مقالات
حوزه های تخصصی:
این مقاله دو هدف اصلی دارد: هدف اول، معرفی اصول و فنون یک مدل جدید رواندرمانی برای اختلال های روانشناختی با عنوان اختصاری PTC (پارادوکس + برنامه زمانی = درمان) است؛ هدف دوم، سنجش اثربخشی مدل رواندرمانی PTC برای درمان اختلال وسواس فکری- عملی (OCD) است. PTC یک مدل رواندرمانی بسیار کوتاه مدت است و برای طیف گسترده ای از اختلال های روانشناختی شامل اختلال های اضطرابی، وسواس های فکری و عملی و اختلال های مرتبط، اختلا های مرتبط با تروما و استرس، اختلال های نشانه های بدنی و اختلال های خورد و خوراک به کار بسته و تایید شده است (بشارت، 1396). در این مقاله، فرایند و نتایج درمان PTC برای یک بیمار مبتلا به OCD به طور کامل گزارش می شود. نتایج درمان پنج جلسه ای PTC برای این بیمار، نشان می دهد که درمان کاملاً موفقیت آمیز بوده است. پی گیری 18 ماهه نیز نشان داد که تغییرات رضایت بخش درمانی از ثبات و استمرار برخوردار بوده و در این دوره هیچ بازگشتی صورت نگرفته است. این نتایج، تاثیرات درمانی عمیق و پایدار مدل رواندرمانی PTC را در کوتاه ترین زمان ممکن تایید می کند. مکانیسم های تاثیرگذاری "برنامه زمانی پارادوکسی"، به عنوان فن اصلی روش درمان PTC، و انطباق آنها با نتایج درمان بیمار در این مقاله شرح داده شده است. مدل رواندرمانی PTC، به عنوان رویکردی بسیار کوتاه مدت، ساده، تاثیرگذار و کارآمد، و در عین حال اقتصادی برای درمان OCD معرفی و پیشنهاد می شود.
اثربخشی شناخت درمانی گروهی به روش مایکل فری بر تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه و راهبردهای مقابله ای دختران در شرف ازدواج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی گروهی به روش مایکل فری بر تعدیل طرحواره های ناسازگار اولیه و راهبردهای مقابله ای دختران در شرف ازدواج انجام شد. روش مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر دانشکده نقشه برداری وجغرافیای دانشگاه تهران بود که از بین آنها 30 نفر به روش نمونه گیری هدفمند (ملاک های ورود و خروج) و از طریق مصاحبه، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل به نسبت یکسان گمارده و به پرسشنامه های "طرحواره یانگ (فرم کوتاه) و سبک های مقابله ای" در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون پاسخ دادند. مداخله گروهی به روش شناخت درمانی مایکل فری در 12 جلسه 1 ساعته (هر هفته 2 جلسه) بر روی گروه آزمایش اجرا شد؛ درحالی که اعضای گروه کنترل هیچگونه مداخله درمانی را دریافت نکردند. یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین نمرات پس آزمون دو گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای طرحواره های ناسازگار اولیه و راهبردهای مقابله ای تفاوت معنی داری وجود دارد. با استناد به یافته های حاصل از پژوهش پیشنهاد می شود، جهت تعدیل میزان طرحواره های ناسازگار اولیه (بریدگی و طرد، خودگردانی و عملکرد مختل، محدودیت های مختل، دیگرجهت-مندی و گوش به زنگی و بازداری) و راهبرد مقابله ای هیجان مدار و افزایش راهبرد مقابله ای مسئله مدار دختران در شرف ازدواج از شناخت درمانی گروهی به روش مایکل فری بهره برد.
تأثیر بازی درمانی بر حافظه کوتاه مدت دیداری و انعطاف پذیری شناختی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی-توجه/ فزون کنشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی یکی از رایج ترین اختلال های روان شناختی دوران کودکی است که بیشترین تعداد مراجعان روان شناسان کودک و روان پزشکان اطفال را تشکیل می دهد. با توجه به اهمیت مداخله موثر در این زمینه، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر بازی درمانی بر حافظه کوتاه مدت دیداری و انعطاف پذیری شناختی در کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی انجام شد. این پژوهش از نظر روش شناسی، یک مطالعه شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل است. جامعه آماری شامل تمامی کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی مراجعه کننده به مراکز روان پزشکی شهر رشت در سال 1394 بودند که تحت درمان دارویی قرار داشتند، که تعداد 30 نفر از آنها با روش نمونه گیری در دسترس و بر حسب شرایط ورود به پژوهش انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس درجه بندی اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی انجمن روان پزشکی آمریکا (2013)، آزمون استروپ (1935)، و آزمون آندره ری (1942) استفاده شد. برنامه بازی درمانی، در طی10 جلسه 75 دقیقه ای به گروه آزمایش ارائه شد، در حالی که گروه کنترل، مداخله ای در این زمینه دریافت نکردند. نتایج آزمون تحلیل کوواریانس نشان داد که در مرحله پس آزمون بازی درمانی باعث بهبود در انعطاف پذیری شناختی و حافظه کوتاه مدت دیداری در کودکان مبتلا به اختلال نارسایی توجه/ فزون کنشی گروه آزمایش می شود (01/0p<). بازی درمانی با شیوه ای مناسب سطح تحول کودکان به طور عینی و ملموس تجربه مهارت آموزی را برای آنها فراهم می کند و این تمرین عملی به طور مستقیم منجر به بهبود انعطاف پذیری شناختی و حافظه کوتاه مدت دیداری این کودکان می شود.
رابطه بین احساس تنهایی و نوموفوبیا به واسطه گری بهزیستی معنوی درمیان دانشجویان دختر دانشگاه الزهرا (س)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه بین احساس تنهایی و نوموفوبیا به واسطه گری بهزیستی معنوی انجام شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر ساکن در خوابگاه دانشگاه الزهراء در سال تحصیلی 96-1395 بود که تعداد آن ها حدود 1100 نفر برآورد شد. روش نمونه گیری از نوع تصادفی و حجم نمونه 300 نفر با استفاده از جدول مورگان و کرجسی انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه نوموفوبیای یلدریم و کوریا، مقیاس احساس تنهایی اجتماعی و عاطفی بزرگ سالان دی توماسو و همکاران و بهزیستی معنوی دهشیری بود. از آزمون تحلیل مسیر به منظور تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که بهزیستی معنوی نقش واسطه گری بین احساس تنهایی و نوموفوبیا دارد. همچنین، تغییرات واریانس نمرات نوموفوبیا با واسطه گری بهزیستی معنوی توسط متغیر احساس تنهایی در بین دانشجویان دختر قابل تبیین می-باشد. بنابراین برنامه ریزی جهت ارتقای بهزیستی معنوی دانشجویان می تواند نقش مهمی در کاهش نوموفوبیا به واسطه کاهش احساس تنهایی آنان داشته باشد.
نقش عزت نفس آشکار و ناآشکار در پیش بینی نشانگان افسردگی، افکار خودکشی و احساس تنهایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی ارتباط و ناهمخوانی عزت نفس آشکار و ناآشکار با نشانگان افسردگی، افکار خودکشی و احساس تنهایی بود. پژوهش حاضر یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان کردستان در سال تحصیلی 97-96 بودند. 95 نفر دانشجو با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه در این پژوهش به عنوان نمونه شرکت کردند. ابزارهای اندازه گیری شامل مقیاس عزت نفس روزنبرگ، مقیاس ترجیحِ حروف الفبای نام، پرسشنامه افسردگی بک، مقیاس افکار خودکشی بک و مقیاس احساس تنهایی بود. با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه سلسله مراتبی، نتایج نشان داد، عزت نفس آشکار رابطه معکوسی با نشانگان افسردگی، افکار خودکشی و احساس تنهایی دارد. عزت نفس آشکار و ناآشکار به طور همزمان، ارتباط معناداری با افکار خودکشی نشان دادند. به علاوه، ناهمخوانی بین عزت نفس آشکار و ناآشکار، ارتباط مثبت معناداری با نشانگان افسردگی و افکار خودکشی نشان داد. جهت ناهمخوانی نیز پیش بینی کننده مهمی بود. بر این اساس، عزت نفس آسیب دیده، ارتباط معنادارِ پایایی با افزایش سطح نشانگان افسردگی، افکار خودکشی و احساس تنهایی داشت، درحالی که عزت نفس دفاعی یا شکننده، فاقد چنین ارتباطی بود. درمجموع، یافته های این تحقیق، بینش جدیدی به ارتباط عزت نفس آشکار و ناآشکار با نشانگان افسردگی، افکار خودکشی و احساس تنهایی فراهم آورد. ازاین رو مدل هایی که در سبب شناسی نشانگان درونی سازی تنها عزت نفس آشکار را در نظر می گیرند و اثرات عزت نفس ناآشکار را نادیده گرفته اند بایستی مورد بازنگری قرار گیرند.
اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر افسردگی، امید به آینده و اعتماد بین فردی در زنان مطلقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر افسردگی، امید به آینده و اعتماد بین فردی در زنان مطلقه اجرا شد. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری یک ماهه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه زنان مطلقه مراجعه کننده به مراکز بهزیستی شهرستان شهرکرد در سال 1396 بود که با روش نمونه گیری دسترسی هدفمند، 28 نفر از آنان انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش (14 نفر) و کنترل (14 نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش به مدت دو ماه، درمان متمرکز بر هیجان را طی 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمود در حالی که گروه کنترل در لیست انتظار قرار داشت و بررسی ها بعد از یک ماه پیگیری بر روی هر دو گروه به اتمام رسید. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی بک، امید به آینده میلر و پرسشنامه اعتماد بین فردی رمپل و هولمز بود. داده ها با استفاه از تحلیل واریانس چند متغیره با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. نتایج نشان داد که درمان متمرکز بر هیجان بر افسردگی، امید به آینده و اعتماد بین فردی زنان مطلقه در مرحله پس آزمون و پیگیری اثربخش بود (05/0p<). بر اساس یافته ها، درمان گروهی متمرکز بر هیجان به عنوان یک روش مداخله ای جهت بهبود وضعیت روان شناختی زنان مطلقه مفید می باشد.
کاربران خودشیفته در فضای مجازی: نقش تشخیصی سیستم های مغزی- رفتاری و عاطفه مثبت و منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین نقش تشخیصی سیستم های مغزی- رفتاری و عواطف مثبت و منفی در تشخیص کاربران خودشیفته و عادی فضای مجازی بود. پژوهش حاضر دارای طرح تابع تشخیص دو گروهی بود. جامعه پژوهش شامل تمام کاربران شبکه های اجتماعی فعال در فضای مجازی در دامنه سنی 18 تا 30 سال و ساکن تهران بود. نمونه پژوهش شامل 195 شرکت کننده بود که با روش نمونه گیری گلوله برفی در محیط برنامه تلگرام انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تجربه مثبت و منفی، مقیاس شخصیت خودشیفته و مقیاس سیستم های بازداری/ فعال ساز رفتاری استفاده گردید. نتایج تحلیل تشخیص نشان داد که سیستم فعال ساز قوی ترین رابطه را با تابع حاضر داشت و توانست گروه خودشیفته را از گروه عادی متمایز کند. اما قدرت تمیزگری چهار متغیر دیگر (شامل عواطف منفی، سیستم بازداری، عواطف مثبت و تعادل عاطفه) ضعیف تر بود. بنابراین، به همراه سایر ویژگی های افراد خودشیفته، سنجش سطح فعالیت سیستم فعال ساز نیز می تواند برای تمیز افراد خودشیفته از افراد عادی استفاده شود.
اثربخشی روان نمایشگری بر اختلال شخصیت خودشیفته، انزوای اجتماعی، فقدان همدلی و بی اشتهائی عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان نمایشگری بر اختلال شخصیت خودشیفته و همبودهای آن، انزوای اجتماعی، فقدان همدلی و بی اشتهائی عصبی انجام شد. پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل و جامعه آماری کلیه دانشجویان دختر مقطع کارشناسی دانشگاه های قزوین بود. ابتدا 150 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و سپس به شیوه هدفمند، 18 نفر که نمره معیار اختلال شخصیت خودشیفته و اختلال های همبود آن را دریافت کرده بودند در دو گروه آزمایش و کنترل به تعداد مساوی با ملاکهای یکسان و به شکل تصادفی قرار گرفتند، در طی جلسات یک نفر از گروه آزمایش و دو نفر از گروه کنترل از پژوهش خارج شدند. برای گروه آزمایش 10 جلسه روان نمایشگری 60 دقیقه ای در 5 هفته متوالی انجام شد و گروه کنترل در فهرست انتظار قرار گرفت. ابزارهای پژوهش پرسش نامه های اختلال شخصیت خودشیفته امز، مقیاس انزوای اجتماعی راسل و کورتونا، پرسش نامه همدلی دیویس و آزمون بازخورد خوردن گارنر و گارفینگل، بودند. تحلیل داده ها با آزمون آماری کوواریانس انجام شد. نتایج نشان داد که روان نمایشگری بر کاهش علائم خودشیفتگی و مشکلات همراه آن انزوای اجتماعی، فقدان همدلی و بی اشتهایی عصبی تاثیر معناداری بر گروه آزمایش داشت. یافته ها بیانگر آن است که روان نمایشگری جهت درمان اختلال شخصیت خودشیفته و اختلال های همبود آن قابل توصیه است.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر مشارکت تحصیلی: نقش واسطه ای استرس تحصیلی و فرسودگی تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش ذهن آگاهی در افزایش مشارکت تحصیلی با تأکید بر نقش واسطه ای استرس تحصیلی و فرسودگی تحصیلی بود. بدین منظور طی یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل، 40 دانشجو به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند. گروه آزمایش 8 جلسه 120 دقیقه ای آموزش دیدند. گروه ها در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به پرسشنامه های مشارکت تحصیلی، استرس تحصیلی و فرسودگی تحصیلی پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از رویکرد حداقل مربعات جزئی در قالب الگوی علل چندگانه نشانگرهای چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش ذهن آگاهی توانست در قدم اول موجب کاهش فرسودگی تحصیلی و استرس تحصیلی شده و درگام دوم و به شکل غیر مستقیم بر مشارکت تحصیلی تأثیر گذاشته و آن را ارتقا بخشید؛ مدل پیگیری مؤید این اثرات بود. در مجموع مدل مفهومی پژوهش در مرحله پس آزمون، 68 درصد از واریانس مشارکت تحصیلی و در مرحله پیگیری 50 درصد از واریانس مشارکت تحصیلی را تبیین کرد. در رابطه با این نتایج می توان گفت برنامه آموزشی از این جهت مؤثر واقع شده است که در این برنامه شرکت کننده ها هشیاری بدون قضاوتشان ارتقا می یافت و آنها در مواجهه با چالش ها اطلاعات بیشتری را در نظر می-گرفتند. مشاوران با در نظرداشتن این الگو می توانند بر مشارکت تحصیلی دانشجویان تأثیر بگذارند.