این مقاله کوشیده است تا با استفاده از مفاهیم و روش شناسی دیالکتیکی هانری لفور به بررسی تولید و تحولات فضای شهری بابلسر از دوره انعقاد معاهده گلستان و ترکمنچای در دوره فتحعلیشاه تا پیش از وقوع انقلاب اسلامی بپردازد. این پژوهش در مطالعه و تفسیر تاریخ فضا از منابعی چون سفرنامه ها، اسناد، عکس های برجا مانده، کتاب های تاریخی محلی، ملی و بین المللی، و تکنیک هایی چون مصاحبه های عمیق، بحث های گروهی، گردآوری تاریخ شفاهی، و مشاهده آثار برجا مانده، استفاده کرده است و به بررسی ساختارها (اقتصادی و سیاسی)، و عوامل (روابط میان نیروهای اجتماعی) در کنار یکدیگر پرداخته است. با الهام از سه گانه مفهومی لفور، و با توجه به تجربه خاص این شهر، سه گانه ساخته شده جهت ترسیم بافت در هم پیچیده فضا، شامل «عمل فضایی»، «سیاست های اقتصادی» و «اقتصاد سیاسی» است. مؤلفه های این سه گانه، در هفت زیر دوره تاریخی به تفکیک مورد بررسی قرار گرفته اند. بررسی دیالکتیکی این سه گانه، حاکی از وجود چرخش های اقتصادی، فرهنگی، و تغییر در نیروهای اجتماعی است و فضا از فضای مطلق به فضای انتزاعی و از فضای انتزاعی به فضای متمایز متحول شده است. این پژوهش کوشیده تفسیری از این تحولات ارائه کند.