آرشیو

آرشیو شماره ها:
۸۱

چکیده

مقدمه: برنامه درسی در آموزش عالی مدت طولانی است بر اساس سازمان دهی در سطح متمرکز اجرا می شود. این پژوهش باهدف آشکارسازی راهبردهای اساتید در فرآیند تغییر برنامه درسی در اجرا با رویکرد نظریه ی داده بنیاد انجام یافته است. روش ها: با شیوه نمونه گیری هدفمند با 20 نفر از اعضای هیئت علمی ذی صلاح مصاحبه شد. سپس افرادی را انتخاب نمودند که طبقات موردنظر را توسعه دهند؛ بنابراین نمونه گیری نظری در پیش گرفته شد. برای کفایت حجم نمونه از منطق اشباع نظری داده ها استفاده گردید. ابزار مورداستفاده، مصاحبه فردی از نوع نیمه ساختاریافته و یادداشت های عرصه بود. برای تعیین اعتبار داده ها، از ثبت مصاحبه ها و تأیید توصیف های نهایی توسط شرکت کنندگان و تکنیک زاویه بندی استفاده گردید. متن مصاحبه ها پس از تایپ به نرم افزار MAXQDA 2020 منتقل شد. کدگذاری بر اساس مدل پارادایم اشتراوس و کوربین (2008) شامل سه مرحله (کدگذاری باز، محوری و گزینشی) بوده است. یافته ها: راهبردها: شامل اجرای نیمه سازگارانه (ایجاد ارتباط، پویش نظام مند ، فعالیت های انعطاف پذیر، لحاظ کردن وضعیت شخصی دانشجو و استراتژی سازگاری با محیط)، اجرای آزاد (سهولت دسترسی به امکانات، نوآوری در نظام دانشگاهی، استفاده از نوآوری در آموزش و به روزرسانی برنامه درسی)، اجرای وفادارانه (ایجاد اعتماد اساتید و مقاومت اساتید در آموزش) و اجرای ناقص (نگرش برخی از اساتید در آموزش و ترمیم ساخت شناختی) بوده است. نتیجه گیری: مفهوم ایجاد تغییر در برنامه درسی قصدشده به مجموعه ای از ویژگی ها، باورها و نیازهای روانی تربیتی، دشواری ها، عوامل و اصولی مربوط می شود که اگر به درستی مشخص شوند می توانند ما را دررسیدن به پاسخ های مناسبی رهنمون سازند.

تبلیغات