فرآیند مدیریت و توسعه
فرآیند مدیریت و توسعه دوره 30 تابستان 1396 شماره 2 (پیاپی 100) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیشِ رو به منظور سنجش میزان هماهنگی میان سازمانی و شناسایی عوامل تأثیرگذار بر آن در سازمان های عمومی شهر کرج انجام شده است. نمونه ای به حجم 59 سازمان با استفاده از جدول مورگان و به روش تصادفی نظام مند انتخاب و داده های مرتبط با متغیرهای پژوهش با استفاده از پرسش نامه گردآوردی شد. روایی پرسش نامه براساس مبانی نظری و با مطالعه مقالات و در نهایت پس از نظرات اصلاحی صاحب نظر محترم تعدیل و توزیع شد. برای تأیید پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده که عدد 0/7 را نشان می دهد که پذیرفتنی است. برای سنجش هماهنگی میان سازمانی در ابعاد پنج گانه تصمیم گیری همکارانه، رسمیت، روابط و ارتباطات، یکپارچگی عملیات و نظارت و پایش، از آزمون t تک نمونه ای استفاده شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که هماهنگی میان سازمانی در حدی نسبتأ مطلوب است. عوامل تأثیرگذار بر هماهنگی میان سازمانی بر مبنای تحلیل عاملی اکتشافی به شرح زیر گروه بندی شد: 1. تمایل به همکاری، 2. تنظیم روابط میان سازمانی، 3. تفاهم و منافع متقابل، 4. همسویی و به هم وابستگی، 5. توافق قانونی. تحلیل رگرسیونی خطی نشان داد که از میان عوامل بیان شده، عامل تمایل به همکاری و عامل تنظیم روابط میان سازمانی در شرایط ایرانی بر هماهنگی میان سازمانی تأثیرگذار هستند.
چالش های اتاق فکر در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه، تکثیر و تنوع جهانی اتاق های فکر، قدرت این مفهوم را در تأثیرگذاری بر خط مشی عمومی و اداره امور جامعه و مدیریت توسعه در ملّت های گوناگون نشان داده است. هدف این پژوهش، «بررسی چالش اتاق های فکر سازمان های دولتی ایران از سال 1386 تا 1393 در تهران» است. این پژوهش از نظر طرح و از حیث گردآوری داده ها، غیرآزمایشی و توصیفی (پیمایشی) و از نظر هدف، کاربردی و توسعه ای و از منظر روش، کمّی و کیفی و به روش دلفی فازی انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، خبرگان درحوزه اتاق فکر در سازمان های دولتی شهر تهران است. با توجه به ماهیت روش دلفی فازی و با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند و خوشه ای، تعداد 15 نفر از افراد با تجربه و صاحب نظر درحوزه اتاق فکر انتخاب شدند. فرآیند اجرای روش دلفی فازی در سه مرحله انجام شد. ابزار عملی گردآوری داده ها پرسش نامه ساختارمند و نیمه ساختارمند بوده و تجزیه وتحلیل داده ها با روش دلفی فازی نشان داد که اتاق های فکر ایران با هشت چالش اصلی مواجه هستند که عبارتند از: 1. فقدان دانش نظری در حوزه مفهوم اتاق فکر؛ 2. فقدان مشتری مناسب سازمانی برای ایده؛ 3. فقدان آموزش لازم در حوزه اندیشیدن و فکر؛ 4. ساختار معیوب سازمانی که امکان پذیرش ایده های تحولی را ندارد؛ 5. احساس نخبگی در مدیران ارشد و بی توجهی به ایده ها؛ 6. ناتوانی در جهت دهی و سیاستگذاری قاطع؛ 7. نداشتن راهبرد مشخص؛ 8. عدم نیاز واقعی مدیران ارشد به اتاق فکر.
نقش میانجی گری منابع انسانی حرفه ای در ارتباط بین روابط خوشه صنعتی و عملکرد شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تشکیل خوشه صنعتی یکی از راه های افزایش عملکرد و بهره وری سازمان ها است؛ درصورتی که تشکیل خوشه همراه با منابع انسانی حرفه ای باشد، نتیجه ای بهتر به دست خواهد آمد. پژوهش پیشِ رو، با هدف بررسی نقش میانجی گری منابع انسانی حرفه ای در ارتباط میان روابط خوشه صنعتی و عملکرد شرکت ها انجام شده است. جامعه آماری، مجموعه کارکنان بیش از 1000 واحد خوشه صنعتی سفال و سرامیک لالجین واقع در شهرستان بهار در استان همدان (800 نفر شاغل) بودند که 260 نفر بر اساس جدول کرجسی و مورگان به روش طبقه ای نسبی، به عنوان نمونه انتخاب شدند. پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی؛ از لحاظ ماهیت و روش، توصیفی پیمایشی و از نوع همبستگی است. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه استاندارد 36 پرسشی بود که پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ و روایی از طریق تحلیل عاملی تأییدی بررسی شد. نتایج مدل تحلیل مسیر نشان داد که روابط خوشه صنعتی می تواند بر عملکرد شرکت های تشکیل دهنده خوشه صنعتی به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق منابع انسانی حرفه ای (منابع انسانی با کیفیّت بالا) تأثیری مثبت و معنادار بگذارد. برای بررسی نقش متغیر میانجی از روش آزمون سبل استفاده که نتایج، بیانگر آن است که منابع انسانی حرفه ای نقش متغیر میانجی را در ارتباط میان دو متغیر دیگر ایفا می کند. همچنین، نتایج نشان داد منابع انسانی حرفه ای هم به طور غیرمستقیم بر عملکرد شرکت ها تأثیر می گذارد.
شناسایی الگوهای ذهنی مدیران در راستای توانمندسازی روانشناختی کارکنان با استفاده از روش Q(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیشِ رو از نوع پژوهش های کیفی است که در آن با استفاده از رویکرد کیو، الگوهای ذهنی مدیران در راستای توانمندسازی روانشناختی کارکنان شناسایی و تبیین می شود. کیو روشی است که ایده اصلی آن شناخت ذهنیت ها، دیدگاه ها، عقاید و نگرش های افراد درباره پدیده مورد بررسی است. در این پژوهش، از مصاحبه عمیق به عنوان ابزار اصلی جمع آوری داده ها استفاده شده است که روایی آن با استفاده از رویکرد روایی نسبی CVR و پایایی آن با استفاده از روش کاپای کوهن تأیید شده است. افزون بر این، برای انتخاب نمونه، از نمونه گیری هدفمند استفاده شده است که از روش های نمونه برداری غیراحتمالی است. در این پژوهش، با استفاده از 19 مصاحبه فضای گفتمان حاصل شد و با استفاده از نظرات آن ها نمونه و گزینه های کیو و در پیِ آن مجموعه کیو به دست آمد. نتایج پژوهش، مشتمل بر شناسایی عوامل تشکیل دهنده ذهنیت مدیران در راستای توانمندسازی روانشناختی کارکنان و هم چنین تبیین ذهنیت های مدیران در این رابطه است. نتایج نشان دهنده آن است که ظرفیت سازان الهام بخش، تحریک کنندگان تفکر، انگیزاننده و ترغیب کننده، اشاعه دهنده جو اخلاقی، حامیان شایستگی و اعتمادسازان تعامل جو، شش ذهنیت اصلی مدیران در راستای توانمندسازی روانشناختی کارکنان است. به عنوان نمونه، الگوی ذهنی تحریک کنندگان تفکر، الگوی غالب ذهنیت مدیرانی است که با استفاده از ایجاد قابلیت های پرسشگری، به وجود آوردن اشتیاق تفکر، مثبت اندیشی و توانایی ایجاد سلاست فکر، توانمندی روانشناختی را برای کارکنان خود به ارمغان می آورند.
طراحی مدل خودگردانی استان های جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمرکززدایی یکی از اقدامات مؤثر بر توسعه کشورها محسوب می شود. چون الگوی سازماندهی نامتراکم استان های جمهوری اسلامی ایران، کشور را با مشکلاتی گوناگون روبه رو نموده است، پژوهش پیشِ رو به دنبال ایجاد چهارچوب نظری برای حرکت به سمت سازماندهی نامتمرکز است. به منظور انجام پژوهش از روش کیفی نظریه پردازی داده بنیاد استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل خبرگانی است که به عنوان استاندار سابقه فعالیت داشته اند و در حوزه مدیریت دولتی دارای دانش کافی هستند. طی مصاحبه با شانزده خبره که تا زمان دست یابی به اشباع نظری به انجام رسید، این نتیجه به دست آمد که اگرچه عواملی مانند قوم گرایی و موزائیکی بودن کشور، تمایل مقامات برای حفظ قدرت و توسعه نامتوازن استان ها از سرعت تمرکززدایی در کشور می کاهد، ولی اگر نخبگان بتوانند با تأثیر بر شهروندان باعث نهادینه شدن مردم سالاری در استان ها شوند و با تأثیر بر رهبران سیاسی، هویت قانونی استان های خودگردان را به شکلی مطلوب تعریف نمایند، می توان امیدوار بود که بنا به شرایط مطلوب قومی، مذهبی و اقتصادی منطقه، خودگردان شدن استان ها منجر به افزایش نشاط عمومی، پایداری درآمد، تقویت شراکت گرایی، بهبود شرایط اقتصادی، قانون گرایی و کارایی در ارائه خدمات گردد که این کنش ها، سرانجام باعث تقویت حاکمیت در کشور خواهد شد.
مدل مبتنی بر پویایی سیستم برای توسعه ظرفیت تولید برق در کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه بخش عرضه از چالش های اساسی در حوزه صنعت برق بوده است. برای پاسخ گویی به این نیاز و با توجه به پیچیدگی های حاکم بر بخش انرژی، نیازمند یک مدل جامع هستیم که بدین منظور، رویکرد پویایی سیستم برای بررسی موضوع مناسبت بسیار دارد. در این پژوهش، سعی شده تا با ارائه یک مدل بر مبنای سیستم های پویا به مسأله بالا پاسخ داده شود. شیوه عملکرد مدل بر انتخاب فناوری بر اساس تمایل به کم ترین هزینه کلی تولید و عرضه واحد برق و پاسخ گویی به تقاضای انرژی استوار است. افق 40 سال آینده برای مدل درنظر گرفته شده است تا همه تغییرات و پویایی حاکم بر سیستم واقعی بتواند خود را نشان دهد. مقایسه روندهای تقاضای برق، میزان عرضه سالانه برق به بخش تقاضا و انرژی الکتریکی تولیدی سالیانه و انطباق زیادی که میان آنها وجود دارد، نشان دهنده سازگاری مدل با شرایط واقعی است.