فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۹۵۱ مورد.
حوزه های تخصصی:
در این نوشتار، روشنگری و تاریخچه و مؤلفههای برجسته آن بررسی شده است؛ مؤلفههایی همچون انسانگرایی، تساهل و مدارا، حقوق بشر و... .
مسیحیت صهیونیستی و آینده جهان
منبع:
حصون ۱۳۸۶ شماره ۱۲
حوزه های تخصصی:
صهیونیسم به جنبش سیاسى ـ مذهبى یهودیان براى حضور در فلسطین و حق حاکمیت یهود بـر کـل ایـن سرزمین اطلاق مى شود، لذا مسیحیانى که به طور جدى از بازگشت یهودیان بـه فـلسـطین به عنوان ارض موعود حمایت مى کنند، مسیحى صهیونیست شناخته مى شوند. مـقـاله حـاضـر به معرفى این جریان مى پردازد که طى آن ضمن بیان تاریخچه ، مبانى اعـتـقـادى مـسـیحیان صهیونیست را به اختصار نقد کرده ، دیدگاه آنان را درباره آینده جهان بیان مى کند.
ویژگی های جامعه ی مدنی و پیامدهای آن
حوزه های تخصصی:
در این مقاله به تحلیل مکانیسم جامعه ی مدنی و چگونگی شکل گیری و ارتباط آن با دولت پرداخته می شود. برای روشن شدن مفهوم جامعه ی مدنی از نظرات اندیشمندان مختلفی استفاده شده است. نویسنده درصدد است فاکتورهایی که سازوکار جامعه ی مدنی را تشکیل می دهند مشخص سازد. در ادامه به شرایط و موقعیتی اشاره می شود که از توسعه و استقرار جامعه ی مدنی به وجود می آید و می تواند قدرت سیاسی دولت را به چالش بکشد؛ به عبارت دیگر، ویژگی های جامعه ی مدنی و تغییراتی که از شکل گیری آن پدیدار می شود مورد بحث قرار می گیرد. در پایان به آثار و پیامدهای جامعه ی مدنی و تحولاتی که می تواند در زندگی اجتماعی ایجاد کند، پرداخته می شود
آمارتیاسن، توسعه به مثابه آزادی (نقد و بررسی کتاب)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
آمارتیا کومارسن اقتصاد دان، فلسفه دان و برنده جایزه نوبل اقتصاد سال 1998؛ در سال 1993 در هند به دنیا آمد. در سال 1953 از دانشگاه کلکته مدرک کاشناسی اقتصاد گرفت. سپس در سال های1955 و 1959 مدارج کارشناسی ارشد و دکترای را در دانشگاه کمبریج لندن طی نمود.
بررسی تطبیقی لیبرالیسم و نئولیبرالیسم؛ مارکسیسم و نئومارکسیسم در اقتصاد جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اقتصاد سیاسی بین الملل حوزه ای است که علاوه بر توجه به ابعاد علمی و کاربردی، درگیر مسائل نظری است و به همین علت به مکاتب متنوعی تقسیم شده است. در صورتی که صاحب نظران این حوزه بتوانند در میان ابعاد مختلف هماهنگی همراهی ایجاد نمایند، تنوع مذکور، یک نقطه قوت برای اقتصاد سیاسی بین الملل محسوب خواهد شد. در این مقاله به تحلیل دیدگاه های نئولیبرالیسم و نئومارکسیسم به صورت تطبیقی پرداخته می شود؛ هر چند به واقع گرایی نیز اشاره هایی شده است. براساس دیدگاه نئولیبرال، اقتصاد براساس سازوکارهای بازار و اصول لیبرالیسم و با اتکا به پیشرفت های تکنولوژیک نشئت گرفته از رقابت و نوآوری در بازار آزاد، در حال تبدیل شدن به یک اقتصاد جهانی است. نکته مهم دیدگاه نئولیبرالیسم این است که جهانی شدن اقتصاد، باعث بهبود و افزایش رفاه در سراسر جهان از جمله در کشورهای فقیر خواهد شد. نئومارکسیست ها در مقابل، این ایده را مطرح کردند که ساختار حاکم بر اقتصاد بین الملل به گونه ای است که در آن امکان توسعه برای کشورهای توسعه نیافته وجود ندارد. نئومارکسیست ها از جمله اندره گوندر فرانک، سمیر امین، کاردوسو، فالتو و والرشتاین در دهه1970 و نیز رابرت کاکس (از مکتب انتقادی) با ارائه مفاهیمی مانند توسعه ناموزون، مبادله نابرابر، رابطه مرکز- پیرامون تلاش کردند ساختار نظام و سرمایه داری حاکم بر اقتصاد بین الملل را تبیین کنند. در ادامه مقاله با طرح انتقادات وارده به دو نظریه به تبیین مناقشات نظری اخیر خردگرایان و انتقادگرایان به عنوان جدیدترین نظریات مطرح در اقتصاد سیاسی بین الملل نیز خواهد پرداخت
از مدرنیسم تا پست مدرنیسم
حوزه های تخصصی:
سیر تحولات اندیشه غرب و خصوصا تفاوتهاى دوره مدرنیته و پست مدرنیسم در این نوشتار مورد اشاره قرار گرفته است. از جمله ویژگىهاى دوره مدرن مالکیت خصوصى، عقلگرایى، علمگرایى، مادىگرایى و خصوصا باور به وجود قوانین ثابت در طبیعت است و ویژگى اساسى دوره پست مدرن عدم ثبات است دنیا در عصر پست مدرن به مثابه مجموعهاى از الگوهاى دائما در حال تغییر نگریسته مىشود.
دین از نگاه دورکیم
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، ابتدا آراى اصیل دورکیم در باب جامعه و نیازهاى اصیل انسان و نسبت این دو با دین بررسى شده و سپس در سه بعد روششناختى، تجربى و نظرى این آرا مورد نقادى قرار گرفته است.
لیبرالیسم و عدالت اجتماعی
حوزه های تخصصی:
سنت گرایی، تجددگرایی و پسا تجددگرایی
حوزه های تخصصی:
نویسنده وجه تمایز سه جریان سنتگرایى، تجددگرایى و پساتجددگرایى را در موضع آنها نسبت به عقل و میزان توانایى آن بر کسب معرفت و میزان واقعنمایى عقل انسان مىداند. از نظر ایشان سنتگرایى موضعى مشروط نسبت به عقل دارد، تجددگرایى موضع پذیرش مطلق و مبتنى بر خود بسنده دانستن عقل و پساتجددگرایى موضعى منفىنگرانه نسبت به عقل دارد.
بررسی تطبیقی مکتب انتقادی فرانکفورت و مطالعات فرهنگی بیرمنگام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دو مکتب «مطالعات فرهنگی بیرمنگام» و «انتقادی فرانکفورت» ضمن تاثیرپذیری از جریان های سیاسی-اجتماعی قرن بیستم، نقش مهمی در تحولات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و علمی جهان معاصر ایفا نموده اند و مطالعه تطبیقی این دو مکتب با رویکرد انتقادی، مواجهه منطقی و خودآگاه، با این مکاتب را به دنبال خواهد داشت. ازاین روی، تلاش شده است، با بهره گیری از روشهای مقایسه ای توافق و اختلاف پرزوسکی و تیون، ضمن بیان وجوه اشتراک و افتراق، با عطف توجه بیشتر به مکتب بیرمنگام، نکات ضعف نیز برجسته گردد.
دو مکتب با وجود مشترکاتی همچون؛ خاستگاه اروپایی، تعلق به قرن بیستم، مبانی معرفتی همسان، ریشه های مارکسیستی، واکنش به مارکسیسم کلاسیک، فرهنگ گرایی، رویکرد انتقادی به جهان مدرن، به لحاظ سطح تحلیل، یعنی؛ کل گرایی فرانکفورت و خردنگری بیرمنگام، مبانی معرفت شناختی، یعنی؛ نگاه فراروایتی فرانکفورت و شالوده شکنانه بیرمنگام، مبانی روش شناختی، یعنی؛ تحلیل ذهنی فرانکفورت و مطالعات تجربی بیرمنگام، و همچنین تفسیر انسان به عنوان مخاطب منفعل از سوی فرانکفورت و مخاطب فعال از سوی بیرمنگام، از همدیگر متمایز می شوند. در نهایت اینکه، هر دو مکتب، به ویژه مکتب بیرمنگام، به دلیل نفی «ذات گرایی»، عدم ارائه معیاری برای روایی پژوهش ها، خوشه چینی و عدم ارائه مفاهیم «مستقل»، و ابهام در مفهوم «فرهنگ گرایی» مورد نقد قرار گرفته است.
بر ضد فمینیسم
حوزه های تخصصی:
بررسی مقایسه ای دیدگاه های هگل ، مارکس و کرامشی در باره دولت و جامعه مدنی
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله بررسی مقایسه ای آرای سه تن از نظریه پردازان تضادگرا، یعنی هگل، مارکس و گرامشی در باره دولت و جامعه مدنی و مناسبات بین آن دو است. هگل جامعه مدنی را به منزله ترکیبی از سه نظام اقتصادی، حقوقی و انسجامی (پلیس و اصناف) قلمداد می کرد که بین خانواده و دولت قرار می گیرد و در نهایت، جانشین دولت می شود و مارکس از جامعه مدنی به عنوان حوزه کار و زندگی روزمره که حوزه ای صرفاً اقتصادی و غیرسیاسی است، نام می برد. بر خلاف هگل و مارکس، گرامشی جامعه مدنی را به مثابه فضایی فرهنگی قلمداد می کند.نتیجه این تحلیل نظری ـ تطبیقی نشان می دهد هر چند هر سه نظریه پرداز تضادی اصول فلسفه هر چند اجتماعی مشترکی را پایه های تحلیل خود قرار داده اند، نتیجه گیری آنها از الگوسازی جامعه با یکدیگر فرق دارد. هگل طرح سه وجهی خانواده ـ جامعه مدنی ـ دولت را جانشین طرح کلاسیک دو وجهی خانواده ـ دولت شهر ارسطو نمود. همچنین الگوی مارکسیستی زیربنا (جامعه مدنی) و روبنا (دولت)، در نزد گرامشی به الگوی زیربنا (اقتصاد) و روبنا (جامعه مدنی ـ نهادهای غیردولتی + دولت) تغییر پیدا کرد. دولت گرامشی یک دولت ترکیبی است که از رضایت (سلطه) + زور (قدرت) تشکیل شده است و از این رو، هم زیربنایی است و هم روبنایی.
ویژگی های معرفت شناختی اندیشه در پیشامدرن ، مدرن و پسامدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روی هم رفته، می توان تاریخ اندیشه در مغرب زمین را به سه دوره بسیار بزرگ تقسیم کرد. شاید به شایع بتوان از سه پارادایم ماقبل مدرن، مدرن و پسامدرن نام برد. به نظر می رسد سرشت رادیکال و شالوده شکن اندیشه پسامدرن در مقایسه با اندیشه های دو دوره پیشین نمایان می شود. لذا نگارنده با بهره گیری از مبانی نقادی شناختی پسامدرن بر آن است تا ویژگی های متفاوت هر دوره را نسبت به دوره بعدی مورد بررسی قرار دهد. طبق چنین مدعایی این فرضیه به آزمون گذاشته می شود که سیر اندیشه دربرگیرنده پنج بخش اصلی است که عبارتند از؛ معرفت شناسی، هستی شناسی، انسان شناسی، جامعه شناسی و فرجام شناسی. در نتیجه می توان با درآمیختن سه دوران طولی یا تاریخی با پنج بخش اندیشه و مقایسه ای که در این نوشتار صورت گرفته به ژرفای سرشت ناهمسانی و علت آن در ادوار سه گانه پی برد.
سیاست مدرنیته و مدرنیته سیاسی
حوزه های تخصصی:
نویسنده در این مقاله برخى از مؤلفهها و ویژگىهاى سیاست مدرن را با اشاره به آراى برخى از اندیشمندان سیاسى برشمرده است .