مقالات
حوزه های تخصصی:
نارضایتی از زندگی جنسی در زنان بسیار شایع است و اختلالات جنسی در یک زن، اغلب پیامدی از بافت روانی اجتماعی جاری اوست. هدف از اجرای این پژوهش، بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری(CBT) بر میزان اختلالات جنسی زنان بوده است. 20 نفر بیمار زن مبتلا به اختلال کنش جنسی، به تصادف در دو گروه آزمایش(10 نفر) و گواه (10نفر) قرار گرفتند. CBT طی 8 جلسه هفتگی با تأکید بر بازسازی شناختی و اصلاح تحریفات شناختی و آموزش تکنیک های رفتاری برای گروه آزمایش به کار گرفته شد. ابزار پیش آزمون و پس آزمون برای هر دو گروه شامل پرسشنامه رضایت زناشویی گلومبک روست بود. تحلیل داده ها نشان داد که درمان شناختی رفتاری به طور معناداری اختلالات کنش جنسی گروه آزمایش را نسبت به گروه کنترل بهبود بخشیده است. میانگین نمرات اختلال جنسی در پس آزمون، در زیرمقیاس های بی ارگاسمی، اجتنابگری جنسی، فراوانی کم رابطه جنسی، فقدان ارتباط جنسی، فقدان شهوت انگیزی جنسی و فقدان کامروایی جنسی در بیماران گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به طور معناداری پایین تر بود. رفتاردرمانی شناختی (CBT) کارایی ملاحظه پذیری داشت و این روش درمانی می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مفید برای زنان دچار اختلال کنش جنسی به کار رود.
رابطه بین آگاهی نسبت به مواد روانگردان و مصرف آن در دانشجویان رشته های علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین آگاهی نسبت به مواد روانگردان و مصرف آن در دانشجویان انجام شد؛ نمونه آماری شامل 220 نفر ( 110 مرد و 110 زن )، که در محدوده سنی 25-19 سال بودند. سؤال اصلی تحقیق عبارت بود از: آیابین آگاهی دانشجویان از عوارض و اثرات قرص های اکستازی، ارتکاب جرم،جنسیت و گرایش به مصرف این مواد رابطه وجود دارد؟ ابزار استفاده شده، پرسشنامه محقق ساخته در ابعاد متفاوت و با مؤلفه های مختلفی بود که پایایی کلی آن 75/0 محاسبه شده است. روش تحقیق، توصیفی، از نوع همبستگی بود. آزمونهای آماری استفاده شده عبارت بود ازهمبستگی،رگرسیون چند متغیره، و تی تفاوت.نتایج پژوهش حاکی از تفاوت معنادار بین دو مؤلفه آگاهی و گرایش به مصرف مواد روانگردان بود. (هر چه آگاهی بیشتر، گرایش به مصرف کمتر ). همچنین تحقیق نشان داد هر چه ارتباطات درون خانوادگی ضعیف یا مختل، تحریفات شناختی بالاوموانع محیطی اندک باشد، گرایش به مصرف مواد افزایش مییابد.
بررسی تفاوت های جنسیتی ترتیب ترجیح رنگ در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش بررسی تفاوت های جنسیتی ترتیب ترجیح رنگ در کودکان 4- 10 ساله شهر اصفهان بود. بدین منظور 240 کودک (120 پسر و 120 دختر) به صورت تصادفی با روش نمونه گیری خوشه ای از مهدکودک ها ومدارس ابتدایی دو ناحیه آموزش و پرورش شهر اصفهان انتخاب شدند. نوع پژوهش علّی مقایسه ای بوده و اطلاعات مورد نیاز با استفاده از کارت های رنگی، شامل رنگ های زرد، صورتی، نارنجی، قرمز، آبی، سبز، بنفش، قهوه ای، خاکستری، سفید و سیاه جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش تحلیل واریانس انجام شد و نشان داد تأثیر عامل جنسیت بر رنگ های صورتی، آبی، سبز، بنفش، قهوه ای، خاکستری و سیاه معنادار است (به ترتیب 0001/0P=، 003/0P=، 002/0 P=، 009/0P=، 01/0P=، 004/0P= و 004/0P=). در گروه پسران رنگ قرمز و در دختران رنگ صورتی بالا ترین جایگاه ترجیح را به خود اختصاص دادند و رنگ سیاه پایین ترین جایگاه ترجیح را به دست آورد. با توجه به میانگین نمرات ترجیح رنگ، ترتیب ترجیحات رنگ در پسران قرمز،آبی، زرد، نارنجی، سبز، بنفش، صورتی، سفید، خاکستری، قهوه ای و سیاه بود و این ترتیب ترجیح رنگ در دختران صورتی، قرمز، نارنجی، زرد، بنفش، آبی، سبز، سفید، خاکستری، قهوه ای وسیاه بود. به طور کلی می توان چنین استنباط کرد که رنگ های آبی، زرد، قرمز، نارنجی، صورتی، سبز و بنفش جزء 7 ترجیح اول در هر دو جنس، و رنگ های سیاه، خاکستری، قهوه ای و سفید جزء 4 ترجیح آخر قرارگرفته اند.
هنجاریابی، روایی و پایایی نسخه کوتاه مقیاس ترس از ارزیابی منفی در نوجوانان دانش آموز 18-12 ساله شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف هنجاریابی و تعیین روایی و پایایی نسخه کوتاه مقیاس ترس از ارزیابی منفی (BFNE ؛ لری، 1983) در گروهی از نوجوانان دانش آموز 18-12 (276 دختر و 224 پسر) شهر تهران اجرا شد که با روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. نوجوانان به نسخه کوتاه مقیاس ترس از ارزیابی منفی (لری، 1983)، پرسشنامه دشواری های بین فردی (QIDA؛ انگلس و همکاران، 2005) و مقیاس اضطراب اجتماعی نوجوانان (SASA؛ پاکلک، 1997) پاسخ دادند. شاخص های برازش تحلیل عاملی تأییدی بر پایه نرم افزار لیزرل، وجود عوامل دوگانه سؤال های نمره گذاری شده مثبت و سؤال های نمره گذاری شده منفی را تأیید کرد. نتایج تحلیل عامل اکتشافی با استفاده از چرخش اوبلیمین نیز نشان داد که نسخه کوتاه مقیاس ترس از ارزیابی منفی از دو عامل تشکیل شده است. همبستگی معنادار بین نمره کلی و زیرمقیاس های ترس از ارزیابی منفی با زیرمقیاس ها و نمره کلی پرسشنامه دشواری های بین فردی و مقیاس اضطراب اجتماعی نوجوانان، روایی همگرای BFNE را تأیید کرد. ضرایب آلفای کرانباخ و ضرایب بازآزمایی با فاصله (دو هفته) نمره کلی و زیرمقیاس های BFNE نشان داد که این مقیاس پایایی مقبولی دارد. ضرایب آلفای کرانباخ برای نمره کلی، BFNE و زیرمقیاس های سؤال های نمره گذاری شده مثبت و سؤال های نمره گذاری شده منفی به ترتیب برابر با 80/0، 82/0، 81/0 و ضرایب بازآزمایی با فاصله (دو هفته) برای نمره کلی، BFNE و زیرمقیاس ها بین 77/0- 79/0 به دست آمد. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری زیرمقیاس های BFNE نشان داد که اثر گروه های جنسی و سنی از نظر آماری معنادار بود. بنابراین، در این پژوهش، رتبه های درصدی معادل نمرات خام نمره کلی و زیرمقیاس های BFNE به تفکیک گروه های جنسی و سنی ارائه شد. نتایج پژوهش حاضر، بر ثبات ساختار عاملی و اعتبار نسخه کوتاه مقیاس ترس از ارزیابی منفی برای اندازه گیری مفهوم ترس از ارزیابی منفی، در میان دانش آموزان، تأکید می کند.
بررسی و مقایسه میزان پرخاشگری کودکان طلاق و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی و مقایسه میزان پرخاشگری کودکان طلاق و عادی انجام شده بود. فرضیه اساسی عبارت بود از: اینکه میزان پرخاشگری کودکان طلاق بیشتر ازکودکان عادی است. روش تحقیق از نوع علی- مقایسه ای بود، به منظور بررسی فرضیه های تحقیق از میان کلیه کودکان 6 - 9 ساله شهرستان سنندج، به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، نمونه ای به حجم 40 نفر انتخاب شدند. برای سنجش میزان پرخاشگری از زیر مقیاس پرخاشگری پرسشنامه شخصیتی آیزنک مخصوص کودکان استفاده شد. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها آزمونt مستقل به کار گرفته شد. نتایج به دست آمده نشان داد که میزان پرخاشگری کودکان طلاق بیشتر از میزان پرخاشگری کودکان عادی بود وتفاوت میان دو گروه از نظر آماری معنادار بود. بین میزان پرخاشگری کودکان طلاقی که نزد پدر خود زندگی می کردند وکودکان طلاقی که نزد مادرخود زندگی می کردند، تفاوتی وجود نداشت.
مقایسه نگرش به نقش جنسیتی ورابطه آن بارضایت از زندگی در کارمندان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش باهدف مقایسه نگرش کارمندان به نقش جنسیتی ورابطه آن بارضایت اززندگی انجام شد. دریک پژوهش مقطعی پیمایشی 160 کارمند به روش طبقه ای وخوشه ای از ادارات انتخاب شدند.برای گردآوری داده ها از پرسشنامه نگرش به نقش جنسیتی محقق ساخته و رضایت از زندگی دینر و شادکامی آکسفورد بهره گرفته شد. داده ها با روش آماری تحلیل واریانس دو راهه،همبستگی پیرسون و رگرسیون تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان دادکه مردان و زنان جوان و میانسال در پذیرش ویژگیهای کلیشه ای جنسیتی تفاوت معناداری دارند.مردان وزنان درنگرش به برابرخواهی جنسیتی تفاوت معناداری داشتند، ولی جوانان و میانسالان درنگرش به برابرخواهی جنسیتی تفاوت معناداری نداشتند. بین رضایت اززندگی و برابرخواهی جنسیتی همبستگی مثبت معنادار وجود دارد، اما بین پذیرش ویژگی های کلیشه ای جنسیتی ورضایت اززندگی همبستگی منفی معنادار وجود دارد.
رابطه خودشیفتگی و عزت نفس با پرخاشگری و مقایسه تحولی آن در دختران نوجوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر از نوع همبستگی و علی مقایسه ای می باشد و هدف از آن بررسی رابطه سه ویژگی خودشیفتگی، عزّت نفس و پرخاشگری و مقایسه این رابطه در ابتدا، میانه و انتهای نوجوانی بود. نمونه پژوهش حاضر 531 دانش آموز دختر(راهنمایی= 171 نفر، دبیرستان=219 نفر و پیش دانشگاهی= 141 نفر)،با دامنه سنی 11 سال و پنج ماه الی 17 سال و شش ماه بودند. این دانش آموزان به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای ارزیابی آنها از مقیاس پرخاشگری اهواز(AAI)، مقیاس شخصیت خودشیفته(NPI) و مقیاس عزّت نفس کوپراسمیت استفاده شد.داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون و تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی شفه تجزیه و تحلیل شد. نتایج این تحلیل ها نشان داد بین خودشیفتگی سازگارانه و عزّت نفس، خودشیفتگی ناسازگارانه و پرخاشگری همبستگی مثبت معناداری وجود دارد. همچنین بین خودشیفتگی، عزّت نفس و پرخاشگری دختران در سه مرحله (ابتدا، میانه و انتهای نوجوانی) تفاوت معناداری وجود دارد این پژوهش پیشنهاد می کند که در مقابله با پرخاشگری نوجوانان، به جای تأکید بر خود شیفتگی ناسازگارانه، جهت گیری مداخلات بر اساس رشد ارزیابی مثبت از خود انجام شود.