در این مقاله ضمن اشاره به اهمیت زبان در تولید، حفظ و تداوم فرهنگ و هویت در جامعه، به یکی از دست آوردهای زبان فارسی در انتقال یک حوزه معنایی و نظام مفهومی میپردازیم. این حوزه معنایی همانا بیان فرهنگی - مفهومی فضاهای سبز طراحی شده و ساخته شده توسط جامعه ایرانی در طول تاریخ است. برای نامیدن اینگونه فضاها در زبان فارسی از لغات متعددی استفاده می شده است. مجموعه این کلمات و معانی مرتبط با آنها یک انگاره ذهنی- فرهنگی را ترسیم و تصویر می کند که می توان آنرا الگوی فرهنگی – تاریخی باغسازی بومی و با هویت ایرانی دانست. الگویی که در ضمن، در طول زمان، متحول و متنوع شده ولی متاسفانه امروزه ما اطلاع زیادی از آن نداریم. در نهایت هدف این مقاله آن است که خواننده را با ارتباط متقابل و پویای فرهنگ - زبان- فضا، و این بار در رابطه با طراحی فضاهای سبز، در ایران آشنا نماید. از سوی دیگر این مقاله در صدد نشان دادن روش متفاوتی در تفسیر فضاهای انسان ساخت گذشته در ایران است. شاید این روش بتواند به شناخت برخی از ناشناخته های موجود در مورد فلسفه وجودی و تفسیر اینگونه فضاها کمک کرده و ما را در مورد پیوند بین گذشته، حال و آینده، در فرایندهای برنامه ریزی و طراحی های محیطی در ایران، یاری رساند.