آرشیو

آرشیو شماره ها:
۵۴

چکیده

مقدمه: اختلال در زنجیره تأمین رویدادی است که به مختل شدن جریان تولید کالاها یا خدمات و سرویس دهی در زنجیره تأمین منجر می شود. تاب آوری به توانایی سازمان برای مقابله با اختلالات یا توانایی شبکه زنجیره ی تأمین برای بازگشت سریع تر به شرایط پیشین و درنهایت تأثیر مثبت بر عملکرد شرکت اشاره دارد. بسیاری از شرکت ها با وقوع اختلال دیگر نمی توانند سطح بهره وری خود را حفظ کنند و درنتیجه رقابت پذیری خود را از دست می دهند و این امر ریسک تداوم کسب وکار را بالا خواهد برد و سبب زیان مالی می شود. عملیات زنجیره تأمین با ملاحظات پایداری به یک مسئله کلیدی در سال های اخیر تبدیل شده است. یک مفهوم اساسی در میان تمام تفاسیر پایداری به چشم می خورد و آن هم رویکرد سه گانه پایداری؛ یعنی اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی است که باید توسط اعضای زنجیره تأمین رعایت شوند. توسعه پایدار مدیریت زنجیره تأمین، نه تنها یک عامل محدودکننده نیست، بلکه یک رویکرد برای بهبود عملکرد است.روش ها: مطالعه حاضر بر اساس نتیجه و هدف جزو پژوهش های کاربردی به شمار می رود و با رویکرد آمیخته و تلفیقی از مطالعات تحلیل کیفی کمّی با روش پیمایش مقطعی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل خبرگان دانشگاهی و تجربی بود. جامعه آماری بخش کمّی را مدیران، رؤسا و کارشناسان فعال در ستاد، عملیات و پروژه در شرکت موردمطالعه تشکیل می دهند. ابزار گردآوری داده ها مطالعات اسنادی، نظرسنجی از خبرگان و پرسشنامه پژوهشگر ساخته است. برای شناسایی عوامل از تکنیک فراترکیب استفاده شد. با تکنیک دلفی فازی غربال گری عوامل صورت پذیرفت و مدل مفهومی به دست آمده با روش حداقل مربعات جزئی اعتبارسنجی شد. برای وزن دهی و رتبه بندی عوامل، روش SWARA به کار رفت. سه سطح فرآیندهای زنجیره تأمین بر اساس نقشه فرآیندی موجود و منطبق با مدل SCOR تعریف شده و با روش WASPAS مهم ترین فرآیندهای گلوگاهی سه سطح رتبه بندی شدند. درنهایت با به کارگیری ابزارهای فرآیند تفکر محدودیت های مهم ترین زیرفرآیند گلوگاهی سطح سوم شناسایی و راهکارهای بهبود برای رفع محدودیت ها ارائه شد. یافته ها: بر اساس یافته ها، شاخص های موردنظر با روش فراترکیب استخراج و با تکنیک دلفی فازی غربالگری و بومی سازی شده و در قالب 7 بُعد و 39 شاخص توسط خبرگان تأیید شدند. مدل اولیه با تکنیک حداقل مربعات جزئی تأیید اعتبار شد. از میان عوامل تاب آوری و پایداری، بُعد «مدیریت ریسک» با وزن 2241/0 و شاخص «درنظرگیری عامل ریسک در تصمیم گیری» با وزن 1224/0، در اولویت نخست قرار گرفتند. می توان نتیجه گرفت که مدیریت ریسک یکی از مهم ترین عوامل اثرگذار بر تداوم و پویایی کسب وکار است؛ بنابراین مدیران زنجیره تأمین در شرکت موردمطالعه باید ضمن افزایش دائمی دانش و مهارت کارکنان زیرمجموعه خود، شرایط مشارکت آن ها را در فرآیند شناسایی و کنترل ریسک و فرصت ها فراهم کنند؛ همچنین با ارزیابی فرآیندهای شرکت به ترتیب «فرآیند منبع یابی و تأمین»، «فرآیند تأمین کالا و لجستیک» و زیر فرآیند «طرح ریزی خرید» به عنوان مهم ترین فرآیندهای گلوگاهی زنجیره تأمین شرکت شناسایی شدند. طبق نتایج حاصل از شناسایی اثرات نامطلوب و ریشه یابی زیرفرآیند «طرح ریزی خرید» با ابزارهای فرآیند تفکر، مشخص شد مکانیزم شناسایی، برآورد و تخصیص منابع از جمله منابع زیرساختی، انسانی و مالی با اختلال مواجه است. نتیجه گیری: پیشنهاد های کاربردی به مدیران و تصمیم گیران شرکت این است که با به کارگیری نیروهای متخصص و مجرب در حوزه طرح ریزی خرید و تدوین طرح های اجرایی و به کارگیری ابزارهای پیشرفته سنجش، تحلیل، پیش بینی، تخصیص منابع، شناسایی عدم قطعیت ها، تعیین پیش نیازها و پس نیازها و نحوه به کارگیری تأمین کنندگان اصلی و پشتیبان و کنترل تغییرات، سازوار موجود را بازنگری و اصلاح کنند.

Evaluating the Resilience and Sustainability of the Supply Chain with the Integrated Approach of the Theory of Constraints, Process Approach and Multi-Criteria Decision Making (Case of Study: Offshore Sector of the Oil Industry)

Introduction: Supply chain disruption is an event that disrupts the production of goods and services. Resilience refers to the ability of an organization to manage disruptions or the ability of the supply chain network to quickly return to its previous state, ultimately positively impacting the company's performance. Many companies cannot maintain productivity during disruptions, losing competitiveness, increasing business continuity risk, and incurring financial losses. Sustainability considerations in supply chain operations have become a key issue. A common concept in sustainability is the triple approach: economic, environmental, and social, which must be observed by supply chain members. Sustainable supply chain management development is not a limiting factor but an approach to improve performance.Methods: This applied research study was conducted using a mixed qualitative-quantitative analysis with a cross-sectional survey method. The qualitative sample included academic and industry experts, while the quantitative sample comprised managers, heads, and experts in the studied company's headquarters, operations, and projects. Data collection tools included documentary studies, expert surveys, and a researcher-made questionnaire. Factors were identified using the meta-synthesis technique, screened with the fuzzy Delphi technique, and validated with partial least squares. The SWARA method was used for weighting and ranking factors. Supply chain processes were defined based on the SCOR model and ranked using the WASPAS method. The thinking process tools identified limitations in the third-level bottleneck process, and improvement solutions were presented.Results and Discussion: The meta-synthesis method extracted the desired indicators, which were screened and localized using the fuzzy Delphi technique and confirmed by experts in 7 dimensions and 39 indicators. The initial model was validated with partial least squares. Among resilience and sustainability factors, the "Risk Management" dimension with a weight of 0.2241 and the "Considering the risk factor in decision-making" index with a weight of 0.1224 were the top priorities. It was concluded that risk management is crucial for business continuity and dynamism. Supply chain managers should facilitate their participation in identifying and controlling risks and opportunities while continually increasing their subordinates' knowledge and skills. Evaluations identified the "sourcing and supply process," "goods and logistics supply process," and "purchase planning" as the most critical bottleneck processes. The root of disruptions in the "purchase planning" process was found to be in the identification, estimation, and allocation of human, infrastructural, and financial resources. Conclusions: Practical suggestions for company managers and decision-makers include employing expert personnel in purchasing planning, drafting executive plans, using advanced tools for measurement, analysis, forecasting, resource allocation, identifying uncertainties, determining prerequisites, and managing main and support suppliers and changes, and reviewing and modifying the existing mechanism.

تبلیغات