مقالات
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین مشکلات عصب روان شناختی دختران آزاردیدة هیجانی بود. این پژوهش با روش علی – مقایسه ای انجام شد. جامعة آماری کلیة دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی شهر تهران مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 90-91 بودند. نمونه شامل 60 دانش آموز دختر( 30 دانش آموز با آزاردیدگی هیجانی و 30 دانش آموز عادی) بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامة محقق ساختة آزاردیدگی هیجانی، آزمون هوشی وکسلر کودکان، آزمون طراحی دیداری- حرکتی بندر گشتالت و آزمون تصویری ری استفاده شد. داده ها با روش آماری تی مستقل تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها حاکی از تفاوت معنادار بین دو گروه در نمرات اصلی آزمون بندر گشتالت، خرده آزمون های شباهت ها و گنجینة لغات آزمون وکسلر و نمرات بر برداشت و ترسیم حفظی آزمون ری بود. در سایر داده ها تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتایج پژوهش حاکی از وجود اختلال مغزی در دانش آموزان آزاردیدة هیجانی بود. بر اساس نتایج، به سایر محققان پیشنهاد می شود که علاوه بر مشکلات روان شناختی به وجود اختلال مغزی به طور منطقه ای توجه کنند.
رابطة کمال گرایی، وسواس – بی اختیاری اعمال و ویژگی های شخصیتی با تعلل ورزی دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطة ویژگی های شخصیتی، ابعاد مثبت و منفی کمال گرایی و وسواس بی اختیاری اعمال با تعلل ورزی دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان انجام شد. جامعة آماری پژوهش دانشجویان دانشگاه شهید مدنی آذربایجان بودند که 265 نفر از دانشجویان به وسیلة نمونه گیری تصادفی خوشه ای از دانشکده های علوم انسانی و علوم تربیتی، علوم پایه، فنی و مهندسی انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامة کمال گرایی کوتاه – تجدید نظر شده سلانی، رایس، مبلی و همکاران، پرسشنامة شخصیتی نئو مک کری و کوستا، پرسشنامة تجدید نظر شده ویژگی های شخصی وسواس- بی اختیاری اعمال پادوا ( بورن، کورتج، فورمی و استرنبرگر) و مقیاس ارزیابی تعلل ورزی- نسخة دانشجویی سولومون و راث بلوم استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات روش آماری تحلیل رگرسیون همزمان به کار رفت. نتایج پژوهش نشان داد که ناهمخوانی بین ایدئال ها و واقعیت، وجدان گرایی، گشودگی به تجربه و ویژگی وسواس بی اختیاری اعمال، مهم ترین پیش بینی کننده های تعلل ورزی دانشجویان بود. نتیجة دیگر پژوهش نشان داد که 35% واریانس تعلل ورزی دانشجویان از طریق یک ترکیب خطی مشترک از کمال گرایی منفی، وجدان گرایی، گشودگی به تجربه و ویژگی های وسواس – بی اختیاری اعمال تعیین می شود.
مقایسه سطوح کمال گرایی مادر با پیوند والدینی در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی سطوح کمال گرایی مادر با پیوند والدینی در افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری و مقایسه آن با افراد سالم بود. بدین منظور 144 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس و پس از اعمال ملاک های ورود در این پژوهش شرکت کردند. نیمی از شرکت کنندگان را نمونه بالینی (افراد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری) به همراه مادرانشان و نیم دیگر را افراد سالم به همراه مادرانشان تشکیل دادند. این پژوهش توصیفی و از نوع علی – مقایسه ای بود. از مقیاس غربالگری وسواس مادزلی، پرسشنامه سلامت عمومی، مقیاس کمال گرایی هیل و مقیاس پیوند والدینی به عنوان ابزار اندازه گیری استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی و همبستگی استفاده شد. نتایج نشان داد کمال گرایی مثبت مادران افراد سالم بیش تر از مادران افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری است و کمال گرایی منفی مادران افراد مبتلا به اختلال وسواسی اجباری بیش تر از مادران افراد سالم است. هم چنین در زیرمقیاس حمایت افراطی در افراد مبتلا به اختلال وسواسی – اجباری و افراد سالم تفاوت معناداری دیده شد؛ بدین معنی که ادراک حمایت افراطی مادر در افراد مبتلا به اختلال وسواسی- اجباری بیش تر از افراد سالم است، ولیکن در زیرمقیاس های حمایت متعارف، مراقبت بی تفاوت و مراقبت متعارف از پرسشنامه پیوند والدینی در دو گروه تفاوت معناداری دیده نشد. بر طبق نتایج توجه به ویژگی های مادران مانند سطوح کمال گرایی و تأثیر آن بر آینده روانی فرزندان با اهمیت به نظر می رسد. بنابراین، توصیه می شود به منظور ارتقاء سلامت روان افراد جامعه، والدین و کارشناسان حوزه سلامت روان توجه لازم را به سطوح کمال گرایی مادران و تأثیر آن بر فرزندانشان مبذول دارند.
پیش بینی شادکامی بر مبنای احساس شرم و گناه: بررسی نقش تعدیل گری جنسیّت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر ارتباط دو هیجان احساس شرم و احساس گناه با شادکامی، با چشم اندازی بر گرفته از روان شناسی مثبت بررسی شد. شرکت کنندگان این پژوهش231 نفر (134 دختر و 97 پسر) از دانشجویان مقطع کارشناسی ساکن خوابگاه های دانشگاه شیراز و علوم پزشکی شیراز بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از مقیاس هیجان خودآگاه برای بزرگسالان( تانجنی و همکاران) و مقیاس شادکامی آکسفورد(آرگیل و همکاران) استفاده شد. فرضیه های این پژوهش با استفاده از روش رگرسیون چندگانه به شیوه همزمان آزمون شدند. یافته ها نشان داد احساس شرم و احساس گناه به طور معنادار شادکامی را پیش بینی می کند. یافته ها هم چنین نقش تعدیلی جنسیّت را تأیید کرد. به این ترتیب که در دختران تنها احساس شرم، پیش بینی کنندة منفی و معنادار شادکامی بود. اما در پسران هم احساس شرم و هم احساس گناه به طور معنادار، شرم به صورت منفی و احساس گناه به صورت مثبت، پیش بینی کنندة شادکامی بود. در مجموع یافته ها نشان داد که بر مبنای پیامدهای هیجانی، می توان شرم و گناه را دو هیجان متمایز از هم در نظر گرفت، البته الگوی حاصله در دختران و پسران متفاوت است.
بررسی تأثیر مشاوره گروهی با رویکرد بین فردی بر بهبود روابط زناشویی مادران خیانت دیده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر مشاوه گروهی با رویکرد بین فردی بر بهبود روابط زناشویی مادران آسیب دیده از خیانت های زناشویی انجام شد. جامعة آماری پژوهش شامل کلیة مادران دانش آموزان مدارسشهر تهران که مورد خیانت همسر واقع شده و طی سال 89 با مراجعه به مراکز مشاورة خانواده آموزش و پرورش، خواستار دریافت خدمات مشاوره ای بودند. نمونه گیری به شکل هدف مند و در دسترس بود و آزمودنی های مورد نیاز از میان افراد داوطلب شرکت در گروه انتخاب شد که نمرة بالایی از پرسشنامة سنجش خیانت همسر کسب کردند و به طور تصادفی 8 نفر در گروه آزمایش و 8 نفر در گروه گواه جایگزین شدند. طرح پژوهش، نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جلسات مشاورة گروهی طی 20 جلسه انجام شد و در خاتمه هر دو گروه مجدداً آزمون شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامة 35 سؤالی سنجش خیانت همسر واگهان و پرسشنامة 65 سؤالی محقق ساختة بهبود روابط زناشویی بود. به منظور تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس و تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که مشاورة گروهی با رویکرد بین فردی، بهبود روابط زناشویی مادران آسیب دیده از بی وفایی و خیانت های جنسی گروه آزمایش و ارتباط کلامی آن ها را باعث شد و نیز به طور معناداری افزایش داد، در حالی که روابط کلامی و روابط زناشویی مادران گروه گواه، تغییر معناداری را نشان نداد(05/0 p<). با توجه به داده ها این نتیجه حاصل می شود که مادران بعد از مداخلات توانستند در زمان حال زندگی کنند و تا حد امکان از گذشته خارج شده و روابط زناشویی و ارتباط کلامی خود را بهبود بخشند.
بررسی رابطة جنس و نقش جنسیّتی با میزان تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی رابطة جنس و نقش جنسیّتی با میزان تاب آوری دانش آموزان سال اول دبیرستان های شهرستان سقز انجام شد. روش پژوهش همبستگی بود. جامعة آماری کلیة دانش آموزان سال اول دبیرستان های شهرستان سقز بودند که در سال تحصیلی 89-88، حدوداً از 4075 نفر، نمونة آماری پژوهش 200 نفر (100 نفر دختر و 100 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از دو پرسشنامة نقش جنسیّتی «بم» و مقیاس تاب آوری «کونور و دیویدسون» استفاده شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها آمار توصیفی و آمار استنباطی از قبیل میانگین، انحراف معیار، تحلیل واریانس دو طرفه به کار برده شد. نتایج نشان می دهد که فرضیة مربوط به رابطة جنسیّت و تاب آوری رد شد، تفاوت در نقش جنسیّتی موجب تفاوت در میزان تاب آوری می شود، در واقع آندروژن بودن، بدون توجه به جنسیّت بر تاب آوری مؤثر است. همچنین یافته ها نشان دادند که فرضیة سوم مبنی بر تعامل جنس و نقش جنسیّتی در میزان تاب آوری رد شد.
مدل علی راهبردهای مقابلة مذهبی، نقش کارکرد خانواده و دلبستگی به خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تدوین مدل علی راهبردهای مقابلة مذهبی با توجه به نقش کارکرد خانواده و دلبستگی به خدا بود که نقش کیفیّت دلبستگی به خدا نیز به عنوان میانجی گر رابطة بین کارکرد خانواده و مقابله مذهبی بررسی شد. روش پژوهش از نوع همبستگی بود که 810 دانشجو به صورت خوشه ای چند مرحله ای از بین دانشگاه های تهران انتخاب شدند و مقیاس های پیوستگی و انعطاف پذیری خانواده نسخه 4 اولسون و همکاران، مقابلة مذهبی پارگامنت و همکاران و دلبستگی به خدا را تکمیل کردند، پایایی ابزارها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و همچنین برای روایی از تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی استفاده شد، برای تحلیل داده ها نیز از روش مدل یابی معادلات ساختاری بهره گرفته شد و با به کارگیری مراحل پیشنهادی بارون و کنی و همچنین آکابوسی و همکاران مدل فرضی و نقش میانجی گر دلبستگی به خدا تحلیل شد. مدل برازش یافته نشان داد دلبستگی ایمن به خدا به طور کامل ارتباط بین خانواده پیوسته منعطف و مقابله مذهبی مثبت را میانجی گری می کند، دلبستگی اجتنابی به خدا نیز میانجی گر رابطة بین خانواده رهاشده آشفته با مقابلة مذهبی مثبت و منفی است. مدل همچنین نشان داد دلبستگی دوسوگرا به خدا میانجی گر اثر الگوهای خانواده رهاشده آشفته و گرفتار شده سخت بر مقابلة مذهبی منفی است و کارکرد خانواده نقش مستقیمی بر پیش بینی مقابله مذهبی نشان نداد. لذا نه تنها بررسی نقش کارکرد خانواده در فهم استفاده از راهبردهای مذهبی مهم است، بلکه دلبستگی به خدا در این ارتباط نقش مهمی ایفا می کند.