۱.
هدف: این پژوهش با توجه به ضرورت استقرار منشور شهروندی در دستگاه های اجرایی ایران، با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل اثرگذار بر استقرار منشور شهروندی انجام شده است. طرح پژوهش/ روش شناسی/ رویکرد: رویکرد این پژوهش، کمّی است و با تحلیل عاملی اکتشافی در 35 دستگاه اجرایی ایران، عوامل اثرگذار بر استقرار منشور شهروندی را شناسایی و دسته بندی کرده است. ی افته ه ا: نتایج پژوهش نشان می دهد که عوامل اثرگذار بر استقرار منشور شهروندی در دستگاه های اجرایی ایران به ترتیبِ بیش ترین تا کم ترین میزان تاثیر، در هفت دسته متغیر شامل: سطح توسعه یافتگی و آگاهی شهروندان؛ تمایل کارکنان و توان سازمان؛ اعتماد شهروندان به منابع و خط مشی حمایتی دولت؛ شبکه و زیرساخت فرهنگ نهادی مناسب؛ فرهنگ ابهام گریزی، فاصله قدرت و تعهد رهبری؛ حقوق شهروندی؛ و پیچیدگی قوانین و انگیزه مقامات دولتی است. ارزش/ اصالت: این پژوهش نظر به اهتمام دولت های گذشته در استقرار منشور شهروندی در دستگاه های اجرایی کوشیده تا با شناخت و اولویت بندی عوامل اثرگذار بر استقرار منشور نقش بسزایی داشته باشد. بنابراین، با کاربست مطالعات نظری، دیدگاه های خبرگان و نظرات جامعه، همه متغیرهای اثرگذار بر استقرار منشور در دستگاه های دولتی ایران را با رویکرد بومی و ایرانی بکار برده است. تاکنون پژوهش جامعی در این حوزه با لحاظ همه جوانب و متغیرهای اثرگذار انجام نشده بود. بنابراین، یافته های این پژوهش می تواند به عنوان مرجع توسعه دانش نظری و کاربردی در زمینه ارتقای خدمات دستگاه های اجرایی و صیانت از حقوق شهروندان، به ارتقای شفافیت و پاسخگویی در نظام اداری کمک کند. پیشنهادهای اجرایی/ پژوهشی: با توجه به مدل به دست آمده، عوامل اثرگذار بر استقرار منشور شهروندی در بخش دولتی ایران شناسایی و ارائه شدند و مسئولان اجرایی در استقرار مدل می بایست بیش ترین همت خود را نخست بر ارتقای سطح توسعه یافتگی و آگاهی شهروندان با پشتیبانی عمومی و کاربست ظرفیت ها و خدمات ارائه شدنی دستگاه خود بگذارند و سپس تمایل کارکنان و توان سازمان خود را برای استقرار موفقیت آمیز منشور بالا برند.
۲.
هدف : بی توجهی سازمان ها به اخلاق کار و ضعف در رعایت اصول اخلاقی در برخورد با نیروی انسانی سازمان و ذی نفعان بیرونی می تواند مشکلاتی را برای سازمان به وجود آورد و مشروعیت سازمان و اقدامات آن را زیر سوال ببرد. رفتارهای انحرافی هزینه های زیادی را برای سازمان به بار می آورد. از این رو، هدف پژوهش حاضر پایش تاثیر فلات زدگی شغلی بر رفتارهای انحرافی کارکنان با تبیین نقش میانجی حسادت سازمانی در سازمان آموزش و پرورش است. طرح پژوهش/ روش شناسی/ رویکرد : ابزار گردآوری اطلاعات در پژوهشِ پیمایشی حاضر، که از نظر شاخص زمانی جزو پژوهش های مقطعی است، پرسشنامه بوده و برای تحلیل 285 پرسشنامه صحیح که از کارکنان ستادی سازمان آموزش و پرورش استان لرستان به دست آمده، از مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار Amos 24 استفاده شده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که فلات زدگی شغلی بر رفتارهای انحرافی و حسادت سازمانی اثر مثبت و معناداری دارد. همچنین، فلات زدگی شغلی به هر دو صورتِ مستقیم و از طریق حسادت سازمانی بر رفتارهای انحرافی کارکنان اثر مثبت و معنادار دارد.
۳.
هدف : سازمان تامین اجتماعی به عنوان بزرگ ترین ارائه دهنده حمایت های اجتماعی در کشور با چالش های حفظ موقعیت اقتصادی-اجتماعی در بلندمدت، پایداری خدمات، و افزایش کارایی خدمات، ناگزیر از پذیرش تغییر است. هدف پژوهش، طراحی مدلی برای راهبردهای تغییر مبتنی بر تنوع مهارتی برای حل چالش های سازمانی است. طرح پژوهش/ روش شناسی/ رویکرد : این پژوهش از نظر هدف توسعه ای-کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی-پیمایشی و اکتشافی است. 28 مولفه تغییر از طریق مصاحبه و پرسشنامه دلفی شناسایی و تایید شدند. از میان جامعه آماری استادان و خبرگان در امور تامین اجتماعی، 14 نفر با روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. مدل اولویت راهبردهای تغییر نیز در سازمان تعیین گردید. یافته ها : مدل راهبردهای تغییر مبتنی بر تنوع مهارتی در سازمان تامین اجتماعی نشان می دهد که راهبرد قهری اجباری در اولویت اول، راهبرد تسهیل گری در اولویت دوم، و راهبردهای آموزشی ارشادی و ترغیب کننده در اولویت های سوم و چهارم قرار دارند. ارزش/ اصالت پژوهش : سهم پژوهش حاضر از طریق ترکیب راهبردهای تغییر و تنوع مهارتی در سازمان تامین اجتماعی نشان می دهد که این راهبردها بر بهبود عملکرد مجموعه وسیعی از منابع مدیریتی سازمان اثرگذارند.
۴.
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل بروز خودشیفتگی رهبران و طراحی مدلی به منظور نشان دادن چگونگی شکل گیری این پدیده انجام پذیرفت. طرح پژوهش/ روش شناسی/ رویکرد: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های آمیخته (با رویکرد کیفی و کمّی) است که از نظر هدف کاربردی و از نظر روش گردآوری اطلاعات پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل خبرگان دانشگاهی و مدیران ارشد سازمان های دولتی هستند که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی و بر اساس اصل کفایت نظری اعضای نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمّی پرسشنامه است. در این پژوهش، برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش کدگذاری و نرم افزار Atlas.ti و برای تحلیل کمّی از روش مدل سازی ساختاری تفسیری بهره گرفته شد. یافته ها: یافته های پژوهش مشتمل بر ارائه مدل شکل گیری خودشیفتگی رهبران در چهار سطح عوامل زمینه ساز، عوامل رفتارساز، بروز پدیده خودشیفتگی، و پیامدهای خودشیفتگی رهبران است. در خصوص تشریح مدل باید ابراز داشت که در سطح اول، عوامل زمینه ساز قرار دارند که باعث ایجاد رفتارهای شکل دهنده خودشیفتگی می شوند. این رفتارها که در سطح دوم ظهور می یابند، باعث شکل گیری ابعاد اصلی خودشیفتگی رهبران می شوند. در نهایت، در سطح پایانی الگو که برایند مراحل پیشین است، پیامدهای خودشیفتگی رهبران شامل تمرکز در تصمیم گیری، رهبری مغرورانه، مدیریت خودکامه، تحکم بی منطق، و تضعیف توانش فکری و عقلانی رهبر می شوند. ارزش/ اصالت پژوهش: این پژوهش یکی از جدیدترین پدیده های سازمانی تحت عنوان خودشیفتگی رهبران را مورد مطالعه قرار می دهد و مدلی را در جهت چگونگی شکل گیری آن ارائه می کند که مدیران و رهبران سازمانی را نسبت به چگونگی پیدایش این عارضه آگاه می سازد. پیشنهادهای پژوهشی/ اجرایی: با توجه به مدل شکل گیری خودشیفتگی رهبران که در پژوهش حاضر تشریح شده است، این پژوهش پیشنهادهایی را در جهت جلوگیری از شکل گیری عارضه خودشیفتگی رهبران و زیان هایی که این پدیده در سطح فردی و سازمانی به بار می آورد، ارائه می نماید.
۵.
هدف : این پژوهش به منظور ارائه مدل تاثیر آمادگی و اعتماد دولت الکترونیک بر کیفیت خدمات با نقش میانجی پذیرش دولت الکترونیک از دیدگاه مدیران و کارشناسان فناوری اطلاعات دستگاه های اجرایی انجام شده است. طرح پژوهش/ روش شناسی/ رویکرد: این پژوهش از نوع کاربردی و با روش توصیفی-همبستگی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران و کارشناسان فناوری اطلاعات دستگاه های اجرایی استان آذربایجان غربی هستند که تعداد 173 نفر به عنوان نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران برآورد و به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری شد و مدل علّی با استفاده از نرم افزار SMART PLS و روش معادلات ساختاری ( SEM ) آزمون شدند. یافته ها : یافته های پژوهش نشان داد که آمادگی دولت الکترونیک بر پذیرش دولت الکترونیک، اعتماد الکترونیک بر پذیرش دولت الکترونیک، پذیرش دولت الکترونیک بر کیفیت خدمات، آمادگی دولت الکترونیک بر کیفیت خدمات، و اعتماد الکترونیک بر کیفیت خدمات اثر مثبت و معناداری دارند. به علاوه، پذیرش دولت الکترونیک در رابطه بین آمادگی و اعتماد دولت الکترونیک بر کیفیت خدمات نقش میانجی ایفا می کند.
۶.
هدف: این پژوهش به دنبال یافتن مدلی ارزیابی مدار برای سازمان هوشمند است. طرح پژوهش/ روش شناسی/ رویکرد: هدف پژوهش توسعه ای-کاربردی، روش پژوهش توصیفی-اکتشافی، و نوع داده ها کمّی-کیفی است. جامعه آماری پژوهش در مرحله شناسایی عوامل موثر بر سازمان هوشمند از طریق رویکرد دلفی فازی، کلیه مدیران سازمانی و خبرگان دانشگاهی بوده که 27 نفر از آن ها به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. در مرحله دوم، سازمان تامین اجتماعی مورد مطالعه قرار گرفت و مولفه های سازمان هوشمند به کمک تحلیل عاملی اکتشافی دسته بندی گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل عاملی تاییدی، تحلیل واریانس، و آزمون تعقیبی بونفرونی استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل دلفی فازی شناسایی چهل عامل است که مهم ترین آن ها آینده نگری هوشمند، مدیریت هوشمند، و زیرساخت فناوری هوشمند است. نتایج مرحله دوم پژوهش، ده دسته کلی به ترتیب اولویت هوش راهبردی، هوش ساختاری، هوش فناورانه، مدیریت دانش، فناوری اطلاعات، هوش رقابتی، هوش محیطی، هوش فرهنگی، هوش اجتماعی، و هوش انسانی است. ارزش/ اصالت پژوهش: سازمان هوشمند بخش مهمی از برنامه راهبردی دولت الکترونیک است. نتیجه عملی این پژوهش مدل جامعی است که با استفاده از آن می توان سازمان های دولتی مشابه را ارزیابی نمود و هوشمندانه تصمیم گیری کرد. پیشنهادهای اجرایی/ پژوهشی: از آن جا که هوش راهبردی بر سایر ابعاد سازمان هوشمند اثر مهمی دارد، پیشنهاد می شود به آن توجه ویژه ای شود. اهمیت هوش فناورانه برای سازمان های هوشمند، برخلاف سازمان سنتی، حیاتی است. همچنین، با توجه به وزن هوش ساختاری، بازنگری در ساختار سازمان ها در عصر اطلاعات اهمیت بسیاری دارد.
۷.
هدف: توسعه اجتماعی قرار دادن انسان ها در مرکز نظریه توسعه است. راهبرد های توسعه بدون در نظر داشتن ابعاد انسانی، اجتماعی، و زیست محیطی آن، پویایی هایی را ایجاد می کند که به موجب آن عوامل اصلی توسعه یافتگی به جای آن که به عنوان پیشرو برای فرایند توسعه عمل کنند، با تاخیرهای زمانی در مقابل توسعه قرار می گیرند. هدف این پژوهش، شناسایی پیامدهای پایداری اجتماعی-فرهنگی توسعه دریامحور سواحل مُکران است. طرح پژوهش/ روش شناسی/ رویکرد: این پژوهش مبتنی بر روش کیفی داده بنیاد است. جامعه آماری این پژوهش شامل خبرگانی است که در حوزه پایداری اجتماعی-فرهنگی دارای دانش کافی و تجربه عملی هستند. با توجه به چارچوب پژوهش، برای گردآوری داده های مورد نیاز پژوهش از روش نیمه ساختاریافته استفاده شده است. پس از تحلیل متن مصاحبه ها، پیامدهای پایداری اجتماعی-فرهنگی توسعه دریامحور شناسایی شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که پیامدهای پایداری اجتماعی-فرهنگی توسعه دریامحور سواحل مُکران شامل توسعه اجتماعی در جامعه محلی، ارتقای سطح اعتماد در جامعه محلی، ارتقای هوش فرهنگی جامعه محلی، ثبات و پایداری امنیت، و کاهش و تعدیل خشونت قومی-محلی است؛ و پیامدهای عدم پایداری اجتماعی-فرهنگی توسعه دریامحور سواحل مُکران شامل تشدید بی عدالتی، محرومیت و احساس طردشدگی، افزایش ناامنی و بی ثباتی، افزایش ناهنجاری های اجتماعی-فرهنگی، تشدید مهاجرت از روستاها و شهرهای کم برخوردار به سمت شهرهای برخوردار و تشدید نارضایتی، بدبینی، حساسیت و بی اعتمادی است. ارزش/ اصالت پژوهش: این پژوهش می تواند موجب توسعه ادبیات پایداری اجتماعی-فرهنگی حوزه خاص سواحل مکران با ویژگی های منحصر به فرد قومی-مذهبی منطقه شود و از طریق شناسایی پیامدهای مثبت و منفی پایداری و عدم پایداری اجتماعی-فرهنگی توسعه دریامحور سواحل مکران، به بهبود و ارتقای امر سیاستگذاری و برنامه ریزی توسعه سواحل مکران کمک نماید.