چشم انداز مدیریت صنعتی
چشم انداز مدیریت صنعتی سال دوازدهم تابستان 1401 شماره 46 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با الهام گرفتن از نتایج یک طرح مطالعاتی کاربردی، یک رویکرد سلسله مراتبی جهت پیگیری فرایند توسعه تأمین کنندگان و حمایت از تصمیمات موجود در هر یک از مراحل آن ارائه می کند. ابتدا، زمینه های تأمین نیازمند توسعه و سپس تأمین کنندگان واجد شرایط توسعه در هریک از این زمینه ها به کمک رویکرد تصمیم گیری چندشاخصه بهترین-بدترین مشخص می گردند. معیارهای شناسایی زمینه های تأمین و نیز تأمین کنندگان واجد شرایط توسعه به کمک مرور مطالعات پیشین و بهره گیری از نظرات خبرگان حوزه ی خرید استخراج شده اند. درنهایت، یک مدل ریاضی دو هدفه برای انتخاب و تخصیص برنامه های توسعه به هریک از تأمین کنندگان منتخب توسعه پیشنهاد شده است. اهداف مدل، بیشینه سازی درجه دستیابی به اهداف توسعه خریدار و بیشینه سازی ارزش خالص فعلی سبد توسعه (شامل برنامه های توسعه انتخابی برای تأمین کنندگان واجد شرایط توسعه) می باشند. نتایج محاسباتی و بینش های مدیریتی استخراجی بیانگر اثربخشی و کاربردی بودن رویکرد ارائه شده و توانایی آن در حمایت از تصمیمات توسعه تأمین کنندگان است.
اولویت بندی اهداف استراتژیک کارت امتیازی متوازن با استفاده از رویکرد کمّی SWOT و روش های تصمیم گیری چندشاخصه فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر، پس از مطالعه مبانی نظری کارت امتیازی متوازن و بررسی راه حل های ارائه شده برای بهبود کاربرد آن در توسعه نقشه استراتژی و اهداف استراتژیک که روشن کننده مسیر حرکت سازمان در مسیر رشد و دستیابی به اهداف سازمانی است، مدلی پیشنهاد می شود تا با نگاهی نو و کاربردی، روابط اهداف استراتژیک تعیین و اولویت بندی شوند. در این پژوهش، نقاط قوت و ضعف و فرصت ها و تهدیدهای اولویت دار سازمان به عنوان معیارهای ارزیابی اهداف استراتژیک در نظر گرفته شده است؛ سپس با استفاده از تکنیک تاپسیس فازی توسعه یافته بر اساس احتمال اهداف استراتژیک اولویت بندی شده اند. در روش تاپسیس فازی پیشنهادی مفهوم روش ﭘﺮﺗﻔﻮی میانگین واریانس مارکویتز برای بهبود روش تاپسیس فازی به کار رفته است. برای به کارگیری تکنیک تاپسیس فازی باید معیارها وزن دهی شوند. با توجه به وجود ارتباط و وابستگی درونی نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدها از روش تحلیل شبکه ای برای وزن دهی آن ها استفاده شد. پس از اولویت بندی اهداف، ارتباطات آن ها با استفاده از روش دیمتل فازی تعیین شده و نقشه ارتباطات علت و معلولی میان آن ها ترسیم شد. درنهایت یک مطالعه موردی برای نشان دادن اثربخشی روش پیشنهادی ارائه شده است.
ارائه مدلی استوار برای به کارگیری بهینه منابع در پروژه های قابل برون سپاری با بودجه غیرقطعی در سازمان های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سازمان های دولتی با توجه به وضعیت اقتصادی کشور، میزان بودجه تخصیصی متفاوت است. در چنین شرایطی این سازمان ها با مسئله تعریف انواع پروژه های توسعه ای، شیوه برون سپاری آن ها و تعیین روش پرداخت مناسب به پیمانکاران روبه رو هستند؛ چراکه عدم مدیریت صحیح در مقدار و زمان هزینه کرد بودجه می تواند باعث تحمیل هزینه هایی فراتر از پیش بینی ها به سازمان شود. در این پژوهش رخ دادن هر یک از شرایط رکود، تعادل و رونق اقتصادی، عامل مؤثر بر تخصیص بودجه و در دسترس بودن آن در نظر گرفته می شود. با توجه به ماهیت گسسته و سناریومحور هر یک از این شرایط، به منظور پوشش ریسک تصمیم گیری در شرایط عدم قطعیت، با هدف کمینه سازی هزینه ها از رویکرد بهینه سازی استوار سناریومحور برای مدل سازی مسئله استفاده شده است. مدل پیشنهادی بر اساس ماهیت پروژه، دیدگاه های تصمیم گیرندگان درباره رعایت محدودیت ها و ثبات پاسخ ها و احتمال وقوع هر یک از سناریوهای وضعیت اقتصادی از طریق برقراری موازنه بین هزینه های تأخیر و تسریع پروژه، تصمیم بهینه ای درباره چگونگی استفاده از ظرفیت های درون سازمانی، پیمانکاران در دسترس و مقدار و زمان پرداخت های مالی ارائه می دهد؛ همچنین اختلاف ناچیز بین بیشترین و کمترین استواری پاسخ تحت انواع نگرش های مدیریتی، کارآمدی رویکرد پیشنهادی را به ویژه در مواردی با قابلیت انعطاف پذیری اندک در تغییر تصمیمات نشان می دهد.
طراحی مدلی برای زنجیره تأمین هوشمند خدمات با روش داده بنیاد (مورد مطالعه: صندوق کارآفرینی امید)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه به دلیل شتاب روزافزون روند جهانی سازی در سراسر دنیا زنجیره تأمین ابعاد جدید به خود گرفته و بسیار پیچیده تر از قبل شده است. زنجیره تأمین هوشمند باید از طریق فناوری های مختلف و به خصوص اینترنت بتواند امکان تبادل اطلاعات سریع در کل زنجیره تأمین را فراهم کند. در پژوهش حاضر یک مطالعه کیفی به منظور ارائه مدل زنجیره تأمین هوشمند برای ارائه خدمات در صندوق کارآفرینی امید صورت گرفته است. در این پژوهش از روش داده بنیاد مدل اشتراوس و کوربین (1998)، استفاده شده و تا اشباع نظری مصاحبه شوندگان پیش رفته است. جامعه آماری به صورت هدفمند از خبرگان دانشگاهی و مدیران صندوق کارآفرینی امید انتخاب شده اند. در مجموع 14 مصاحبه عمقی نیمه ساختاریافته انجام شد. از متن مصاحبه ها 1165 کد باز احصا و درنهایت 38 مؤلفه اصلی انتخاب شدند. برای کدگذاری از نرم افزار Atlas TI نسخه 8 استفاده شده و مؤلفه ها شناسایی و مدل مفهومی پژوهش ترسیم شد. مهم ترین مقوله های محوری شامل جریان اطلاعات هوشمند، جریان منابع مالی هوشمند و فناوری اطلاعات، ارتباطات هوشمند، شفافیت، اشتراک گذاری و نیروی انسانی متخصص است. مؤلفه های سایر عوامل در ذیل مقوله های اصلی دسته بندی و سپس نتایج و پیامدها حاصل از اجرای زنجیره ی تأمین هوشمند در چهار سطح شرکت، مشتریان، جامعه و دولت تقسیم بندی شده است.
تبیین سیستم مقدار سفارش اقتصادی در شرایط تقاضا و دریافت های گسسته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاهش هزینه های مرتبط با موجودی از مهم ترین استراتژی های هر بنگاه اقتصادی برای بقا و سوددهی در شرایط رقابتی امروزی است. در این راستا مدل های موجودی کلاسیک برای کاهش این هزینه ها مطرح شده اند؛ اما مدل های کلاسیک در کنار مزایای فراوان دارای فرضیه های محدودکننده ای هستند. در این پژوهش، یک زنجیره سه سطحی لجستیکی شامل یک تولیدکننده، یک توزیع کننده و یک خرده فروش در نظر گرفته می شود و مسئله بهینه سازی مدل موجودی برای توزیع کننده موردبررسی قرار می گیرد. در مسئله موردنظر، توزیع کننده محصولات موردنیاز خود را از تولیدکننده درخواست می کند؛ اما به علت عدم امکان ارسال محصولات درخواستی هر دوره به صورت یکجا، تولیدکننده محصولات را به صورت گسسته در چند مرحله ارسال می کند؛ به عبارت دیگر از استراتژی دریافت چندگانه استفاده می شود؛ همچنین تقاضای خرده فروش گسسته بوده و برابر مقدار ثابتی در فاصله های زمانی برابر است. در چنین حالتی، توزیع کننده در نظر دارد مقدار بهینه هر بار سفارش و مقدار بهینه ارسالی هر مرحله تولیدکننده را به گونه ای تعیین کند که هزینه های سیستم حداقل شود. درنهایت با بیان یک مثال عددی مسئله پیشنهادی بررسی و تحلیل شده و نتایج با مدل کلاسیک موجودی مقایسه می شود. نتایج نشان می دهد با افزایش هزینه های نگهداری و سفارش دهی، مدل پیشنهادی دارای کارایی بهتری است.
ارزیابی ریسک پروژه های تعمیرات اساسی در صنایع فرایندی بالادستی نفت با استفاده از یک روش تصمیم گیری چندشاخصه فازی ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اجرای صحیح پروژه های تعمیرات اساسی کارخانه های فرایندی در صنایع بالادستی نفت که شامل تجهیزات و تأسیسات سرمایه بر بسیاری هستند، از اهمیت بالایی برخوردار است. شناسایی و ارزیابی صحیح ریسک های این نوع پروژه ها، گامی مهم در جهت کاهش چشمگیر خسارات مالی، انسانی و زیست محیطی آن ها محسوب می شود. در این پژوهش، چارچوبی جدید برای ارزیابی انواع ریسک های این نوع از پروژه ها ارائه شده است. بر این اساس ابتدا با استفاده از نظر خبرگان، ریسک های این نوع پروژه ها با استفاده از روش مصاحبه و طوفان فکری شناسایی شد. 10 مورد از این ریسک ها با استفاده از روش دلفی فازی به عنوان مهم ترین موارد انتخاب شده و با روش ترکیبی SWARA و EDAS فازی مبتنی بر اعداد فازی ذوزنقه ای مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس یافته های پژوهش، از منظر خبرگان ریسک تأمین مالی به موقع از سوی کارفرما، با امتیاز ارزیابی 0/83 دارای بالاترین رتبه در میان ریسک ها است و ریسک شکست و نقص تجهیزات در حین عملیات، با امتیاز ارزیابی 0/04، پایین ترین رتبه را در میان ریسک های پروژه های تعمیرات اساسی صنایع فرایندی بالادستی نفت دارا است.
مدیریت فرایندهای نگهداری و تعمیرات با رویکرد ترکیبی چارچوب طبقه بندی فرایندها و داده کاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه تجهیزات رایانه ای جزو مهم ترین دارایی های هر سازمان هستند که نگهداری و تعمیرات این تجهیزات از اهمیت بالایی برخوردار است. با توجه به اینکه مدیریت فرایند یکی از راه های بررسی شرایط و موقعیت فعلی سازمان و زمینه ساز بهبود و اصلاح آن است، پژوهش حاضر با هدف مدیریت فرایندهای نگهداری و تعمیرات سیستم های رایانه ای «دانشگاه یزد» صورت گرفت و در آن با دیدی چندجانبه سعی در شناسایی شکاف ها و کمبودهای موجود در روند نگهداری و تعمیرات این تجهیزات شده است. بدین منظور ابتدا واحد فناوری اطلاعات دانشگاه با سایر سازمان های مشابه مقایسه شد و فرایندهای مربوط به نگهداری و تعمیرات تجهیزات رایانه ای مستندسازی شدند. در ادامه داده های نه ماهه مربوط به گزارش خرابی تجهیزات، برای اطلاع از روند خرابی های اتفاق افتاده، بررسی روابط موجود در بین آن ها و همچنین کمک به مهندسی مجدد فرایندها، استخراج شده و با استفاده از تکنیک های داده کاوی تحلیل شدند. در آخر نیز با توجه به مسائل و مشکلات موجود و همچنین چارچوب طبقه بندی فرایندهای نت واحد آموزشی، راهکارهای عملی و متناسب با شرایط دانشگاه از طریق نظرسنجی خبرگان مشخص و با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی اولویت بندی شدند.
ساختاردهی و وزن دهی به شاخص های تولید پایدار و سبز نیروگاه های حرارتی کشور با استفاده از روش بهترین-بدترین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارزیابی عملکرد، امری ضروری در تولید پایدار و سبز شرکت هایی مانند نیروگاه های حرارتی به شمار می رود. کارت امتیازی متوازن پایدار (SBSC) یکی از مدل های رایج در این زمینه است. در SBSC وزن منظرها/ شاخص ها/ زیرشاخص ها (عناصر) یکسان در نظر گرفته می شود؛ درصورتی که در مسائل واقعی ممکن است این گونه نباشد. در این پژوهش ابتدا یک مدل برنامه ریزی ریاضی برای محاسبه وزن نهایی عناصر در ساختار سلسله مراتبی با استفاده از روش بهترین بدترین ارائه شد؛ سپس با ایده گرفتن از مفاهیم طراحی ساختار سلسله مراتبی در فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، چهار ویژگی ساختار مطلوب کاربردی عناصر تعریف شد. در ادامه با استفاده از مدل وزن دهی پیشنهادی، چهار ویژگی تعریف شده و آستانه های قابل قبول نرخ سازگاری، الگوریتمی برای طراحی ساختار چندسطحی عناصر مسئله ها و تعیین وزن آن ها ارائه شد. با اجرای الگوریتم پیشنهادی برای ساختاردهی و وزن دهی به عناصر ارزیابی عملکرد SBSC در نیروگاه های حرارتی کشور در راستای تولید پایدار و سبز، ساختار سلسله مراتبی چهارسطحی وزن دار مدل SBSC شامل 50 عنصر ارزیابی عملکرد ارائه شد؛ سپس با توجه به عناصر به کار رفته در ساختار حاصل شده، فهرست مناسبی از شاخص های تولید پایدار و سبز منطبق با نیروگاه های حرارتی کشور استخراج شد. یافته ها نشان دهنده مناسب بودن عملکرد الگوریتم پیشنهادی است.
ارائه مدل یکپارچه ارزیابی عملکرد تأمین کنندگان سبز و تاب آور با ترکیب رویکرد تحلیل مسیر و تکنیک های تصمیم گیری سوارا و تاپسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی معیارهای ارزیابی سنتی، سبز و تاب آوری در عملکرد تأمین کنندگان سبز و تاب آور و رتبه بندی آن ها با رویکرد تحلیل مسیر، سوارا و تاپسیس در شرکت پتروشیمی فناوران است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر جمع آوری داده ها، توصیفی پیمایشی است. ابتدا با تحلیل مسیر، اهمیت معیارها بررسی شد. جامعه آماری، 55 نفر از خبرگان شرکت یادشده است که به دلیل محدودبودن، نظرهای کل اعضای جامعه در مرحله اول موردمطالعه قرار گرفت. در مرحله دوم با روش غیراحتمالی و هدفمند، 30 نفر از صاحب نظران به عنوان نمونه آماری برای رتبه بندی معیارها انتخاب و در مرحله سوم 10 نفر از مدیران حوزه تأمین به منظور آزمون مدل و رتبه بندی تأمین کنندگان انتخاب شدند. طبق نتایج از میان معیارهای سنتی، زیرمعیار «کیفیت» با بیشترین وزن از نظر اهمیت در رتبه نخست و زیرمعیار «حجم معاملات» در رتبه آخر؛ از میان معیارهای سبز، زیرمعیار «رعایت استانداردهای لازم» به عنوان مهم ترین زیرمعیار و زیرمعیار «رعایت مسائل زیست محیطی» در رتبه آخر؛ از میان معیارهای تاب آوری، زیرمعیار «چابکی» در جایگاه نخست و زیرمعیار «پیچیدگی» در جایگاه آخر قرار گرفت. در ارزیابی نهایی اهمیت معیارهای اصلی پژوهش نیز معیار «تاب آوری» در رتبه نخست، معیار «سبز» در رتبه دوم و معیار «سنتی» در رتبه آخر قرار گرفت.
بررسی تأثیر قابلیت های مدیریت دانش بر عملکرد نوآوری با اثر میانجی نوآوری باز (مورد مطالعه: پارک علم و فناوری پردیس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوآوری در نتیجه ترکیبی از عناصر دانش در سازمان ها ظاهر شده و دانش به عنوان ماده خام اصلی برای نوآوری در نظر گرفته می شود. روش های سنتی برای نوآوری دیگر اثربخش نیست و به رویکردهای جدید همچو نوآوری نیاز است. هدف پژوهش حاضر ، بررسی تأثیر قابلیت های مدیریت دانش بر عملکرد نوآوری با اثر میانجی نوآوری باز است که در 25 واحد فناور مستقر در «پارک فناوری پردیس» واقع در شهر پردیس از استان تهران در نیمه دوم سال 1399 موردبررسی قرار گرفت. به منظور جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه از نوع طیف لیکرت استفاده شد و داده ها با استفاده از نرم افزار smartpls3 و روش مدل یابی معادلات ساختاری بررسی و تحلیل شدند. نتایج تحلیل ها حاکی از آن است که رابطه مثبت و قوی بین قابلیت های مدیریت دانش و نوآوری باز وجود دارد و نوآوری باز بر عملکرد نوآوری و عملکرد نوآوری بر نوآوری باز تأثیر دارد. ارتباط سازنده و مثبتی بین قابلیت های مدیریت دانش و عملکرد نوآوری در پارک فناوری پردیس ایجاد نشده است؛ در نتیجه برای اثرگذاری نوآوری در سازمان های دانش بنیان باید به قابلیت های مدیریت دانش پرداخت؛ همچنین در سازمان های نوین و دانشی انتخاب رویکرد نوآوری باز بسیار مؤثر و تعیین کننده است و باید بیش ازپیش به از روش های نرم (نوآوری) استفاده شود.