زبان و بیان بخشی از اعجاز آفرینش و یکی از مهارت های ارزشمند هستند که از دنیای پیچیده و پر رمز و راز آدمی آشکار می شود. صرف نظر از کارکرد ارتباطیِ زبان، کارکردهای دیگر همچون عاطفی، ارجاعی، اندیشگانی و ادبی و هنری، ضرورت تولید شیوه های متفاوتِ به کارگیری زبان را برای دست یابی به مقاصد گوناگون تبیین می کنند. «پرسش» نیز با لحن های متفاوت، به خلق دلالت های ثانویه منجر می شود که از دیرباز، همواره یکی از مباحث علم معانی در حوزه بلاغت بوده است. در نگرش نوین نشانه شناسی، یعنی نشانه معناشناسی، شناخت با اهمیت دادن به کارکردهای دیگر زبان، حالت فعال تری به خود می گیرد. طرح «پرسش» افزون بر ترغیب مخاطب به جست وجوی لایه های پنهان معنایی متن، به کارگیری لحن های متفاوت در طرح آن، امکان تولید معناهای فراوان را ایجاد می کند. از این رو، علامت پرسش «؟» به عنوان یک نشانه ظاهری و لحن پرسشی در جایگاه یک نشانه پنهان، در تولید معناهای متفاوت نقش دارد. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل نشانه معناشناختی آن دسته از شعرهای شفیعی کدکنی است که حاوی پرسش هستند؛ ازجمله نتایج به دست آمده این است که سروده ها بیشتر با تکیه بر حس دیداری و شنیداری، زمینه حضور و اتصال گفتمانی با مخاطب را فراهم می کند و با ایجاد فضاهایی همچون حاضر سازی غایب و غایب سازی غایب، زمینه تعامل گفتمانی و رسیدن به «منِ متعالی» را ممکن می سازد. این مقاله به شیوه تحلیل محتوای کیفیِ متن، با گزینش بعضی از شعرهای حاوی «پرسش» به انجام رسیده است.