فرآیند مدیریت و توسعه
فرآیند مدیریت و توسعه دوره 30 بهار 1396 شماره 1 (پیاپی 99) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیشِ رو به دنبال این است که آیا سطوحی از حاکمیت فناوری اطلاعات، تفکر راهبردی، چابکی سازمانی و هم ترازی راهبردی می توانند منجر به عملکرد بهتر دستگاه های اجرایی شهر کرمان گردد. این پژوهش از نظر ماهیت و روش، در دسته پژوهش های علّی قرار می گیرد؛ همچنین، از لحاظ هدف شناختی، یک پژوهش کاربردی و مبنای پژوهش کمّی است. روش جمع آوری داده ها، میدانی است. جامعه آماری پژوهش، شامل همه دستگاه های اجرایی شهر کرمان است. با توجه به تعداد جامعه آماری (77 سازمان) و جدول مورگان، حجم نمونه 64 سازمان محاسبه شد که در نهایت، 62 پرسش نامه جمع آوری گردید. برای آزمون فرضیات این پژوهش از یک پرسش نامه شامل 88 پرسش استفاده شده است که مشتمل بر ابعاد حاکمیت فناوری اطلاعات، تفکر راهبردی، چابکی سازمانی، هم ترازی راهبردی و عملکرد سازمانی بوده است. بر اساس آزمون t تک نمونه ای، سطح عملکرد دستگاه های اجرایی شهر کرمان در حد نسبتاً مطلوبی است. همچنین، نتایج به دست آمده از تحلیل مسیر مبتنی بر واریانس در نرم افزار SmartPLS نشان می دهد که چابکی سازمانی روابط بین حاکمیت فناوری اطلاعات و هم ترازی راهبردی با عملکرد سازمانی را به خوبی میانجی گری می کند. همچنین، تفکر راهبردی از طریق هم ترازی راهبردی بر روی عملکرد سازمانی اثر مثبت و معناداری دارد.
تأثیر مدیریت استعداد بر عملکرد شغلی: با نقش میانجی تلاش کاری و رضایت شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیریت استعداد به عنوان سیستمی برای شناسایی، استخدام، پرورش، ارتقاء و نگهداری افراد بااستعداد، با هدف بهینه کردن توان سازمان و به منظور تحقق اهداف سازمان ها استفاده می شود. هدف اصلی این مطالعه، بررسی تأثیر مدیریت استعداد بر عملکرد شغلی کارکنان از طریق رضایت شغلی و تلاش کاریِ کارکنان در سازمان های دولتی مستقر در تهران است. بر اساس پیشینه پژوهش و مدل مفهومی، پنج فرضیه تدوین و با توجه به این که یکی از سازه ها (مدیریت استعداد) سطح دوم انعکاسی است و همچنین نرمال نبودن داده ها، از نرم افزار Smart-PLS2 برای آزمون فرضیه ها استفاده شد. با توزیع 350 پرسش نامه، تعداد 288 پرسش نامه از 60 سازمان دولتی جمع آوری شد و پس از بررسی برازش مدل و پایایی و روایی داده ها، آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که مدیریت استعداد، تأثیری معنادار بر رضایت شغلی، تلاش کاری و عملکرد شغلی دارد و همچنین تأثیر رضایت شغلی بر عملکرد نیز تأئید شد؛ اما فرضیه تأثیر تلاش کاری بر عملکرد شغلی با ضریب مسیر 235/0 و مقدار t برابر با 62/1 مورد تأئید قرار نگرفت.
حاکمیت شبکه ای در نهادهای پژوهشی امنیت سایبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظام های سیاسی به فراخور فضای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، نوع حاکمیت خود را تغییر می دهند؛ یکی از مهم ترین دانش های بشری، دانش خط مشی گذاری عمومی است. با توجه به اهمیت این موضوع، در این پژوهش مفهوم حاکمیت و حاکمیت شبکه ای و عناصر آن تشریح می گردد؛ همچنین، از پر تغییرترین محیط های حاکم بر فعالیت های امروزی، فضای مجازی و سایبر است؛ امنیت فضای سایبر، پیروِ فضای سایبر، تحت تأثیر تغییرات مستمر است و به دلیل این که حفظ امنیت در این فضا از مسائل مهم در امنیت ملی کشور محسوب می شود و همچنین به علت نبودِ هم افزایی نهادهای پژوهشیِ امنیت سایبری در ایران، بهره مندی از مدلی برای حاکمیت این فضا به منظور استفاده متناسب از همه ظرفیت ها، راه حلی مناسب برای حاکمیت محسوب می شود. این پژوهش با هدف دست یابی به حاکمیت شبکه ای در نهادهای پژوهشی امنیت سایبری، به دنبال شناسایی عناصر حاکمیت با توجه به شرایط محیطی حاکم بر آن در ایران است. بدین منظور، با استفاده از روش نظریه داده بنیاد و مصاحبه با خبرگان این حوزه و با ارائه یک مدل، سعی در تبیین آن با گزاره های نظری دارد. از مهم ترین گزاره های موجود می توان به ارائه سیاست های یکپارچه از طریق ایجاد نقشه راه فناوری و محصولات بومی امنیت سایبر، نهادینه شده دغدغه امنیت در کشور و مدیریت متعهد به بخش خصوصی اشاره نمود.
شناسایی عوامل و موانع برون سازمانی دانشگاه در تجاری سازی پژوهش های علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه ورود دانشگاه های ایران به تجارت دانش از یک مزیت به یک ضرورت تبدیل گشته است و این امر، زمانی ممکن است که تجاری سازی دانش در دانشگاه ها به یک فعالیت نظام مند تبدیل شود. در فرآیند تجاری سازی، به خصوص علوم انسانی، عواملی فراوان، ازجمله عوامل محیطی، فردی، مدیریتی، سازمانی و بسیاری مؤلفه های دیگر نقش دارند. این پژوهش با هدف شناسایی شاخص ها و موانع محیطی تجاری سازی پژوهش های علوم انسانی انجام شده است. روش پژوهش مورد استفاده، تحلیل تِم و جامعه آماری این پژوهش 12 نفر از متخصصان و خبرگان عرصه علوم انسانی و تجاری سازی بوده است که به صورت هدفمند انتخاب شده و مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرارگرفته اند. دست آورد اصلی این پژوهش، ایجاد مدلی است که بر اساس آن، عوامل قانونی، اسناد فرادستی، ساختار دولتی، حمایتی، صنعتی، فرهنگی، آموزشی و موانع ذاتی در سه دسته کلی دولتی، غیردولتی و نهادی دسته بندی شدند که هر یک ابعاد مختلفی دارند و در پایان پیشنهادهای عملی برای غلبه بر موانع تجاری سازی علوم انسانی ارائه شده است.
ارائه مدل مفهومی در تبدیل شرکت های کوچک و متوسط به غزال ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقش بنگاه ها و شرکت های کوچک و متوسط در بسیاری از کشورها از نظر ایجاد اشتغال دارای اهمیت زیادی است. رشد سریع برای هر بنگاهی و تیم مدیریتی اش یک فرآیند پیچیده است. درک این که چرا بعضی از شرکت ها، باتوجه به اندازه و دامنه فعالیت های یکسان در حال رشد سریع هستند و دیگر شرکت ها یا به آرامی رشد می کنند یا اصلاً رشد نمی کنند، برای شرکت های کوچکی که می خواهند به شرکت های متوسط و بزرگ تبدیل گردند، موضوع بسیار مهمی است. این پژوهش با هدف طراحی مدلی در راستای تبدیل شرکت های کوچک و متوسط به شرکت های با رشد سریع ارائه شده است. اطلاعات موردنیاز از طریق انجام مصاحبه هدفمند با مدیران شرکت هایی با رشد سریع در صنایع مختلف گردآوری شده است. در این پژوهش در ابتدا با استفاده از روش پژوهش روایتی و با تحلیل محتوا و پس از کدگذاری، عوامل موفقیت شرکت های با رشد سریع شناسایی شده است که در این راستا، 8 مقوله به همراه زیرمجموعه ای از عواملی که بر رشد شرکت های کوچک و متوسط تأثیرگذار بودند، شناسایی شد که عبارتند از: ویژگی های کارآفرین و مؤسس شرکت، شایستگی های کارآفرین و مؤسس شرکت، شایستگی های مدیریت، ویژگی های تیم مدیریتی، فرآیندها و محصولات فناوری، استراتژی رهبری، سبک رهبری، عوامل محیط خارجی. در نهایت، مدل مفهومی در راستای تبدیل شرکت های کوچک و متوسط به شرکت های غزال توسط نگارندگان پیشنهاد شده است.
تبیین رابطه عوامل فردی با مهارت سیاسی مدیران در سازمان دولتی با توجه به نقش تعدیل کننده اراده سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل فردی مؤثر بر مهارت سیاسی مدیران در بخش دولتی است. این پژوهش از منظر هدف از نوع کاربردی توسعه ای و از نظر شیوه گردآوری داده از نوع پژوهش های توصیفی بوده که به روش پیمایشی انجام شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی با نرم افزار Smart PLS3 استفاده شده است. داده های پژوهش، شامل نمونه ای 345 نفری از مدیران وزارت کشور با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای گردآوری شده است. ابزار مورد استفاده برای گردآوری داده ها نیز پرسش نامه است که روایی آن از طریق روایی همگرا و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. نتایج پژوهش نشان داد بین عوامل فردی (شخصیت، هوش عاطفی، پاسخ گویی فردی، کاریزما و خودشیفتگی) با مهارت سیاسی مدیران سازمان دولتی، رابطه مثبت و معنا داری وجود دارد. بنابر نتایج حاصل، اراده سیاسی رابطه بین کاریزما و شخصیت با مهارت سیاسی مدیران دولتی را تعدیل نموده؛ اما نقش تعدیلی اراده سیاسی در رابطه بین خودشیفتگی، هوش عاطفی و پاسخ گویی فردی با مهارت سیاسی مدیران در سازمان دولتی تأیید نشد و به طور کلی می توان گفت که اراده سیاسی رابطه بین عوامل فردی با مهارت سیاسی مدیران را تعدیل نمی کند.