مقالات
حوزه های تخصصی:
منطقه خاورمیانه با توجه به جایگاه استراتژیک خود در معادلات بین المللی همواره در اسناد راهبردی آمریکا مورد توجه قرار داشته است. در دوره جنگ سرد جایگاه منطقه خاورمیانه در دکترین ها و اسناد راهبردی آمریکا، متأثر از فضای این دوره بر حفظ موازنه قوای مطلوب آمریکا با تأکید بر نقش آفرینی بازیگران منطقه ای و نقش حمایت گرانه آمریکا از آن ها تعریف شد و در دوره پسا جنگ سرد، ابتدا راهبرد هژمونی لیبرال مدنظر قرار گرفت؛ اما ناکامی این راهبرد در تحقق اهداف از پیش تعیین شده، ارزیابی مجدد آمریکا از منافع و تهدیدات بین المللی، پرهیز از تمرکز بر یک منطقه یا تهدید در چارچوب راهبرد امنیتی موازنه فراساحلی و ایجاد موازنه در مناطق استراتژیک از جمله خاورمیانه را به دنبال داشت. بر این اساس آمریکا در چارچوب متوازن سازی مناطق استراتژیک، به دنبال چرخش به شرق آسیا، کاهش حضور مستقیم نظامی در خاورمیانه و مدیریت آن از طریق موازنه بازیگران منطقه ای برآمده است. با توجه به راهبردهای پیچیده آمریکا در خاورمیانه جهت ایجاد نظم منطقه ای جدید، در این مقاله این پرسش اصلی مطرح می شود که «تغییر جایگاه خاورمیانه در اسناد راهبرد امنیت ملی آمریکا از دوره اوباما به بعد چه تأثیراتی بر امنیت ملی ایران به عنوان یک قدرت منطقه ای خواهد دشت؟» و در پاسخ فرضیه اصلی عبارت است از: «اتخاذ راهبرد موازنه فراساحلی از جانب آمریکا، هم زمان با کاستن از حضور مستقیم نظامی آمریکا در منطقه خاورمیانه، افزایش رقابت ها میان ایران و سایر متحدان منطقه ای آن را به دنبال خواهد داشت.»
مناسبات جمهوری اسلامی ایران و امارات: همکاری اقتصادی و واگرایی سیاسی (1990-2020)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به حجم روابط تجاری جمهوری اسلامی ایران و امارات متحده عربی، دو کشور در بُعد اقتصادی همکاری مطلوب و نزدیکی داشته اند، اما در بُعد سیاسی دارای تنش هایی هستند. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که «علل استمرار همکاری های اقتصادی ایران و امارات به رغم مؤلفه های واگرایی سیاسی چه بوده است؟» فرضیه پژوهش این است که علل استمرار همکاری های اقتصادی، بین دو کشور با وجود تنش های سیاسی را می توان در وابستگی متقابل دو کشور در خلیج فارس در حوزه اقتصادی برشمرد. یافته های پژوهش نشان می دهد که علل استمرار همکاری دو کشور در حوزه اقتصادی، کنفدرالی بودن امارات و رقابت دبی و ابوظبی ، امارات به عنوان گلوگاه اقتصادی و ایستگاه صادرات مجدد ایران، حضور تجار ایرانی و ثبت شرکت های اقتصادی در آن کشور، سرمایه گذاری ایران در امارات، نیاز اقتصادی ایران به امارات و بالعکس، سود امارات از دور زدن تحریم های ایران و... است که توانسته پاسخ مناسبی را به پرسش پژوهش ارائه دهد و فرضیه آن را تأیید کند. روش این مقاله تبیینی از نوع مطالعات کتابخانه ای و اسنادی است. هدف تأکید بر اهمیت وابستگی متقابل اقتصادی بین کشورها در کاهش تنش های سیاسی و استمرار همکاری های سیاسی و تأکید بر جایگاه دُبی در راهبرد اقتصاد سیاسی ایران است.
تعاملات سعودی- چینی و پیامدهای آن برای امنیت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از حوزه های مهم تأثیرگذار بر امنیت ملی و منطقه ای ایران از آغاز هزاره جدید میلادی تعاملات رو به افزایش چین و عربستان سعودی بوده است. هدف مقاله حاضر در کنار توصیف روندهای منجر به توسعه روابط چین و عربستان سعودی پاسخگویی به این سؤال بوده که «گسترش روابط چین (یکی از قدرت های بزرگ نزدیک به ایران) و عربستان سعودی (مهم ترین رقیب منطقه ای ایران) از آغاز هزاره جدید میلادی چه پیامدهای امنیتی برای ایران به همراه داشته است؟» این مقاله ضمن اذعان به روابط رو به افزایش دو کشور در حوزه های موضوعی مختلف و با اتکا بر روش توصیفی- تبیینی بر این نظر بوده که توسعه روابط چین و عربستان می تواند با انزوای ایران و پیامدهای امنیتی در سطوح ملی، منطقه ای و بین المللی همراه باشد. یافته های پژوهش نشان داده است که این رابطه فزاینده در سطح ملی و در دو بخش اقتصادی زمینه را برای آسیب به ایران در انتقال انرژی و جذب سرمایه خارجی و در حوزه سیاسی، تضعیف توان دفاعی و تثبیت تلقی تهدیدمحور از ایران را فراهم می کند. این روابط در سطح منطقه ای باعث تغییر توازن قدرت منطقه ای به زیان ایران و انفعال آگاهانه بیشتر چین در بحران های منطقه ای شده است و در نهایت می تواند در عرصه بین المللی زمینه نهادینه شدن بیشتر چین در نظم موجود بین المللی و افزایش توان اجماع سازی آمریکا و متحدان منطقه ای آن علیه ایران را به خصوص در شرایط بحران مهیا کند.
ظهور و افول یک مدل؛ فهم سیاست خارجی ترکیه بعد از انقلاب های عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با هدف مطالعه متغیرهای تأثیرگذار در فهم فراز و نشیب های سیاست خارجی ترکیه بعد از انقلاب های عربی نگارش یافته است. انقلاب های عربی به عنوان یک شوک برون زا با تحول در ساخت قدرت و هویت منطقه ای و با فراهم ساختن فرصت ها و تهدیدهای محیطی، چشم انداز سیاست خارجی تعامل گرایانه و کارایی مدل حکومتی موفق ترکیه را با آزمونی سخت مواجه ساخته و سیاست خارجی این کشور را به تدریج به سمت خاورمیانه ای شدن سوق داده است. پژوهش حاضر با یک مطالعه تحلیلی- میدانی و با بهره گیری از مفروضه های نظری تغییر در سیاست خارجی به دنبال پاسخگویی به این پرسش ها بوده که «چه مؤلفه هایی (ساختاری- داخلی) و چگونه به رویکردهای سیاست خارجی ترکیه بعد از انقلاب های عربی شکل داده اند؟ رهبران ترکیه چه برداشتی از تحولات انقلابی خاورمیانه داشته اند و برداشت اردوغان از نقش و جایگاه ترکیه در شکل دهی به یک نظم اخوانی در منطقه چگونه به یک رفتار تهاجمی و هویتی شکل داده است؟» بر این اساس، مقاله حاضر با تحلیل مؤلفه های ساختاری و داخلی تعیین کننده در تغییر رویکردهای سیاست خارجی ترکیه، نقش متغیرهای میانجی را برجسته کرده است؛ به ویژه سوءبرداشت رهبران «AKP» از موازنه قدرت منطقه ای، سوءمحاسبات آن ها از قابلیت های مادی و هویتی خود و ظرفیت های متحدان منطقه ای شان برای تبدیل شدن به جایگاه رهبری در خاورمیانه عربی.
وضعیت منافع ایران در رابطه با رویکردهای امنیتی اتحادیه اروپا به ناتو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از پایان جنگ جهانی دوم و پایان همکاری بلوک غرب و شرق در شکست متحدان، رقابت این دو قطب در قالب جدیدی شکل گرفت. اروپای ویران را آمریکا مورد حمایت قرار داد و شوروی کمونیست نفوذ خود را تا دروازه های برلین تحکیم بخشید. پیمان آتلانتیک شمالی برای حفظ اتحاد غربی در مقابل پیشروی کمونیسم تشکیل گشت و با اینکه نقشی بازدارنده داشت و تا پایان جنگ سرد عملاً وارد عملیاتی نظامی نشد، با فروپاشی شوروی، «ناتو» با پرسش های ماهوی جدی مواجه گشت؛ از جمله اینکه «با احیای متحدان اروپایی پس از جنگ دوم جهانی و حذف رقیب کمونیست آیا وجود آن موضوعیتی دارد یا خیر!» با این همه بنیان گذاران بر ضرورت حفظ و تداوم این نهاد امنیتی و دفاعی تأکید کردند و از آن زمان تاکنون یعنی طی سه دهه، گستره جغرافیایی و موضوعی ناتو افزایش یافته و البته عملاً وارد چند عملیات هم شده است؛ اما مشخص است که دوره گذار ناتو همچنان دارد و مباحث و تحلیل ها در بین سیاستمداران و استراتژیست ها برقرار است. در این میان شکل گیری و پیشرفت اتحادیه اروپا و استقرار نهادهای آن، موضوع دفاع و امنیت اروپایی را نیز به موضوع محوری نزد پیشگامان ایده اروپای واحد تبدیل نموده و برای قدرت منطقه ای نظیر ایران این چشم انداز حیاتی بوده است. در این شرایط مجموعه تحولات اخیر (برگزیت، انتخاب دونالد ترامپ، تروریسم و مهاجران خاورمیانه ای، امنیت سایبری، تحرکات روسیه و ظهور افراط گرایی) ضرورت اقدام مؤثر در جهت شکل دهی به سازمان دفاعی اروپایی و تعیین حدود و دامنه مأموریت و عملکرد ناتو را بیش از پیش نموده است. در این پژوهش با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی و روش توصیفی- تحلیلی به بررسی روندهای موجود و نظرات ارائه شده، به تبیین چشم انداز این رابطه در چارچوب رویکرد همکاری های امنیتی نهادی پرداخته و سناریوهای مطرح و چالش های مرتبط ارائه شده است. از آنجا که وابستگی به آمریکا در قالب ناتو تعریف می شود اساساً نگاه غالب اروپایی در این نهاد حفظ دامنه عملکردی در محدوده مرزهای اقیانوس اطلس شمالی بوده، درحالی که رویکرد آمریکا گسترش بیشتر حوزه جغرافیایی و موضوعی مأموریت های ناتو است.
نخبگان و ائتلاف سیاسی مسلط و ظهور دولت توسعه گرای سنگاپور: نتایج و دستاوردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهان شاهد ارتقای سنگاپور از کشوری جهان سومی به کشوری توسعه یافته و صنعتی، در طول سه دهه، بوده است. یافته های این مقاله با تمرکز بر تبیین این انتقال، نشان دهنده عاملیت نخبگان و ائتلاف سیاسی مسلط در ظهور دولت توسعه گرا در سنگاپور بوده است. این نخبگان سیاسی و ائتلاف مسلط به قدر کافی محتوای ذهنی و ترجیحات و اهداف توسعه ای داشته اند که سبب گرایش آنان به سوی اهداف توسعه ای بیش از هر گرایش دیگری شده و همین پارادایم فکری نخبگان ائتلاف سیاسی مسلط، توضیح دهنده دلیل ظهور دولت توسعه گرای سنگاپور بوده است و اینکه صنعتی شدن سنگاپور نمونه ای از مداخله دولت با جهت گیری اقتصاد بازار و ایجاد نهادها و زیرساخت های سخت افزاری و نرم افزاری است. این مقاله پس از طرح رهیافتی مفهومی به مساعی تئوریک درباره انواع نخبگان و ائتلاف های توسعه گرا، رانت جو و غیر توسعه گرا، به نخبگان و ائتلاف مسلط بر سنگاپور و ظهور دولت توسعه گرا، به سیاست های اتخاذشده و نتایج و دستاوردهای آن پرداخته و در پایان نتایج و یافته هایی را ارائه کرده است. یافته های تحقیق نشان داده که محتوای ذهنی و تعهد قوی نخبگان سیاسی مسلط به ارتقای سطح زندگی مردم، عامل کلیدی دستیابی سنگاپور به اقتصادی خلاق و پیشرو بوده است.