آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۵

چکیده

  این مقاله به مطالعه چگونگی مواجهه نمونه ای از خرده فرهنگ های دانشجویی با سیاست های عمومی پوشش و حجاب در فضای دانشگاهی می پردازد و به معانی پوشش در میان دانشجویان دختر –که رفتاری مغایر با الگوی رسمی حجاب دارند- توجه می کند. نمونه های این مقاله به شیوه انتخاب نمونه های کرانه ای(افراطی) برگزیده شده اند و بدیهی است که به هیچ روی ادعای تعمیم فراتر از نمونه های مطالعه را ندارد. هدف مطالعه هم این بوده است که به دست دادن شناخت های سلبی از این دست، به بازاندیشی در سیاستگذاری های اجتماعی، یاری برساند.روش شناسی این مقاله به روش کیفی تفسیری و با تکنیک تحلیل کیفی تعاملی(IQA)، عناصر محرک و عناصر پیامدی نظام معنایی پوشش در میان نمونه ها را ترسیم می کند. ابزارهای تأمین داده های این روش هم مصاحبه ی گروه کانونی و مصاحبه ی عمقی انفرادی با تعداد نمونه 16 نفر بوده است. مولفه هایی که به عنوان پیوندهای درونی نظام معنایی پوشش در میان دانشجویان نمونه شناسایی شدند، عبارتند از؛ راحتی، نظر دیگری، زیبایی، تمایز، اعتماد به نفس، نشانگر تفکر بودن، اعتراض، آزادی، دیده شدن و مد.یافته ها نشان داد که «اعتماد به نفس»، «زیبایی» و «دیده شدن» برای دختران دانشجوی نمونه، عواملی هستند که می توانند احساس رضایت و یا عدم رضایت از پوشش را در ایشان تولید کنند. همچنین عوامل «مد»، «نظر دیگری»، «تمایز»، «اعتراض» و «آزادی» انگیزه ی اصلی این دانشجویان دختر در انتخاب نوع پوشش و لباسشان را شکل می دهد. همچنین دانشجویان به سه گروه دانشجویان معترض و دانشجویان همگرای فعال و دانشجویان همگرای منفعل تقسیم شدند و متناظر با هر یک از گروه ها، روابط مولفه های سیستمی شناسایی شد.

تبلیغات