آمریکا علیه ایران ارائه شده است. بعد از گری همل، بیشترین ادبیات نیات راهبردی، متعلق به اوژن سَنتوس است. اجزای مدل درک نیات سَنتوس از لحاظ جامعیت و عمق نسبت به سایر مدل های رقیب خصوصاً برای سطوح راهبردی برتری دارد. در این مدل، کیفیت و نوع نگاه دشمن درباره ایران را می توان مشاهده کرد. اجزای مدل او شامل «عقاید و مفروضات بنیادین ایران درباره خودش»، «عقاید ایران درباره ایالات متحده»، «اهداف اساسی ایران در قبال آمریکا» و «اقدامات اساسی ایران در قبال آمریکا» است؛ مدل او درمقایسه با یافته هایش درباره ایران، ارزش بیشتری دارد. یافته های دو جزء اول او منطقی تر و یافته های دو جزء بعدی او ناقص و غلوآمیز است. مدل ها و فرایندهای درک نیات راهبردی از فردمحوری به سمت سیستم های همجوشی نیت تغییر یافته اند و این سیستم ها با اتصال به انواع حسگرهای رفتاری در هوا (ماهواره، هواپیما و پهپاد)، زمین، دریا و شبکه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، صنعتی و زیرساختی و با کمک پایگاه های دانش، هوش مصنوعی و سیستم های نرم افزاری در آستانه دست یابی به داده های بزرگ، فراتحلیل ها و دانش های اجتماعی واقعی تر هستند. جمهوری اسلامی ایران و نهادهای آن بایستی به طور منطقی و سیستمی، مدل ها و فرایندهای درک نیات راهبردی دشمنان را در ساختار و بافتارهای خود طراحی کنند.
نولیبرالیسم و اقتصاد سیاسی دولت و طبقه در خاورمیانه مطالعه موردی کرانه باختری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماهیت تحولات ساختاری و دگرگونی اقتصاد سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا بدون فهم جریان مدرن سازی وسیاست های نولیبرالیستی در این منطقه ممکن نیست.شواهدگویای آن است که خروجی سیاست های نولیبرالی در منطقه، برهم خوردن مدل های انباشت سرمایه به شکل ناموزون، شکل گرفتن آرایش طبقاتی جدید و پیدایی سرمایه داری گلخانه ای در داخل است مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی، در صدد پاسخ به این سوال اصلی است که نولیبرالیسم و اهداف و شاخص های آن در خاورمیانه چه تاثیری بر ماهیت اقتصاد سیاسی منطقه و شکل گیری طبقات جدید به نفع حاکمیت های موجود داشته است؟مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی، در صدد پاسخ به این سوال اصلی است که نولیبرالیسم و اهداف و شاخص های آن در خاورمیانه چه تاثیری بر ماهیت اقتصاد سیاسی منطقه و شکل گیری طبقات جدید به نفع حاکمیت های موجود داشته است؟یافته های پژوهش در قالب فرضیه بر این باور است که اعمال سیاست های نولیبرالیستی بعنوان پروژه ای به شدت دولت محور، موجب بین المللی شدن سرمایه به نفع دولت های اقتدارگرا بعنوان مدیران منظم سرمایه داری در داخل، شکل گیری سرمایه داری وطن گریز و همسوبا سرمایه داری جهانی، تعدیل ساختاری شدید و ایجاد نظام نابرابرمالکیت زمین و نابودی کشاورزی وابسته به بازارهای جهانی، خصوصی سازی تحت هدایت موسسات مالی بین المللی ، واردات فزاینده و بازاری شدن از طریق ادغام ناموزون در مدارهای انباشت سرمایه داری جهانی بویژه در کرانه باختری شده است.
ژئوپلیتیک اتصال: شکل جدید رقابت قدرت در قرن بیست و یکم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کد ژئوپلیتیکی یک کشور اولویت های راهبردی و راه های دستیابی به آنها را مشخص می کند. این کدها، شامل تعریفی از منافع یک دولت، شناسایی تهدیدهای خارجی برای آن منافع، پاسخ برنامه ریزی شده به چنین تهدیداتی و بازنمایی های ژئوپلیتیکی برای آن پاسخ است. پروژه های سرزمینی اتصال، جزء لاینفک کدهای ژئوپلیتیکی سیاست خارجی قدرت های بزرگ را تشکیل می دهند که اقتصاد سیاسی را در لایه های سرزمینی تزریق می کنند. نظم جهانی قرن بیست و یکم، متاثر از راهروهای حمل و نقل و شبکه های اتصال بندری و زیرساختی از طریق تعریف پروژه های ژئوپلیتیکی است. پروژه عظیم یک کمربند یک جاده چین، کانون ژئوپلیتیکی شبکه های اتصال جهانی است که قدرت های دیگر، کدهای خود را با توجه به آن در سطوح گفتمانی و فیزیکی تعیین می کنند. ما در این مقاله نشان می دهیم که کدهای ژئوپلیتیک اتصال، از سطوح محلی تا جهانی امتداد می یابند تا رقابت نوین را در گذار ژئوپلیتیکی قرن بیست و یکم به سمت یک نظم نوین شکل دهند. از این رو، در پاسخ به ابتکار بلندپروازانه چین، کدهای ژئوپلیتیک قدرت های بزرگ را که به صورت جداگانه، پویا و یا هماهنگ تنظیم شده اند بررسی می کنیم. در پایان راهکارهایی را برای سیاست خارجی ایران در راستای ایفای نقش ژئوپلیتیکی «اتصال» در نظم جهانی پیش رو ارائه می کنیم.