مقایسه اثربخشی آموزش خلاقیت و آموزش راهبردهای یادگیری بر خوش بینی و عملکرد انطباقی دانش آموزان دختر اهمال کار (مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
درجه علمی: علمی-پژوهشی (وزارت بهداشت)
آرشیو
چکیده
مقدمه و هدف: یکی از مهمترین دغدغه های آموزش و پرورش امروز، افزایش کیفیت یادگیری در دانش آموزان و حل و فصل مشکلات یادگیری در آنان است. از جمله عواملی که می تواند در این زمینه تأثیرگذار باشد، اهمال کاری است. بر این اساس هدف از پژوهش حاضر «مقایسه اثربخشی آموزش خلاقیت و آموزش راهبرد های یادگیری بر خوشبینی و عملکرد اجتماعی انطباقی دانش آموزان دختر اهمال کار»، بود. مواد و روش ها: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه دوم شهر اراک در سال تحصیلی ۹۸ به تعداد ۱۳۷۰۰ نفر بود. از این تعداد ۶۰ نفر از دانش آموزانی که نمره اهمال کاری تحصیلی آنان پایین بود با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در سه گروه دو گروه آزمایش و یک گروه گوا گمارده شد(هر گروه ۲۰ نفر). گروه آزمایش اول مداخله ی آموزشی تحقیق شامل برنامه آموزش خلاقیت براساس الگوی پیرخائفی (۱۳۹۸) و گروه آزمایش دوم آموزش راهبردهای یادگیری براساس الگوی کرمی و امیرتیموری (۱۳۹۲)، دریافت نمودند. در این پژوهش پرسشنامه های اهمالکاری، خوش بینی و عملکرد انطباقی استفاده شد. نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که در حوزه آموزش خلاقیت و آموزش راهبردهای یادگیری بین دوگروه آزمایش وگواه در میزان سرزندگی و خودکارآمدی تحصیلی تفاوت معنادار وجود دارد و همچنین بین هم سنجی تاثیر آموزش ها تفاوت معنی داری به نفع آموزش خلاقیت وجود دارد (۰۰۱/۰≥p). نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن بود که آموزش خلاقیت و راهبردهای یادگیری باعث ارتقای خوش بینی و عملکرد انطباقی در دانش آموزان دختر اهمال کار می گردد.Comparing the Effectiveness of Creativity Training and Learning Strategies Training on Optimism and Adaptive Performance of Procrastinating Female Students
Aim and Background: One of the most important concerns of education today is to increase the quality of learning in students and solve their learning problems. Among the factors that can be effective in this field is procrastination. Based on this, the aim of the current research was to compare the effectiveness of creativity training and learning strategies training on optimism and adaptive social performance of procrastinating female students.
Materials and Methods: The present study was a semi-experimental study with a pre-test-post-test design with a control group and a follow-up period. The statistical population included all second high school female students of Arak city in the academic year of 1998, numbering 13,700 people. Out of this number, 60 students whose academic procrastination score was low were selected by purposeful sampling and randomly assigned to three groups, two experimental groups and one experimental group (20 people in each group). The first experiment group received the research educational intervention including the creativity training program based on the Pirkhafi model (2013) and the second experiment group received learning strategies training based on the Kerami and Amirtimori model (2013). In this research, procrastination, optimism and adaptive performance questionnaires were used. Also, multivariate covariance analysis was used to analyze the data..
Findings: The results of the analysis showed that in the field of creativity training and learning strategies training, there is a significant difference between the experimental and control groups in the level of academic vitality and self-efficacy, and there is also a significant difference in the comparison of the effectiveness of the training in favor of creativity training (p≤0.001).
Conclusion: The results of the present study indicated that teaching creativity and learning strategies promotes optimism and adaptive performance in procrastinating female students
creativity training , learning strategies , optimism , adaptive performance , procrastination,