مقالات
حوزه های تخصصی:
درمان فراتشخیصی یکپارچه یکی از درمان های روانشناسی جدید است که اثر آن بر بسیاری از اختلالات هیجانی تأیید شده است؛ پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه بر علائم اختلال اضطراب اجتماعی و دشواری در تنظیم هیجان در مبتلایان به این اختلال انجام شد. پژوهش حاضر از نوع طرح های تک آزمودنی خط پایه بود که جامعه آماری آن را تمامی بیماران دارای اختلال اضطراب اجتماعی مراجعه کننده به کلینیک های خدمات روانشناختی و روانپزشکی شهر نیشابور در سال 1396 تشکیل داد که از بین این افراد 2 فرد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی، به صورت هدفمند و براساس ارزیابی چندبعدی به عنوان نمونه انتخاب شدند. این افراد طی 15 جلسه 45 تا 60 دقیقه ای تحت درمان فراتشخیصی یکپارچه قرار گرفتند و درمراحل خط پایه، سنجش دوم، سوم و چهارم با استفاده از پرسشنامه هراس اجتماعی کانور و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر ارزیابی شدند. داده های به دست آمده با استفاده از شاخص درصد بهبودی، درصد کاهش نمرات، شاخص تغییرپذیری کوهن، اندازه اثر و تحلیل دیداری تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که هر دو شرکت کننده در طی درمان و پس از درمان، کاهش قابل توجهی را در نمرات علائم اضطراب اجتماعی و دشواری در تنظیم هیجان تجربه کردند؛ براساس نتایج پژوهش حاضر، به نظر می رسد درمان فراتشخیصی یکپارچه می تواند برای کاهش علائم اضطراب اجتماعی و دشواری در تنظیم هیجانی این بیماران پیشنهاد شود.
آسیب های دلبستگی و افسردگی: نقش واسطه ای احساس خشم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای احساس خشم در رابطه بین آسیب های دلبستگی و افسردگی بود. طرح پژوهش همبستگی بود و به روش توصیفی اجرا شد. جامعه آماری این پژوهش شامل تمام افراد مبتلا به اختلالات افسردگی 18 تا 65 ساله، مراجعه کننده به کلینیک های روانشناسی شهر اصفهان بود. از بین این افراد تعداد 75 بیمار افسرده (45 زن، 30 مرد) از طریق نمونه گیری به روش هدفمند از بین داوطلبانی که واجد معیارهای ورود و خروج پژوهش بودند، انتخاب شدند. شرکت کنندگان مقیاس دلبستگی بزرگسال، مقیاس احساس خشم نوواکو و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس را تکمیل کردند. از آزمون های همبستگی و تحلیل مسیر برای تحلیل آماری داده های پژوهش استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل فرضی پژوهش با داده های تجربی برازش مطلوب دارند. بین آسیب های دلبستگی، احساس خشم و افسردگی همبستگی مثبت و معنادار وجود داشت و نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان دهنده نقش واسطه ای احساس خشم در رابطه بین آسیب های دلبستگی و نشانه های افسردگی بود. بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که آسیب های دلبستگی و احساس خشم می توانند شدت نشانه های افسردگی را پیش بینی کنند. در نظر گرفتن آسیب های دلبستگی و احساس خشم می تواند نقش بالینی مهمی در فرایندهای پیش گیری، تشخیص و درمان افسردگی داشته باشد.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر سوگیری توجه و بازداری هیجانی زنان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر سوگیری توجه و بازداری هیچان زنان مبتلا به اضطراب اجتماعی بود. این مطالعه نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود که به مراکز جامع سلامت شهر اردبیل در پاییز سال 1398 مراجعه کرده بودند، 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به طور تصادفی در دو گروه برابر آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایشی طی 8 هفته تحت آموزش تنظیم هیجان قرار گرفت، و در این مدت بر گروه گواه، هیچ مداخله ی اعمال نشد. برای جمع آوری داده ها از نرم افزار دات پروب و پرسشنامه بازداری هیجان مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از مقایسه پس آزمون دو گروه نشان داد که نمرات پس آزمون سوگیری توجه و کنترل هیچان گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری داشت. این نتایج نشان دادند که آموزش تنظیم هیجان موجب کاهش نمرات سوگیری توجه و بازداری هیچان زنان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی شد. مطابق با یافته های پژوهش حاضر می توان آموزش تنظیم هیجان را به عنوان یک روش موثر در جهت کاهش سوگیری توجه و بازداری هیجان زنان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی پیشنهاد کرد.
نقش رگه های سرشت و منش، نیازهای بنیادی روان شناختی و انعطاف پذیری روان شناختی در سرسختی روان شناختی مادران کودکان اتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی نقش رگه های سرشت و منش، نیازهای بنیادی روان شناختی و انعطاف پذیری در سرسختی روان شناختی مادران کودکان اتیسم شهر اهواز پرداخت. روش پژوهش توصیفی -همبستگی بود. جامعه آماری تمامی مادران کودکان مبتلابه اختلال اتیسم شهر اهواز در سال 1397 بود. حجم نمونه شامل 130 مادر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسش نامه سرسختی روان شناختی اهواز، پرسش نامه سرشت و منش، مقیاس نیازهای روان شناختی اساسی و سیاهه انعطاف پذیری شناختی بود. داده ها با روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج نشان از وجود رابطه منفی بین آسیب پرهیزی و وابستگی-پاداش با سرسختی و رابطه مثبت و معنی داری بین سایر ابعاد سرشت و منش، نیازهای بنیادی روان شناختی و انعطاف پذیری روان شناختی با سرسختی روان شناختی بود. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندمتغیری نشان داد که از بین خرده مقیاس های متغیرهای پیش بین خود-فراروی، نوجویی، شایستگی و ادراک راه حل های جایگزین توانایی پیش بینی سرسختی روان شناختی رادارند. بنابراین، می توان با بهبود و ارتقای شایستگی و ارتباط، نوجویی و خود-فراروی و ادراک راه حل های جایگزین در مادران در جهت بهبود سرسختی روان شناختی مادران کودکان اتیسم گام برداشت و بدین صورت بر بهزیستی روانی آنان افزود.
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش تحریف های شناختی زنان مبتلا به اختلال وحشت زدگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی هیجانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کاهش تحریف های شناختی زنان مبتلا به اختلال وحشت زدگی بود. این پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری دو ماهه بود.جامعه آماری پژوهش زنان با اختلال وحشت زدگی بودند که در سال 1396 به یکی از بیمارستان های روان پزشکی در تهران جهت درمان سرپایی مراجعه کرده بودند و از میان آن ها تعداد 45 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل(هر گروه 15نفر) جای داده شدند. هر دو گروه آزمایش به طور جداگانه در طی 11 جلسه ، هفته ای دو جلسه ی 90 دقیقه ای و به صورت انفرادی ، تحت درمان قرار گرفتند. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. پرسشنامه های تحریف شناختی(1389 ) و عقاید هراس(1989 )پیش از آغاز درمان و پایان جلسات درمان و 2ماه بعد به صورت انفرادی اجرا شد. داده ها با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و تحلیل کواریانس تک متغیره تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد هر دو روش طرحواره درمانی هیجانی و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر تحریف شناختی زنان مبتلا به اختلال وحشت زدگی تأثیرگذار بود و موجب کاهش تحریف شناختی دو گروه آزمایش شد اما تفاوتی معنادار در اثرگذاری دو روش درمانی وجود نداشت ، همچنین تفاوت بین پس آزمون و پیگیری معنادار نبود. بنابراین می توان از این دو روش درمان در جهت کاهش تحریف شناختی استفاده کرد.
مقایسه راهبردهای تنظیم هیجان، نگرانی، فراخلق و نارسایی های شناختی در افراد با و بدون اختلال اضطراب فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه راهبردهای تنظیم هیجان، نگرانی، فراخلق و نارسایی های شناختی در افراد با وبدون اختلال اضطراب فراگیر انجام شد. این پژوهش ازنوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری را تمامی بیماران زن و مرد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر مراجعه کننده به مراکز روانپزشکی شهر اردبیل تشکیل دادند. نمونه پژوهش شامل 47بیمار مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر براساس تشخیص روانپزشک و47 فرد عادی براساس مصاحبه بالینی بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی وکریج، مقیاس صفت فراخلق سالوی وپرسشنامه نارسایی شناختی برودبنت استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که میانگین نمرات راهبردهای منفی تنظیم هیجان، نگرانی ونارسایی های شناختی در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر به طور معنی داری بیشتر از افراد عادی بود. درصورتیکه میانگین نمرات راهبردهای مثبت تنظیم هیجان وفراخلق در بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر به طور معنی داری از افراد عادی کمتر بود. این یافته ها بیان می کند که راهبردهای تنظیم هیجان، نگرانی، فراخلق و نارسایی-های شناختی در آسیب شناسی و پیشگیری اختلال اضطراب فراگیر می تواند قابلیت کاربرد داشته باشد.
نقش واسطه ای بی حوصلگی و ترس از در حاشیه ماندن در رابطه بین نشانگان افسردگی و استفاده مشکل زا از تلفن همراه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین نقش واسطه ای بی حوصلگی و ترس از در حاشیه ماندن در رابطه بین نشانگان افسردگی و استفاده مشکل زا از تلفن همراه انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان پسر دوره دوم متوسطه شهر نورآباد در سال تحصیلی 1398- 1399 بود. از این جامعه تعداد 276 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مقیاس چندبعدی حالت بی حوصلگی، ویرایش دوم سیاهه افسردگی بک، مقیاس استفاده مفرط از تلفن همراه و مقیاس ترس از در حاشیه ماندن گردآوری و با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد اثر مستقیم نشانگان افسردگی ، اثر مستقیم بی حوصلگی و اثر مستقیم ترس از در حاشیه ماندن بر استفاده مشکل زا از تلفن همراه مثبت معنادار بود. همچنین، نتایج نشان داد که نقش واسطه ای بی حوصلگی و ترس از در حاشیه ماندن در رابطه نشانگان افسردگی و استفاده مشکل زا از تلفن همراه معنادار بود. بر اساس یافته ها، می توان نتیجه گرفت که افسردگی، بی حوصلگی و ترس دور بودن از اطلاعات و در حاشیه ماندن از رخدادهای اجتماعی از عوامل مهم اثرگذار بر استفاده مشکل زا از تلفن همراه در بین نوجوانان است. لذا، پیشنهاد می شود که متخصصین از طریق آموزش و مداخلات مشاوره ای با کاهش بی حوصلگی و اضطراب ناشی از در حاشیه بودن به نوجوانان کمک کنند که نشانگان معمول افسردگی و استفاده مشکل زا از تلفن همراه را مدیرت کنند.
اثربخشی طرحواره درمانی بر بهبود اسنادهای ارتباطی و عملکرد جنسی زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی همسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طرحواه درمانی، درمانی است ابتکاری و تلفیقی که هدف اصلی آن تغییر و بهبود طرحواره های ناسازگار اولیه وکمک به توسعه طرحواره های سالم است. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی طرحواره درمانی بر بهبود اسنادهای ارتباطی و عملکرد جنسی زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی همسر انجام شد. روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. نمونه پژوهش 30 زن آسیب دیده از روابط فرازناشویی همسر (15 زن در گروه کنترل و 15 زن در گروه آزمایش) بودند که به صورت دردسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. جلسات آموزشی در 6 ماهه اول سال 1398 برگزار شد. برای گردآوری داده ها از شاخص عملکرد جنسی (روزن و همکاران) و مقیاس اسناد ارتباطی (فینچام و برادبری) استفاده شد. گروه آزمایش 8 جلسه (90 دقیقه ای) به صورت هفتگی یک جلسه در طی دو ماه، آموزش طرحواره درمانی دریافت کردند و برای گروه کنترل هیچ مداخله ای انجام نگرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس یکراهه و چندراهه استفاده شد. یافته ها نشان داد که طرحواره درمانی می تواند به طور معناداری موجب بهبود اسناد ارتباطی و عملکرد جنسی افراد گردد . بر اساس یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که طرحواره درمانی را می توان به عنوان یک مداخله مؤثر برای بهبود اسنادهای ارتباطی و عملکرد جنسی زنان آسیب دیده از روابط فرازناشویی همسرمدنظر قرار داد.
مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل مدار بر کیفیت زندگی و افسردگی دختران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اختلال روانی افسردگی از علل عمده آشفتگی کیفیت زندگی است که می تواند عملکرد تحصیلی، خانوادگی و اجتماعی را تا مرز ناتوان شدن مختل سازد. هدف این پ ژوهش مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و درمان راه حل مدار بر افسردگی و کیفیت زندگی دختران افسرده بود. پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش دختران جوانی بودند که در سال 1398 برای درمان افسردگی به مراکز مشاوره شهر تهران مراجعه کرده و با روش در دسترس انتخاب شدند. نمونه شامل 40 نفر که به صورت تصادفی در سه گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، درمان راه حل مدار و گروه کنترل، جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه افسردگی و پرسشنامه کیفیت زندگی بود. سپس گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و گروه درمان راه حل مدار طی 9 جلسه 2 ساعته تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل درمانی دریافت نکردند. داده ها با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندگانه مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. باوجوداینکه نتایج نشان دادند که هر دو روش درمانی تأثیر مطلوبی بر افسردگی و ارتقاء کیفیت زندگی داشته اند، اما روش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد مؤثرتر بوده است ولی بین دو روش درمانی در هر دو متغیر تفاوت معنی دار وجود ندارد. بنابراین ، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد می تواند یک درمان انتخابی برای کاهش افسردگی و افزایش کیفیت زندگی در دختران جوان افسرده باشد.
تاثیر اختصاصی سازی حافظه سرگذشتی بر اجتناب تجربی و تحمل پریشانی مردان ندامتگاه مبتلا به افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر اختصاصی سازی حافظه سرگذشتی بر اجتناب تجربی و تحمل پریشانی مردان مبتلا به افسردگی تحت نظر در ندامتگاه انجام شد.طرح پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون–پیگیری وگروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را مردان مبتلا به افسردگی تحت نظر در یکی ازندامتگاه ها در شش ماهه اول سال 1397 تشکیل داده بودند. پس از ارزیابی اولیه با استفاده از مقیاس افسردگی بک، 30 نفر از آن ها به روش دردسترس با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) گمارده شدند. اختصاصی سازی حافظه سرگذشتی در 7 جلسه90 دقیقه ای (در هر هفته یک جلسه) بر روی گروه آزمایش اجرا شد؛ گروه کنترل به مدت دو ماه در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از مقیاس پذیرش و عمل و تحمل پریشانی محقق ساخته در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری تکراری استفاده شد. یافته ها نشان داد بین دو گروه آزمایش و کنترل، در میانگین نمرات اجتناب و تحمل پریشانی از جلسه پیش آزمون تا پس آزمون تفاوت معناداری وجود داشت و این تاثیر تا مرحله پیگیری که یک ماه به طول انجامید تداوم داشت. در مجموع با توجه به نتایج می توان گفت که درمان اختصاصی سازی حافظه می تواند بر اجتناب و تحمل پریشانی مردان افسرده مستقر در ندامتگاه موثر باشد.