کنش انسانی در برابر هر نوع واقعیت اجتماعی، می تواند محصول انتخاب و اراده او و یا فشارهای بیرونی دانسته شود . تفسیرگرایان رفتار اجتماعی را درگیر در شرایط، ولی فاعلانه تبیین می کنند. ارتباط هستی شناختی تنگاتنگ آگاهی و معنایابی انسان با شرایط و موقعیت های تاریخی اجتماعی و درگیری فرد با ساختارهای مسلط در جامعه برای تفسیرگرایی مسئله ای است که در این مقاله با مطالعه رمان های جزیره سرگردانی و ساربان سرگردان مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش تلاش شده است تا کنش گری شخصیت رمان و رابطه ی او با واقعیت های اجتماعی، از منظر «تفسیرگرایی» و «رویکرد طبیعت گرایانه» یا «فرود به زمین» و با استفاده از «گراندد تئوری» مورد مطالعه قرار گیرد. بر همین اساس هستی به عنوان شخصیت اصلی رمان، به عنوان محور تحلیل در نظرگرفته شده است. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که مرکزی ترین و محوری ترین مقوله در رمان های مورد بررسی در رابطه ی بین فرد و جامعه از منظر تفسیر گرایی«کنش جستجوگرانه اجتماعی و سیاسی و ناآرامی درونی و تلاش برای گذر از وضع موجود» می باشد.