روی هم رفته، می توان تاریخ اندیشه در مغرب زمین را به سه دوره بسیار بزرگ تقسیم کرد. شاید به شایع بتوان از سه پارادایم ماقبل مدرن، مدرن و پسامدرن نام برد. به نظر می رسد سرشت رادیکال و شالوده شکن اندیشه پسامدرن در مقایسه با اندیشه های دو دوره پیشین نمایان می شود. لذا نگارنده با بهره گیری از مبانی نقادی شناختی پسامدرن بر آن است تا ویژگی های متفاوت هر دوره را نسبت به دوره بعدی مورد بررسی قرار دهد. طبق چنین مدعایی این فرضیه به آزمون گذاشته می شود که سیر اندیشه دربرگیرنده پنج بخش اصلی است که عبارتند از؛ معرفت شناسی، هستی شناسی، انسان شناسی، جامعه شناسی و فرجام شناسی. در نتیجه می توان با درآمیختن سه دوران طولی یا تاریخی با پنج بخش اندیشه و مقایسه ای که در این نوشتار صورت گرفته به ژرفای سرشت ناهمسانی و علت آن در ادوار سه گانه پی برد.