این مطالعه با هدف تعیین الگوهای ذهنی کارایی مدیران گروه ها و ارائه راه حل هایی برای آن انجام شده است. روش پژوهش بر حسب هدف، کاربردی و به لحاظ ماهیت اکتشافی (رویکرد کیفی و کمی) است. به عبارتی، روش کیو از منظر رؤسای گروه های آموزشی، دانشکده ها و استادان دانشگاه تهران نسبت به کارایی دانش آموختگان اجرا شده است. برای این کار تعداد 11 نفر از رؤسای گروه های آموزشی در سه دانشکده منتخب روان شناسی و علوم تربیتی، دانشکده مدیریت و نیز دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران از بین افرادی انتخاب گردید که به دلیل داشتن فعالیت های فرهنگی و فوق برنامه اشراف کامل تری به کارایی دانش آموختگان داشته اند. این افراد به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند که با آنها مصاحبه متنی صورت پذیرفت. ابتدا کارت های گزاره های کیو در بین مشارکت کنندگان توزیع گردید. سپس بر اساس کارت های توزیع شده در بین مشارکت کنندگان از میان 47 گزاره، 42 گزاره نهایی شناسایی شد و در نهایت پنج الگوی ذهنی مختلف نسبت به کارایی دانش آموختگان در بین اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران مشخص گردید. مواردی همچون؛ کاربردی کردن آموزش، تناسب دانشجو با نیاز جامعه، جذب بازارکار، پژوهش در دانشگاه، مشارکت و رشد حرفه ای دانشجو به عنوان عوامل کلیدی شناسایی گردید که این عوامل با استفاده از آزمون تحلیل عاملی اکتشافی محاسبه شد. بر اساس نتیجه گیری نهایی می توان چنین تفسیر نمود که درصد زیادی از گزاره ها و الگوهایی شناسایی شده گواه بر ناکارایی دانش آموختگان دانشگاهی است. در بین این گزاره ها ذهنیت مدیران از کاربردی کردن آموزش مهمترین تأثیر را بالا بردن کارایی دانش آموختگان داشته است.