آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

پرسش اصلی ما در پژوهش حاضر این بوده است: «نویسندگان متونی که ایرانیان را دورو خوانده اند چگونه نظر خود را به مخاطب منتقل کرده اند». بنابراین، به جاست که سؤال کنیم انتقال این مفهوم با چه روش هایی صورت گرفته و چه بسا از خلال مطالعه متون این دوره، متوجه شویم برخی نویسندگان موردنظر، خود چگونه به این نتیجه رسیدند که ایرانیان مردمانی دورو هستند. در این مقاله با روش «تحلیل محتوای کیفی»، بخش هایی از متونی چون سفرنامه ها، گزارش ها، خلقیات نویسی ها که از دوران صفوی تا پهلوی ایرانیان را به صفت دورویی متصّف کرده اند، تحلیل شده و راهبرد نویسندگان در نسبت با مقولات ادوارد سعیدی مشخص شده است. در این مقاله با تمرکز بر راهبردهای نویسندگان در انتساب یک صفت، متونی را بررسی کردیم که به دورویی ایرانیان اشاره کرده اند. تعدادی از نویسندگان به دورویی دولتیان اشاره می کنند، آن را مذمت می نمایند و صفت بارز طبقه حاکم تلقی می-کنند؛ تعدادی دیگر از نویسندگان این دورویی در طبقه حاکم را به کل ایرانیان تعمیم می دهند. تعدادی از سفرنامه نویسان پس از مشاهده تملق و دوروریی مشاهده شده از جانب مردم زیردست در مقابل اربابان قدرت، بدون در نظر گرفتن شرایط ارباب رعیتی حاکم بر جامعه ایران و اقتضائات این شرایط، آنچه که اقتضاء موقعیت نام می گیرد، تمام مردم ایران را دورو و متملق می خوانند. و در آخر؛ برخی نویسندگان مانند شاردن و گوبینو با راهبرد بیش تعمیم دهی و یکپارچه سازی با دیدن یک یا دو مورد ویژگی اخلاقی آنرا به تمامی ایرانیان نسبت می دهند.

تبلیغات